انتقاد نویسندگان دفاع مقدس نسبت به ترجمه بیقاعده آثارشان
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، قضیه به سال 93 بازمیگردد. زمانی که ترجمه انگلیسی کتاب «دا» بدون حضور نویسنده در حوزه هنری رونمایی شد. این اولِ ماجرا بود، بعد از رونمایی مشخص شد که اصلاً نامی از نویسنده بر روی کتاب ترجمه شده نیامده و پال اسپراکمن، مترجم آمریکایی کتاب، به عنوان نویسنده معرفی شده است؛ موضوعی که وعده داده شد تا در چاپهای بعدی اصلاح شود! بعد از آن هم رونمایی از ترجمه اردوی این کتاب سر و صدا به پا کرد؛ ترجمهای که با اغلاط فاحش انجام و سپس منتشر و توزیع شده بود. این موضوع هم با اعتراض نویسنده «دا» همراه بود. شاید اگر اعتراضهای سیده اعظم حسینی، نویسنده کتاب معروف و پرفروش «دا» در آن ایام از سوی دیگر نویسندگان جدی گرفته میشد و آنها نیز از مشکلات و دغدغههای خود در این زمینه میگفتند، امروز مسیر ترجمه آثار دفاع مقدس حرفهایتر پیموده میشد.
حالا بعد از گذشت هفت سال، عرضه برخی از آثار دفاع مقدس در نمایشگاه لبنان که هفته گذشته برگزار شده، اعتراض برخی از نویسندگان را به همراه داشته است. ماجرا از فیلمی شروع میشود که توسط یکی از دوستان حاضر در نمایشگاه لبنان به عنوان شادباش و تبریک برای اکبر صحرایی ارسال میشود؛ در این فیلم کتاب «راز تپه اشلو» صحرایی به زبان عربی ترجمه و در لبنان منتشر شده است؛ موضوعی که نویسنده به عنوان خالق اثر و ناشر به عنوان منتشرکننده از آن بیاطلاع بودهاند. ترجمه بیضابطه و بدون در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی نویسنده و ناشر ایرانی در سالهای گذشته اعتراض برخی از نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات دفاع مقدس را به همراه داشته است.
اکبر صحرایی، از جمله نویسندگان پُر کار در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است. او با کتاب «حافظ هفت» برگزیده جایزه جلال شده و تاکنون بیش از 30 عنوان کتاب را در کارنامه کاری خود دارد. او در رابطه با ترجمه کتاب «راز تپه اشلو» به تسنیم گفت: موضوع ترجمه کتابها یک دغدغه چند ساله است و متأسفانه در سالهای اخیر ریشه دوانده و دارد به یک قاعده تبدیل میشود. نویسندگان هم یا از زور خستگی و یا اینکه صدا و فریادشان به جایی نمیرسد، سکوت کردهاند.
او ادامه داد: ماجرا به این صورت است که برخی کتابهای پرمخاطب دفاع مقدس و ادبیات مقاومت در سالهای گذشته به دیگر زبانها به ویژه عربی ترجمه و در کشورهای منطقه توزیع میشود؛ بدون اینکه نویسنده و ناشر از ماجرا با خبر باشند و حقوق مادی و معنوی آنها در نظر گرفته شده باشد. کتاب «راز تپه اشلو» نیز به همینصورت ترجمه شد. از طریق اخبار رسانهها متوجه شدم که کتاب ترجمه شده و جالب آنکه در فروشگاههای ایران نیز توزیع میشود. برای اینکه از کمّ و کیف ترجمه کتابم مطلع شوم، دو نسخه از این کتاب را تهیه کردم. کتاب از نظر طراحی جلد اصلاً مناسب نبود، علاوه بر این، به جای «تألیف» در ترجمه از واژه «تدوین» استفاده شده بود؛ حال آنکه تألیف ناظر بر خلاقیت و نویسندگی فرد است، اما در تدوین، فرد تنها گردآورنده مطالب است و این دو با یکدیگر متفاوتاند.
صحرایی با بیان اینکه اگر ترجمه عربی را بررسی کنیم نیز قطعاً با مشکلاتی در ترجمه روبرو خواهیم شد، یادآور شد: نویسنده و مترجم در امر ترجمه مانند دو برادر به هم چسبیده هستند که باید دستشان در دست یکدیگر قرار گیرد. مترجمی که به زبان فارسی مسلط است و میخواهد اثری را به زبانی دیگر ترجمه کند، حتماً باید در مراحل ترجمه در کنار نویسنده باشد و از نظرات او استفاده کند. ای بسا در برگردان برخی از اصطلاحات، کنایات، اعلام، فرهنگ و رسوم شهرها و روستاها و... دچار خطا و اشتباه شود.
