نوجوانان را در فضای حقیقی ببینید!
«سلام بچهها امروز میخوام روتین پوست و موی روزانهمو بهتون معرفی کنم» این جمله را میگوید و سپس طوری مصمم و با افتخار توی دوربین نگاه میکند که انگار دارد از یکی از پروژههای جدید ناسا رونمایی میکند بعد چند قوطی کرم و ظرفهایی شبیه بهجای شامپو کنار هم ردیف میکند و با لحنی نسبتاً عشوهگرانه شروع میکند به معرفی و گفتن ترتیب استفاده از هرکدام. حین صحبت با حلقهای از موهایش بازی میکند، سعی دارد تن صدایش را کنترل کند و حواسش هست لبخند از لبش جدا نشود. حرکات «دنیا»ی پانزدهساله در برابر دوربین متصل به صفحه مجازیاش در اینستاگرام، همان قدر لطیف و با ناز است که مقابل یک معشوق پرتمنا. البته چه کسی میتواند کتمان کند که این روزها تمنای پشت صفحات مجازی کم از خواهش معشوقهای حقیقی ندارد و چهبسا بیشتر است؛ گاهی حتی خیلی بیشتر و وسوسهانگیزتر!
دنیا، سارا، هستی، امیر، پارسا و صدها دختر و پسر نوجوان دیگر که امروز ما را در صفحات مجازیشان، مهمان خلوتشان میکنند و هیجانات و احساساتشان را برایمان به نمایش میگذارند نه زاییده فضای مجازی و نسل جدید بلکه عضو جداییناپذیر تمام نسلها و اعصارند. آنها متعلق به یک بازه سنی هیجانخواه و توجه طلب تحت عنوان نوجوانیاند که در هر دورهای متناسب با امکانات زمانه و خواستگاههای اجتماعی مختلفشان در جامعه رخ مینمایند. یک روز کف خیابانها برای انقلاب میجنگند، یک روز توی خیابان با کلیپسهای پفدار زیر روسری و مدل موهای عجیب دنبال احقاق حقوق مدنیشاناند و امروز هم توجهی که میخواهند را تحت عنوان بلاگر و اینفلوئنسر در فضای مجازی دریافت میکنند.
نوجوان، در جستجوی معنا
بیایید از منظر ارتباطات به این ماجرا نگاه کنیم. نیاز به ارتباط اجتماعی، ویژگی ثابت و تغییرناپذیر نوجوانان در تمام نسلها بوده چرا که ارتباطات فرایندی است که در آن «معنا» شکل میگیرد و طبیعتاً برای نوجوانی که به دنبال ساخت هویت و معنایی برای زندگیاش میگردد، ارتباط یک نیاز اساسی است، اما پاسخ اشتباه به این نیاز آن را خطرناک و کارکردش را منفی میکند.
همه ما بهخوبی میدانیم که تعاملات، وقتی از فضای محدود حقیقی به فضای نامحدود مجازی کشیده شود تا چه اندازه کنترل و نظارت روی آن دشوار میشود چراکه فضای مجازی علاوه بر بیانتها بودن، قابلیت خلق نیازهای ارتباطی کاذب و آسیبزایش بیش از فضای حقیقی است. نوجوانی که تا دیروز توجه و تأیید جامعه کوچک اطرافش، روحیه توجهطلبیاش را ارضا میکرده امروز برای این که احساس کافی بودن کند محتاج لایکها و تأییدات کسانی از اقصا نقاط جهان است که گاهی حتی شاید واقعی هم نباشند. این احتیاج جدید که ناخواسته او را در رقابت با همسالان دیگرش در این فضا قرار میدهد، باعث میشود که او برای ماندن در کورس رقابت، هر روز بیشتر به خواستهها و بایستههای شبکههای اجتماعی تن دهد و از خود خرج کند.
این در حالی است که شبکههای اجتماعی نیز هرچه جلوتر آمدند امکانات و الگوریتمهایشان را طوری ترتیب دادند تا کاربرانشان را بیشازپیش در ماراتن دیدهشدن بدوانند. برای مثال در شبکه اجتماعی لایکی که اخیراً در بین نوجوانان جهان و ایران پرطرفدار شده، طراحی بستر و ابزارهای شبکه به شکلی است که کاربر را وادار میکند تا در کمترین زمان، بیشترین جلبتوجه را داشته باشد و این موضوع باعث رونق گرفتن رفتارهای خلاف عرفی مثل افکتها و آرایشهای عجیبوغریب، دابسمش کردن آهنگهایی حتی با محتوای رکیک و جنسی و چالشهای دیوانهواری همچون خوردن لوازم آرایشی شده است!
زیبای مستقل
این کارها البته از نوجوانی با روان کاملاً سالم، بعید است و باید دید چه فعل و انفعالاتی در زندگی و روح یک نوجوان اتفاق میفتد که او حاضر است برای دیدهشدن دست به چنین کارهایی بزند. دکتر منصوره طالبیان، روانشناس کوک و نوجوان، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در پاسخ به این سؤال، به «نیاز هویتیابی» نوجوان اشاره میکند به این معنا که اگر نوجوان طی یافتن هویتش با سختی و چالش مواجه شود، این نیاز به شکلهای دیگری در او سر برمی آورد که یکی از آنها میل بیش از حد به دیدهشدن است.
