هوش مصنوعی چگونه میتواند در اجتهاد وارد شود؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبر گزاری رسا، کلمه «هوش مصنوعی» زیاد به گوشمان خورده؛ اما اطلاعات کاملی از این پدیده نداریم و خصوصیت های زیادی همچون: «پیشرفت»، «گسترش»، «تقویت»، «بازدهی بالا»، «صرفه جویی» و ... برای آن بیان می کنند؛ البته در کنار نکات مثبت، نکات منفی و حتی ترسناک نیز پیرامون این پدیده وجود دارد و به همین دلیل گفت و گویی را با یکی از محققان و پژوهشگران حوزوی عرصه هوش مصنوعی ترتیب دادیم تا کمی پیرامون این موضوع به صحبت بنشینیم.
مطالبی که ملاحظه می کنید، ماحصل گفت و گوی ما با حجت الاسلام عبدالحجت حق جو از فضلا و پژوهشگران جوان حوزه علمیه قم در عرصه هوش مصنوعی است که تقدیم شما میشود.
خیلی ساده و روان بفرمایید هوش مصنوعی به چه معناست و چه کارکردهایی دارد؟
ما در بحث هوش مصنوعی در ایران دو کتاب عمده داریم که به همین عنوان هوش مصنوعی است، یکی از آقای راسل و دیگری هم از بن کوپین است.
در این دو کتاب دو رویکرد مختلف در بحث هوش مصنوعی داریم، اینها دو محور را قرار دادهاند و روی همین دو محور هم رفتهاند که یکی محور عقلانیت و دیگری هم محور هوشمندی است که اینها را در ادامهی مباحث انشاءالله عرض میکنیم که عقلانیت چه تعریفی دارد و با هوشمندی چه تفاوتی دارند. ولی بر فرض اینکه ما این دو را یک چیز در نظر بگیریم معنای هوش مصنوعی چه میشود؟
معنای آن این میشود که هوش مصنوعی اولاً نسبت به محیط اطرافش باید یک درکی داشته باشد، ثانیاً بتواند با آنها ارتباط برقرار کرده و بتواند نسبت به برخوردهایی که هست یک عکسالعملی از خودش نشان دهد.
کسانی که در پروژهی هوش مصنوعی کار میکنند چه میکنند؟ دقیقاً همین را باید مهندسی معکوس کنند. سعی میکنند یک موجودی را درست کنند که اولاً بتواند اطرافش را درک کند و ثانیاً در خارج هم یک حیثیتی برای این موجود درست کنند که میتواند در قالب ماشین و ربات باشد و یک موجود خارجی را هم بتوانیم طراحی کنیم؛ به خاطر اینکه دو بُعدی است.
یک بحث، بحث نرمافزاری است که شما بتوانید نرمافزار را بسازید که بتواند بفهمد و یک بُعد هم بحث سختافزاری است که شما در خارج هم بتوانید چیزی را طراحی کنید که چنین قابلیتی را داشته باشد، یعنی هوش مصنوعی صرفاً نرمافزار به تنهایی نیست، حتماً باید یک سختافزار و یک محرکی هم در کنار آن باشد تا بتواند این کار را انجام دهد و بتواند آن قابلیتهای نرمافزار را در بیرون ارائه دهد.
طبق این بحث عقلانیت و هوشمندی، آقایان گفتهاند که ما انسان را به عنوان نماد هوشمندی و خردمندی در عالم هستی داریم که در تعریف انسان هم میگویند که؛ انسان موجود خردمند است. خود ما هم در مباحث منطقیمان داریم که میگوییم: الانسان، حیوانٌ الناطق. این را داریم. اینها هم گفتهاند که این را داریم و چه بهتر، ما این را به عنوان نمونه قرار میدهیم. به قول خودشان میگویند" thiking and acting humanly ". ماشینی میسازیم که "ثینکینگ"، یعنی فکر کند و "اکتینگ"، عکسالعمل انسانگونه داشته باشد، یعنی درک و رفتارش انسانی باشد.
کارهایی هم در دهههای گذشته انجام شده و این قضیه از دههی ۵۰ میلادی شروع شده است. یعنی ساختن ماشین از این زمان شروع شده است، چون از قبل از آن هم ما بحثهایی در رابطه با هوش مصنوعی داشتیم؛ اما از دههی ۵۰ میلادی که این قضیه شروع شد، یکسری کارهایی را انجام دادند.
به عنوان نمونه در دههی ۶۰ میلادی یک دستگاهی به نام GPS درست کردند، این GPS که ما الان داریم نبود، یک GPS بود که مخفف جنرال پرابلم اسلاور بود، یعنی یک دستگاهی که بتواند مشکلاتی را حل کند، مشکلاتی مثل حساب و کتاب و ماشین حساب را طراحی کردند و این جزء نمونههایی شد که انسانگونه رفتار میکرد. همان ثینکینگ را داشت و هیومنلی(humanly) بود، در مرحلهی بعد گفتند که؛ ما یک کاری میکنیم که اکت و عکسالعمل آن هم مثل انسان باشد که آلن تورینگ در ۱۹۵۰ یک دستگاهی را طراحی کرد و در آنجا گفت که من تستی را دارم و به تست تورینگ معروف است.
او تستی را طراحی کرد که گفت: من کامپیوتر را این طرف گذاشته و انسان را هم این طرف میگذارم و یک نفر را هم در روبهرو قرار میدهم. او تست کند و ببیند جوابهایی که از این دو طرف به آن فرد روبهرو داده میشود، کدامیک از این جوابها از انسان و کدامیک از ماشین است. اگر نتواند تشخیص دهد که این یکی انسان است و یا آن یکی ماشین است، معلوم است که این دستگاه مثل انسان اکت میکند و عکسالعمل نشان میدهد.
اگر بخواهیم این را باز کنیم اینطوری میشود که بگوییم: کامپیوتر یک موجود دقیقی است. مثلاً شما از کامپیوتر می پرسید : ۲×۲ چند میشود؟ او سریع میگوید: ۴. ولی این را از انسان که بپرسید، شاید کمی با تأمل جواب درست بدهد. البته یک چیز ساده مثال زدم. وقتی که شما روبهرو نشستید برای شما واضح میشود. مثلاً یک معادلهی خیلی پیچیده را بپرسید، یک ضرب سه رقمی در چهار رقمی را از ماشین بپرسید، به سرعت به شما جواب میدهد ولی وقتی همین ضرب را از انسان بپرسید، کمی تأمل میکند و بعد جواب میدهد.
آلن تورینگ این تست را طراحی کرد که ببیند آیا میتواند یک هوشمندی به ماشین بدهیم که مثل انسان یک جاهایی عمداً صبر کند، عمداً تأمل کند،اصلاً یکسری جوابها را غلط بدهد و همانند انسان عمل کند.
او ماشینی را طراحی کرد که ببیند آیا ما میتوانیم ماشینی طراحی کنیم که مثل انسان یک جاهایی را خطا بگوید، یک جاهایی را با تأمل بگوید و درست بگوید.
البته تست تورینگ دو تا مشکل داشت؛ اولاً اینکه خیلی با اطراف نمیتوانست ارتباط برقرار کند و ثانیاً از لحاظ رباتیک، عکسالعمل رباتیکی نداشت. بعد از این تست و جوابی که داد، دو ماشین ویژن را به آن اضافه کردند و رباتیک را هم به آن اضافه کردند و تست جامع تورینگ شد.
پس ما در مورد بحث هوش مصنوعی این دو مسئله را داشتیم. اینکه من اینها را خدمتتان میگویم به این خاطر است که به انتهای آن برسیم که ببینیم در حال حاضر هوش مصنوعی به چه معنایی انجام میشود. بالأخره علوم تجربی سلسلهوار هستند و در حال تکامل هستند، یعنی در آن زمان اینها فکر میکردند، آن دستگاه GPS که خدمتتان گفتم دیگر هوش مصنوعی است و انتهای کار است و یا مثلاً تست تورینگ دیگر... . البته تست تورینگ یک کار خیلی خوبی بود و همین الان هم جزو کارهای خیلی خوب حساب میشود ولی آن زمان دیگر سطح اعلا و تاپ در این زمینه بود.
بعد یکسری مسائل در این مدل انسانی ساختن پیش آمد و دانشمندان مجبور شدند انسان را به عنوان نمونهی کاری کنار بگذارند.
یکی از مشکلاتی که وجود داشت این بود که در آن ثینکینگ هیومنلی که به شما گفتم، در تفکر، اینها هر کاری کردند نتوانستند مدلی از مغز بسازند.
الان در حال حاضر که ۵۰-۶۰ سال از این داستان گذشته است و تازه دانشمندان یک شبکههای عصبی طراحی کردهاند.
در زیرمجموعهی بحث هوش مصنوعی ما یک بحثی با عنوان شبکههای عصبی مصنوعی داریم که الان تازه به اینجا رسیدهاند که ذهن انسان را مهندسی کنند و بسازند و به نحوی مغز بسازند که هنوز هم موفق نشدهاند. اینها دیدند که ما خیلی مشکل داریم که بخواهیم مغز را بسازیم. این مشکل تفکر انسانی بود و از لحاظ عکسالعمل هم مشکلی که وجود داشت این بود که بالأخره انسان حافظهی خیلی زیادی دارد، در مغز انسان مجموعهی زیادی از اطلاعات به صورت پیوسته جا میشود، ولی ماشین این خاصیت را ندارد.
ماشین یک حافظهی محدودی - مخصوصاً در آن زمان - دارد. شما چطور میخواهید این همه اطلاعات را وارد ذهن کامپیوتر کنید. مشکلات دیگری هم در این زمینه وجود دارد که بگذریم؛ لذا گفتند که ما مدل بودن انسان را کنار بگذاریم. سپس گفتند چه کنیم؟ گفتند: ما همان تفکر و عکسالعمل را در نظر میگیریم ولی به جای هیومنلی، رشنالیتی را قرار میدهیم، یعنی ثینکینگ اند اکتینگ رشنالیتی؛ یعنی تفکر و عکسالعمل عقلانی.
شما یک کاری را در خارج انجام میدهید که کاملاً عقلانی است ولی لزوماً دربارهی عقل، تفکر، ذهن و مغز نیست. مثالهای زیادی دارد، اگر بخواهیم باز از انسان مثال بزنیم، کودک را مثال میزنند، طفل شیرخوار وقتی گرسنه میشود، گریه میکند. این گریه کردن کودک یک کار عقلانی میشود و با خودش فکر میکند و میگوید که؛ من اگر گرسنهام شود و غذا به من نرسد، قند خونم میافتد و بعد حالت ضعف میگیرم و رو به موت میشوم؟ چنین چیزی است؟ اصلاً اینطور نیست.
