خودباوری از جنس فناوری هستهای
گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا؛ بیتردید غرب مدرن پیشرفتهای ظاهری خود را مرهون رذالتها و سلوک خباثت آلودی است که بدون آن، هیچگاه نمیتوانست بر جایگاه برتر دنیا ازنظر علم و پیشرفت و فناوری تکیه زند. آیا اگر در میان دیگر ملتهای جهان نبودند افراد خائن و خودفروختهای که منافع شخصی را بر منافع کشورهایشان ترجیح میدهند بازهم جهان غرب میتوانست سلطه خود را بر سایر ملتهای دنیا حفظ کند؟ آیا اگر در میان سایر امتها احساس خودباوری و توانایی برای رسیدن به پیشرفت و خوداتکایی وجود میداشت، همچنان دنیای غرب میتوانست سیطره و آقایی خود را بر سایر ممالک و سرزمینها استمرار بخشد؟
بهراستی علت اصلی اینهمه دشمنی با به دست آوردن و انتفاع از یک فناوری چیست؟ آیا این عداوت بخشی از جورچین آنان برای ضعیف نگهداشتن یک ملت مستقل است؟ چه آسیبی به پیکره منحوس غربیان وارد میشود، آنهنگام که کشوری غیروابسته به یک فناوری پیشرفته دست مییابد؟
تلاش غرب برای حفظ سلطه با انحصارطلبی و تحقیر سایر ملتها
آیا قرار است با پیشرفت دیگر ملتها شیشه عمر این دیو شریر زودتر ترک بردارد؟ البته «اگر شما به بلندگويانِ تمدّن كنونى غرب مراجعه كنيد، آنها خواهند گفت[که] تمدّن مادّى غرب ابدى و تغييرناپذير است. از اوايلى كه اين تمدّن اوج گرفته بود، يعنى از قرن نوزدهم ميلادى، بحث معارضهى سنّت و مدرنيته را مطرح كردند. يعنى همهى آنچه اين تمدّن تقديم بشريت میکند، چيزهاى مدرن و نو و تازه و اجتنابناپذير و جذّاب و خواستنى است و هرچه در مقابل آن است، اين سنّت است، اين منسوخ است، اين قديمى است، اين زوالپذير است. اين بحث را شما امروز هم گاهى در برخى از محافل روشنفكرى ما میبینید؛ اما اين بحثِ نويى نيست؛ اين بحثِ قرن نوزدهمىِ دنياى غرب است كه ادامه پيدا كرده است؛ با اين هدف كه تمدّن غرب در راه خود، همهى فرهنگها را، همهى تمدّنها را، همهى زیرساختهای مدنى را، همهى روابط انسانى و اجتماعى را، همهى آن چيزى را كه تمدّن غرب آن را نمیپسندد، از سر راه خود بردارد و حاكميت مطلق خود را با پشتوانهى قدرت مادّى و سرمايهدارى از یکسو، قدرت نظامى و سياسى از یکسو، قدرت رسانهاى از یکسو، ابدى كند.»1
بلی برای تمدنی که اقتدار و نیرومندی خود را بر پایه ضعف و تحقیر دیگران بنا ساخته است راهی جز مقابله با پیشرفتهای دیگران باقی نمیماند چراکه تنها تضمین معتبر برای تداوم سروری و فرمانروایی مستعجل آنان، ضعیف و نزار ماندن سایر مردمان و کشورهای جهان است.
