تنها سینمای ضد دفاع در جهان، سینمای ایران است!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست «نقد و بررسی سینمای سیاه دفاع مقدس» با حضور نصرتالله تابش، سعید مستغاثی و محمد حسن شاهنگی به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه خردادماه در تهران برگزار شد.
در این نشست نصرتالله تابش گفت: سینمای سیاه دفاع مقدس وحدت ملی را تهدید میکند و به همین دلیل باید به مقابله با آن پرداخت. برخی آثار سینمایی در ایران مانند «عروسی خوبان» به طور مطلق جنگ را نفی کردهاند؛ این نگاه قطعاً نگاه درستی نیست.ما در سینمای دفاع مقدس باید به دنبال اثبات حقانیت خود در جنگ تحمیلی باشیم؛ در این زمینه باید مفاهیم حقیقت و عدالت را به درستی در فرم در بیاوریم و در فرم سینمای جنگی هم آسیبهای وارده بر مردم و ناشی از جنگ را روایت کنیم و هم حقانیت خود را در جنگ به مخاطب عرضه بداریم. تنها کتابی که در ایران در این زمینه وجود دارد، کتاب بابک احمدی با عنوان «حقیقت و زیبایی» است که در آن در حد چند پاراگراف کوتاه از منظر دینی به موضوع نگاه شده است؛ ما فقر منبع در این زمینه داریم. شاپور شهبازی فرم را این گونه تعریف میکند: فرم، عناصر سبکی با میانجیگری ریتم است؛ من میگویم: فرم، ترکیب عادلانه سبکی و روایی با میانجیگری ریتم برای بیان حقیقت است. فیلمسازان روشنفکر ما متأثر از فیلمسازان اروپاییاند و مقلد هالیوود نیستند؛ اروپاییان عمدتاً در جنگهای جهانی، دچار آسیبهای زیادی شدند و به همین دلیل خاطرات خوبی از جنگ ندارند و آن را برابر با خرابی و ویرانی صرف تلقی میکنند در حالیکه در هالیوود این نگاه وجود ندارد و در بسیاری از آثار، سربازان به دفاع از وطن تشویق میشوند. باید جریان روشنفکری دینی و نه جریان روشنفکری التقاطی این تفاوت نگاه در اروپا و هالیوود را برای فیلمسازان ایرانی تبیین کند.
تابش ادامه داد: اگر تاریخ تحلیلی صدر اسلام را نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که ما آغازگر هیچ جنگی نبودهایم؛ حتی در مورد جنگ بدر که برخی آن را یک جهاد ابتدایی میدانند، این موضوع صادق است و پیامبر(ص) در جنگ، هیچگاه پیشدستی ننموده است.دفاع، امری مشروع است و این مطلب را همه انسانها فطرتاً قبول دارند. متأسفانه امروزه شاهد آنیم که در برخی مدارس برای دانشآموزان به خوبی از امام حسین(ع) و نهضت کربلا صحبت نمیشود! دلیلی که در اینجا آورده میشود این است که ما نباید خشونت را در مدارس و بین دانشآموزان ترویج کنیم! باید دید این تصور خطرناک از کجا میآید.
این منتقد سینما در بخش دیگری از این نشست افزود: موضوع فرم و حماسه بسیار مهم است؛ ما در سینمای دفاع مقدس قهرمان کاریزماتیک که برای مخاطب هیجان ایجاد کند، نداریم .سینما ۳وجه دارد؛ تکنولوژیک، متدلوژیک و ایدئولوژیک. در وجه تکنولوژیک این مباحث دنبال میشود که وسایل فیلمسازی مثل دوربین ارتقا داشتهاند، پس در اینجا با وجه ابزاری طرف هستیم. در وجه متدولوژیک، قواعد حاکم به زیبایی مورد توجه قرار میگیرد، این مطلب در کتاب «سی و شش وضعیت نمایشی» مورد اشاره قرار گرفته است. در وجه ایدئولوژیک و در سینمای غرب، باورهای لیبرالدموکراسی جریان دارد و حقنه کردن اندیشه فیلم به مخاطب با توان دراماتیکی و تکنیکی صورت میگیرد. اگر ما مسلط به وجوه تکنولوژیک و متدلوژیک باشیم، میتوانیم باورهای خودمان را به مخاطب عرضه کنیم. ایراد ما این است که مطالعات تئوریک که به درد فیلمساز بخورد، نداریم. فیلمساز اطلاعاتی در خصوص نسبت دین و سینما ندارد و نمیتواند گرههای دراماتیکی فیلمش را به درستی باز کند. فیلمسازان متعهد زمانه ما متأسفانه زاویه و میزانسن را به درستی نمیشناسند و از آن به درستی استفاده نمیکنند.راهکاری که در این خصوص میتوان ذکر کرد طراحی کشف استعدادهای جوان فیلمساز در کنار مدل کارکردن آنها نزد یکی از فیلمسازان شاخص است؛ مثلا بهروز شعیبی محصول همکاری نزدیک با ابراهیم حاتمیکیاست. ما باید جریان تئوری دینی هنر را جدی بگیریم؛یکی از بحثهای این جریان مرتبط با سینمای دفاع مقدس است. متأسفانه سینمای دفاع مقدس برای برخی فیلمسازان زنگ تفریح شده و تمرین فیلمسازی میکنند! این وضعیت به سینمای دفاع مقدس لطمه زده است باید فیلمسازان متعهد موسیقی بدانند و رمان بخوانند و خودشان را بی نیاز از کسب معارف و مطالعه آثار ندانند.