کودک گریه میکند و مادر به او شیر میدهد و این کار، کاملاً عقلانی است ولی بر پایهی عقل و تفکر و مغز اصلاً نیست و یک کار غریزی است.
این را هم بگویم. اینکه ما میگوییم عقلانیت، منظور ما از عقلانیت لاجیک و منطق نیست، منطقی که همان منطق ارسطویی باشد، نیست. همین رشنالیتی است، عقلانیت یک مجموعهای از امور است که عقل و لاجیک هم جزء آن است. خردورزی که انسان دارد نیست، چون گفتیم که ماشین نمیتواند اینطور باشد. ولی رشنالیتی یک چیزی بین لاجیک و وایس است و حد واسطی است که میتواند یک کارهای عقلانی را برای ما انجام دهد.
نتیجهی آن چیست؟ نتیجه این است که ما یک بهرهوری را در معادلات و محاسبات ماشین میتوانیم ارائه دهیم و این نتیجهی خوبی است. این چیزی بود که در کتب آقایان در مورد هوش مصنوعی مطرح شده است.
حالا طبق آن چیزهایی که ما در حوزه یاد گرفتهایم، این تعریف، تعریف نیست. این نظر به غایت و هدف هوش مصنوعی است. یعنی ما هوش مصنوعی را درست میکنیم که یک موجودی که حداقل خردورز، خردمند، عقلانی فکر میکند درست کنیم یا یک موجودی که عقلانی عمل میکند، درست کنیم. این هدف هوش مصنوعی است. تعریف خود هوش مصنوعی این نیست.
اگر در خاطرتان باشد، همان ابتدای مباحث کفایه مرحوم آخوند خیلی بحث کرده است در مورد اینکه موضوع علم چیست، هدف چیست، غایت چیست. اینها شاید چون اینها را نخواندهاند، این را نمیدانند. (با خنده)
این ظرایف و دقایق در مباحث فقه وجود دارد. عرض میکنم که این کلیتی که در بحث هوش مصنوعی در مورد طراحی هوش مصنوعی وجود دارد این است.
حالا آنچه که به ذهن من میرسد هوش مصنوعی مرکب از دو لغت هوش اینتلجنس و مصنوعی و آرتیفیشل است.
هوش چیست؟ میگویند: ما یک مرحلهی خِرد و یک مرحلهی هوش داریم. خرد یک چیز ذاتی و هوش یک چیز اکتسابی است. دقیقاً همین عمل را در هوش مصنوعی هم دارند پیاده میکنند، یکسری اطلاعات پایه به عنوان خرد به ماشین میدهند و بعد میگویند: آقای ماشین! شما به واسطهی این خرد و اطلاعات پایهای که داری و ارتباطی که با جامعه و اطرافت میگیری، هوشمند عمل کن. یعنی هوشمندی و خردورزی با هم یک رابطهای دارند ولی در عین حال از هم جدا هستند. خردورزی یک چیز ذاتی است که انسان دارد و هوش یک چیز اکتسابی است.
منظور از ماشین چیست؟ انسان با شنیدن کلمه ماشین، یاد ربات هایی می افتد شبیه انسان ها درست کرده اند؛ آیا منظور از ماشین همان ربات هاست یا خیلی چیزهای دیگر می تواند باشد؟
عرض کردم که هوش مصنوعی دو بُعد دارد. یکی بُعد نرمافزاری و یک بُعد سختافزاری دارد. شما نرمافزار را که درست کردید، یعنی برنامه را درست کردید، الگوریتم را درست کردید، عملکرد را درست کردید و کار را کرد، در هر پلتفرمی میتواند بیاید؛ حتی ماشین سواری هم میتواند هوش مصنوعی داشته باشد و ماشین تسلا و خودروهای دیگر اینگونه هستند.
حتی در بحث پهباد هم ما پهبادهایی داریم که مبتنی بر هوش مصنوعی کار میکنند، یعنی لزوماً نیازی نیست که ربات و یک موجود انساننما باشد. شما حتی حیوانات را میتوانید به واسطهی هوش مصنوعی به آنها امکاناتی که میخواهید بدهید و مطابق با آن کار کنند.
این مسئله به همان نگاهی که خدمتتان عرض کردم برمیگردد که دانشمندان از آن ابتدایی که هوش مصنوعی درست شد، خواستند این را هیومنلی کنند، یک چیزی مبتنی بر انسان درست کنند که اکت و عکسالعملهایش انسانی باشد، تفکرش انسانی باشد. این آن حد اعلا و آخر کار است؛ ولی اختصاصی به آن ندارد و عمومیت دارد و شما میتوانید در هر چیزی که خواستید پیاده کنید.
حالا اگر بخواهیم در مورد هوش مصنوعی یک تعریف خلاصه بگوییم، به نظرم هوش مصنوعی یک موجود خردورزی است که میتواند با اطراف خود ارتباط برقرار کند.
این یک تعریف خیلی مختصری است که بخواهیم از هوش مصنوعی ارائه کنیم که به نظرم تعریف خوبی هم هست. البته این چیزی است که خودم به این نتیجه رسیدهام و شاید اشکالاتی هم به آن وارد باشد ولی چون دو حیطهی خرد و هوش را دربر میگیرد، به نظرم در این مطالبی که خدمتتان عرض کردم، اینها خیلی ناظر به هوشمندی هوش مصنوعی نیست و بیشتر اشاره به بحث همان خردورزی دارد. یعنی آن اطلاعات پایهای که ما به ماشین میدهیم، ولی آن اطلاعاتی که خود آن هوش مصنوعی در ارتباط با اطرافیانش کسب میکند را خیلی مدنظر قرار نداده است، لذا من عرض کردم که یک موجود خردورزی است که میتواند با اطرافیانش به صورت معقول ارتباط برقرار کند. آن آرتیفیشیال هم که به معنای مصنوعی است. ما یک نچرال داریم که ما موجود هوشمند نچرال، یعنی طبیعی هستیم که در ساختار طبیعت وجود دارد. آرتیفیشیال به معنای مصنوعی است و این لزوماً هم باید مصنوعی باشد، یعنی ساختهی طبیعت نباشد.
منظورتان این است که این دستاورد بر روی چیزهای طبیعی جواب نمیدهد؟ یعنی برای مثال امکان ندارد که یک تراشهای از هوش مصنوعی درست شود و روی انسان کار گذاشته شود؟
اجازه دهید که در مباحث بعدی این مسئله را باز کنیم، این مسئله را در مبحث انسان در خدمت هوش مصنوعی و یا هوش مصنوعی در خدمت انسان، عرض میکنم؛ ولی مهم این است که این مسئله ساخته و پرداختهی بشر باشد و بتواند با اطرافش ارتباط برقرار کند و یک چیز طبیعی نباشد.
با تعریفی که از هوش مصنوعی ارائه کردید، اطلاعات خوبی را به دست آوردیم؛ اما سوال اینجاست که حالا این هوش مصنوعی به درد چه کارهایی میخورد؟ در کجاها کاربرد دارد؟ حوزه چه استفادهای میتواند از آن بکند؟
ببینید هوش مصنوعی یک گسترهی بسیار وسیعی از علوم را شامل میشود، همانطوری که علومی که پیشنیاز هوش مصنوعی هستند خیلی زیاد هستند.
شاید ۱۰-۱۲ علم، علمهای درست و حسابی، یعنی علمهایی که خودشان زیرشاخههایی دارند را آوردهاند و گفتهاند که اینها پیشنیاز هوش مصنوعی است. مثل چه چیزهایی؟ مثل فلسفه، اقتصاد، ریاضی، علوم کامپیوتر، شبکههای عصبی، روانشناسی، علوم روانشناختی و طیف بسیار گستردهای از علوم را گفتهاند که با هوش مصنوعی مرتبط است.
همینطور که از این طرف رابطه است، از آن طرف هم رابطه هست. یعنی شما اگر توانستید هوش مصنوعی را تدارک ببینید، میتوانید آن را در تمام علوم و در تمام زمینهها پیادهسازی کنید.
حالا یک نمونهای را خدمتتان عرض کنم، نمونهای که اتفاق افتاده و به قول معروف اگر بخواهیم از دیدگاه فنومنولوژی و پدیدارشناسی نگاه کنیم این است.
اولین اتفاقی که در بحث هوش مصنوعی افتاد که به اواخر جنگ جهانی اول و اوایل جنگ جهانی دوم برمیگردد، کاربرد هوش مصنوعی در بحث نظامی بود.
غالباً اینطوری است. وقتی یک پدیدهی نوین علمی اتفاق افتاد، غالباً شروع و استارت پیادهسازی آن از مسائل نظامی است. شما ببینید ما در جنگ جهانی شاهد هوش مصنوعی بوده ایم؛ البته جنگ جهانی اول خیلی پررنگ نیست و از آن گذر کنیم و به سراغ جنگ جهانی دوم برویم.
ببینید متفقین با پدیدهای به نام ماشین انیگما مواجه شد که این ماشین انیگما ساخته و پرداختهی آلمان نازی بود. این دستگاه چه میکرد؟ تقریباً همین کاری که بیسیمها و یا سیستمهای مخابراتی ما انجام میدهند را انجام میداد ولی در آن زمان این دستگاه انیگما خیلی کار مهمی بود. این دستگاه، اطلاعات را به صورت کد میفرستاد و دستگاه روبهرو دِکُد میکرد و اطلاعات نظامی را مینوشتند. متفقین یک دستگاه انیگما را از یک زیردریایی پیدا کردند و آوردند و هر کاری کردند نتوانستند مهندسی معکوس کنند. خلاصه داستانش مفصل است که چطور توانستند این کد را بشکنند وخلاصه شکستند و شکستن این کد یکی از عوامل غلبهی متفقین بر آلمانیها بود.
همین مسئله باعث شد آلن تورینگ - همین آقایی که خدمتتان عرض کردم که اولین تست تورینگ را داشت - روی دستگاه انیگما کار کرد. این را مهندسی معکوس کرد و قفل آن را شکست و یک سیستمی را درست کرد که توانست... چون دستگاه انیگما هنوز هم که هنوز است دستگاه بسیار پیشرفته و بسیار پیچیدهای است. درست است که الان به وسیلهی هوش مصنوعی خیلی زود کدهای آن شکسته میشود ولی خیلی پیشرفته است. حالا اگر بخواهید در مورد دستگاه انیگما صحبت کنیم، یک بحث طولانی است و خودش یک بحث جدایی است. ولی این برای اولین بار در بحث نظامی پیادهسازی شد.
