شماره ۴۹ فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چهل و نهمین فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» به صاحب امتیازی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران با مدیر مسؤولی فاطمه یزدیان و سردبیری اعظم راودراد منتشر شد.
این فصلنامه در 8 مقاله و 174صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
تحلیل انتقادی گفتمان آثار دورۀ پس از انقلاب اسلامیِ چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون (1996م) (رباب تمدن، آذردخت بهرامی، رؤیا صدر و نسیم عربامیری)
مهبود فاضلی؛ مهرناز عسگری
چکیده: موضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دورۀ پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریۀ «آهنگر»؛ کتاب «آهنقراضه، نانخشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «هـ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عربامیری انجام شده است. مسئلۀ پژوهش این است که جریانهای سیاسی و اجتماعی، قدرتها و ایدئولوژیهای چهار دهۀ اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر اینکه کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شدهاند. غالباً در حوزۀ پژوهش به آثار طنزپردازان زن بیتوجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفههای الگوی ون لیوون شامل طبقهبندی، تشخصزدایی، نامدهی و...، ارتباط شیوههای بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژیها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که طنزپردازان زن با محافظهکاری در حوزۀ طنز سیاسی به پوشیدهگویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونههای مؤلفۀ طبقهبندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطهجو را ارزشدهی منفی میکند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفۀ طبقهبندی، نوع ارجاعی، پیوندزدن و تفکیککردن از نظام مردسالاری انتقاد مینماید. «عربامیری» از زیرمجموعۀ وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده میکند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغههای زنان میپردازد.
بررسی نقوش زیورآلات زنان ترکمن (در ارتباط با آیین ازدواج)
آرزو آزاد؛ سیدابوتراب احمدپناه
چکیده: در شمالشرق ایران، در منطقهای از دشت گرگان مردمی زندگی میکردند به نام ترکمنها که یکی از هنرهای زیبا و اصیل این قوم ساخت زیورآلاتی است سنگین و بزرگ، معمولاً از جنس طلا و نقره و مزین به سنگهای سرخ که در پس نقوش آنها باورهای عمیق و باستانی مردم این منطقه نهفته است.این نوشتار تلاش دارد ضمن بیان مختصر تاریخچه و باورهای عامه مردم ترکمن، از زیورآلاتی که باعث تمایز زنان مجرد از زنان متأهل و نوعروسان میشود صحبت کند. همچنین به معنا و مفهوم نقوش این زیورآلات بپردازد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانهای و اسنادی انجام گرفته است. آنچه از پژوهش پیش رو به دست آمد، این بود که این زیورآلات از جهتی معرف خانواده و طایفۀ بانوان هستند و مانند نشان خانوادگی عمل میکنند و از جهتی دیگر مراحل مختلف زندگی یک خانم در ارتباط با ازدواج (مثلاً: تجرد، تأهل و غیره) را نشان میدهند. تمامی نقوش این زیورآلات دارای بار معنایی هستند که عموماً اشاره به باروری و زایش دارند، یا مانند چشمزخم و باطلکنندۀ سحر عمل میکنند. این زیورآلات بهطور کلی برای دور کردن ارواح خبیثه و نیروهای شر بهکارمیروند.
تأثیر رسانهها بر کلیشههای جنسیتی در ورزش زنان
وجیهه جوانی؛ فرشته آقاجانی؛ مینا عالمی
چکیده: در دنیای امروز، رسانهها مهمترین ابزار انتقال پیام هستند که به طرق گوناگون در دسترس عموم مردم قرار دارند و سهم چشمگیری در میزان آگاهی مردم نسبت به موضوعات مختلف دارند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر به مطالعۀ تأثیر رسانهها بر کلیشههای جنسیتی در ورزش زنان پرداخته شدهاست. روش بهکار گرفته برای تجزیه و تحلیل دادهها، تحلیل مضمون یا تماتیک است. جامعۀ پژوهش شامل زنان ایرانی ورزشکار در سطح حرفهای و همچنین شامل پژوهشگرانی است که در حوزۀ مطالعاتی ورزش زنان فعالیت میکنند. در تحلیل یافتههای حاصل از مصاحبهها، دو تم اصلی؛ کژکارکردها و کارکردهای رسانهها در حوزۀ تأثیرگذاری رسانهها بر کلیشههای جنسیتی استخراج شد که بیانگر تأثیر دوگانه و متضاد آنهاست؛ بدین معنی که؛ از یکسو، پیامد بازتاب موفقیتها و فعالیتهای زنان ورزشکار حرفهای در رسانهها سبب تضعیف اندیشههای حاکم مردسالارانه در ورزش میشوند، ولی، ازسوی دیگر، رسانهها بهواسطۀ سوگیری در تأکید و بزرگنمایی بعد زنانگی ورزشکاران زن با القای نگاه جنسیتی و باور غیرجدی بودن ورزش زنان در اذهان عموم به تقویت کلیشههای جنسیتی در جامعه میپردازند.
