عزت شیعه در گروی اقدامات سیدرضی است
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در چهارمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهجالبلاغه» موضوع «بلاغت و نهجالبلاغه» با حضور احمد خاتمی سر ویراستار دائرةالمعارف نهجالبلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت. مجری برنامه در ابتدا از خاتمی پرسید که وقتی از بلاغت حرف میزنیم از چه چیزی سخن میگوییم؟
این استاد دانشگاه گفت: عموم محققان و ادبا درباره بلاغت که صحبت کردند، بلاغت را رعایت حال مخاطب درنظر گرفتند و سخن گفتن به اقتضای حال و مکان را نشانه بلاغت دانستند و برای این کار معتقدند که ما یک بلاغت کلامی داریم، یک بلاغت متکلم. یعنی هرکسی هم ابزار ادبی در اختیار داشته باشد نمیتواند کلام بلیغ را ارائه بدهد و بلاغت را به معنای دقیق خودش محقق کند. به بیان دیگر صرف استفاده از ابزارهای ادبی و کلامی بلاغت را رقم نمیزند و بلاغت یک مفهوم انتزاعی از جوّ حاکم بر متن است بنابراین کسانی که سعی میکنند بلاغت را در یک مصرع به نمایش بگذارند ممکن است که بتوانند یک عبارت ادبی را رقم بزنند ولی از این بیت و مصرع و اینها نمیتوان به این نتیجه رسید که نویسنده بلاغت دارد. برای آشنایی با بلاغت نهجالبلاغه باید یک خطبه و نامه بررسی شود. ممکن است کسانی با همه آرایههای ادبی آشنا باشند اما نتوانند بلاغت را در کارخودشان حاکم و خوانندگان زیادی را پیدا کنند بنابراین نشانه اعلای بلاغت این است که خواننده و شنونده تحت تأثیر قرار بگیرد و حالش دگرگون شود و اگر این اتفاق نیفتد بلاغتی صورت نگرفته است.
خاتمی افزود: تأثیرپذیری هم الزاماً به معنی اضافه کردن دانش و درک نیست و میتواند روی خرد انسانی یا احساسات تأثیر بگذارد. مثلاً اینکه بگوییم «وصاف الحضره» شیرازی یک متن بلیغ است بنده قبول ندارم با وجود اینکه ممکن است از همه آرایههای ادبی هم در این متن استفاده کرده باشد. مثل شعر سعدی که سرتاپا بلاغت است اما اشعار خاقانی با وجود آرایههای مختلف ادبی حداقل در قصیدههایش بلاغت لازم را ندارد بنابراین بلاغت را میتوان جو حاکم بر متن دانست و متن گوشنواز با متن دلنواز فرق دارد. غرض امام هم از ادای خطبه این بوده که روی مخاطب تأثیرگذار باشد و مخاطب پیام امیرالمؤمنین (ع) را گرفته باشد. بنابراین به عقیده من، بلاغت ناظر به همه متن است و ویژگی یک جمله یا ترکیب نیست، گرچه ممکن است خیلیها با این نظر من مخالف باشند اما مبنای بحث امشب ما براین اساس است. ولی به طورکلی فکر میکنم باید به بلاغت با ذهنیت گستردهتری نگاه کرد و درنظر گرفت.
عرب و بلاغتِ ادبی
در ادامه مسعود دیانی مجری برنامه پرسید: ما با فرهنگی روبهرو هستیم (فرهنگ عرب) که بلاغت یکی از عناصر آن فرهنگ است. اینکه گفته میشود که بلاغت در میان مردم عرب جایگاه ویژهای داشته به چه معناست؟
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: از ادبیات دوره پیش از اسلام که به ادبیات جاهلی معروف است و البته منظور از جاهلی در اینجا این است که به دین اسلام نگرویده بودند نه اینکه بیفرهنگ بودند، مسابقات سرودن شعربرپا میشد و شعرا و خطبای بسیاری در جهان عرب حضور داشتند و گوش مردم هم آشناست لذا در مجالس مختلف شعرخوانی مردم حاضر میشدند، قریشیان به عنوان داور حاضر میشدند و برنده را انتخاب میکردند. جایی خواندم که حتی گاهی یک شاعر روی یک شعر یا قصیده یکسال کار میکرد. در نهجالبلاغه هم بخشی از ادبیات عرب مورد استشهاد امام قرار گرفته و ایشان از پیشینه ادبیات عرب استفاده کرده است. پس اهالی عرب ذائقه شعرخوانی و نویسندگان حرفهای دارند و با ادبیات مأنوس و علاوه برشعر به خطبهخوانی هم علاقهمند هستند.
خاتمی ادامه داد: به نظرم بخشی از ادبیات عرب، مفاخره است و نوعی فخرفروشی میان قبایل مختلف عرب حکمفرما بوده است ولی یک وجه عمومیتر بلاغت تأثیرگذاری روی مخاطب است.