میخواهم خدمتتان عرض کنم اینکه جمهوری اسلامی چطور میتواند از این قضیه استفاده کند که در مورد این هم مطالبی را خدمتتان عرض میکنم، خیلی مهم است که ما بتوانیم هوش مصنوعی را بیاوریم، از آن استفاده کنیم، هم به صورت علمی و هم به صورت کاربردی پیادهسازی کنیم و اولین استفادهی آن در مباحث نظامی است. همانطور که خدمتتان عرض کردم که ماشین انیگما آنطوری بود.
از آنجایی که میگویند فاتحین، تاریخ را مینویسند، اینها هیچ نامی از آلمان به عنوان بحثهای هوش مصنوعی نمیآورند، در حالی که آلن تورینگ بر مبنای کار بر دستگاه انیگما تست تورینگ را طراحی کرد. کاری که اینها کردند این بود، ولی الان به عنوان پدر هوش مصنوعی آلن تورینگ و مک کارتی را نام میبرند. حالا اگر فرصتی شد مطالبی هم در مورد مک کارتی خدمتتان عرض میکنم. اینطوری است. میخواهم بگویم که کاربردهای هوش مصنوعی در مباحث نظامی خیلی قابل استفاده است.
در مباحث اقتصادی هم همین الان یک مسئلهای که خیلی ما درگیر آن هستیم، بحث رمزارزهاست. همه میدانند که رمزارزها بر مبنای بلاک چین کار میکند، بلاک چین یک هوش مصنوعی است و اصلاً با انسان کاری ندارد، خودش پول تولید میکند، خودش کارمزد میدهد و همهی کارها را خودش انجام میدهد و اصلاً انسان کاری با آن ندارد.
بلاک چین یک هوش مصنوعی بسیار پیشرفته است و هیچکسی تاکنون نتوانسته آن را هک کند. قابلیتی که هوش مصنوعی دارد در مباحث اقتصادی، مثلاً در همین بحث بلاک چین است. تازه در زمینهی خود همین بلاک چین هم میگویند که شما میتوانید این را در خیلی از مسائل استفاده کنید، میتوانید در مسائل پزشکی و یا حمل و نقل استفاده کنید. بلاک چین فقط یکی از مصادیق هوش مصنوعی است که خودش این همه کاربرد دارد. این خیلی مهم است. بعد شما در نظر بگیرید که در خود هوش مصنوعی کاری کنید که بتوانید این را در مسائل مختلف به کار بگیرید، ببینید که چقدر میتواند تحول ایجاد کند.
مثلاً در سالهای ابتدایی در دههی ۹۰، ۶۰ و یا ۷۰، اتفاقی که افتاد یک دستگاهی را به نام دیپ بلو ساختند. شرکت IBM، کامپیوتری به نام دیپ بلو ساخت و با استفاده از آن کاسپاروف، قهرمان شطرنج جهان را شکست داد. یک پروسهای اتفاق افتاد که این دیپ بلو توانست کاسپاروف را شکست دهد. کمی عقبتر بیاییم، در سال ۱۹۹۷ شکست داد ولی در ۱۹۹۶ کاسپاروف او را شکست داده بود. این رشد هوش مصنوعی است. در مباحث آینده خیلی باید به این موضوع توجه کنیم، هوش مصنوعی این نیست که اپراتور برنامه بدهد. همان بحث خرد و هوش که خدمتتان عرض کردم است، اینطور نیست که هوش مصنوعی یک چیزی را به ماشین بدهد و ماشین آن را کار کند، به این هوش مصنوعی نمیگویند. هوش مصنوعی یعنی شما یک اطلاعات پایه در اختیار ماشین قرار دهید و خود ماشین تحلیل و تصمیمگیری کند و همینطور دائم این تحلیلها و تصمیمگیریها را ارتقاء دهد و بالاتر برود و پیشرفتهتر کند. این دقیقاً کاری است که در همین بحث کامپیوتر دیپ بلو و کاسپاروف اتفاق افتاد.
از کاربردهایی که دارد، مثلاً در همین بحثهای رباتیک میتوانیم استفاده کنیم، در بحثهای بازیهای کامپیوتری و در بحثهای رباتیک داریم. مثلاً ما میتوانیم ربات آتش نشان و یا ربات امدادگر درست کنیم که دیگر نیازی نباشد که انسانها به این طرف و آن طرف بروند. در مسائل زلزله و سیل و چنین چیزهایی هم کاربرد دارد، همان چیزی که شما بیان کردید که لزوماً باید در قالب انسان باشد، نه، نیازی نیست. ما رباتی داریم که فوتبال بازی میکند، شاید قیافهی آن خیلی به انسان هم شبیه نباشد ولی اینطور است. مثلاً شما میتوانید یکسری رباتهایی درست کنید که تشخیص بیماری بدهند. در بحثهای ماشین لرنینگ و دیپ لرنینگ که اینها زیرشاخههای هوش مصنوعی میشوند، یک تابعی را از بُعد نرمافزاری به ماشین معرفی میکنند و میگویند که مثلاً این ابعاد، این اندازه و این سایز را اگر تو، آقای ماشین، آنالیز کردی و در بدن انسان دیدی، این تودهی سرطانی است و ماشین اسکن میکند و تشخیص میدهد و میگوید که؛ این تودهی سرطانی است. انسان آنجا را با آزمایشهای دقیق چک میکند و میبیند که اینجا تودهی سرطانی نیست. مرحلهی بعد یادگیری نظارت شده است که به ماشین میگویند که؛ درست است که این توده است، ولی این تودهی سرطانی نبوده است مثلاً یک چیز دیگری بوده که از لحاظ پزشکی میتوان نامگذاری کرد، مثلاً یک غده بوده است. این توده، تودهی سرطانی نبوده است. ماشین خودش را اصلاح میکند. یادگیری نظارت شده است، یک X و ورودی دارد و یک Y و خروجی دارد. X همان است که ما به ماشین دادیم و گفتهایم که این اندازه باشد، این توده است. Y این خروجی است که تشخیص داده که غدهی سرطانی است. ما این را اصلاح میکنیم و میگوییم که این تودهای که تو تشخیص دادی سرطانی است، سرطانی نیست. در دفعات بعدی که یک نفر میآید و اسکن میکند، از این یاد میگیرد و دیگر این توده را سرطانی تشخیص نمیدهد.
پس در پزشکی کاربرد دارد، در مسائل اقتصادی هم که عرض کردم، در مباحث نظامی کاربرد دارد، در بحثهای رباتهای انسانیاب و ماشینهای خودرو هم که اشاره کردم، در آنجاها هم کاربرد دارد. ما در بحث هوش مصنوعی یک چیزی به نام کنترل خودکار داریم. کنترل خودکار در بحث پهبادها و در بحث ماشینها میتواند باشد و در خیلی از مسائل دیگر شما میتوانید کنترل خودکار را از لحاظ نرمافزاری و سختافزاری پیادهسازی کنید.
حالا سوال کردید که حوزه در چه زمینهای میتواند استفاده کند و در بحث اجتهاد چطور میتواند دخالت کند؟.
ببینید یک مسئله مهم این است که فقیه یک عمری را برای کار خود میگذارد و عصاره و شیرهی عمر یک فقیه، بحث اجتهاد است که یک حکم شرعی را از ادلهی شرعی که در اختیار دارد استخراج کند.
در حال حاضر همین الان که ما در خدمت شما هستیم، هوش مصنوعی نه به معنای این مسائلی که خدمتتان عرض کردم، هوش مصنوعی به عنوان یک دستگاه اسیستنت در خدمت فقیه است و کار میکند و نرمافزارهای مختلف کامپیوتری، موبایلی و آنلاین وجود دارند که در خدمت فقیه هستند که کمک میکنند؛ اما فقیه است که در انتها به صورت آن مبانی که دارد تصمیم میگیرد که آیا اینکه کامپیوتر تشخیص داد هست یا نیست. به نظر من هوش مصنوعی بیشتر در همین حد است، البته اگر بگوییم که اینها هوش مصنوعی هستند، چون عرض کردم که هوش مصنوعی باید یک اطلاعات پایه داشته باشد و یک اطلاعاتی که در برخورد با مسائل پیدا میکند.
در حال حاضر من خیلی نرمافزاری را نمیشناسم که به صورت خاص هوش مصنوعی در آن پیادهسازی شده باشد، البته یکسری نرمافزارها هستند که هوش مصنوعی در آنها پیاده شدهاند ولی با این خصوصیاتی که من عرض کردم... البته این را هم من نمیگویم، خود آن متخصصها میگویند که بتواند خودش را ارتقاء دهد و بتواند پیشرفت کند، حداقل من چنین نرمافزاری در حوزه ندیدم، نمیدانم، شاید هم باشد. البته برخی از مراکز که بحمدالله فعال هم بوده و دستاوردهای خوبی دارند، بیان کرده اند که خروجی هایی در زمینه هوش مصنوعی داشته اند؛ اما با توجه به توضیحاتی که درباره هوش مصنوعی ارائه کردیم، این خروجی ها هوش مصنوعی نمیشود.
