فرار از حیطه «رد و اثبات» با پایانی تلخ
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مسعود معینی پور از ابتدای دی ماه ۹۶ تا دو روز پیش عهده دار مدیریت شبکه چهار سیما بود و فعالیتهای شاخصی در مدت حضور او در شبکه ۴ دیده میشود که آخرینش «زندگی پس از زندگی» است.
در این نوشتار به مناسبت اتمام یک دوره مدیریتی شبکه فرهیختگان سیما به روند برنامه سازی این شبکه خصوصا پربازدیدترین برنامه روزهای گذشته پرداخت میشود.
برنامه «شوکران»، «زاویه» با رویکرد جدید، «اینجا»، «زندگی پس از زندگی» و سوره از برنامههای شاخصی هستند که در دوران مدیریت مسعود معینی پور در شبکه چهار، فراتر از شبکه چهار دیده شدند و جنجالهایی نیز خلق کردند. گفتگوهای خاص و افراد خاص شوکران، مباحث جدی و تخاطبهای واقعی در برنامه زاویه و مباحث مهم برنامه «این.ج.ا» مخاطب کم، اما نخبگانی داشت و تکانی در بدنه دغدغهمند جامعه ایجاد کرد.
اتمام دوره مدیریت با «زندگی پس از زندگی» به عنوان پربینندهترین برنامه افطار سیما در کم مخاطبترین شبکه رسانه ملی یک خداحافظی در اوج محسوب میشود، اما اگر نگاهی به شروع به کار معینی پور و روند پیش گرفته این مدیر جوان بیاندازیم باید این «ختم ماجرا» را یک پایان تلخ برای مدیر دانست و یک تلخی بی پایان برای جریان رسانهای دینی و علمی.
دلیل این حرف با نظرسنجی منتشر شده در صفحه عباس موزون مجری برنامه مذکور روشنتر میشود؛ در این نظرسنجی ۴ گزینهای ۷۳۴۰ با انتخاب گزینهای اعلام کردند که از خودکشی منصرف شدند؛ توییتهای زیادی نیز با این مضمون منتشر شد که بسیاری نیز به حلالیت طلبی روی آوردند.
موافقان این برنامه نیز تأثیرگذاری آن را از دلایل موفق آن میدانند؛ از مدافعان این برنامه باید پرسید توبه نصوح را دیده اند؟ رویکردی متفاوت از این برنامه داشت؟ بی تأثیر بود؟ یقینا چنین برنامههایی تکانی در انسان ایجاد میکند و خود مردم در انتشار این برنامهها کمک میکنند، اما تا چه میزان میتواند به عمق اندیشهای بیننده و تعمیق دینداری جامعه کمک کند؟ سیاحت غرب در دهه هفتاد دست به دست چرخید و تأثیر گذاشت، اما تا کی؟ تأثیرگذاری هیجانی چقدر اصالت دارد؟
در زمانهای که الزامات زیستی آن تعارضاتی را با سبک دین داری ایجاد کرده که حل این تعارضات به عهده محافل علمی است، شبکه ۴ به عنوان بستر گفتگوهای علمی و دینی در کارزار بررسی و حل تعارضات ناموفق ظاهر شده و به جای رد و اثبات ادعاهای دینی به طور کلی از فضای رد و اثبات دور شده است؛ دست به تولید برنامهای زده که «گل کلام» آن نه قابل رد است نه قابل اثبات.
عناصر کج سلیقهای که از بررسی یک حکم فقهی روی آنتن شبکه سیما واهمه دارند و از هر گونه بررسی علمی قضایای دینی و انسان فرار میکنند، رسانههای دینی را در محدودیت قرار داده و خلاقیت آنها را محدود میکنند. این همان تلخی بی پایانی است که به جان کار رسانهای در حوزه دین افتاده است. در مجلات علمی و کرسیهای آزاد اندیشی حوزه و دانش احکام و نظرات دینی به بررسی گذاشته میشود و همین مجادلات علمی در طول تاریخی فقهی شیعه ثمرات درخشانی داشته است، اما این مجادلات، در رأس فضای رسانهای کشور حق ورود ندارد.