نویسنده کتاب «حافظ هفت» با اشاره به عرضه ترجمه کتاب «راز تپه اشلو» در نمایشگاه کتاب لبنان اضافه کرد: در نمایشگاههای حرفهای کتاب دنیا مانند نمایشگاه فرانکفورت، چند روز به تبادل نظر و بررسی کتابها اختصاص دارد. در این فضا، نویسنده و ناشر حضور دارند و راجع به کتابهایشان توضیح میدهند و صحبت میکنند. نتیجه این تعامل چند روزه، ترجمه آثار به دیگر زبانها خواهد شد. اما در نمایشگاههایی مانند نمایشگاه کتاب لبنان این شرایط در نظر گرفته نمیشود. این نوع نمایشگاه همانند جشن عروسی هستند که بدون حضور عروس و داماد، یعنی نویسنده و ناشر، برگزار میشود و تنها اقوام آن دو حضور دارند.
صحرایی که اخیراً از طریق رسانهها متوجه شده کتاب دیگری از او نیز قرار است ترجمه شود، از دغدغههای خود برای این کتاب گفت. او در این رابطه بیشتر توضیح داد و اضافه کرد: کتاب «حافظ هفت» ظاهراً دارد از دو کانال ترجمه میشود، اما در هر دو حالت قراردادی برای من به عنوان نویسنده ارسال نشده و من از ترجمه اثرم از طریق اخبار متوجه شدم. چندینبار با ناشر تماس گرفتم و از آنها خواستم که قراداد کار را برای من به عنوان نویسنده این اثر ارسال کنند، اما تاکنون پاسخی دریافت نکردم.
او با تأکید بر اینکه ما همعرض نویسنده خوب، ناشر حرفهای نیز کم داریم، یادآور شد: نتیجه کار این میشود که من بعد از 30 سال کار کردن و انتشار آثار متعدد، هنوز نمیدانم که کتابم را از چه طریقی باید ترجمه و در دیگر کشورها توزیع کنم. دستمان از آثاری که ظرفیت و قابلیت ترجمه داشته باشند، خالی نیست اما به نظر میرسد که ما قاعده حضور در بازارهای جهانی را نمیدانیم و به تمامی نکات آن واقف نیستیم.
این نویسنده برگزیده جایزه جلال ادامه داد: به عنوان نمونه، یکی از کارهایی که میتوان در حوزه عرضه کتابهای دفاع مقدس برای مخاطبان در دیگر کشورها انجام داد، توزیع این کتابها به زبان فارسی در میان خانوادههای ایرانی است. خاطرم هست در نمایشگاه کتاب فرانکفورت با تعدادی از ایرانیان ساکن اروپا درباره کتابها صحبت میکردم. آنها میگفتند که حدود شش میلیون ایرانی در اروپا زندگی میکند که اکثر فرزندان آنها رفتهرفته فرهنگ و زبان فارسی را از خاطر میبرند و چون والدین نیز در خانه به زبانی غیر از فارسی صحبت میکنند، آنها کمتر با زبان فارسی آشنا هستند. آنها میگفتند که خوب است ایران، کتابهایی مانند «دار و دسته دارعلی» که با زبان طنز نیز نوشته شده، در میان ایرانیان ساکن خارج کشور نیز توزیع کند؛ به این ترتیب هم فرهنگ ایران منتقل شده، هم موجب آشنایی بیشتر نسل جدید فارسیزبان با زبان فارسی میشود و هم در این میان، سود حاصل از فروش این محصولات به دست ناشر و نویسنده نیز میرسد.
صحرایی با بیان اینکه «ما سوراخ دعا را گم کردهایم»، اضافه کرد: از سوی دیگر، نگاه ناشران نیز گاه نگاه منفعتطلبانه است؛ به طوری که برخی از قرادادهایی که میان ناشر و نویسنده بسته میشود به قراداد ترکمنچای شباهت دارد و عرصه را هر ساله بر نویسندگان تنگ و تنگتر میکند. در این میان، برخی از نویسندگان بدون توجه به مفاد قراداد، آنها را امضا میکنند.
به گفته این نویسنده؛ برای حل این مشکل باید سازمانها و نهادها دست به کار شوند. ما هنوز قانون مشخصی درباره نویسنده، ناشر، کتابفروش، حقوق مربوط به آنها و ... نداریم. همه این مشکلات باید احصا و نسبت به رفع آن برنامهریزی شود. از جمله کارهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، راهاندازی یک صنف است. الآن بقال و مکانیک صنف مربوط به خود را دارد، اما ما به عنوان نویسنده از این امر محرومیم. هنوز نمیدانیم نویسنده کیست؟ هر فرد که یک کتاب هم نوشته و خودش منتشر کرده باشد، نویسنده محسوب میشود، نویسندهای که پیشکسوت باشد و چند اثر نوشته باشد نیز نویسنده در نظر گرفته میشود.