دیتابیس و برنامهنویسی در هوش مصنوعی متفاوت با برنامهنویسی کلاسیک است. در برنامهنویسی کلاسیک ما موضوعمحور عمل میکنیم. مثلاً در همین بحث رجال... . ما ۱۰۰ عالم رجالی داریم و ۱۰۰ خصوصیات رجالی به صورت نمودار داریم و اینطوری نشان میدهیم که به صورت تابعی است. کلاً کارهای کامپیوتری به صورت تابعی و الگوریتمی اینطوری نشان داده میشود. ما این ۱۰۰ عالم رجالی را میگوییم که مثلاً عالم رجالی ابن ابی عمیر مثلاً ثقةٌ و به کد شمارهی ۱ وصل میکنیم. این برنامهنویسی کلاسیک است. مثلاً ابن ابی عمیر عینٌ، مثلاً یکی از الفاظ رجالی است و به صفت رجالی شمارهی ۵ وصل میکنیم. همینطور صفتهای مختلفی که در کتب رجالی هست، اینها را متصل میکنیم. بعد از آن طرف میگوییم که ابن ابی عمیر یکسری شاگرد داشت که مثلاً شمارهی ۱۰ در این لیست شاگرد او است و به عنوان شاگرد وصل میکنیم و مثلاً شمارهی ۵ استاد او است و به عنوان شیخ و استاد او وصل میکنیم. تمام اینها را چه کسی انجام میدهد؟ برنامهنویس. کسی که برنامهنویسی کرده است، تمام این کدها را او وصل میکند و ارتباط میدهد. خروجی چه میشود؟ شما وقتی آقای ابن ابی عمیر را به عنوان معیار کلیک میکنید، اساتید و مشایخ او، شاگردان او، صفات او، احوال او در کتب رجالی و هر چه که در مورد او هست، میآید. این هوش مصنوعی نیست. هوش مصنوعی این است که شما ابن ابی عمیر را به عنوان X و ورودی به دستگاه بدهید و اطلاعات کتب رجالی را به صورت خام در اختیار آن قرار دهید و در نهایت بگویید که... .
ما در بحث ماشین لرنینگ از طریق رگرسیون خطی یک عملی که در ماشین لرنینگ انجام میشود این است که میگوییم X ورودی است و Y خروجی ما و ثقة است. شما آقای ماشین! ابن ابی عمیر را از کوتاهترین مسیر به بهرهورترین پرفورمنس و بهترین مسیر به "ثقةٌ " برسان. چه میکنی؟ این هوش مصنوعی میشود.
خود ماشین با تحلیل خودش به ثقةٌ برسد. نه اینکه ما مستقیماً ماشین را به ثقةٌ وصل کنیم. اینکه دیگر همان برنامهنویسی گذشته و برنامهنویسی کلاسیک میشود. تفاوت برنامهنویسی کلاسیک و هوش مصنوعی همین است. برنامهنویسی کلاسیک موضوعمحور بود. موضوعمحور بودن همین است، شما یک موضوع را میگیرید و طبق همان موضوع جلو میروید ولی الان اینطوری نیست. اینکه خدمتتان عرض میکنم که من حداقل نرمافزاری با هوش مصنوعی در حوزه علمیه ندیدم، با این نقطه نظر است.
آیا نرم افزارهای هوش مصنوعی در خارج از حوزه وجود دارد؟
بله. مثلاً در خارج از حوزه ما نرمافزارهای مختلفی داریم. مثلاً یکی از زیرشاخههای هوش مصنوعی بحث NLP است.
NLP چیست؟ یادگیری زبان طبیعی است. یادگیری زبان طبیعی چه میکند؟ مثلاً شما یک متنی را به صورت انگلیسی و یا هر زبان دیگری - همین گوگل ترنسلیت خودمان است دیگر - به آن میدهید و به فارسی ترجمه میکند. این بر مبنای هوش مصنوعی NLP است و به مرور زمان دائم تقویت میشود. شما اگر در خاطرتان باشد اوایلی که گوگل ترنسلیت آمده بود، وقتی یک متنی به آن میدادید یک جملهی خندهداری به شما تحویل میداد ولی الان دیگر اینطور نیست و حداقل نسبت به گذشتهاش بسیار بسیار خوب ترجمه میکند.
بالأخره یک انسان آن را بهروز کرده است. مگر اینطور نیست؟
از لحاظ نرمافزاری؟ نه، خودش یاد گرفته است.
خودش آن عقل طبیعی را ندارد که بتواند خودش را تکمیل کند، بالأخره یک انسانی پشت آن هست دیگر.
اتفاقاً همین است. ببینید اگر بخواهیم در همین گوگل ترنسلیت مثال بزنیم، شما یک دیکشنری لانگمن یا آکسفورد را به کامپیوتر میدهید و میگویید که این شما و این دیکشنری. ترجمه کن. گرامر و دستور زبانهای مختلف را هم به آن میدهید و میگویید که ترجمه کن. شروع به ترجمه میکند... .
یادتان هست که در مورد کاسپاروف و دیپ بلو خدمتتان عرض کردم؟ دستگاه شروع به ترجمه میکند و شما به عنوان کاربر میگویید: گوگل! این چه ترجمهای است که تو کردی، خجالت بکش، اینطور که نمیشود. یک گزینهای به نام اصلاح گذاشتند. دیدید که اصلاح میکنید. مثلاً میگوید: به نظر شما این لغت ترجمهی خوبی شده است؟ اگر خوب است که هیچ و اگر خوب نیست، به نظر شما ترجمهی مناسب آن چیست؟ شما هم ترجمهی مناسب را وارد میکنید.
این ماشین به مرور زمان یاد میگیرد که اگر این کلمه در این جمله بیاید، دیگر آن اطلاعات پایهای که من دارم، برای آن مناسب نیست، باید اینطوری باشد. یعنی ما یک زبان عامیانه در صحبت کردن داریم و یک زبان کتابی داریم. ماشین یاد میگیرد.
اینکه عرض کردم با محیط ارتباط برقرار میکند، اینطور است. هوش همین است دیگر، آدم وقتی تولد پیدا میکند یک اطلاعات پایه دارد ولی عملکرد یک بچه در یک خانوادهای که بسیار انسانهای باشخصیتی هستند را با افرادی که در محیطهای معمولی بزرگ شدهاند مقایسه کنید، ببینید که چقدر آداب معاشرتشان متفاوت است. اینها البته مصداق شخصیت حساب نشود، میخواهم مثال بزنم و جسارت به کسی نشود. مثلاً کسی که در یک خانوادهای بزرگ شده که آداب و ضوابط خودشان را دارند، پشت میز غذاخوری مینشیند و قاشق را در دست راست و چاقو یا چنگال را در دست چپ میگیرد و آرام آرام شروع به خوردن میکند و از دستمال استفاده میکند. ولی بچهای که در خانوادههای سطح پایینتر بزرگ شده است، با دست میریزد و با صدا آب میخورد.
ببینید اینها بحث هوش است. ماشین هم اینطوری در تعامل با محیطش به نسبت محیطی که دارد هوشمند میشود. در گوگل ترنسلیت همین اتفاق دارد میافتد. گوگل ترنسلیت آنقدر با مردم تعامل و برخورد میکند و از آنها کمک میخواهد، بالأخره آنها به آن کمک میکنند و کمکم رشد میکند و بالا میآید.
الان خدمتتان عرض کردم در ابتدا که گوگل ترنسلیت آمده بود، یک ترجمهی خیلی ضایعی در زبانهای مختلف ارائه میکرد ولی الان دیگر اینطوری نیست، الان خیلی خوب شده است و از لحاظ ترجمهای ترجمههای بسیار خوب و سطح بالایی را ارائه میدهد.
آیا میتوان اینطور گفت که هوش مصنوعی هر کاری کند، باز نمیتواند از نظر هوش از انسان جلو بزند؟
در زمینههایی که با اطرافیانش تعامل داشته، بله میتواند. الان خطری که انسان را در بحث هوش مصنوعی تهدید میکند همین است. مثلاً ایلان ماسک و کسانی که در زمینهی امور کامپیوتر و IT صاحبنظر هستند همین حرف را میزنند و میگویند که ما شاید به جایی برسیم که هوش مصنوعی، انسان را پشت سر بگذارد.
چرا می تواند جلو بزند؟ چون به نحوی عقل کل میشود و با توجه به اینکه توانسته نظرات تمام انسان ها را به دست بیاورد، می تواند برتری خود را نشان دهد؟
بله، آفرین. یک جامعی از علوم میشود و این جامع علوم شدن باعث میشود که اکتهای مناسب از خودش نشان دهد.
ببینید یک چیزی خدمتتان بگویم. الان شما موبایل دارید، من هم موبایل دارم، ۱۰ نفر دیگر هم موبایل دارند، همهی اینها را در یک کشور در کنار هم در نظر بگیرید - اینطوری جالبتر میشود چون اگر در کشورهای مختلف باشد متفاوت میشود - همهی ما یک عبارت را با هم سرچ کنیم، برای همهی ما نتایج متفاوت میآید. این به چه معناست؟ این به این معناست که گوگل به عنوان یک هوش مصنوعی تقریباً خوب، علایق شما را فهمیده و میداند که چه چیزی میخواهید.
با برخی از دوستان که در بحث سواد مجازی صحبت میکنیم، به شوخی به آنها عرض میکنم و میگویم: وقتی میخواهید مچ کسی را بگیرید و ببینید که در اینستاگرامش چه میبیند و چه میکند، اینستاگرام او را باز کنید و اکسپلور را نگاه کنید، اکسپلور را که میبینید کاملاً علاقهمندیها مشخص است و همه را در آنجا برای شما لیست میکند. این قضیه در قدیم در فیسبوک هم بود. در فیسبوک که کار میکردیم، صفحاتی که پیشنهاد میداد، همهی آنها چیزهایی بودند که مورد علاقهی شما بودند.
از سرچهایی که کردهاید علایق شما را شناخته است.
بله، میفهمد که شما چه چیزهایی دوست دارید و یا حتی میفهمد که چه سایتی مورد علاقهی شماست. یک عبارت را که تایپ میکنید، اولین جستجو، سایت مورد علاقهی شما را میآورد. این همان "رشنالیتی و عقلانیت" است. یک کاری با شما انجام میدهد که شما جذب آن شوید و شما را میخواهید.
این مسئله خیلی خطرناک است؟
این به مرور زمان در یک زمینههایی میتواند ایجاد خطر کند.
در ادامه خدمتتان عرض میکنم که میتوان این را کنترل کرد و دارند کنترل میکنند و جلوی آن ایستادهاند.
جنابعالی پس از اتمام سطح چهار حوزه، در مرکز فقهی ائمه اطهار (علیه السلام) مشغول به تحصیل بوده و در حال نگارش پایان نامه ای با موضوع هوش مصنوعی نیز هستید.
شاید برای بعضی سؤال باشد که چطور شد که علاقهمند به این حوزه شدید و این تخصص را از چه زمانی شروع کردید؟
ما از کودکی در خانهمان کامپیوتر داشتیم. از زمانی که سن من خیلی کم بود، کامپیوتر را از همان کودکی یاد گرفتم و درگیر بودم. مثلاً یادم است که من راهنمایی بودم که با بیسیک برنامه مینوشتیم. بیسیک یک برنامهی خیلی لوکوموتیوی و مربوط به گذشته است.
