۱۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۷
کد خبر: ۷۱۸۶۷۶
یادداشت؛

قدمت بیش از 4000 ساله مدیریت جمعیت

قدمت بیش از 4000 ساله مدیریت جمعیت
بحث کنترل موالید و تناسب فرزندان با شرایط زندگی، سابقه ای طولانی در تاریخ بشر دارد که یافته های تاریخی موجود سابقه کنترل موالید را به 4000 هزار سال پیش در «مصر» می رساند.

به گزارش گروه خانواده و جمعیت خبرگزاری رسا، همواره بحث از جمعیت، ازدیاد یا کاهش و کنترل آن و نیز تنظیم خانواده، در طول تاریخ در عرصه های علمی و مباحث نظری و عملی، از جمله مباحث جذّاب و جدالی بوده است. حدّاقل قدمت این بحث را می توان به زمان افلاطون برگرداند؛ آنجا که وی در کتاب مشهور «جمهور» خود، این بحث را این گونه مطرح کرده است که وقتی یک گروه نخبه حاکم بخواهد جامعه را هدایت کند، باید به مقوله جمعیت توجّه نماید: . . . که هدف آنها حفظ میانگین جمعیت باشد. . . همواره موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید مدّ نظر قرار گیرد؛ مواردی نظیر آثار جنگ ها و بیماری ها و موارد مشابه که دولت می تواند با کمک آنها تا حدّ امکان از بزرگ شدن یا کوچک شدن بیش از اندازه جمعیت جلوگیری کند. 1

همچنین برای حکومت ها، حاکمان و سیاست مداران، موضوع جمعیت همواره به عنوان موضوعی راهبردی و استراتژیک مطرح بوده است. بیان نظریه های بنیان گذاشته شده بر سیاست جمعیتی از سوی دانشمندان و اجرای آن به دست زمامداران در دوره ها و زمان های گوناگون تاریخی، بیانگر وجود چنین تفکر و سیاستی از گذشته های بسیار دور بوده است.

دیدگاه های جمعیتی افلاطون و ارسطو

افلاطون (427- 347 ق. م) و ارسطو (384- 322 ق. م) عقیده داشتند که شمار مردم، نه آن قدر اندک باشد که استقلال سیاسی و اقتصادی جامعه را به خطر اندازد و نه آن اندازه زیاد که اصول حکومت دمکراتیک کشور را متزلزل کند. 2

آگوست (اغسطس (63 ق. م- 14 م. )) امپراطور «روم باستان»، از نخستین کسانی بود که در تاریخ اصول، یک سیاست جمعیتی را برای تشویق و افزایش جمعیت به وجود آورد (مانند امتیازات مالیاتی و تسهیلات ازدواج و همچنین محدودیت هایی در زمینه طلاق، ممنوعیت ارث برای متأهّلان بدون فرزند و. . . ) برابر دستور او شخصی که فرزندان بسیار داشت، از پرداخت مالیات و خدمت سربازی بخشیده می شد و امتیازهای اجتماعی و سیاسی ویژه ای به او تعلّق می گرفت. 3

اساساً این گونه سیاست جمعیتی موافق افزایش جمعیت در امپراطوری های بزرگ باستان (روم، ایران، یونان و چین) متداول بود؛ زیرا از نظر آنان جمعیت زیاد برابر با ارتش بزرگ بود و آن را وسیله برتری نظامی و سیاسی خود می دانستند. در سراسر سده های میانه، افزایش جمعیت هدف اساسی بود و این سیاست از مسیحیت الهام می گرفت. ابن خلدون، اندیشه ور اسلامی، عقیده داشت: جمعیتی که به قدر کافی انبوه و انباشته باشد، امکان می یابد تا از نیروی کار خود استفاده بهتری برد. به نظر او جمعیت مهم ترین وسیله برقراری امنیت سیاسی و نظامی جامعه است.