گلعلی بابایی، نویسنده، نیز در همین رابطه ضمن تأکید بر رعایت حقوق نویسنده و در نظر گرفتن آرا و نظرات او در خلال ترجمه، در نظر نگرفتن این امر را یکی از آسیبهای حوزه ترجمه میداند. او در همین رابطه به تسنیم گفت: در این زمینه دیدگاهها متفاوت است؛ اما آنچه مسلم است، رعایت حق نویسنده است که باید در نظر گرفته شود. گاه نویسندهای است که میگوید من حق و حقوقی نمیخواهم و فقط دوست دارم که کتابم به دیگر زبانها ترجمه شود و نشر پیدا کند و به دست جوانان ملیتهای دیگر هم برسد. اما این دلیل نمیشود که نویسنده از جریان ترجمه اثر خود خبر نداشته باشد. باید این اتفاق رخ دهد که هر کتابی که قرار است ترجمه شود، نویسنده به عنوان خالق اثر نیز در جریان باشد.
به گفته بابایی؛ برخی میگویند که این اثر متعلق به ناشر است و فقط او باید در جریان باشد. این وجه مادی قضیه است، اگر بخواهیم از بُعد معنوی نیز به این ماجرا نگاه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده نیز باید در جریان امر ترجمه کتابش قرار گیرد. ضمن اینکه برخی از نویسندگان در قراردادی که با ناشر امضا میکنند، تنها رایت فارسی را به ناشر واگذار میکنند؛ به این معنی که اگر قرار است کتاب ترجمه شود، حتماً باید اجازه نویسنده نیز کسب شود. به همین جهت لازم است وزارت ارشاد و دیگر نهادهایی که در این زمینه مسئولیت دارند، ابهامهای ایجاد شده در این زمینه را برطرف کنند.
ترجمه آثار ادبیات دفاع مقدس بدون در جریان قرار دادن نویسنده و در نظر گرفتن حق و حقوق مادی و معنوی او، یکی از دغدغههای اهالی این حوزه است که پیشتر نیز مطرح شده، اما پاسخ روشنی دریافت نشده است. به عنوان نمونه، معصومه سپهری، نویسنده نامآشنای این حوزه و خالق «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران» این موضوع را چند سال پیش در حضور مسئولان مطرح کرد. یا در نمونهای دیگر، سیدناصر حسینیپور، نویسنده کتاب پرمخاطب «پایی که جاماند» در گفتوگویی با تسنیم، ضمن اشاره به این موضوع گفته بود که هنوز بعد از پنج سال، مترجم کتابش را ندیده است.
رهبر معظم انقلاب از دو دهه پیش بر شکلگیری «نهضت ترجمه» در حوزه آثار دفاع مقدس تأکید کردهاند. در این مدت ترجمههای متعددی از کتابهای شاخص و پرمخاطب دفاع مقدس انجام شده و توانسته تاحدودی در جذب مخاطب منطقهای موفق عمل کند؛ اما نتیجه حاصل شده بنا به گفته برخی کارشناسان، در قیاس با ظرفیت ادبیات دفاع مقدس چندان دلگرمکننده نیست. نبود قانون مشخص در حوزه خاطرهنویسی و باقی ماندن پرسشهای بیپاسخ متعددی در این حوزه، گاه سبب شده ترجمه صورت گرفته چندان از نظر فنی، متر و معیار مشخصی نداشته باشد. هرچند موضوعاتی مانند نگاه ابزاری به ترجمه خاطرات و انجام آن برای ارائه بیلان کاری سازمانهای متعدد فرهنگی و سوء استفاده برخی از ناشران و فعالان فرهنگی از فروش خوب یک کتاب را نیز نباید از نظر دور داشت.
همه اینها حکایت از مشکل بزرگتری دارد و آن نبود یک نگاه تخصصی و فنی به کار ترجمه در حوزه خاطرات دفاع مقدس است. وجود این مسائل و معضلات در سالهای اخیر سبب شده تا برخی از خاطرات دفاع مقدس یا ترجمه نشوند، یا گاه با اشکالات جدی به سرانجام برسند و یا در پارهای مواقع نتوانند به دلیل در نظر نگرفتن نیازها و علایق مخاطبان کشورهای مقصد، در جذب حداکثری موفق عمل کنند. به نظر میرسد یکی از امور ضروری در حوزه ادبیات دفاع مقدس، مشخص شدن حقوق نویسنده، راوی و ناشر در این حوزه است؛ امری که رفع گرههای موجود در آن، میتواند افق روشنتری را پیش روی ادبیات دفاع مقدس در دهه پنجم فعالیت خود قرار دهد.