چه سالی؟
اواخر دههی ۷۰ بود که ما در خانهمان کامپیوتر داشتیم. اخوی بزرگتر ما به رشتهی کامپیوتر علاقهمند بود و در آن زمان مخالفت های جدی با کامپیوتر می شد و میخواهم بگویم که ما خیلی سختی کشیدیم. این لپتاپ که الان یک چیز نورمی شده است، وقتی من این لپتاپ را به کلاس میبردم، نگاه خوبی وجود نداشت.
خیلی از دوستان خانوادگی با ما قطع ارتباط کردند، به خاطر اینکه کامپیوتر در خانهمان داشتیم. من به دبیرستان رفتم و رشتهی کامپیوتر را در فنی و حرفهای و کاردانش میخواندم. آن زمان هنوز مهندسی از رشتهی ریاضی نبود، میگفتند که فنی و حرفهای و کاردانش رشتهی افراد خیلی سطح پایین از لحاظ علمی است، در حالی که نمرات ریاضی من خیلی خوب بود و به کامپیوتر علاقه داشتم و میرفتم. این قضیه از آن زمان شروع شد.
اگر سؤال شما این است که انضمام بحث هوش مصنوعی به فقه از کجا شروع شد، باید بگویم که ببینید من در اینترنت خیلی میگردم و جستجو می کنم و بیشتر وقتم را به جستجو کردن در اینترنت میگذرانم. اوایل دههی ۹۰ و همان سال ۹۰ داشتم جستجو میکردم و یکسری مطالبی را دیدم و حس کردم که این مطالب به صورت غیرمستقیم یکسری ارتباطاتی با مسائل اجتهاد و حوزه و این چیزها دارد. البته من در آن زمان هنوز در بحث هوش مصنوعی وارد نشده بودم، همان کامپیوتر خودمان را داشتیم انجام میدادیم و آن زمان هم هنوز هوش مصنوعی مثل الان خیلی بولد نشده بود و شاید در حدود سال ۲۰۱۰ آمد. مقالات مختلفی در این قضیه وجود داشت و چون بنده کلام هم خوانده ام، با یکسری مقالات برخورد کردم و دیدم که این مقالات برای بحث فقه و اجتهاد - نمیدانم این عنوان را برای آن به کار ببرم یا نه - خطرناک است؛ البته در آن زمان سواد آنطوری هم نداشتم، مثلاً کسی میتوانست به من بگوید که تو تازه پایه ۱۰ و سطح ۳ را تمام کردی، چه میگویی که برای حوزه احساس خطر میکنی.
عنوان این مقاله رویکرد فازی در نظام شریعت بود و توسط یکی از دانشگاههای ایران چاپ شد و خیلی عجیب بود.
میدانید که یکی از علوم مرتبط با بحث هوش مصنوعی، منطق فازی است. ما یک منطق ارسطویی داریم و یک منطق فازی.
در این مقاله اثبات کرده بود که در شریعت، یک منطق و رویکرد فازی داریم. من فکر کردم که این خیلی بحث خطرناکی است. یعنی چه؟ یعنی همین بحث مقاصد الشریعهای که اهل سنت خیلی روی آن تأکید دارند. مثلاً ما در قرآن کریم داریم: «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ» میگویند که؛ طبق مقاصد الشریعه و اصل عدالت، آن زمان در زمان اصل جاهلیت، اقتضای عدالت این بوده که؛ «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ»، الان دیگر اینطور نیست. الان اگر ما عدالت را معیار قرار دهیم، دیگر این «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ» منافات با عدالت دارد و باید آن را کنار بگذاریم.
شاطبی و کسانی که بزرگان اهل سنت هستند، بحث مقاصد الشریعه را در کتابهایشان دارند. میگویند: باید نصوص قرآن را به واسطهی مقاصد کنار بگذاریم.
منطق فازی یعنی چه؟ یعنی شما بگویید که مثلاً یک زمانی شارع متعال این را فرموده و الان دیگر این اقتضاء کنار رفته است و مقاصد اقتضاء میکند که ما این کار را نکنیم. منطق ارسطویی منطقی است که می گوید: یا این هست و یا این نیست؛ اما منطق فازی این نیست.
منطق فازی می گوید: درست است که ما یک بود و نبود داریم ولی بین اینها هم یکسری چیزهایی هست. ما میتوانیم برای اینها هم یک حظی از اعتبار قائل شویم.
بعد چه میشود؟ این میشود که حرام همیشه حرام قطعی نیست و حلال هم همیشه حلال قطعی نیست و یک چیزی در این میان داریم، یک حد وسطی داریم. لذا از آن زمان من به این فکر افتادم که دورههای هوش مصنوعی را بروم. چون منطق فازی را مطالعه کردم و دیدم که مرتبط با هوش مصنوعی است.
از اوایل دههی ۹۰ دورههای هوش مصنوعی را در تهران گذراندم، البته در قالب دانشگاه نبود؛ بلکه در قالب دورههای آزاد در آنجا شرکت کردم و به اینجا رسیدم. یعنی به نظرم رسید که خیلی این بحث همین الان هم مورد ابتلاء است. آن انگیزهای که باعث شد بروم این بود ولی الان به این نتیجه رسیدم که بسیار بسیار در بحث هوش مصنوعی حوزه به آن نیاز دارد و بالأخره ما باید یک پلنی از خودمان داشته باشیم. اینکه ببینیم آقایان چه میگویند و همان را پیاده کنیم که نمیشود. لذا این باعث شد که ما به سمت بحث تلفیق هوش مصنوعی و فقه و این چیزها برویم.
جنابعالی تقریباً ۱۰ سالی است که در این فضا مشغول کار هستید، میخواهم بدانم حوزه در حال حاضر در چه مرحلهای قرار دارد؟ اصلاً جاهای مختلف حوزه وارد شدهاند و یا نشدهاند؟ فضلای دیگر چقدر در این عرصه وارد شدند؟ آیا حوزه در این زمینه حرفی برای گفتن دارد یا ندارد؟
تمام مطالبی که بنده عرض میکنم طبق آن پیشفرضهایی است که در ذهن من از تعریف، کارکرد و هدف هوش مصنوعی وجود دارد.
ممکن است کسی بگوید که این حرفی که شما میزنید، تعریف و هدف هوش مصنوعی این نیست و یک چیز دیگری است و طبق آن چیزی که مدنظر من است، اینها هوش مصنوعی حساب میشود. من در شروع بحث گفتم که منابع عرایض من کتاب هوش مصنوعی راسل و آن کتابهایی است که در ایران در دانشگاهها هم همین کتاب حتی تا مقاطع ارشد دارد تدریس میشود و یک نرخ شاه عباسی است و اینطور نیست که بگوییم یک شخص نادری یک حرفی زده و یک چیزی گفته است، آنطوری نیست.
با این پیشفرضی که عرض کردم، به نظر من در عرصهی هوش مصنوعی - بحث کامپیوتر را نمیگویم، اینها از هم جدا هستند - ما خیلی کم کار کردهایم. یعنی الان مثلاً همین NLP، یادگیری زبان طبیعی که در گوگل ترنسلیت که خدمتتان عرض کردم، ما الان یک سامانهی آنلاینی نداریم - تا آنجایی که من جستجو کردم - که شما متون عربی را بدهید و ترجمه بگیرید. با نصوص کاری ندارم، نصوص را بزرگان ما ترجمه کردهاند و ترجمههایش در بازار هست و اصلاً به نظر من کار هوش مصنوعی نیست، چون گاهی اوقات برخی از بزرگان هم که قرآن و روایات را ترجمه میکنند، به واسطهی عدم احاطه به یکسری از مسائل شاید ناقص باشد، این کار اصلاً کار هوش مصنوعی نیست، ولی متون عربی را... .
مثلاً کتاب کفایه که خیلی مورد استفاده قرار میگیرد، یا کتاب رسائل و یا مکاسب و محاضرات آقای خوئی و کتابهای مختلف را ببینید. ما در حوزه یک سامانه را طراحی کنیم که متون عربی را ترجمه کند. ببینید گوگل ترنسلیت ترجمهی عمومی است، یک کار عمومی انجام میدهد، حالا اینکه به مرور زمان تکمیل شود کاری ندارم، ولی در حوزه به عنوان یک چیزی که مبتلابه طلبه است، چنین ماشین ترجمهی متنی را داشته باشیم، باید کار شود. این پایهی کار و بیس کار در هوش مصنوعی است که گوگل هم از همین ترنسلیتش شروع کرد.
الان ابزارهای مپ و فلان که در آن گوشه میآورد از همین NLP شروع کرد که یک چیز خیلی سادهای است که آموزش زبان طبیعی است.
یکی از کارهای دیگری که به نظرم در حوزه جا دارد انجام شود و انجام هم شده بود و حالا نمیدانم که چه شده که پروژهاش رها شده است، اعرابگذاری آنلاین است. یک زمانی بود که شما متن را میدادید و به صورت خودکار برای شما اعرابگذاری میکرد؛ البته بنده جدیداً مراجعه نکردم ولی مدتی قبل که مراجعه کردم، دیدم که اینها کار نمیکند. ما از همین قدمهای کوچک باید شروع کنیم، این کسانی هم که کار کردند یکدفعه که شروع نکردند، ایلان ماسک که از همان ابتدا یک چیپ درست نکرد که بگوید؛ من این چیپ را در مغز شما میگذارم که فلان کار را بکند. نه، آنها هم از پایه شروع کردند و پیش بردند.
به نظر من حوزه به صورت خاص از لحاظ مسائل فنی - مسائل فنی که عرض میکنم به معنای پایههای تحقیقاتی - و مسائل کاربردی در این زمینه خیلی ضعیف کار کرده است. البته این چیزی است که من دیدم. بنده حس میکنم که هوش مصنوعی خیلی نتوانسته در حوزه جا باز کند، حتی در کشور هم همینطور است.
