خطای فکری، عمده دلیل سیاهنمایی سلبریتی های وطنی از کشور
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حضور جنجالی و پرحاشیه تعدادی از بازیگران سینمای ایران به بهانه اکران فیلم سینمایی «برادران لیلا» در جشنواره فیلم کن ، اکران فیلم توهین آمیز عنکبوت مقدس به ساحت امام هشتم شیعیان، امام رضا(ع) و برگزیده شدن بازیگر زن این فیلم با حاشیه های سیاسی فراوان، همه و همه در روزهای اخیر واکنش های زیادی از سوی شخصیت ها ، نمایندگان ادیان و بدنه جامعه برانگیخته است.
عده ای از مردم معتقد هستند هنرمندانی که به راحتی میتوانند خارج از جامعه خود دست به اعتراض و انتقاد بزنند، رفتارهای ضدعرف و ضددینی نامرتبط با سبک زندگی اسلامی ایرانی داشته باشند، فیلم های سیاه و چرک بسازند یا در آن بازی کنند، جزو بدنه هنرمندان اصیل و واقعی قرار ندارند. حالا این سوال ها مطرح می شود؛ سلبریتیهایی که ممکن است دست به وطن فروشی اینسوی آب یا آنسوی آب بزنند، از چه قشری هستند؟ یا اینکه چطور میتوانند جامعه را همیشه چرک و سیاه به دنیا نشان دهند؟ اینها خود از چه بستری برخواستهاند و چه سبک زندگیهایی دارند؟
سالهاست باب شده که سلبریتی های وطنی برای کسب موفقیت و جنجال آفرینی در سطح دنیا به ساخت فیلم های سیاه نما از وضعیت ایران مبادرت میکنند شاید که به قیمت فروش وطن جایزهای کسب کنند .از اصغر فرهادی در فیلم هایی چون «جدایی نادر از سیمین» گرفته تا «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی و «عنکبوت مقدس» که البته خارج از ایران ساخته شده است. «عنکبوت مقدس» روایتی تلخ و سیاه از یک بیمار روانپریش در ایران ، شهر مشهد است که شانزده زن را به کام مرگ می فرستد و حال تصور کنید که یک عده در سطح دنیا این فیلم را درباره ایران ببینند و براساس آن قضاوتی از ایرانیان، سبک زندگی و جامعه زیسته ایرانیان داشته باشند.
فیلم سینمایی عنکبوت مقدس، با اهانت مستقیم به ساحت قدسی حضرت شمسالشموس امام رئوف حضرت امام رضا علیهالسلام و تشبیه آستان مقدس آن حضرت به عنکبوت و نیز توهین به واژه قرآنی «مقدس» خشم مسلمانان و مردم ایران را برانگیخته است؛ مردمی که اعم از شیعه، سنی، ارمنی، کلیمی و زرتشتی، برای این امام بزرگوار و مهربان در کل جغرافیای ایران زمین، تقدسی بینظیر قائلند.
برای پاسخ به خیلی از سوالاتی که در زمینه حاشیه های به وجود آمده در جشنواره های مختلف سینمایی مشاهده میکنیم، بهتر است ابتدا بین هنرمند واقعی و هنرمند نما یا همان سلبریتی تفکیکی قائل شویم.
در همین راستا دکتر «لیلا نصراللهی»، جامعه شناس و مدرس دانشگاه می گوید: «هنرمند واقعی برای حوزه ای که در آن فعالیت میکند، برای مردم، همکاران و اعتقاداتش ارزش قائل است چرا که او برآمده از بطن همین جامعه است و بدون ذره ای تبلیغات نمایشی یا شواف طی مسیر می کند. اما هنرمندنما یا همان سلبریتی ، فرهنگ، هنر و حتی مردم را در خدمت خود میخواهد. این دسته افراد راحت طلب هایی هستند که همه چیز را اعم از (اقتصاد، سیاست، دین، ورزش و ..) دست مایه ای برای رسیدن به خواسته های خود قرار میدهند. بیشتر آنها تابعیت دوگانه دارند و خاک وطن خود را مناسب برای بدنیا آمدن فرزند خود نمیدانند ، آنها گاهی بر ضد امنیت کشور سخن پراکنی میکنند و به قول معروف آب به آسیاب دشمن میریزند.»
