از همت بلند و کمنظیر در تربیت افراد مستعد تا ابتکار عمل در کارهای فرهنگی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۰۵ در بادکوبه متولد شد و در ۲ اسفند ۱۳۹۱ در شهر مکه هنگام زیارت بیتالله الحرام به دیدار حق شتافت.
ایشان مجتهدی کارکشته و از روحانیون مؤثر در انقلاب اسلامی بود. ایشان در حکمت و عرفان از شاگردان آیتالله طباطبایی و در فقه از شاگران آیتالله بروجردی و امام خمینی به شمار میرفت. وی با عرفایی چون آیتالله بهجت، آیتالله انصاری همدانی و آیتالله ابهری مأنوس بود.
به مناسبت سالگرد رحلت جانگداز ایشان، مروری بر نظرات و گفتههای شخصیتهای حوزوی و فرهنگی درباره این عالم جلیلالقدر خواهیم داشت.
آیتالله صدیقی درباره سیر و سلوک این عالم و عارف بزرگوار گفته است که ایشان از بهترین شاگردان عرفانی علامه طباطبایی بودند. بزرگانی که به جایی رسیدهاند و راه سیر و سلوکشان معرفت نفس بوده است یک چارچوب مشخصی داشتهاند وهمیشه با استاد رشد کردهاند.
وی چارچوب معرفتی و توحیدی آیت الله خوشوقت را در مسیر سلسله مرحوم ملاحسینقلی همدانی و سید علی شوشتری بوده توصیف کرده و تبیین کرد: این سلسه به علامه طباطبایی رسید و آیت الله خوشوقت به علامه وصل شدند و بعد از علامه به آیت الله خوشوقت رسید.
امام جمعه موقت تهران با اشاره به این که شاگردان آیتالله قاضی و ملاحسینقلی همدانی مجتهدینی بودند که روی نفوس آنها کار میکردند اظهار داشت: علامه طباطبایی هم روی آیتالله خوشوقت کار کردند و آیت الله خوشوقت به میراثدار کسانی همچون آیتالله قاضی و ملا حسینقلی همدانی و علامه طباطبایی تبدیل شدند.
محمدحسین خوشوقت، فرزند مرحوم آیتالله خوشوقت در پاسخ به این که مهمترین ویژگی اخلاقی حاجآقا چه بود، به مردمداری آیتالله خوشوقت تأکید کرد و توضیح داد: پدرم گاهی با یک سبزی فروش و کاسب معمولی چنان گرم می گرفتند که طرف مقابل به راحتی با ادبیات به اصطلاح «کف خیابان» با ایشان حرف می زد.
وی افزود: اگر شرایط فراهم بود، درخواست یک طلبه تازه کار یا یک جوان کم سن و سال طالب معرفت را برای کسب علم را اجابت می کردند و هیچگاه نمی گفتند چرا وقت خود را برای افراد مبتدی یا کم سواد بگذارم.
محمدحسین خوشوقت با اشاره به مردمداری و روی گشاده آیتالله خوشوقت ادامه داد: گاهی در جلسات پرسش و پاسخ در مسجد یا منزل برخی جوانان کم سن و سال سوالات پیش پا افتاده و حتی تکراری مطرح می کردند اما ایشان با روی گشاده به همه آنها پاسخ می دادند؛ طوری که کسی احساس نمی کرد با سوالاتش ایشان را خسته کرده است.
آیتالله غلامعلی صفاییبوشهری همت بلند و کمنظیر ایشان در تربیت نفوس مستعد رشد را یکی از ویژگیهای شخصیتی مرحوم آیتالله خوشوقت قلمداد کرد و گفت: در طول هفته که تهران تشریف داشتند، سه وعده نماز را در مسجدشان اقامه میکردند و بعد از هر نماز، مینشستند در خدمت مؤمنین و به پرسشهای آنان پاسخ میدادند و در منزلشان هم قبل و بعد از نماز پذیرای دوستان نزدیک بودند و نشستهایی با آنها داشتند.
مرحوم آیتالله حسن ممدوحی، با بیان این که در عرض چهل، پنجاه سال ارتباط با علما، شخصی مثل آیتالله خوشوقت را ندیدهاست تصریح کرده بود: در این ۵۰ سال که خدمتشان بودیم، هرچه میگذشت، تقوای بیشتر، علم بیشتر، درایت بیشتر و معنویت بیشتر را در ایشان حس میکردیم.
وی با افزودن این که ایشان برکتی از برکتهای سیارهی زمین بود و مشکلات بسیار به واسطهی ایشان حل میشد، گفته بود: مشکلاتی از ما را بهراحتی حل میکرد که هیچکس قادر به حل آن مشکلات نبود. ایشان پیشامدهای روحی افراد را تجزیه و تحلیل میکرد. این کارها کار همهکس نبود و آقای خوشوقت این توان را از علامه طباطبایی گرفته بود.
علیرضا معاف در یادداشتی، کار فرهنگی در سیره آیتالله خوشوقت را مطابق با قرآن و نهجالبلاغه میداند و مینویسد: ایشان بهدقت در فهم مخاطب و کار فرهنگی بلسان قوم و بر اساس قدر عقول مردم قائل بود «من اسرع الی الناس بما یکرهون قالوا فیه ما لا یعلمون». توصیههایی که پیرامون کار رسانهای و یا فرهنگی میفرمودند معمولاً مبتنی بر این اصل بود.
ایشان هدایت مردم و جوانان را از جایی شروع میکرد که مخاطب پذیرش داشت و هرگز قائل به تحکم نبود (فأتوها من قبل شهوتها). ازآنجاییکه متربّیان دوست داشتند وارد میشد و دست آنها را میگرفت و بهجایی میبرد که شرع و دیندوست دارد «و اتوا البیوت من ابوابها».
ایشان بین عمل اشتباه افراد و خود افراد تفکیک میکرد و هیچگاه معاصی احتمالی و خطاهای یک عنصر علاقهمند به ایشان باعث دوری آن فرد از محفل نورانی استاد نمیشد «ان الله یحب العبد و یبغض عمله و یحب العمل و یبغض بدنه». روی گشاده و خندان ایشان همیشه پناهگاه پشیمانهای از خطا و معصیت بود.
ایشان از کاری که فرد انقلابی را نسبت به اصل انقلاب بدبین، سرخورده و دلزده کند پرهیز میداد و با دعوت همیشگی به تقوا، آرامش و میانهروی در کارهای رسانهای و فرهنگی از عملی که باعث تقابل با نظام شود و یا فرد را سرخورده و مأیوس کند نهی مینمودند؛ البته هرگز در امر دین خدا، تساهلی مسلک و تسامحی نگر نبودند ولی مسیرهای اصلاح امور را تدریجی و باحوصله میدانستند «رأیا الشیخ احب الی من جلد الغلام». از جزم اندیشههای بی مبنا پرهیز میدادند «ربما اخطأ البصیر قصده و اصاب الاعمی رشده».