اگر هوش مصنوعی وارد بحث اجتهاد شود، دقیقاً چه کاری میتواند انجام دهد؟ چقدر میتواند به فقیه کمک کند و چقدر در جوابگیری منِ مقلد میتواند جوابهای بهتر، دقیقتر و آسانتری را بدهد؟
یکی از پارامترهای اصلی در بحث هوش مصنوعی سوپر وایزر بودن و مستقل عمل کردن است. مثل همین بحث ارزهای دیجیتال که خدمتتان مثال زدم، هیچکسی دخیل نیست. حالا اینها میگویند رمز ارز، ولی اینها رمز ارز نیست، مثلاً "رمز ریال" که قرار است درست شود، این رمز ریال، رمز ارز حساب نمیشود، اینها کریپتو کارنسی نیستند، به خاطر اینکه مقوّم کریپتو کارنسی غیرمتمرکز بودن است ولی تمام اینها متمرکز است. در بحث هوش مصنوعی دقیقاً همین مطلب هست، یعنی زمانی هوش مصنوعی، هوش مصنوعی است که خودش غیرمتمرکز کار کند و به صورت سوپر وایزر باشد و به صورت اسیستنس و دستیار نباشد. شما به محض اینکه این هوش مصنوعی را در کنار یک فرد انسان قرار دادید و به انسان مرتبط کردید تمام میشود. چرا؟
این هوش مصنوعی نیست یا کامل نیست؟
هوش مصنوعی این است که خودش در تعامل با اطرافیانش بتواند یک کار عقلانی را انجام دهد، شما چون فائق و غالب بر آن هستید جلوی آن را میگیرید و اجازه نمیدهید که کارش را انجام دهد.
پس با این تعریف شما، ما با هوش مصنوعی میتوانیم یک مجتهدی مستقل بسازیم که یک اطلاعات پایهای به آن بدهیم و طبق آن خروجی داشته باشیم.
بله. در بحث رجال خدمتتان عرض کردم. شما احادیث، روایات، کتب فقهی، کتب اصولی، لغت و علومی که در بحث دانش تفسیر متن و بحث هرمنوتیک و یا بحث اجتهاد خودمان میگویند که پیشنیاز اجتهاد و تفسیر متن است، شما همهی اینها را به ماشین بدهید و ماشین برای شما به نسبت همینها اجتهاد میکند.
در اجتهاد عرض کردم که یکسری مشکلاتی در بحث هوش مصنوعی وجود دارد که آن یک بحث جدایی را میطلبد که هوش مصنوعی در مباحث علوم انسانی و خصوصاً اجتهاد نمیتواند وارد شود. هوش مصنوعی یکسری مشکلاتی دارد که نمیتواند وارد شود. این بحث جداگانهای است.
ما در کشور به نسبت سایر کشورها در چه جایگاهی قرار داریم و چقدر توانستیم از این ظرفیت برای پیشبرد کارها استفاده کنیم؟
در بحث هوش مصنوعی در کشورهای اطرافمان در خاورمیانه و جهان یک اتفاق بسیار مهمی از سال ۲۰۱۵ به این طرف افتاده است که شروع این کار از چین است. چین از سال ۲۰۱۵ سند راهبردی درست کرده است.
من یکسری یک آمار خیلی خوبی از کشور چین در مورد هوش مصنوعی تهیه کردم و اگر مرتبط با بحث هست این را خدمتتان بگویم که در مورد چین است.
خیلی جالب است. چین گفته که من تا سال ۲۰۳۰... .
یک چیزی را در پرانتز در اینجا بگویم. مدتی است که در کشور بحث سند ۲۰۳۰ خیلی هایلایت و پررنگ و بولد شد که رهبری معظم در مورد بحث اجوکیشن و آموزش گفتند که ما در بحث آموزش سند بالایی داریم و سند ۲۰۳۰ کنار گذاشته میشود؛ در حالی که سند ۲۰۳۰ فقط بحث آموزش نیست، همین بحث فناوری که هوش مصنوعی هست، جزء آن است و ما یعنی جمهوری اسلامی هم تا سال ۱۴۱۰ که همان ۲۰۳۰ میشود قرار شده که برای خودش سند راهبردی درست کند. حالا این را در پرانتز گفتم و در بحث سند راهبردی که در ادامه قرار است در مورد جمهوری اسلامی یکسری مطالب را عرض کنم، خدمتتان میگویم.
در مورد چین میخواستم خدمتتان عرض کنم. چین گفته که من تا سال ۲۰۳۰ میخواهم رهبر اقتصادی جهان با بهرهگیری از فناوریهایی در زمینهی هوش مصنوعی شوم. یعنی علاوه بر اینکه قطعات تولید میکند، میخواهد در بحثهای ایدئولوژی و فکری و هوش مصنوعی هم رهبری جهان را بر عهده بگیرد. این آماری که من خدمتتان عرض میکنم تا سال ۲۰۲۰ است و خیلی جالب است. چین در بحث هوش مصنوعی ۳۹۰ هزار اختراع یا محصول داشته است، در حالی که کل محصولاتی که در بحث هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۰ داریم، ۵۲۰ هزار مورد است. یعنی حدود دوسوم و بیشتر از دوسوم اختراعات و محصولاتی که در بحث هوش مصنوعی در جهان تولید شده مربوط به کشور چین است.
از آن طرف متخصصینی که در چین هستند، بالغ بر ۲۰ هزار متخصص هستند. این را شما در کنار متخصصان کرهی جنوبی بگذارید. فکر میکنید چند تا هستند؟ نسبتشان ۱ به ۱۰ است. آنجا ۲۰۰۰ نفر هستند. در کرهی جنوبی که الان شما میگویید خیلی محصولات خوبی دارند.
البته در این بحث، ایالات متحده از چین جلوتر است و ایالات متحده ۲۸ هزار متخصص در زمینهی هوش مصنوعی دارد ولی چین به عنوان شریک راهبردی ماست و بالأخره نزدیک به منطقهی ما نیز هست؛ این همه پیشرفت تا سال ۲۰۲۰ داشته است. ما کجا هستیم؟ خدمتتان میگویم.
شاید تعجب کنید، از کشورهای منطقهی ما که کشورهای عربی هستند، شاید به ذهن شما برسد که کشورهای عربی خیلی چیزی هم نیستند و میروند و نفت میفروشند. کشور امارات در سال ۲۰۱۷ یک وزارتخانه به نام وزارت هوش مصنوعی درست کرده است. یعنی ما الان یک وزارتخانهی فناوری و اطلاعات داریم. آنجا زیرمجموعهی این وزارت و یا هر چیزی که بوده، این را جدا کرده و یک وزارت به عنوان وزارت هوش مصنوعی تأسیس کرده است. چه گفته است؟ برای آنجا چند وظیفه در حمل و نقل، در بهداشت، در فضا، در انرژی و چیزهای مختلف تعریف کرده است و تا سال ۲۰۳۱ برای آنجا یک چشمانداز تعریف کرده است. یکی از کشورهای دیگر که در منطقهی ما هست، مثلاً ترکیه، این سند چشمانداز را از سال ۲۰۱۳ شروع کرده است و تا سال ۲۰۳۰ برای آن یک چشمانداز را در نظر گرفته است. حالا من دیگر شما را اذیت نکنم و وقتتان را نمیگیرم، فرانسه، آلمان و سوئد و کشورهای مختلف هم در این زمینه وارد شدهاند و تا سال ۲۰۳۰ هزینههای... . مثلاً خود همین کشور فرانسه، شاید خیلی هم به چشم ما نیاید ولی حدود ۱.۵ میلیارد یورو برای همین بحث هوش مصنوعی هزینه کرده تا بتوانند اهدافی که دارند را تأمین کنند. یا مثلاً آلمان تا سال ۲۰۲۵ یک سندی را طراحی کردهاند. میدانید چند سال میشود؟ از ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۵ یعنی ۷ سال، در طی ۷ سال، میخواهند ۳ میلیون یورو فقط در مورد همین هوش مصنوعی هزینه کنند.
کشور سوئد هم همینطور است. اینها کشورهایی بودند که در این زمینه بهترین و بالاترین عملکرد را داشتند.
حالا در مورد کشور خودمان بگویم. عملکرد کشور ما را در بحث هوش مصنوعی در دو حوزه میتوان بررسی کرد؛ یکی کارهای علمی و تحقیقی و کارهای زیربنایی و مبنایی و بنیادی است و یکسری هم کارهای عملیاتی و کاربردی هستند.
ما در کارهای علمی و تحقیقاتی... . البته نه به خاطر اینکه من ایرانی هستم این را بگویم، البته افتخار میکنم که ایرانی هستم. ایرانیها کلاً موجودات بسیار زیرک و باهوشی هستند و چون کارهای علمی و تحقیقاتی هم کارهای فردی است، مثلاً شما به عنوان یک شخص میتوانید مقاله بخوانید، کتاب بخوانید و فعالیت کنید و کارهای علمی - تحقیقاتی عمدتاً کارهای سیستماتیک نیستند. از این جهت و از این بُعد کار علمی و تحقیقاتی، ما به نسبت مؤسسات مختلفی که در بحث آمار وجود دارند، ما سیزدهم، چهاردهم و یا پانزدهم هستیم، یک اختلافی داریم و اگر حد وسط را حساب کنیم، رتبهی چهاردهم را داریم و در منطقه هم رتبهی اول را از لحاظ کارهای تحقیقاتی و علمی و بنیادین داریم. اما متأسفانه از لحاظ کارهای عملیاتی رتبهی ما در جهان ۷۵ است.
ایرانیها همانطور که بسیار افراد باهوشی هستند، بسیار افراد کاری هم هستند. چرا این اتفاق نمیافتد؟ ببینید مسائل عملیاتی و کاربردی یک نظام و سیستمی را میطلبد. یعنی در اصل حکومت باید یک سیستمی را طراحی کند - در ادامه خدمتتان عرض میکنم - یکسری زیرساختها را آماده کند و افراد در آن زیرساخت فعالیت کنند.
مثلاً شرکتهای دانش بنیانی که در این زمینه هستند... . فکر میکنم ما حدود ۳۰ شرکت دانش بنیان در بحث هوش مصنوعی در ایران داریم. اینها که خودشان نمیتوانند کار کنند، باید تسهیلات به آنها بدهند. سرمایههای زیادی میخواهد. پولهایی که در آلمان و این طرف و آن طرف بود را خدمتتان عرض کردم که چه پولهایی خرج میکنند. درست است که خود افراد باید از خودشان عرضه داشته باشند ولی مهم این است که حکومت هم باید در این قضیه وارد شود و حمایت کند و کمک کند.
اگر من بخواهم در مورد کشورمان در بحث هوش مصنوعی به صورت مصداقی صحبت کنم، در بحث رمز ارزها، ببینید در این زمینه تازه یک زمزمههایی شده است که گفتهاند؛ ما میخواهیم رمز ریال تولید کنیم که مسئلهی آن را هم خدمتتان عرض کردم که تازه ابتدای بحث است که آیا اینها کریپتو کارنسی حساب میشوند یا نمیشوند، ولی در همین بحث رمز ارزها ما هنوز کار درستی انجام ندادهایم.
