ساختار مصباح
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به میدان آمدنِ او در زمانهای که خیلیها حاضر به حضور نشدند، تحمل کردن سرزنشها و تهمتها و اهانتها برای رفع و دفع شبهاتی بود که هم و غمشان چیزی جز خشکاندن ریشهی اسلام نبود؛ نه فقط در دهه هفتاد بلکه پیش از آن نیز وی با ایستادگی خود در مقابل سوسیالها و کمونیستها و به خاک و خون کشیدن آنها در مناظرات علمی، ذهن جوانان را واکسینه کرد. شاید اصلا این ساختار و خط مشی، برای همه شاگردان علامه صاحب المیزان است که به جد معتقدند شعار نه شرقی، نه غربی باید پیاده شود و تمام آبروی خود را در این میان میگذارند.
آیت الله مصباح بارها میگفتند من هر جا به نقد روشنفکران و سیاسیون میپردازم، ابتدا بررسی میکنم که آیا حجت شرعی دارم یا بر اساس منافع شخصی عمل میکنم. اگر حجت شرعی بر ایشان تمام میشد اقدام به نقد میکردند و اطرافیان ایشان شاهد بودند برخی از اساتیدی که به معنای واقعی مصباح ستیز بودند و ایشان را خشن معرفی میکردند، وقتی به ملاقات آیت مصباح میآمدند و رفتار مبتنی بر حجت شرعی و عقلی ایشان را میدیدند، در همان جلسه گریه میکردند و از قضاوت بدون شناختشان شرمنده میشدند.
توجه به حجت شرعی وقتی با قاطعیت عقلانیت همراه شود، چراغ راه میشوی و نمیتوانی محافظه کار بمانی. اطراف ما برخی افراد وجود دارند که قاطعیت دارند اما عقلانیت و شرعیت را خیر که در نتیجه با قاطعیتشان به انقلاب ضربه میزنند؛ از طرفی افرادی هستند که عقلانیت دارند ولی چون قاطع نیستند و بر مبنای شرع عمل نمیکنند، وارد میدان نشده و نفعی به دیگران نمیرسانند. آیت الله مصباح قاطعیت، عقلانیت و شرعیت را سه ضلعی الزامی میدانست که هرکسی وارد میدان نقد میشود، باید این سه ضلع را داشته باشد.
ساختار سازی
آیت الله مصباح یک ایدئولوگ بود و در یک حزب خاص منحصر نمی شد؛ بنابر دغدغهای که داشت و آن عینی سازی دین بود، به دنبال فرد و روش میگشت. ایشان دغدغه داشت دین عینیت پیدا کند و صرفا بین صفحات کتاب باقی نماند و بر همین اساس، جزء اولین کسانی بود که مباحث علمی و حکمی دینی را با علوم انسانی پیوند زد و با جذب جوانان، شاگردانی را تربیت کرد که اکنون مشعل راه هستند. هرکسی از آنها در هرجا که حاضر است، گرهی را از کار انقلاب و مردم باز و مشعلی است که در غبار دوران راه را روشن میکند.
ایشان از معدود علمایی بود که مربیگری میکرد و رشد میداد. ایجاد دورهی طرح ولایت برای مصونیتبخشی به جوانان ایران بود که به لبنان نیز رسید و جهانی شد، نمونه بارز عمق اندیشه آیت الله مصباح است. سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان در دیدار با فرزند آیت الله مصباح، حزب الله لبنان را نماد عینی تفکر سیاسی آیت الله مصباح در سطح منطقه خواند و تأکید کرد که جوانان حزب الله هرگاه به ایران میآمدند، قطعا به محضر ایشان و آیت الله بهجت میرسیدند و پس از آیت الله بهجت، دیدارها متمرکز بر علامه مصباح بود. آیت الله مصباح ساختارهای زیادی را ساخت و روشهای جدیدی پدید آورد که هرکسی از این سنتها پیروی کند، ثوابش در کارنامه علامه نوشته خواهد شد.
ایشان در حلقه اول شاگردان حضرت امام، جزء خواص شاگردان علامه طباطبایی و شاید گفت تنها شاگرد سلوکی آیت الله بهجت بود که در نتیجه هم عرفان، هم فلسفه و هم سیاست را نزد بهترین افراد تعلیم گرفت و به خوبی توانست آن تفکرات را تعلیم دهد. منقول است که ایشان قبل از اینکه طلاب آیت الله بهجت را بشناسند، محضر ایشان حاضر میشده و آیت الله بهجت در گوش آیت الله مصباح سخنانی را بیان میکردند و ایشان بدون وقفه گریه میکرد. همچنین بیان شده که هرگاه کسی به المیزان انتقادی داشت، علامه طباطبایی او را به آیت الله مصباح حواله میداد و میگفت اگر مورد تأیید ایشان قرار گرفت، حق دارد المیزان را اصلاح کند.
لزوم زنده نگه داشتن راه ایشان
رهبری در پیامشان به مناسبت فوت ایشان فرمودند: ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار، و در حضور انقلابی در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است.
در پایان باید اشاره کرد که قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری! آیت الله جوادی آملی در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت آیت الله مصباح بر این نکته تأکید کردند: بنده از شب رحلت ایشان تا همین دیشب، هیچ شبی نشده است که علامه مصباح یزدی را فراموش کنم؛ هیچ شبی! همچنین ادامه دادند: توصیه بنده به شما این است که، علاوه بر یادنامههایی که برای ایشان منتشر میشود، مقالات علمی تألیف گردد که نظریات اندیشمندان غربی را با اندیشههای آیت الله مصباح یزدی مقابل هم قرار دهد تا قوت فکری و نظری اندیشه اسلامی در مقابل آن نظریات مشخص شود.
رهبر معظم انقلاب بر این نکته تصریح میکنند که «اگر بنده مىخواستم برنامهى حوزهى علمیهى قم را بنویسم، بلاشک یکى از مواد برنامه را این مىگذاشتم که کتابهاى آقاى مطهرى خوانده شود، خلاصهنویسى شود و امتحان داده شود»؛ قطعا وقتی آیت الله خامنهای آیت الله مصباح را جامع بین علامه طباطبایی و شهید مطهری میداند، سخن فوق درباره خواندن کتابها و پیگیری مباحثات آیت الله مصباح نیز صحیح خواهد بود و حوزه علمیه باید بر احیای این اندیشمندان اهتمام بورزد.
گفتنی است که خبرگزاری رسا پروندهای را با عنوان «کتب راهگشا» پیگیری میکرد که در آن به معرفی و توضیح درباره کتب علامه مصباح پرداخته شده بود. قطعا این وظیفه حوزه و شاگردان ایشان است که روحیه ایشان را در بین همه جوانان، نه فقط طلاب پیگیری کرده و نسل بعد را با اندیشههای ایشان آشنا کنند.