در این نشست سعید مستغاثی گفت: سینما عرصه نمایش دادن اندیشههاست و عصاره تمدن مادی در سینما جلوه میکند؛ در این جا ممکن است این سوال مطرح شود که مفاهیمی از قبیل شهادت چگونه در سینما باید روایت شوند؛ حسین قاسمی در فیلم «چشم شیشهای» نهایت ابتکار را در این خصوص انجام میدهد، در لحظه شهادت، دوربین فیلمبردار دچار حریق میشود و میسوزد؛ فرهنگ یک زنجیر به هم پیوسته است و حوزه سینما یکی از حلقههای این زنجیر است. باید باورها را تقویت کنیم تا سبک فیلمسازی افراد عوض شود.بعد از رنسانس این پسزمینهها در غرب به وجود آمد، ما هم باید در مورد این پسزمینهها فعالیت کنیم، باید از هویت تاریخی غفلت نکنیم؛ پیشینه ۴۰۰-۵۰۰ ساله ما دچار سانسور و تحریف شده و از کارآمدی دین حرفی به میان نیامده است؛ ویل دورانت میگوید که اسلام به آدمها شخصیت داده است، اما با سادگی از کنار این حرفها میگذریم.مقام معظم رهبری هم اشاره کردهاند که هویت ما ۳چیز است؛ تاریخ و تمدن،اسلام و انقلاب. این موارد باید از دبستان و از سنین پایین برای مخاطب تبیین شود تا شاهد رشد نسل متعهد فیلمساز باشیم.
وی افزود: دستگاه پهلوی و فرح، فضایی را به وجود آورد که طیف قابل توجهی از کسانی که فیلمفارسی میساختند، به سمت ساخت فیلمهای شبهروشنفکری بروند؛ کسانی مثل عباس شباویز، داریوش مهرجویی،مسعود کیمیایی و… محصول همین موضوعاند. فیلمسازی شبهروشنفکری در ایران چه در ژانر دفاع مقدس و چه در غیر این ژانر به سمت سینمای اعتراض رفته است. این نگاه که ناشی از تفکرهای امانیستی و لیبرالیستی است متاسفانه هنوز که هنوز است، در سینمای ایران وجود دارد و توسط برخی مدیران سینمایی مورد حمایت قرار میگیرد. امام خمینی(ره) میفرمود: سینما، مرکز فحشاست و جوانان ما را به انحطاط میکشاند؛ باید بررسی کنیم منظور امام کدام سینما بوده است و چرا امروز اوضاع سینمای دفاع مقدس ما این است. در این شرایط جایی برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس باقی نمیماند و آثاری خلق میشوند که با تفکر انقلاب مماس نیستند و هویتزدایی میکنند؛ متأسفانه ایدئولوژیهای قبل انقلاب همچنان در سینمای ایران جریان دارد.
این منتقد سینما در بخش دیگری از این نشست افزود: تنها سینمای ضد دفاع در جهان، سینمای ایران است! این موضوع واقعاً عجیب است و جای انجام بررسیها و مطالعات مختلف جامعهشناختی، روانشناختی و… دارد که چرا چنین نگاهی در بین فیلمسازان ما وجود دارد؟سینمای جنگ در جهان همواره برای مخاطب و منقدان جذاب بوده است. مثلا فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» به کارگردانی لوئیس مایلستون که بر اساس رمانی به همین نام از اریش ماریا رمارک ساخته شده به وقایع جنگ جهانی اول میپردازد و در اسکار سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. الیور استون کارگردان آمریکایی به واسطه کارگردانی سری فیلمهایی که در مورد جنگ ویتنام ساخته شده بود به شهرت رسید و تا کنون دو بار موفق به دریافت جایزه اسکار شده است.فیلم امریکایی«بالها » به کارگردانی ویلیام ولمن که درباره زندگی خلبانان هواپیماهای جنگنده در جنگ جهانی اول است، در نخستین دوره جوایز اسکار برنده جایزه بهترین فیلم شد. فیلم «غلاف تمامفلزی»در ژانر جنگی ساخته استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ با تحسین منتقدان مواجه گشت و نامزد یک جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه اقتباسی شد. این فیلم با محوریت جنگ ویتنام از آثار ماندگار سینمای جنگ در جهان است.
در ادامه این نشست محمد حسن شاهنگی دبیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه گفت: با رویکرد روشنفکری دو گانه صلح طلبی و خشونت گریزی در سینمای سیاه دفاع مقدس مطرح میشود؛ مصداق بارز این رویکرد را میتوان در فیلم«یک خانواده محترم» مشاهده نمود؛ این فیلم که با حمایت مالی سفارت فرانسه در تهران ساخته شده به ارزشهای جاری در مفهوم دفاع از میهن میتازد و این امر را مغایر با مقولاتی نظیر صلح میداند!
وی تصریح کرد: در سینمای سیاه دفاع مقدس ما شاهد پدیده قابل تأمل قهرمانسوزی هستیم؛ به عبارت دیگر فیلمساز با قهرمان قهر میکند و نشانی از او نمیگیرد در حالی که در هالیوود و در آثاری که با محوریت جنگ ساخته شده ما نه تنها قهرمانپردازی را میبینیم؛ بلکه بعضاً شاهد قهرمانسازی به معنای خلق قهرمانان خیالی و غیر واقعی در این حوزه ایم. ما در سینمای دفاع مقدس با کلید واژه مهم «حماسه» مواجهیم، در صورتی که در سینمای سیاه دفاع مقدس ما چیزی جز افسردگی، ندامت و پوچی نمیبینیم.گونه اول پیشبرنده، مهیج است در حالی که گونه دوم پسبرنده و تخدیری است و چیزی جز انفعال و بیهویتی نصیب مخاطب نمیکند.