مطالعۀ شکلگیری هویت جسمیتیافتۀ زنان دهۀ نود با رویکرد روانشناسی گفتمانی
مینا مهدیخانی؛ سید علی اصغر سلطانی؛ حسین اسکندری
چکیده: هویت به تعبیری بخش ضروری حالات روانی انسان است که شیوۀ تعامل با جامعه را کنترل میکند. درمقابل رویکرد روانشناسی گفتمانی هویت را برساختی پویا میداند که ازطریق گفتمان و تعامل اجتماعی حاصل میشود. گفتمان در این رویکرد، منجر به خلق بدنهای گفتمانی شده و این بدنها نیز در برساخت هویت جسمیتیافته دخیل هستند. ازاینرو هدف از نگارش مقالۀ حاضر بررسی توانایی این رویکرد در مطالعۀ هویت، بالأخص هویت جسمیتیافته و نشان دادن محدودیت مدل دکارتی، است. این رویکرد، رویکرد تحلیلی نظری به گفتمان است که گفتار و نوشتار را در کانون مطالعات خود قرار میدهد و فهم پدیدههای روانشناختی را در بستر اجتماعی ممکن میداند. پژوهش حاضر کیفی بوده و دادهها از ده نفر از بلاگرهای زن در ردۀ سنی بیست الی سی سال از منطقهای یکدست در تهران، ازطریق مصاحبۀ باز و ضبط لایو اینستاگرام جمعآوری شده است. نتایج نشان از برساخت هویت جسمیتیافته بهواسطۀ ساختهای زبانی ساده و روزمره و از ویژگیهای فیزیکی بدن تغییریافتۀ زنان بهعنوان ویژگیهای قابل شناسایی هویت دارد. اهمیت ساخت زبانی فاعل و مفعول فاصلۀ بین هویت و بدن را کمرنگ کرده و از این طریق عاملیت از زنان زدوده شده و فیزیک و تغییرات بدن فراتر از آگاهی قرار میگیرد.
تبارشناسی سوژۀ زن ـ شهروند مقارن مشروطه
غلامرضا معروف؛ نادر شایگان فر
چکیده: مقارن مشروطه، در فضای آزادیخواهانۀ نشریات ایران، مفهومی بیسابقه موسوم به «زن بهمثابۀ شهروند» شکل گرفت که با مختصات زن سنتی ذیل سایه ی مرد تعریف شده بود، در تضاد بود، این پژوهش که در حوزۀ مطالعات زنان جای میگیرد، با رویکردی انتقادی و با تکیه بر اندیشههای تبارشناسانۀ میشل فوکو بر این پرسش تمرکز دارد که در گسل سنت ـ مدرنیته چگونه هویتی موسوم به «زن ـ ضعیفه» که اغلب ابژۀ جهان مردان بود، در مقام «زن ـ شهروند» همدوش مردان ظاهر شد. در این مسیر به کمک بایگانیپژوهی و تمرکز بر اسناد آرشیوی، تأثیر پیوستن ایران به معاهدۀ منع بردهداری بروکسل 1890م/ 1308هـ.ق بر شکلگیری سوژۀ زن آزادیخواه، مدّ نظر است. بر این مبنا براساس اسناد آرشیوی پروندۀ «ابوالقاسم نیلفروش» مطالعه شد سپس با بهرهگیری از تبارشناسی فوکویی طی ده گام این دگردیسی مورد تأمل قرار گرفت. حاصل جستوجو اینکه پذیرش ممنوعیت نگهداری کنیز و برده در ایران، نخستین سنگر سنت بود که مدرنیته فتح کرد و اگرچه بهدشواری، اما توانست زمینههای شکلگیری آزادی زنان و سوژۀ زن ـ شهروند را مهیا کند، از این منظر عصر مشروطه عصر استقرار و پذیرش همگانی منع بردهداری و پیروزی اخلاق مدرن بر احکام سنتی است.