مدیریت جمعیت پس از جنگ جهانی اوّل

پس از جنگ جهانی اوّل (1918- 1914 م. ) دولت «فرانسه» که متحمّل تلفات انسانی بی شماری شده بود، بلافاصله یک سیاست جمعیتی جدّی برای جبران و ترمیم تلفات جنگ از سر گرفت. به عنوان نمونه در سال 1920 م. قانونی وضع کرد که به موجب آن، هرگونه اقدام کنترل جمعیت (از جمله سقط جنین) ممنوع بود. این قانون تا سال 1968 م. اجرا می شد.

در فرانسه، از سال 1918 م. قانون پاداش خانوادگی وضع شد که به خانواده هایی که صاحب فرزند می شدند، پاداش نقدی تعلّق می گرفت. این برنامه که در سال های اوّلیه به طور داوطلبانه و از سوی صنایع و کارخانه جات برای کارکنان اجرا می شد، در سال 1932 م. به یک برنامه ملّی تبدیل شد.

سیاست های کمابیش مشابهی برای افزایش جمعیت پس از جنگ جهانی اوّل، توسط هیتلر در «آلمان»، استالین در «شوروی» و موسولینی در «ایتالیا» به اجرا گذاشته شد که اساساً ریشه در انگیزه های نظامی و سیاسی داشت. در دوره حکومت استالین در شوروی، پس از جنگ جهانی دوم (1939- 1945 م. ) قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن به خانواده های دارای سه فرزند یا بیشتر پاداش داده می شد و هدف اصلی آن، جبران تلفات انسانی زیادی بود که این کشور به ویژه در سال های آغازین جنگ جهانی دوم، متحمّل شده بود. 4

پایان جنگ دوم جهانی، نقطه عطف تحوّلات جمعیتی

جنگ های جهانی، به ویژه جنگ جهانی دوم، جایگاه ویژه ای در جمعیت شناسی و تاریخ تحوّلات جمعیتی دارند. نظریه کلاسیک برای تبیین تحوّلات جمعیت جهان، تئوری انتقال جمعیت، نام دارد. نکته جالب توجّه آن است که این تئوری که عمدتاً مبتنی بر مطالعات جمعیت شناس معاصر، فرانک نوتسین است. درست در سال های پس از جنگ دوم جهانی، تکوین و اشاعه پیدا کرد.

مطابق این تئوری، سطح مرگ و میر در گذشته، عمدتاً به دلیل بیماری های اپیدمیک و تا حدودی ناشی از عوامل دیگری، همچون جنگ ها و کشتارها بسیار بالا بود. پس از انقلاب صنعتی و پیشرفت دانش و تکنولوژی پزشکی و بهداشت و همچنین تکنولوژی ارتباطات و حمل و نقل، سطح مرگ و میر به طور بی سابقه و روزافزونی رو به کاهش نهاد که از آن، تحت عنوان انتقال مرگ و میر یاد می شود. اگرچه این موفّقیت پیش تر، یعنی در قرن نوزدهم در کشورهای پیشرفته جهان به وقوع پیوست، ولی وقوع آن در قسمت اعظم جهان، یعنی کشورهای جهان سوم، عمدتاً مربوط به سال ها پس از پایان جنگ دوم جهانی است.

بدین ترتیب، سال های پس از جنگ دوم جهانی نقطه عطفی در تاریخ تحوّلات جهان محسوب می شود؛ زیرا سطح مرگ و میر در بسیاری از کشورهای جهان به طور چشم گیری کاهش یافت. در همین راستا، جمعیت شناس فقید معاصر، دیوید هیر، معتقد است که پس از این، چنانچه میزان مرگ و میر افزایش یافت، باید ریشه اصلی آن را در یک جنگ بزرگ جست وجو کرد؛ 5 به علاوه این موفّقیت بزرگ در تاریخ تحوّلات جمعیت جهان، نقطه عطف تحوّل عظیم دیگری نیز می باشد.

آغاز مهار گسترده جمعیت

در پی کنترل بی سابقه مرگ و میر، جمعیت جهان گسترش سرسام آوری را تجربه کرد و بدین ترتیب، زمینه های مناسبی برای بسیج جهانی در زمینه مهار رشد جمعیت از طریق کنترل سطح باروری و گسترش ایده و تکنولوژی تنظیم خانواده، فراهم شد که نقطه عطف آن نیز در سطح جهان، عمدتاً به دوره پس از پایان جنگ جهانی دوم مربوط می شود.