او در ادامه، سختگیری خانوادهها را یکی از علتهای دیگر برای طغیان شخصیتی نوجوانان برمیشمارد:«در خانوادههایی که سختگیری دارند و به فرزندانشان فضای کافی برای تصمیمگیریهای شخصیشان نمیدهند، این نوجوان برای اثبات هویت مستقل خود به مقابلهبهمثل روی میآورد و رفتارهایی در جهت معکوس ارزشهای خانوادهاش انجام میدهد تا نشان دهد که استقلال دارد.»
دکتر طالبیان میل به زیبایی و زیبا دیدهشدن را نیز عامل دیگری برای توجه خواهی نوجوان میداند. او معتقد است نوجوان به طور طبیعی این خواسته را در درونش دارد، اما جایی این خواسته شکل افراطی به خود میگیرد که این نوجوان در اثر مقایسه شدن مداوم با دیگران دچار خلأهای روانشناختی شده باشد و میگوید:«طبیعتاً در این مسابقه زیبایی، همیشه آدمهای بهتری وجود دارند و این نوجوان با مقایسه خود با آنها عزتنفسش پایین میآید و وقتی عزتنفسش پایین بیاید از هر ابزاری استفاده میکند که اثبات کند اول، من هستم و بعد، من زیبا هستم.»
بازمانده از واقعیت
شاید در نگاه اول اقدامات متهورانه و نامتعارف یک نوجوان در فضای مجازی این تصور را برایمان ایجاد کند که او فردی شجاع و با اعتماد به نفس است، اما دکتر طالبیان، بیشتر این موارد را ناشی از ضعف عزتنفس میداند و میگوید:«او عزتنفس ندارد فقط گاردی در مقابلش میگذارد که کسی نفهمد از درون چقدر احساس پوچی میکند.»
البته کمبود عزتنفس تنها یکی از ضعفهای این نوجوانان است. با ورود به میدان بیانتهای رقابت در فضای مجازی، ضعفها و آسیبهای بیشتری هم کاربران نوجوان را گرفتار خود میکند. منصوره طالبیان درباره این آسیبها ابتدا به شکلگیری طرحواره خودبرتربینی در کودک و نوجوان در اثر گرفتن تأیید زیاد از محیط اشاره میکند و سپس توضیح میدهد که چگونه تأیید شدن زیاد، باعث کمالطلبی کاذب در این نوجوانان میشود:«اگر نوجوانی که تا این اندازه تأیید و تشویق شده پس مدتی به دستاورد خاصی نرسد احساس بدی به خودش پیدا خواهد کرد.»
دامنه این احساس بد آنجایی وسیعتر میشود که این نوجوانان در اثر فعالیتهای مجازی از درس و زندگی حقیقی بازبمانند. از آنجایی که هر رقابتی روزی پایان میپذیرد احتمالاً دوران روی بورس بودن خیلی از این نوجوانها هم در نقطهای تمام میشود و بعد این نوجوانان با درسهایی که نخواندهاند و مهارتهایی که فرانگرفتهاند عقبتر از بسیاری از همسالانشان تنها و افسرده میمانند. «این مثل این میماند که به نوجوان آبنمک بدهید و یک جایی بگویید که این دیگر تمام شده، درحالیکه او تشنهتر از قبل است!»
نوجوانان را در فضای حقیقی ببینید!
همیشه وقتی بحث اصلاح امور نوجوانان وسط باشد سرانگشت تدبیرمان قبل از هر چیزی و هرکسی بهسوی خانواده جهت میگیرد. این بار هم که مسئله ما، پاسخ درست به نیاز دیدهشدن در نوجوانان است باز هم اولین و مؤثرترین نهادی که باید این فرزندان را دریابد خانواده است. این که نوجوانانمان را در فضای حقیقی و به شکل حقیقی، همانطور که هستند ببینیم و به خواستههایشان توجه کنیم تا حد زیادی در کنترل هیجانات و نیاز کاذب به جلبتوجه در آنها راهگشا است. البته این وظیفه تنها برعهده خانواده نیست و جامعه هم باید فضای حقیقی کافی برای ابراز هیجان و دیدهشدن نوجوانها در اختیارشان بگذارد. دکتر طالبیان در این باره به فعالیتهای نوجوانان در دهههای پیش در جبهه و جهاد سازندگی و مساجد اشاره میکند و تاکید میکند که نوجوانان امروز هم به فضاهای اجتماعی اینچنینی برای تخلیه انرژی و هیجان احتیاج دارند. این که از طرفی این فضاها در جامعه کمرنگ شوند و از طرف دیگر کرونا و تعطیلی مدارس نوجوانان ما را بیش از هر زمانی در غار تنهایی حقیقی بخزاند، باعث انباشت نیاز به توجه و دیدهشدن در این گروه میشود که حاصلش انفجار جلبتوجه در فضای مجازی است. انفجاری که ترکشهایش دیر یا زود به فضای حقیقی جامعه نیز خواهد رسید.