همه ما در فضای مجازی شاهدیم که دسته ای از این سلبریتی ها هم هر روز لباس تازه تن میکنند ، یک روز هشتگ «من ناموس کسی نیستم» و یک روز هشتگ «سگ فحش نیست» سر میدهند و سعی دارند تفکر بیمار خود را غالب جامعه کرده، در اعتقادات مردم خلل ایجاد کنند و به نوعی سبک زندگی بیمار خود را در جامعه رواج دهند.
دکتر نصراللهی میگوید: «درباره این افراد تعبیری از طبقه تن آسای« تورستن وبلن»، جامعه شناس و اقتصاددان آمریکایی وجود دارد که میگوید کلیت زندگی این افراد نوعی مصرف نمایشی را به جامعه عرضه میکند. آنها همه چیز را برای خودنمایی می خواهند و این خودنمایی یا برای کسب تایید و یا ایجاد رشک و حسد در دیگران انجام می شود. تناقض در گفتار و عمل آنها این روزها شاید بیشتر از هر زمان دیگری چهره شان را به مردم نشان داده و آن سلبریتی که ادعا می کند ما خودِ خود مردمیم، دریغ از اینکه حتی درک درستی از همان مردم داشته باشد و حتی لفظ مردم را هم در خدمت خود می گیرد.»
چرا سلبریتی پایگاه اجتماعی اش افول کرد؟
افرادی مثل سلبریتی که با مردم دردکشیده آبادان از یک سو همدردی میکند و به سیاسیون اعتراض میکند که چرا فلان کار را میکنید اما خودش آنسوی آب به جشن و پایکوبی در مراسم عروسی یک سلبریتی دیگر می رود. همین تناقض ها به تعبیر کارشناسان باعث افول محبوبیت و کمرنگ شدن پایگاه اجتماعی سلبریتی ها در جامعه شده است.
دکتر نصراللهی می گوید: «این دست افراد به تعبیر «اروینگ گافمن »جامعه شناس گویا داغ بی اعتبار شدگی بر پیشانی شان حک شد و از منزلت آنها نزد عموم مردم کاسته شده است چرا که یک هنجار جدی در جامعه که تناسب حرف و عمل است را نادیده گرفتند و باعث تزریق ناامیدی به مردم و جامعه شده اند، اینها اوضاع و احوال جامعه را برای خوشامد عده ای ، به شکل سیاه نشان دادند.»
در هر حال این دست سلبریتی ها هیچ کجای دنیا نمی توانند مثل کشور خودشان درآمدزایی کنند و برای تفریح و خریدشان ارز از مملکتشان خارج کرده و خود را تافته جدا بافته بدانند. مردم این روزها درک درستی از این دست سلبریتی ها دارند.
نکته دیگر ظرف رسانه در بزرگ کردن این دست سلبریتی ها است. متاسفانه خود تلویزیون در ساختن سلبریتی تا به حال پیش قدم بوده است. به طور مثال با انتخاب همین قشر سلبریتی در برنامه های مختلف سیما و به بهانه جذب مخاطب، به جای مجریان با استعداد، به پرورش آنها دامن زده است. درحالیکه رسانه میتواند با یک محتوای جذاب در هر موضوعی رضایت مخاطب را بدون حضور سلبریتی ها رقم بزند.
دکتر نصراللهی تأکید میکند: «این روزها جامعه ما نیاز به بازسازی مفاهیم تربیت عمومی دارد. ما باید بتوانیم از طریق رسانه محتوای غنی و مناسب حال و احوال جوان و نوجوانمان تولیدکنیم تا جذب این دست سلبریتیها برای الگوبرداری نشوند. پیرو منویات مقام معظم رهبری در زمینه جنگ نرم ما باید تولید محتوای غنی داشته باشیم تا جوان ایرانی الگوی مناسبی برای سبک زندگی خود پیدا کند، الگویی که برگرفته از سبک زندگی اسلامی ایرانی خودمان باشد. این سبک زندگی بهتر است از باورهای ایرانی و دینی براساس گفتمان مناسب جامعه باشد.