مثلاً ما در سال ۹۶ و یا ۹۷ در مرکز فقهی ائمهی اطهار(ع) یک نشست علمی در مورد رمز ارزها و بلاک چین داشتیم و آیتالله فاضل تشریف آوردند و من هم در آنجا بودم. من آن سال خیلی جستجو کردم - الان که الحمدلله خوب شده است - تا یک چیز درست و حسابی حکومتی و دولتی در مورد رمز ارزها پیدا کنم، فکر میکنم فقط یک جزوهی ۳۰-۴۰ صفحهای از بانک مرکزی بیرون آمده بود که با تعلیقهها و اصلاحیههایی که زده بودند، ۶۰-۷۰ صفحه شده بود. این خیلی ضعیف است. الان کشورهای اسلامی مثل مالزی و اینها، رمز ارزها را به عنوان کارنسی و پول آوردهاند و حتی به عنوان مانی دارند از آنها استفاده میکنند. همهی اینها بحث هوش مصنوعی است، ما باید بیاییم و وارد شویم، یکی از بحثهای کاربردی و عملیاتی در این زمینه همین است.
در مورد سند راهبردی اگر بخواهم خدمتتان عرض کنم، متأسفانه رهبری در سال ۹۷ در مورد بحث هوش مصنوعی یک اشارهای کردند و آن زمان خیلی به آن پرداخته نشد. سال ۹۷ در حدود ۳ سال پیش بود که متأسفانه خیلی به آن پرداخته نشد. اما اخیراً ایشان در آبان ماه ۱۴۰۰ یک نشستی با نخبگان جوان و استعدادهای برتر داشتند، ایشان خیلی روی بحث هوش مصنوعی تأکید کردند. در سال ۹۷ ایشان خیلی حرف جالبی دارند. ا
ایشان میگویند: بحث هوش مصنوعی را پیگیری کنید، خوابتان نبرد که ببینید عقب افتادید. ایشان در آنجا اینطوری میفرمایند. در سال ۱۴۰۰ ایشان میگویند که؛ ما باید مسئلهی هوش مصنوعی را پیگیری کنیم و در بحث ارتقاء رتبهی علمی ایران در جهان باید تلاش کنیم. خدمت ایشان عرض کرده بودند که؛ ما رتبهی چهاردهم یا سیزدهم و پانزدهم هستیم و ایشان گفته بودند که؛ ما باید در این زمینه حتی از لحاظ تحقیقاتی و مسائل علمی و بنیادی باید جزء ۱۰ کشور برتر باشیم.
* مثل خیلی چیزهای دیگری که در آن سالها عمل نشد، به این موضوع هم توجهی نشد.
بله، متأسفانه. اگر از سال ۹۷ این قضیه در کشور پیگیری میشد. مثل همان سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ که کشورهای دیگر شروع کردند، است. ما میتوانستیم آن سال شروع کنیم و حداقل استارت کار زده شود اما کسی پیگیری نکرد و به کنار افتاد تا به ۱۴۰۰ که الان هست رسیدیم. الحمدلله در بهمن ۱۴۰۰ یک جلسهای در بحث هوش مصنوعی تشکیل شد و یک برنامهی چشمانداز کشور در بحث هوش مصنوعی طراحی شد که کار خوبی هم هست. من بعضی از سرفصلهای آن را دیدهام. آقایان حدود ۲۳ کشور مطرح و اصلی در بحث هوش مصنوعی را در نظر گرفتهاند و سندهای راهبردی آنها در این زمینه را مورد بررسی قرار دادهاند.
بومیسازی کردهاند؟
من فقط سرفصلهایش را دیدم و مطالب آن را ندیدم. انشاءالله که بومیسازی شده بود و به صورت بومی کشور خودمان باشد و یک سندی را تا سال ۱۴۱۰ طراحی کردهاند که تا همان سال ۲۰۳۰ میشود و انشاءالله قرار شد که یک حرکاتی در بحث هوش مصنوعی تا آن سال انجام شود.
یکی از نکات درباره این پدیده، بحث خطرناک بودن این علم است، اینکه لابهلای صحبتهایتان گفتید که ممکن است این مسئله به جایی برسد که جای انسان را هم بگیرد و بعضی میگویند که شاید بشریت را نابود کند. بعضی میگویند که یک جایی باید یک قانونی برای آن گذاشته شود و جلوی آن را بگیرد و مباحث اخلاقی باید داخل آن بیاید و چنین نکاتی مطرح میشود. میخواستم نظر شما را بدانم که آیا این واقعاً به شخصیت و شأنیت انسانها هم لطمه میزند و آیا روزی میرسد که یک ربات جای انسان را بگیرد؟
بحث هوش مصنوعی همانطور که خدمتتان عرض کردم دو بُعد سختافزاری و نرمافزاری دارد. اجازه دهید سختافزاری آن را بگویم چون سابقه هم دارد، نرمافزاری را هم بعد خدمتتان عرض میکنم. در بُعد سختافزاری بحث هوش مصنوعی از زمانی که انقلاب صنعتی اتفاق افتاد این بحث به وجود آمد که با وارد شدن ماشینها در زندگی ما، زندگی انسان نابود میشود و بشر از بین میرود و ماشینها در اینجا همه کاره میشوند و همه چیز را به دست میگیرند.
آن فیلم چارلی چاپلین معروف است که در مورد همین قضیه ساخته است، نام آن را به یاد ندارم. خلاصه آنجا همین را میگوید که ماشین جای انسان را میگیرد. یکسری از افراد خواستند با این تفکر که ماشین جای انسان را میگیرد مقابله کنند که بگویند؛ ماشین نمیتواند جای انسان را بگیرد. البته بحث سختافزاری را میگویم و در زمینهی نرمافزاری بعداً بحث میکنیم.
اینکه در بحث سختافزاری ربات جای انسان را بگیرد. یکسری از افراد مثل آقای فردریک تیلور - ایشان پدر مدیریت است - گفت که؛ من یک تئوری را ارائه میدهم که طبق این تئوری انسانها هم مثل ماشینها عملکرد داشته باشند و کار کنند. این تفکر که البته در اروپا و اینها منسوخ شده است ولی در حال حاضر در یکسری از کشورهای کمونیستی - که بهتر است نام نبریم - در حال پیادهسازی است که به انسان مثل ماشین نگاه میکنند. مثل ماشین باید بیایند و از صبح یکسره مشغول به کار باشند، بدون در نظر گرفتن هیچ نوع حقوق انسانی. ولی در کشورهای غربی کمی رویکرد عوض شده است و عملاً انسانها را به عنوان نیروهای یدی و کار آنطوری استفاده نمیکنند و بیشتر به عنوان نیروهای متخصص و نیروهای الیت و نظریهپرداز و اینها مورد استفاده قرار میدهند. الان در کارخانههای مختلف ماشینسازی و اینها هم دیدهاید که تمام کارها اتوماتیک شده است و رباتها انجام میدهند و انسانها نقش آنچنانی ندارند و خصوصاً کارهای سنگین توسط ماشینها انجام میشود. در بحث هوش مصنوعی از لحاظ سختافزاری چنین گمانهزنی وجود دارد که میگویند هوش مصنوعی بیاید و جای انسان را از لحاظ کارکرد بگیرد.
در همین بحث کرونا دیدید، یک زمانی بود که زندگی بدون - حالا نمیدانم که مبتلابه شما بوده یا نبوده ولی - تاکسیهای تلفنی خیلی سخت بود، مخصوصاً کسانی که خانهی آنها دور بود، تماس میگرفتید و تاکسی تلفنی میآمد. الان دیگر تاکسی تلفنی کجاست؟ تمام شد. همه جا با اسنپ میروند، البته اسنپ به عنوان نماد تاکسیهای هوشمند است. عملاً این شغل تاکسی تلفنی از مشاغل حذف شد و شغلهای دیگری که در بحث فضای مجازی از بین رفتند. بله، چنین خطری وجود دارد که بخواهد موضوع بیشتر مشاغل را از بین ببرد و اکثر کارها بخواهد از طریق فضای مجازی دنبال شود و ماشینها در این سطح بخواهند جای انسان را بگیرند. چنین چیزی هست.
اما در مورد مسائل نرمافزاری بگویم. ببینید خاصیت و قابلیت و مائز بن انسان و سایر موجودات بحث هوشمندی و عقلانیت انسان است و به واسطهی همین وجه تمایز هم انسان تا کنون توانسته در کرهی زمین زندگی کند.. ما اگر این قابلیت را از انسان بگیریم و یا یک قابلیتی بالاتر از این ایجاد کنیم که بتواند جای این را بگیرد، طبیعی است که انسان دیگر نمیتواند موجودیت خودش را در این دنیا حفظ کند و نمیتواند به حیاتش ادامه دهد. غالباً در فیلمهای آخر الزمانی مثل فیلم ترمیناتور، اسکای نت و آن شرکت آسمان، چنین اتفاقی میافتاد که ماشینها علیه انسانها قیام میکردند و انسانها را از بین میبردند. چنین اتفاقاتی در آنجا افتاد.