نهجالبلاغه یک بیستم کلمات مولا علی است
وی افزود: «نهجالبلاغه» به عنوان یک کتاب خاص حسابش با کلمات و سخنان امام علی (ع) متفاوت است. مجموع آنچه در نهجالبلاغه است یک بیستم مطالب و منابعی است که ما از امیرالمؤمنین در دست داریم و نهایت گزینش ما در مرحله ادبی این است که سیدرضی از میان خطبهها و نامهها مجموعهای را فراهم کرده است. نکته دیگر اینکه مخاطب نهجالبلاغه، عموم مردم نیستند، خاص الخواص هستند. نهجالبلاغه سنگ محکی در درجه اول برای ادبیات عرب و در درجه بعدی برای ادبیات فارسی است. بنابراین نمیتوانیم اصرار کنیم همه نهجالبلاغه را بخوانند چون متن سادهای نیست و با قرآن خیلی تفاوت دارد. این کتاب خاصه ادبا و بلیغان است و خیلی از خطبای عرب گفتند با خواندن خطبههای نهجالبلاغه بلیغ شدیم بنابراین در کشور ما هم ادبا و کسانی که سواد ادبی دارند میتوانند از این کتاب بهره ببرند چنانکه سیدرضی خودش یک ادیب فرهیخته وبا سابقه بوده است.
عزت شیعه مدیون سید رضی است
سرویراستار دائره المعارف نهجالبلاغه ادامه داد: قطعاً اینطور نیست که سیدرضی بخواهد فقط یک کتاب فنی بنویسد. او میخواسته با تألیف نهجالبلاغه یک متن معیار ادبی ارائه دهد و تفکرات شیعه را منظم مدون کند، چون شیعه در زمان سیدرضی جایگاه قدرتمندی داشته است و چه بسا یکی از اهداف این کتاب این باشد که یک مانیفست برای شیعه باشد چون سیدرضی یک شخصیت سیاسی هم بوده و مشاغل و مناصب سیاسی هم داشته است. بنابراین به نوعی میتوان گفت عزت شیعه در گروی اقدامات سیدرضی است. نکته دیگر اینکه امام از بلاغت فقط دنبال تأثیرگذاری نبوده بلکه به دنبال این بوده که چه چیزی را چگونه بگوید که آیندگان بفهمند. یکی از اغراض بلاغت این است که حرف را به صراحت و آشکار بیان نکند. نهجالبلاغه برای عالمان شیعه به جهت اینکه کتاب معرفتی و کلامی است، یک غنیمت به شمار میآید.
دیانی سپس پرسید آیا شارحان و کسانی که به نهجالبلاغه نظر داشتند هم به این جنبه بلاغی سیدرضی توجه داشتند؟
خاتمی گفت: من فکر میکنم جمعآوری نهجالبلاغه کار خیلی مهم و وقتگیری است و اگر سیدرضی عمر طولانیتری پیدا میکرد کار خودش را شرح میداد. از مقدمهای هم که نوشته اینگونه استنباط میشود و این یک حرف کلی است که هرجا بحث از ادبیات بوده سخن از نهجالبلاغه به میان میآمده است.
مجری برنامه در ادامه پرسید: در میان کسانی که به نهجالبلاغه توجه داشتند، نام ابن ابی الحدید زیاد شنیده میشود به نظر شما چه چیزی باعث شده بود که ابن ابی الحدید مجذوب نهجالبلاغه باشد؟
این استاد دانشگاه پاسخ داد: حتماً یکی از دغدغههای ابن ابی الحدید دغدغههای ادبی است و شاید ادیبترین فردی که به شرح نهجالبلاغه پرداخته است ابن ابی الحدید است و جالب اینکه او از اهل سنت و معتزلی مذهب است؛ جالبتر اینکه به فضل امام واقف است. ابنابیالحدید شارح ممتاز نهجالبلاغه است و همه جهات را در نظر گرفته است اما بیشترین بخشی ممتازی که برایش برجسته شده، بخشهای ادبی آن است.
دیانی گفت: در برخی از متون میخوانیم که امیرالمؤمنین در برخی از مواقع و خطبههای نهجالبلاغه سخت صحبت کردند و همین محل شکلگیری برخی از شبهات شده است که روزگار ایشان روزگار سجعگویی نبوده است. آیا این نقد درست و بجاست؟
این پژوهشگر بیان کرد: به نظرم این نقد وارد نیست چون توانمندی ادبی درمیان اعراب از پیش از اسلام هم وجود داشته است و یک ادیب عرب همیشه میتوانسته از سجع و موازنه و اینها استفاده کند. بسیاری از اصطلاحات علوم ادبی و تعاریف و تصانیف برپایه قرآن است. یعنی قرآن مهد علم معانی، بیان بدیع و نمونه اعلای بلاغت است. مثلا اکثر مثالهای عبدالقاهر جرجانی، قرآنی است و سیدرضی نهجالبلاغه را با این تعبیر معرفی میکند که کلام امیرالمومنین (ع) مشرع بلاغت و نشا فصاحت است. یعنی بلاغت و فصاحت را در نهاد ایشان میداند. بنابراین این نقد از پایه سست است. مضاف براینکه در فاجعه کربلا، سپاه یزید خطاب به حضرت زینب (س) میگویند همانند پدرش سجعگوی است. منتها تنها ملاک سجعگویی امام علی (ع) نهجالبلاغه نیست.
مجری برنامه پرسید برخی معتقدند اگر نهجالبلاغه نهایت بلاغت است چرا خیلیها نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟
خاتمی پاسخ داد: چون این کتاب مخاطبان خاص خودش را دارد ضمن اینکه اگر کلام حضرت را بخواهید میتوانید به مجموعه موسوعههای امام علی (ع) مراجعه کنید.