تهران و مسکو؛ دیپلماسی بر اساس نیاز متقابل
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، قبل از اینکه به حواشی سفر رییس جمهور به روسیه پرداخت باید به تحلیل موقعیت مسکو و کرملین در حال حاضر پرداخت که آیا روسیه در جایگاهی قرار دارد که در حال حاضر بتواند نسبت به تحقیر تهران اقدام نماید یا خیر؟
از این رو باید در ابتدا جایگاه روسیه در تعامل با جامعه جهانی و قدرت های بزرگ را مورد بررسی قرار داد و از طرفی بررسی مسائل روسیه بدون پرداختن به اوکراین و تنش های میان مسکو و کی یف ابتر خواهد بود. چرا که اوکراین همواره در طول تاریخ خط مقدم نبرد برای مسکو در جنگ با قدرت های غربی بود، زیرا اوکراین با توجه به گستره وسیع جغرافیایی خود به عنوان پهناورترین کشور اروپایی در مصاف با غرب و با توجه به زمان بر بودن درگیری ها برای تصرف این سرزمین، همواره زمان لازم را به مسکو برای رویارویی و تجهیز ارتش فراهم می نمود و از طرفی دیگر حتی در زمان اتحاد جماهیر شوروی نیز اوکراین به عنوان یکی از مهم ترین اعضای تشکیل دهنه به قول روس ها (ССР اس اس ار) یا همان اتحاد جماهیر شوروی، همواره دارای یک کرسی دائمی به نمایندگی از این اتحادیه در سازمان ملل داشت، و بخش زیادی از صنایع حساس این اتحادیه نیز در این کشور قرار گرفته بود و از لحاظ اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک نیز حلقه اتصال مسکو به اروپا محسوب می شد که خط انتقال گاز روسیه به اروپا را نیز در دل خود جای داده بود و هم اکنون نیز این خط انتقال انرژی از این کشور عبور می کند، اما اهمیت اوکراین برای مسکو آنقدر زیاد است که پرداختن به آن یک تحلیل مجزا را طلب می نماید.
در هر صورت در سال ۲۰۱۴ با وقوع انقلاب در اواکراین این کشور از حوزه نفوذ روس ها خارج شد که با توجه به اهمیت این کشور برای روس ها و حضور ناوگان دریایی روسیه در جزیره کریمه روسیه تصمیم به الحاق این جزیره به خاک روسیه گرفت، که با تحریم های ایالات متحده و غربی ها همراه شد که باعث افت ارزش پول ملی این کشور و افزایش هزینه های زندگی مردم این کشور شد، چرا که پس از اعمال تحریم ها، بسیاری از شرکت های غربی و نمایندگان آنان روسیه را ترک کردند و این امر اثرات مخربی را بر اقتصاد روسیه بر جا گذاشت. البته شدت این تحریم ها به هیچ وجه قابل مقایسه با تحریم های غرب علیه ایران نبوده و نیست.
اما پس از چند سال از انقلاب اوکراین و ضمیمه شدن کریمه به خاک روسیه یکبار دیگر در حال حاضر شاهد افزایش تنش ها در مرزهای شرقی اوکراین با روسیه هستیم که به عبارتی دروازه ی ورود غرب به روسیه محسوب می شود چرا که فاصله این خط مرزی تا مسکو چیزی حدود ۶۰۰ کیلومتر است و این امر حساسیت کرملین به این منطقه را افزایش می دهد چرا که حضور نیروهای نظامی پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو در اوکراین که به عنوان عمده ترین تهدید در چارچوب تهدیدات امنیتی در درون جغرافیای منطقه خارج نزدیک، از منظر روس ها محسوب می شود نمی تواند برای مسکو قابل تحمل باشد، از اینرو مسکو با اعزام حدود صد هزار نظامی و ادوات و تجهیزات نظامی به مرزهای میان روسیه و اوکراین خواهان ارسال این پیام به طرف های غربی است که به جهت کنترل اوضاع در منطقه شرق اوکراین حتی حاضر به استفاده از قدرت سخت در قالب گسیل نیروهای خویش به منظور اقدام نظامی است.