مخاطب امروز رسانه باید آگاه باشد و بداند سیستمی از دشمنان کشور ما این دست کارهای به اصطلاح هنری را حمایت میکند تا برخلاف نظام حاکم جمهوری اسلامی مطلبی بنویسند و مورد حمایت قرار بگیرند و در رسانه های دنیا پررنگ شوند. همه این دست کارها از نظر روانی و مالی پشتوانه دارد که البته باید بیدار شویم و آنها را دریابیم.
آنچه نگاه سلبریتی به جامعه را سیاه میکند
اما نکته دیگر در ارتباط با سیاه نمایی سلبریتی ها و فیلمسازان و ارائه این آثار در جشنواره های خارجی، معضلی هم مطرح است که خود آنها در نوع نگاهشان به زندگی از زندگی های شخصی شان گرفته تا ارتباط با جامعه درگیرش هستند. به طور مثال شاید اگر عموم بخواهند قضاوت بکنند، بگویند که این افراد خودشان زندگی های چرکی دارند که آن را در فیلمسازیشان نیز نشان می دهند.
«آذردخت داوری، پژوهشگر و روان شناس بالینی» در این باره میگوید: «در درمان های شناختی ـ رفتاری که به یک رویکرد درمانی خاص در ارتباط با اختلالات و مشکلات روانی و رفتاری می پردازد، مطرح می شود که برخی افراد باورهایی دارند که باعث رفتارهای ناکارآمدشان می شود. یعنی در واقع افکار ناکارآمد باعث ایجاد احساس های ناکارآمد و در نهایت رفتار ناکارآمد می شود.
افکار ناکارآمد به تحریف های شناختی در ذهن می انجامد. این تحریف های شناختی باعث ایجاد خطاهای فکری می شوند. مثل خطای منفی نگری، کسانی که درگیرش میشوند همه چیز را منفی و سیاه می بینند و دچار این خطای شناختی هستند. این افراد اصلا نمیتوانند دنیا و جامعه را مثبت ببینند و اگر یک اتفاق یا مشکلی در زندگی یا جامعه شان پیش بیاید، بخش مثبت آن را نادیده می گیرند و تنها ذهنشان به سمت منفی نگری میرود. افراد افسرده همینطور هستند و عموما نگاه منفی دارند، یعنی منفی ها را پررنگ و مثبت ها را نادیده می گیرند.
حال شما تصور کنید با این خطای فکری، فردی فیلمی چون عنکبوت مقدس را می سازد. بنابراین آدم های مذهبی همه خطاکار، قاتل زنجیره ای یا دچار عقده های روحی و روانی هستند. به هر حال ممکن است یک نفر دچار این مشکل باشد و عملی اشتباه انجام دهد، اما این را نمی توان به کل جامعه تعمیم داد. این قضیه به غیر از اینکه از تحریف های شناختی و خطای فکری منفی نگری مایه میگیرد، دارای مقدار زیادی سوگیری و قضاوت به سمت و سوی منفی است چرا که این دست فیلمسازان می خواهند مذهب را برجسته و پررنگ و افرادی که در این جامعه ایران مذهبی هستند را دچار مشکلات روانی و عقده های مختلف نشان دهند».
در نهایت اینکه ساخت چنین فیلم هایی علاوه بر اینکه باید ما را آگاه کند تا نسبت به آن ها بررسی و بحث داشته باشیم، ما را باید به سمت این تفکر ببرد که در حوزه های سبک زندگی و شناخت مسائل درست جامعه بدون تحریف های شناختی فعالیت بیشتری داشته باشیم.
همچنان که می بینیم افرادی که جامعه فیلمسازی شان چنان چرک و سیاه است، در فضای مجازی هم خیلی برجسته و فعال هستند اما وارد زندگی شان که بشوید هزار داستان و مشکل دارند که از پس حل آنها هم شاید برنیایند. به هرحال این نگاه ها به سمت زندگی های شخصی آنها نیز با حاضر مشکل از طلاق و مسائل خانوادگی گرفته تا تعرض در فضای کاری شان دیده می شود که خود این امر هم اثر منفی بر خودشان و هم بر جامعه دارد.