لذا چون این خطر وجود دارد... . ما یک بحثی میکنیم طبق اینکه این خطر وجود دارد، بر فرض که وجود داشته باشد. یکسری افراد مثل همین آقای استیون هاوکینگ، ایلان ماسک و بیل گیتس گفتهاند که؛ هوش مصنوعی برای انسان چه... . حالا خودشان متخصص علوم کامپیوتر و اینها هستند و از بزرگان این قضیه هستند. به خاطر این است که آنها میدانند که هوش مصنوعی چیست و چه کارکردهایی دارد و شاید آنها خیلی بهتر از منِ نوعی خطرناک بودن آن را درک میکنند. میگویند که؛ خطرناک است. پس چه کنیم؟
در بحث هوش مصنوعی در بحث نرمافزاری دو رویکرد وجود دارد که خدمتتان عرض کردم. یکی اینکه بگوییم هوش مصنوعی مستقل کار کند و سوپر وایزر باشد. یکی اینکه هوش مصنوعی در خدمت بشر باشد و اسیستنت و دستیار باشد. همین آقای ایلان ماسک که نام ایشان آمد، ایشان یک چیپ طراحی کرد و گفت که؛ ما این چیپ را به واسطهی نورونهای عصبی که در آن وجود دارد، به مغز شما پیوند میدهیم و یکی از ابتداییترین کارهایی که در این چیپ انجام میشود در بحث مسائل پزشکی است. مثل اینکه فرد مشکل پزشکی دارد، از طریق این چیپ میتواند منتقل کند و بگوید که؛ من فلان مشکل را دارم. یا مثلاً یک چیز دیگری که به واسطهی این چیپ مطرح شده بود. گفته بودند که؛ به واسطهی این چیپ دیگر نیازی نیست شما زبانآموزی کنید، شما به ۲۶-۲۷ زبان جهان میتوانید صحبت کنید و بفهمید. اگر در همین فیلمهای آخر الزمانی مثل فیلم ماتریکس دیده باشید، در این فیلم نئو و آن کسی که شخصیت اصلی این داستان است، یک اپراتوری دارد... . نئو یک نرمافزار هوش مصنوعی است و آخر داستان معلوم میشود. اپراتور او به او مثلاً میگوید که؛ من میخواهم ورزشهای رزمی یاد بگیرم، میگوید که من یک فایل خیلی خوب از ورزشهای رزمی دارم. CD را آنجا میگذارد و چند تا دکمه میزند و این در ذهن نئو آپلود میشود و نئو به صورت آنی متخصص ورزشهای رزمی میشود. یعنی بدون هیچ سابقهی ورزشی متخصص ورزش رزمی میشود. در جاهای مختلف این فیلم این اتفاق میافتد، مثلاً میخواهد فلان ماشین را براند. با اپراتورش تماس میگیرد و میگوید که؛ من مدل کار با این موتور یا این ماشین و یا این هلیکوپتر را نیاز دارد. اپراتورش CD را میگذارد و اطلاعات را برای او آپلود میکند و او شروع به رانندگی میکند. چنین اتفاقی به واسطهی این چیپها در کنترل انسان میافتد و این چیپها میتوانند به انسان اضافه شوند و انسان را در پیشبرد کارهایی که دارد کمک کند. این در خدمت انسان میشود. ولی با آن تعریفی که ما از هوش مصنوعی داریم این یک مقدار متفاوت است. چرا؟ چون شما غالب بر آن هستید و فائق هستید. از یک جهاتی خوب است که شما بتوانید آن را کنترل کنید و خیلی خارج از کنترل نشود و مراقبت کنید، اینها خوب است، ولی با آن تعریف و هدفی که ما از هوش مصنوعی داریم یک مقدار متفاوت است. اما این به فرض این است که ما بگوییم که هوش مصنوعی قابلیت اجرا دارد و میتوان چنین کاری را کرد که انسان چنین کارهایی را از لحاظ فکری بخواهد انجام بدهد.
اما آنطور که خود آقایان متخصصان میگویند و من هم یکسری مطالبی را در اینجا دارم، این قضیه از لحاظ ثبوتی امکان دارد و از لحاظ اثباتی میگویند که امکان ندارد و اشکالات متعددی به این قضیه وارد است. اگر بخواهید آنها را هم میتوانم بگویم که البته طول میکشد و نیاز به توضیحاتی دارد.
جنابعالی ۱۰ سالی است که در این عرصه فعالیت دارید، اما یک طلبهای هست که به این مباحث علاقهمند است و نمیداند که از کجا باید شروع کند. میخواهم تجربیات خودتان که به این دوستان میتواند کمک کند را بفرمایید تا اینها هم بتوانند استفاده کنند.
من که کسی نیستم که بخواهم توصیه کنم، ولی صرفاً از لحاظ انتقال تجربه عرض میکنم. کاری که خود من کردم این بود و من به توصیهی ابوی بزرگوارمان عمل کردم که ایشان فرمودند و من هم انجام دادم.
ایشان گفتند که دروس سطح را بخوان، یعنی تا پایهی ۱۰ را تمام کن. دروس سطح را بخوان، یعنی فرد یک پایهی قوی از علوم حوزوی داشته باشد و خیلی هم خوب بخواند، تمام همتش را برای خواندن این علوم بگذارد. یک پایهی قوی از علوم حوزوی و دینی داشته باشد. وقتی طلبه به این حد رسید، حالا چطور در فضای هوش مصنوعی وارد شود؟ همانطور که عرض کردم هوش مصنوعی یک علم میان رشتهای است که شامل خیلی از علوم میشود که شاید یکسری چیزهای آن مثل نورولوژی و عصبشناسی خیلی به ما ارتباطی نداشته باشد و در فضاهای ما نیست، چون کار تخصصی پزشکی است و شاید سخت باشد که ما بخواهیم در این زمینه وارد شویم، اما یکسری از زیرشاخههای آن هم به نحوی است که چون طلاب با آن فضاها آشنا هستند میتوانند وارد شوند، شاید کمی سخت باشد، چون تخصصی میشود ولی بالأخره علم است دیگر. همانطور که ما در حوزهمان زحمت میکشیم و ۱۵-۱۶ سال درس میخوانیم تا سطوح را تمام کنیم، تازه اینها غیر از درسهای خارج است. بالأخره من باید یک مقدار معتنابهی در مورد آن زحمت کشیده باشم. مثلاً اگر بخواهم به عنوان نمونه بگویم در بحثهای فلسفی... . چون بحث هوش مصنوعی پایههای فلسفی دارد. گفتم که از منطق ارسطویی و از آن زمان شروع میشود تا به الان برسید که به منطق فازی میرسد. مثلاً در بحث اقتصاد، مسائل هوش مصنوعی در بحثهای اقتصادی و همان بحث ارز دیجیتال که خدمتتان گفتم، طلاب میتوانند وارد شوند. یعنی لازمهاش این است که بروند و این علوم را یاد بگیرند. یعنی در مباحث فلسفی کار کنند، در زمینهی اقتصادی کار کنند، در بحثهای روانشناسی کار کنند. یکی از مسائل هم علم روانشناختی است. علم روانشناختی بسیار بسیار این مسائل مرتبط با همین بحث هوش و خرد است. اصلاً هوش چیست، خرد چیست، همهی اینها مسائلی است که در علوم شناختی در مورد آنها بحث میشود. در روانشناسی، عامل رفتار انسان...، مثل اینکه شما میخندید، به چه علت است. همهی اینها مسائلی است که در علم روانشناسی در مورد آنها بحث میشود و باید اینها را باز کنیم. میتوانند بروند و متخصص در علم روانشناسی شوند و بعد این را در بحث هوش مصنوعی پیادهسازی کنند و یا استفاده کنند.
یا بحث علوم کامپیوتری را در نظر بگیرید. الان الحمدلله کامپیوتر به نحوی شده که همه با آن سروکار دارند و در ارتباط هستند. نمیگویم که حتماً و لزوماً در دانشگاه بخوانند، نیازی نیست. خیلی تقید به شرکت در کلاس استاد دارید، در دورههای آزاد شرکت کنید، همهی اینها دورههای آزاد دارند، دانشگاه تهران، دانشگاه امیر کبیر، دورههای آزاد دارند، مثلاً کورسهای یک هفتهای و یا ۱۰ روزه برگزار میکنند و میتوانند شرکت کنند، در تمام این علومی که هست در دانشکدههای مختلفی که دارند برگزار میشود و میتوانند شرکت کنند.
باید وقت بگذارند، پایهی درسی حوزه باید حتماً قوی باشد. چون بحث هوش مصنوعی - حالا بحثمان به آنجا نرسید - یک مسئلهی بسیار بسیار بسیار جدی و پشتوانهی اعتقادی و معرفتی خیلی عمیقی دارد که این در بحث کلام بحث میشود و جای این بحث شاید در اینجا نباشد. نمیدانم که الان چقدر وقت داریم که در مورد آن صحبت کنیم. چقدر وقت داریم؟ وقت گذشته است. حالا برای دفعات بعدی بماند. یک پیشینه و یک پشتوانهی معرفتشناسی خیلی دقیقی دارد که اگر طلبه و یا حتی افراد مختلف بدون فهم و درک دینی وارد این مسئله شوند مطمئناً آن اهدافی که دارد، یعنی کاملاً تکنوکراتی به این قضیه نگاه میکنند. یعنی همین بحث مطرح شدن هوش مصنوعی در اجتهاد به نظر من یک کار کاملاً تکنوکراتی است، یعنی فقط از لحاظ فنی به آن نگاه میکنند، اما اینکه چه تبعاتی از لحاظ دینی و اعتقادی دارد، اصلاً به این موضوعات توجه نمیشود. چون با این همه مطالبی که گفتم معلوم است که هوش مصنوعی میخواهد بیاید چه کند. هوش مصنوعی میخواهد بیاید و عملاً اجتهاد را کنار بگذارد، مجتهد حی را کنار بگذارد، عملاً بحث فقاهت کنار میرود. دروسی که شما میخوانید... . مثل ماشین حساب است. کسی که در علوم ریاضی کار میکند و جبر و معادله و احتمالات و دیفرانسیل و چیزهای دیگر را میخواند، اینها چیست؟ شما این چیزها را به دست یک ماشین بسپرید، دیگر لازم است که او این چیزها را بخواند؟ همهی این کارها را ماشین انجام میدهد. در بحث اجتهاد هم همین است. یعنی عملاً رجوع به نصوص تعطیل میشود، علوم دینی تعطیل میشود و همه را به دست یک ماشینی میدهیم که هیچ روحی ندارد و هیچ درکی از... .
یکی از اشکالاتی که در بحث هوش مصنوعی وجود دارد که نمیتواند وارد علوم انسانی شود، این است که شما از مسائل انتزاعی نمیتوانید درکی به ماشین بدهید، چطور میخواهید مسائل انتزاعی را به ماشین بفهمانید؟ نمیشود. لذا اگر این پیشزمینهی دینی و این پیشتفکر فکری را طلاب در بحث ورود به هوش مصنوعی نداشته باشند قطعاً در هر کدام از این رشتهها که بروند دچار مشکل میشوند. نه تنها در هوش مصنوعی، بلکه در تمام علوم اینطور است.
حالا بیان کردید که چطور وارد شوند؟ اینطوری باشد که بروند و حداقل در علومی که مرتبط با هوش مصنوعی هست، در یکی از این علوم - و نه در تمام این علوم - متخصص شوند و از آن راه وارد آن شوند. البته عرض کردم که چون یک چیز میان رشتهای است، آگاهی به سایر علوم لازم است ولی لازم نیست که متخصص شوید و اگر یک اطلاعات سطحی هم داشته باشید کافی است.