اولین برنامه شاخصی که معینی پور در شبکه ۴ به روی آنتن برد و در مواردی نیز خود وی در مقام دفاع از برنامه ظاهر شد، «شوکران» بود؛ این شروع نشان میدهد که رویکرد شبکه ۴ بررسی متفکرانه امور است یعنی یک فیلسوف مو سپید کرده جلوی «پیام فضلی نژاد» بنشیند و حتی انتقاد بشنود و حرفهای خود را بزند و سپس در فضای مجازی باب صحبتی بین فرهیختگان ایجاد کند.
یقینا برنامه «شوکران» به اندازه «زندگی پس از زندگی» مخاطب نداشت و باید گفت در شبکه ۴ اصلا نباید تعداد مخاطب مهم باشد؛ چند نفر در این جامعه صحبتهای «ابراهیمی دینانی» با «منصوری لاریجانی» را میفهمند؟ اما همین چند نفر موتور محرک جامعه هستند که احتیاج به خوراک فکری غنی دارند و حتما احتیاج است برنامههایی برای این قشر ساخته شود.
برنامه شوکران با بازتاب خیره کننده در میان مخاطبان و مجامع علمی کشور سرنوشت نامعلومی دارد و در مواردی فشارهای خارج از سازمان، به حدی بر روی برنامه وارد شد که خود معینی پور هم با دفاع تمام قدش از برنامه نتوانست مجوز پخش دو قسمت حاشیه برانگیز را بگیرد و در مواردی نیز برای پخش برنامه با مقامات بالایی همچون دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی سرشاخ شد.
برنامه علمی دیگر این شبکه یعنی زاویه که با برنامههای خوب و استقبالی خوبتر پیشروی کرد، در یک برنامه که به حکم حجاب و قانونی بودن آن پرداخت، دچار حاشیه شد؛ در پایان نیز با حرف «پا منقلی» مهمان برنامه، تا کنون به توقیف شده است.
علاوه بر این دو برنامه فضای گفتگوهایی در خصوص حکمرانی، تاریخ اسلام، فضای فرهنگی کشور، گرافیک، سینما و... فراهم شد و بعضی نیز به قله جذب مخاطبشان رسیدند، که نشان از عزم «معینی پور» در فراهم آوری فضای گفتگو داشت، اما خداحافظی او بدون همه آن برنامهها بود مدیری که کار بزرگی در ذهن داشت و فعالیتهایی نیز در این خصوص انجام داد، اما در پایان «حبط عمل» مواجه شد.
شوکران از منوچهر آشتیانی هم در مورد اختلاف مواضع سیاسی اش با ایدئولوژی فکری او میپرسید و متفکران و فیلسوفان را به چالش میکشید؛ شروع با چنین برنامهای که به تقویت عقلانیت میانجامید و رسیدن به برنامهای که به دور از عقلانیت است یک پایان تلخ است.
وقتی نه فقط با یک برنامه بلکه با یک رسانه طرف باشیم که برنامه ماورایی اش را تقدیس میکنند و برنامه چالشی و نخبگانی آن را از همه جا مورد هجمه قرار میدهند نشان میدهد سلیقهای در کشور حاکم است که از مواجهه دین و دنیا و تلاش برای حل آن واهمه دارد؛ این لکنت سازمان یافته در فضای رسانهای کشور برای طرح موضوعاتی که با زیست دینی جامعه تعارض ایجاد کرده این شائبه را ایجاد میکند که متولیان امر دین توانایی ایجاد همزیستی دین و حیات دنیوی را ندارند و بدتر که از طرح آن نیز واهمه دارند.
در پایان برای تأکید بر گزارههای بالا لازم است عرض شود هر چه قدر بر زیست دینی عمق بخشیده شود و در پی آن جامعه به توحید نزدیکتر شود نسبت دین با حیات دنیوی تعیین میشود نه اینکه موقعیت اکازیون برزخ با ابزارهای دنیایی معرفی شود.