اما در این میان شاهد هستیم که واشنگتن و شرکای اروپایی اش در یک وحدت رویه از آمادگی خودشان برای اعمال یک تحریم سخت علیه روسیه می گویند به نحوی که کاخ سفید اعلام می کند که قول تحریم هایی را به کرملین خواهیم داد که تا بحال نظریش را ندیده باشند، اما در این میان ژاپن نیز از همراهی با طرف های غربی در قالب مقابله با مسکو، در صورت مداخله روس ها در قلمرو سرزمینی اوکراین می گوید که این اقدام توکیو اعلان کننده وجود یک اتفاق نظر در مقابله با کرملین از سوی قدرت های بزرگ جهانی است، از اینرو به نظر می رسد اگرچه مسکو قدرت نظامی آغاز یک جنگ علیه همسایه غربی خود را داراست اما به نظر نمی رسد که توان اقتصادی ایستادگی در مقابل تبعات اقتصادی ناشی از این اقدام نظامی را داشته باشد.
چرا که اقتصاد روسیه آسیب دیده بعد از حوادث سال ۲۰۱۴ با شروع همه گیری کووید ۱۹ یا همان ویروس کرونا یک شوک دیگر را نیز تجربه کرد که هزینه های زندگی را در روسیه برای مردم به شدت افزایش داد به نحوی که مردم روسیه در حال حاضر با فشارهای ناشی از این شوک ها و قرنطینه ها به سختی موفق به تامین نیازهای معیشتی خود می شوند، از این رو شروع یک اقدام نظامی می تواند یک قمار بزرگ برای روس ها باشد که سقوط شدید مجدد ارزش روبل این کشور در مقابل سایر ارزها را در پی خواهد داشت که با توجه به چندپارچگی تقسیمات جمعیتی این کشور و وجود اقوام متعدد در پهنه ی جغرافیایی کشور روسیه، هرگونه فشار و شوک اقتصادی مجدد در حال حاضر می تواند زمینه ساز فعال شدن گسل های موجود در جامعه روسیه را به همراه داشته باشد آن هم برای اقتصاد یک کشوری که درآمد عمده آن از صدور نفت و گاز تشکیل شده است که این امر آسیب پذیری روس ها در مقابل تحریم ها را دو صد چندان خواهد نمود.
از طرفی دیگر شاهد وجود یک سری تحرکات حتی در حیات خلوت روس ها در آسیای میانه و در قزاقستان در هفته های گذشته بودیم که می تواند به صدا در آوردنده زنگ خطری برای روس ها در این منطقه بسیار حساس باشد و از طرفی دیگر هر از چندگاهی بلاروس دیگر همسایه غربی روس ها نیز شاهد خیزش ها و جنبش های اجتماعی و ناآرامی های است، در شرایط حاضر حتی علی اف رئیس جمهور آذربایجان یعنی همسایه جنوبی فدراسیون روسیه نیز طرف کی یف را گرفته است و بحث گرجستان و موضع آن در قبال وقوع هرگونه اقدام نظامی از سوی مسکو به دلیل اختلافات ارزی تفلیس با مسکو پیش از پیش روشن است، به نظر می رسد به نحوی پازل محاصره کرملین در حال شکل گرفتن است.
در این میان در جنوب تنها جمهوری اسلامی که پس از انقلاب ۵۷ و کنار رفتن ایران از پیمان سنتو، که هدف عمده آن پیمان مقابله با قدرت کرملین بود در حال حاضر تنها راه تنفس روس هاست چرا که ترکیه خیلی وقت پیش مواضع ضد روسی خود را در جریان مسائل مختلف به نمایش گذاشته و از طرفی پاکستان هم با ظهور طالبان تا مرزهای جنوبی آسیای میانه گستره نفوذ خویش را گسترش بخشیده از اینرو شرایط برای مسکو در حال حاضر اصلا مناسب به نظر نمی رسد، از این رو پیش بینی می شود که روسیه با اعمال یک سیاست خویش تن دارانه همانطور که در مسئله اسقاط جنگنده روسی از سوی ترکیه از خود نشان داد در قبال مسئله اوکراین نیز چنین خویشتن داری را از خود بروز دهد، چرا که شروع یک جنگ محدود در شرق اوکراین نسبت به احتساب و برآورد دست آوردها و هزینه های پرداختی از سوی مسکو با توجه اعمال تحریم های احتمالی از سوی غرب منفعتی را برای ولادمیر ولادمیرویوچ پوتین به همراه نخواهد و پوتین هم با توجه به تجربه گورباچوف به عنوان آخرین رئیس حزب حاکم بر شوروی و نقش بحران اقتصادی در این کشور به خوبی به این امر واقف است که اقتصاد می تواند یکبار دیگر نقش پاشنه آشیلی را برای روس ها ایفا کند که در اوایل دهه نود میلادی اجرا نمود.
