کمکاری سازمانهای سینمایی درباره شهید سلیمانی
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با گذشت دو سال از شهادت حاج قاسم، عرصه هنر برای او در حوزههای ادبیات مانند شعر، خاطرهنگاری و دیگر اقلام کتبی و حوزههای تجسمی مانند نقاشی و تندیس فعالیت قابل توجهی کرده است. در حوزه بصری مانند سینما و تئاتر اما آن بخش که بیشتر از دیگر بخشها توانست جلوهگری کند، مستند بود. سینمای داستانی در این میان هنوز بدهکار حاج قاسم سلیمانی است.
در این دو سال فیلمهای مستند زیادی ساخته شد که بخش قابل توجهی از آنها در جشنوارههای حقیقت به نمایش درمیآید اما سینمای داستانی که باید ادای احترام خود به این سردار بزرگ را در جشنوارهای مانند جشنواره فیلم فجر نشان دهد، تقریباً در این دو سال دستانش جز یکی دو مورد خالی است.
درست است که آنچه مورد انتظار از سینمای این حوزه است، صرفاً بازنمایی شخصیت و زندگی حاج قاسم سلیمانی و فعالیت و مبارزات او در جبهههای هشت سال دفاع مقدس یا مبارزه با داعش نیست، بلکه سینمای مقاومت مفهوم مورد نظر در آن است، اما بدون شک در ابتدای مسیر سینمای مقاومت آن هم با آشکار شدن دستاوردها و خدمات حاج قاسم، باید در وهله اول حدقل 5 فیلم خوشساخت و حرفهای درباره این شهید ساخته شده باشد. فیلمهایی که خطوط روایی زندگی فردی و جمعی حاج قاسم را از زاویه اصلی و فرعی آن نشان دهد.
شاید تنها در مدت زمان حضور حاج قاسم در سوریه و عراق دهها قصه و موضوع جالب نه تنها از زبان همراهان و رزمندهها بلکه حتی از زبان مردم آنجا وجود داشته باشد که هرکدام دستمایه بسیار خوبی برای فیلمسازی است. نبرد آمرلی که بتازگی موضوع بازی رایانهای حاج قاسم سلیمانی شده است، یکی از آن قصههای فوقالعاده سینمایی و روایی است که اگر هالیوود متولی ساخت آن بود احتمالاً از آن موضوع غیر از یک فیلم جانانه یک سریال هم ساخته بود.
از هالیوود گفته شد؛ به اندازه کافی درباره اینکه هالیوود در تمام این سالها برای حماسهسازی از سربازانش چه ساخته است در انواع رسانهها گفته شده است. دو سال قبل در یادداشتی که درباره فیلم «سگ شکاری» نوشتیم، به این موضوع بار دیگر اشاره کردیم، البته در گزارشها و مصاحبهها با صاحبنظران این حوزه به اندازه کافی گفته شده است.
سازمانها و نهادهای انقلابی زیادی برای برطرف کردن این نیاز و پر کردن این خلأ ایجاد شدند که یکی از آنها سازمان هنری و رسانهای اوج است. نباید از انصاف دور ماند، زیرا اوج در این چند سال فیلمهایی با توجه به به حوزههای موضوعی مانند دفاع مقدس، انقلاب و مقاومت ساخته است. البته برخی از آنها مورد انتقاد حتی نویسندگان جبهه انقلاب واقع شدهاند.
اما انتظار این بود که در این دو سال و با توجه به اینکه از قضا شخصیت حاج قاسم سلیمانی با این سازمان در ارتباط بوده و مسئول محترم آنجا نیز از نزدیک با حاج قاسم ارتباط داشته و ارزش و جایگاه و شخصیت این مرد بزرگ را میشناخته، حداقل یک فیلم سینمایی با محوریت این سردار رشید سپاه اسلام میساخت و آن را در چهلمین جشنواره فیلم فجر شرکت میداد.
چندی پیش بود که احسان محمدحسنی رئیس سازمان اوج در پی گلایه مقام معظم رهبری درباره کم کاری در نشان دادن مجاهدتهای کادر درمان کرونا در حوزه تصویر، متنی خطاب به معظم له نوشت و با متوجه کردن این کمکاری به خود و مجموعه متبوعش قول جبران آن را داد.
اینک این نهاد مسئول در تولید فیلمهای هم راستا با ارزشهای انقلاب اسلامی باید هوشیار باشد که احیانا در موضوع ساخت فیلم درباره زندگی مجاهدانه سردار سلیمانی نیز خود را با گلایه رهبر معظم انقلاب مواجه نکند.
البته این مسئله و گلایههایی از این دست فقط متوجه سازمان اوج نبوده و نخواهد بود بلکه حوزه هنری نیز که از سال قبل با مدیریت جدیدی وارد عمل شده، متعاقباً باید در کنار ساخت 4 فیلم سینماییاش که در ساخت برخی از آنها فارابی مشارکت داشته، یک فیلم نیز با موضوع شهید سلیمانی میساخت.
همچنین از بنیاد فارابی نیز که اکنون مدیریت آن در اختیار دولت انقلابی است همین انتظارات میرود.
خلاصه آنکه زندگی شهید سردار حاج قاسم سلیمانی از آن دست موضوعاتی است که با توجه به ظرفیت چندین وجهی آن از جوانب گوناگون نظامی، امنیتی، معنوی، اجتماعی و... اگر برای هالیوود بود برای آن تا به حال دهها پروژه سینمایی و تلویزیونی ساخته بودند و با طرح اینکه فلان پروژه تصویب شده است به خودشان و مردم دلخوشی نمیدادند بلکه به آن عمل میکردند.