۰۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۶
کد خبر: ۷۰۳۱۳۰
یادداشت؛

منتظری، شأن نزول منشور روحانیت!

منتظری، شأن نزول منشور روحانیت!
منتظری با صحبت‌های خود سفره‌ای را پهن کرد که تمام عاشقان لیبرالیسم و رابطه با آمریکا تا به امروز از آن ارتزاق می‌کنند و هرکس در هر گوشه‌ای از کشور که تعیش خود را در گرو هضم شدن در هاضمهٔ استکبار می‌داند، زیر عبای منتظری پناه می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین خبرگزاری رسا، در حالی‌که در ایام صدور منشور روحانیت از سوی امام خمینی در سال 1367 هستیم، بازخوانی فرازهایی از پیام تاریخی امام راحل ره بسیار ضروری است. مخصوصاً اگر توجه کنیم که این منشور در چه ایامی و به‌اصطلاح در چه مختصات زمانی صادر شده است.

کمی به عقب برگردیم؛ یعنی زمانی که دو تن از بنیان‌گزاران سازمان مجاهدین خلق، محمد حنیف نژاد و سعید محسن از دلباختگان و شیفتگان کتاب «راه طی شده» مهندس بازرگان بودند؛ این شیفتگی به حدی بود که جعفری می‌گوید: سعید محسن به من گفت که بدون اغراق من صدبار کتاب راه طی شده را خوانده‌ام. آری، اندیشه‌های بازرگان در این کتاب آن‌قدر موردعلاقه سردمداران سازمان مجاهدین خلق قرار گرفته بود که جعفری در جایی به این مطلب اشاره دارد که سعید محسن تمام کتاب راه طی شده را حفظ کرده بود! و در چنین شرائطی بود که بازرگان به پدر معنوی و فکری سازمان مبدل گشت.

اما در 16 بهمن سال 1357 و تنها چند روز قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، همین مهندس بازرگان بود که علی‌رغم میل حضرت امام ره ولى با صلاحدید و تأیید برخی دوستان، از سوی ایشان به منصب نخست‌وزیری منصوب گردد. گرچه به لطف خدا دوران صدارت این به اصطلاح عقلای قوم و واقع‌گرایان چندان به درازا نکشید و حکمرانی عده‌ای که «به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و هر حرکت به‌سوی امریکاى جهان‌خوار قناعت نمی‌کردند و در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری نداشتند» خیلی زود به سرانجام خود رسید.

ولی گویا طعم قدرت به کام سران این نهضت گمراه و منحرف خوش آمده بود که دست از طلب برنمی‌داشتند و برای بازگشت به اریکه قدرت و مسند ریاست از هر راهی استفاده می‌کردند و چه روزنه‌ای را می‌توان یافت که برای این کار از انسان ساده‌لوح و بی‌بصیرت بهتر باشد چراکه از دیرباز دشمنان و منافقان از بیرون و درون، راهی بهتر از جاهلان متنسک و بی‌بصیرت برای سوارشدن بر گرده امت مسلمان نیافته‌اند.

شیخ ساده‌لوح به‌اندازه‌ای بر طریق ضلالت موریانه‌هایِ لیبرالی که در بیت او نفوذ کرده بودند گام برداشت که در قامت قائم‌مقام رهبری به زبان گویای مواضع و دیدگاه‌های این متظاهران به اسلام مبدل شد. او آن‌قدر بر گناه بزرگ خود اصرار ورزید که دل استاد و ولی‌فقیه خود را پرخون و قلب او را شکسته نمود و آخرین تیرها را نیز بر قامت ناساز قائم‌مقامی خود وارد ساخت. و این‌گونه بود که منتظری با لجاجت و بلاهت، خود را به شأن نزول بسیاری از فرازهای منشور روحانیت تبدیل کرد و نام و مرام خود را در تاریخ به بدی جاودانه ساخت.

منتظری و سفره ای که برای ارتزاق لیبرال ها بازکرد

او بود که با متأثر شدن از لیبرالها در اظهار نظرهای عجیب در مورد شهید ندانستن کشتگان دفاع مقدس و به هدررفتن خون شهدای ما در جنگ تحمیلی و اظهار ندامت از هشت سال مجاهدت پربرکت، رهبر و ولی‌امر مسلمین جهان را مجبور به عذرخواهی از خانواده‌های شهدا کرد! و کار را به جایی رساند که امام در منشور روحانیت فرمودند: من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به‌خاطر تحلیل‌های غلط این روزها رسماً معذرت مى‏خواهم و از خداوند مى‏خواهم مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد. ما در جنگ براى یک‌لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.

 شاید با این اظهارات می‌خواست همان گونه که امام در قضیه مهدی هاشمی خواب را از چشم او ربوده، او نیز خواب را از چشمان امام برباید!

منتظری همانی بود که در لحن و تعابیر خود افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرت‌ها که همۀ مشکلات و نارسایی‌ها از آنان سرچشمه گرفته است، منحرف می‌ساخت و به همین واسطه بود که صحبت‌ها و مواضعش برای بسیاری از مخالفین نظام اسلامی، میراثی را برجای گذاشت که تا به الان هم عده‌ای از لاشخورها از همین آخور و غذای متعفن تغذیه می‌کنند.

منتظری با صحبت‌های خود سفره‌ای را پهن کرد که تمام عاشقان لیبرالیسم و رابطه با آمریکا تا به امروز از آن ارتزاق می‌کنند و هرکس در هر گوشه‌ای از کشور که تعیش خود را در گرو هضم شدن در هاضمهٔ استکبار می‌داند، زیر عبای منتظری پناه می‌گیرد.

هنر منتظری ظرفیت‌سازی برای سودجویانی بود که می‌خواستند و می‌خواهند انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از امام ره به دست لیبرال‌ها بسپارند و به همین خاطر که اکنون سکولارهایی چون سروش محلاتی‌ها و کدیورها و ... به زیر سایه عبای منتظری پناهنده شده اند. اما خوب است بدانند که «لهم من فوقتم ظلل من النار براى آنها در بالاى سرشان سایبان‌هایی از آتش است» (زمر/ 16.) عبای منتظری ملجأ امنی برای پناهندگان به آن نیست.

محمد عبدالهی

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
بردپ
Germany
۰۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۲
...چرا بعد از چهل سال مردم دین گریز و ایران یکی از فاسدترین در زمینه اخلاقی و دینی و سیاسی و جنسی ووووو است
5
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۴
با عدم درج نظرات کاربران باید مطمئن باشید شأن نزول پیام سوم اسفند 1367 حضرت امام رضوان الله تعالی علیه معروف به منشور روحانیت خود شما هستید نه فقیه عالیقدر حضرت آیت اللّه العظمی منتظری (قدّس اللّه نفسه الزّکیّة)
5
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۳
از رسول اکرم (صلّى اللّه علیه وآله) نقل است که فرمودند: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار»؛ (هرکس قرآن را به رأى خویش تفسیر کند، براى خود جایى در آتش دوزخ انتخاب کرده است). بنابراین توصیه می کنمبرای کلام غیر از خدای متعال و حضرات معصومین علیهم السّلام شأن نزول درست نکنید تا مبادا اشتباه از کار در بیاید و آنگاه جایگاهتان قطعاً جهنّم و دوزخ خواهد بود.
4
2
کاوه
Iran (Islamic Republic of)
۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۹
از کامنتا معلوم لشگر سایبری طرفدار منتظری حسابی سوختن.خخ
به امید اینکه نفوذی های این جریان از کل مناصب مملکتی حذف بشوند تا مردم یه نفس آروم بچشند.
2
1