هویت زنمحور در جواهرسازی مفهومی: مطالعۀ موردی آثار سه هنرمند زنِ جواهرساز معاصر (فاطمه دولتآبادی، پگاه وداد، فرزانه داودیان)
ریحانه رشیدی؛ محمدرضا مریدی؛ مهدی محمدزاده
چکیده: جواهرسازی مفهومی محصول پارادایم «معاصریت» با به چالشکشیدن و نقد مفاهیم و اصول پذیرفتهشده در جواهرسازی کلاسیک و مدرن و اولویت قراردادن وجه مفهومی و بیان هنری بهمثابه رسانهای فرهنگی، بستری را برای بیان اندیشههای اجتماعی، سیاسی و حضور کنشگر هنرمندان فراهم ساخته است. جواهر اثری بیانگر و سمبولیک است که دلالت بر ارزشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دارد. برای زنان جواهرساز، جواهر معاصر زبانی برای بیان ایدههایی است که موقعیت، خواستهها و آرزوهای آنها را نشان میدهد و نقدها، اعتراضها و دیدگاههای آنها را بیان میکند. از همینرو نظریهپردازان زنمحور و کنشگران هویت جنسیتی به جواهرات توجه ویژه دارند.هدف پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازنمایی جنسیت و تبیین موقعیت زن در آثار جواهر مفهومی ایران است که با رویکرد روششناسی تحلیلگفتمان فرکلاف به معناکاوی در دلالتهای انتقادیِ جواهر معاصر ایران پرداخته شد. نتایج نشان میدهد جواهرات تنها دلالت بر زیبایی زنانه و اشرافیت نیست، بلکه رسانهای برای طرح دیگرگون و متفاوت از هویت زن است که با نقد مفاهیمی مانند بیهویتی و کالاانگاری زنان، تبعیض جنسیتی، تحقیر و طردشدگی، کلیشههای جنسیتی (همچون بدن ایدئال، زیبایی، کارکردهای جنسی) و خشونت در فضای عمومی و خصوصی به بازاندیشی آن میپردازند. هنرمندانِ جواهرمعاصر در مقام واکنش به نگاه جنسیتی عمل میکنند و با بیان انتقادی در جریان آگاهیسازی سوژۀ زنان گام برمیدارند.
تحلیل آنیما و تأثیر آن بر تفرّد و کامیابی امیرهوشنگ ابتهاج در غزل
روحالّه کاظمی؛ رضا ستاری
چکیده: معشوق در ادبیّات غنایی بهویژه غزل، تجلّیگاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت مییابد. تصویری اشباعشده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بیحد، مهربان و پرستار و مجموعۀ همۀ خوبیها، که بهگونهای ناهشیار بر آمیزهای از معیارهای زیباییشناختی تمام دورانها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسیترین کهنالگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمۀ زنانه در مردان، که بهخاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او میشویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب میکنیم، خاموش نمیشود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران میکند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمۀ زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبتهای آن برای شکوفایی و تعالی خود بهرهمند شود. پژوهش پیشِ رو بهشیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهنالگوی «آنیما» بر غزلهایی از هوشنگ ابتهاج است که همخوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانۀ روان، رابطهای مستقیم دارد، امّا بهنظر میرسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزلهای او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزلهایش ناهمواریهای تفرّد را کموبیش پیموده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» می توانند به نشانی: تهران، خیابان انقلاب و یا بلوار کشاورز، خیابان وصال، کوچه مرحوم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن(شاهد سابق)، ساختمان شماره دو، دانشکده علوم اجتماعی، طبقه چهارم، واحد هفت، مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران، دفتر نشریه یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jwica.ut.ac.ir مراجعه کنند.