حقیقت آن است که «مستكبران عالم و كسانى كه حكمرانى دنيا را حق خودشان مىدانند - كه همين كشورهاى مستكبرند - اسم خودشان را مىگذارند جامعهى جهانى؛ درحالیکه جامعهى جهانى اینها نيستند؛ جامعهى جهانى ملتهایند و دولتهای آنها. چند تا كشور اسم خودشان را مىگذارند جامعهى جهانى و به نام جامعهى جهانى حكم صادر مىكنند، حرف مىزنند، رد مىكنند، اظهار توقع مىكنند! اين چند كشور تسلطشان بر دنيا را بهواسطهی انحصار علم و انحصار فناورى تعريف كردند. بخشى از اين هیاهویی كه اینها مىكنند، به خاطر اين است كه اين انحصار شكسته نشود. اگر چنانچه ملتها بتوانند در قضيهى هستهاى، در قضيهى فضا، در مسائل الكترونيك، در مسائل گوناگون صنعتى، فناورى و علمى پيش بروند، راهى براى سيادت زورگويانه و قلدرانهى اینها بر دنيا باقى نخواهد ماند. هر ملتى كه بتواند با استقلال - نه زير بلیت آنها و با مجوز آنها و در اختيار آنها و در مشت آنها - روى پاى خود بايستد، يك ضربه به اين انحصار زده»2
ضرورت دستیابی به فناوری هستهای در مقابل غرب سیهکاسه
همین انحصارطلبی و بخل کافرانه آنها نسبت به آنچه خدا از فضل خويش بدانها ارزانى داشته3 ما را ملزم به دست نکشیدن از حق بهرهمندی از دانش هستهای میکند، چراکه «اگر ملت ايران امروز براى كشور خود فناورى هستهاى را تحصيل نكند، چند سال بعد، آن روزى كه اين جوانها وارد بازار كار و فعاليت مىشوند، آن روزى كه جمعيت ملت ايران میلیونها نفر از حالا بيشتر است؛ آن روز، ملت در يكى از اساسىترين نيازهاى خود مجبور است دستش را بهطرف بيگانگان و احياناً دشمنان دراز كند. مثلاینکه امروز ما نفت نداشته باشيم؛ .. اگر اين نفتى كه امروز در اختيار ماست، در اختيار اروپا و امريكا بود، ما براى هر بشكهاش بايد در مقابل آنها سجده مىكرديم تا يك بشكه نفت به ما بدهند؛ مگر مىدادند؟! .. آن چيزى كه امريكا به ما مىگويد، اين است كه شما اين فناورىاى را كه خودتان هم به دست آوردهايد، اين را بگذاريد كنار، ما به شما سوخت هستهاى مىدهيم. يعنى چه؟ يعنى شما نيروگاه بسازيد، بعد براى سوخت اين نيروگاه بياييد سراغ ما تا ما با هر شرايط و هر قيمتى كه دلمان خواست، آن را به شما بدهيم. مثل اين مىماند كه امروز نفت در اختيار امريكا باشد، بخواهد به ما نفت بدهد. شما فرض كنيد اگر در اين شرايط ما براى توليد انرژى در داخل كشور احتياج به نفت يا گازوئيل داشتيم و مىخواستيم آن را از آمریکاییها بگيريم، با ما چه رفتارى مىكردند! ملت ايران را چقدر تحقير مىكردند!»4
البته برای دشمن غربی دلواپسی مهمتری نیز وجود دارد. شکسته شدن مرزهای یکی از دانشهای پیشرو در گستره علم و فناوری، آنها از سوی یک کشور مسلمانِ مستقل نگرانی جدیتری را دلهای بیمار آنان برمیانگیزد. درواقع «دشمن از بالندگى نسل جوان ما به شدّت نگران و عصبانى است. اينكه شما ديديد دشمنها - آمريكايىها و غربىها - اينقدر با سانتريفيوژهاى ما مخالفت كردند، فقط به خاطر اين نبود كه اين سانتريفيوژها اورانيوم را غنى میکند، بلكه بيشتر از آن به خاطر اين بود كه اين حركتِ علمى، ذهن جوانان ما را غنى میکند، آنها را آماده میکند براى كارهاى بزرگتر؛ بيشتر ازاينجهت كه توانايى جمهورى اسلامى را در بالنده ساختنِ نسلِ جوانِ كشور نشان میدهد»5
هرچند تنگنظری این جماعت غربی چندان هم جای تعجب ندارد، دیرزمانی است که آتش رشک و حسدی ایمان سوز قلوب آنان را نسبت به هر خیری که به مؤمنین میرسد گداخته است. اینان هماناند که خداوند در وصفشان میفرماید: «مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَلَا ٱلۡمُشۡرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ خَيۡرٖ مِّن رَّبِّكُمۡۚ وَٱللَّهُ يَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ؛ كسانى از اهل كتاب كه كافر شدند و نيز از مشركان، دوست ندارند كه از طرف پروردگارتان هيچ خيرى بر شما فرو فرستاده شود، ولى خداوند هركس را بخواهد به رحمت و لطف خود اختصاص میدهد»6
محمد عبداللهی
منابع:
1. (۱۳۷۹/۰۷/۱۴) بيانات در جمع اساتيد، فضلا و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه
2. (۱۳۹۰/۱۲/۰۳) بيانات در ديدار دانشمندان هستهاى
3. الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (نساء؛ 37)
4. (۱۳۸۵/۰۱/۰۱) بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در صحن جامع رضوى
5. (۱۳۹۷/۰۱/۰۱) بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى در نخستين روز از سال ۱۳۹۷
6. سوره بقره؛ آیه 105