از این رو با توجه به اشاره اجمالی به شرایط موجود در پیرامون روسیه باید گفت در شرایط حاضر نه فقط تهران بلکه مسکو نیز نیازمند ایجاد یک ارتباط قوی تر از گذشته در تمامی ابعاد چه در سیاست، چه در اقتصاد و نظامی با همسایه جنوبی خود هست، روسیه دیگر در شرایطی نیست که بتواند فقط با کارت ایران به رفع اختلافات با غرب بپردازد چرا که مسئله اوکراین پیچیده تر و حیاتی تر از این است که با این کارت بازی و استفاده از یک تاکتیک و بازی قدیمی حل و فصل شود. چرا که اوکراین نیز از دید غربی ها دروازه ورودی روسیه به اروپاست و غربی ها نمی خواهند روسیه یکبار دیگر در چارچوب قلمرو سرزمینی اوکراین اعمال قدرت کند.
با توجه به مقدمات ذکر شده سفر رئیس جمهور ایران آیت الله رئیسی به روسیه در شرایط حاضر را باید ناشی از فرصت سنجی دولت ایشان در حال حاضر دانست چرا که معتقدم شرایط حاضر نظیر همان شرایط پس از اسقاط جنگنده روسی توسط ترکیه است که تهران در آن زمان از آن بهره نبرد.
اما باید با درس گرفتن از گذشته از تکرار اشتباهات آن اجتناب نمود، از این رو شرایط حاضر را باید مغتنم شمرد و با ایجاد یک رابطه موثر با شرق آلترناتیوی را برای زمینه سازی قدرت مانور بیشتر جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل را فراهم نمود، از این رو بر خلاف کسانی که سفر اخیر رئیس جمهور را نقادانه به چالش می کشند باید بگویم که اقدام آیت الله رئیسی در سفر به مسکو بهترین تصمیم ممکن در شرایط فعلی بود اگرچه برای نزدیکتر شدن تهران و مسکو نیاز به تعمیق رابطه اقتصادی یک ضرورت انکار ناپذیر است که با توجه به تولیدات و اقتصاد دو کشور و عمده محصولات صادراتیشان یعنی نفت و گاز اقتصاد دو کشور فاقد یک هم پوشانی هستند که این مسئله دستیابی به یک شراکت اقتصادی فی مابینی را سخت تر می کند.
اما این به منزله عدم امکان ایجاد رابطه اقتصادی با در نظر گرفتن نیازهای متقابل و تامین این نیازها نیست، اما در آخر در جواب به برخی گمانه زنی ها در قبال تشریفات صورت گرفته در جریان دیدار رئیس جمهور کشورمان و روسیه نیز باید گفت که هماهنگی های این مراسم و تشریفات رسمی آن نه از سوی دفتر رئیس جمهوری کشور میهمان بلکه از سوی سفیر مستقر کشور میهمان قبل از سفر هماهنگ می شود که با اعلام نظر مساعد سفیر به کشور متبوع این سفر انجام می پذیرد، اگر خلاصه تر بخواهیم بگوییم اینجا پر رنگ ترین نقش مربوط به تیم سیاسی مستقر در مسکو و سفیر است.
از این رو حواشی ایجاد شده را نمی توان از دید تیم تازه استقرار یافته دولت جدید در نظر گرفت بلکه باید رعایت تشریفات لازم را بیشتر مربوط به هیات سیاسی مستقر در مسکو دانست که این انتصابات نیز در دولت قبلی شکل گرفته است از اینرو نمی توان حواشی ایجاد شده را از این جهت متوجه ضعف عملکرد دولت فعلی دانست البته این بدان نیست که نباید برای اصلاح نقایص گام برداشت بلکه باید با درس گرفتن از وقایع مختلف در صدد اصلاح امور و اشتباهات بر آمد.
اما در آخر نیز باید گفت که نباید با پر رنگ کردن برخی حواشی، متن را به حاشیه برد و حاشیه را وارد در متن نمود چرا که به اعتقاد من روسیه و ایران در شرایط حاضر باید در این مسیر برای تعمیق بیشتر روابط گام بر می داشتند چرا که در شرایط فعلی این یک دیپلماسی بر اساس یک نیاز متقابل بود نه صرفا یک طرفه.
محمد یوسفی
روسیه در شرایطی نیست که بی نیاز از ما باشد بلکه در تحولات منطقه ای شدیدا به موضع گیری های ما چشم دوخته