ژاپن، پیش قدم در کنترل جمعیت

پس از پایان جنگ جهانی دوم، «ژاپن» نخستین کشوری بود که قوانین و برنامه های شدیدی را به منظور کنترل جمعیت در پیش گرفت که ریشه اصلی این اقدامات را باید در تأثیرات جنگ جهانی دوم جست وجو کرد و ویرانی های بسیاری که برجای گذاشته بود. این کشور که به طور جدّی درگیر جنگ شد، بیش از دو میلیون نفر از جمعیت خود را از دست داد. بمباران ها و آتش جنگ، صنایع اقتصادی و مراکز تجاری این کشور را نیز به طور جدّی ویران کرد.

این کشور در جریان جنگ، متصرّفات مستعمراتی خود در «منچوری»، «کره»، «تایوان» و «جزایر میکرونزی» (در اقیانوس آرام) را از دست داد و ناچار شد بیش از شش میلیون نیروهای نظامی خود در این متصرّفات را به کشور بازگرداند. پیشرفت های جهانی در زمینه کاهش مرگ و میر، این کشور را نیز در معرض افزایش طبیعی جمعیت قرار می داد. سطح استاندارد زندگی مردم به طور کاملًا محسوسی کاهش یافت؛ به طوری که میانگین سنّی جمعیت ژاپن، در سال 1950 م. ، حدود 22 سال بود (این میزان در کشورهای پیشرفته، 28 سال بود). بدین ترتیب جمعیت بیش از هشتاد میلیون نفری سال 1950 م. نه تنها معضل بزرگی برای حکومت ژاپن بود، افکار عمومی را نیز به طور فوق العادّه ای نسبت به مسائل این جمعیت حسّاس کرده بود.

پس بسیج گسترده و قاطعانه ای برای کنترل جمعیت در ژاپن، در سال های پس از پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت و میزان باروری در ژاپن کاهش بی سابقه ای یافت. بی شک این کنترل جمعیت، به میزان زیادی ناشی از روش سقط جنین است که متوسط سالانه آن بیش از یک میلیون نفر در سال، برآورد شده است. نتیجه آنکه در حال حاضر، حدود 70% از جمعیت تقریباً 128 میلیون نفری این کشور را نیروی انسانی و جمعیت در سنین کار تشکیل می دهند که نقش تعیین کننده ای در پیشرفت اقتصادی آن دارند و میانگین سنّی جمعیت آن به طور چشم گیری افزایش یافته است (حدود 40 سال). 6 «هند» نیز از نخستین کشورهایی بود که سیاست مهار رشد جمعیت، یا ثبات جمعیت را در پیش گرفت (1952 م. ) و کشورهای «اندونزی»، «بنگلادش»، «تایلند»، «فیلیپین»، «مکزیک» و «ترکیه» نیز از سیاست کاهش جمعیت پیروی کردند.

انقلاب صنعتی و نظریه مالتوس

هم زمان با نخستین انقلاب صنعتی، توماس رابرت مالتوس (1766- 1834 م. )، بر اساس آمارهای علمی خود، در نظریه مشهور خویش مقرّر داشت: نسبت افزایش جمعیت جهان از رشد تولید زراعی، بیشتر است و این جریان، آینده انسان را با قحطی وحشتناکی که ناشی از زیادی مردم بر موادّ غذایی است، مواجه می سازد. . . باید مردم را به محدود ساختن امر تولید و تناسل نسل دعوت کرد و برای این دعوت، اسلوب خاصّ سیاسی، اقتصادی و اخلاقی خویش را مقرّر داشت. 7

وی کشیش بود و هرگز از جلوگیری از زاد و ولد از راه طبیعی یا ساختگی دفاع نکرد؛ امّا پیروان مالتوس در این زمینه، بازداری کمتری داشتند. اینان همچون مالتوس استدلال می کردند: جلوگیری از رشد زاد و ولد، برای دست یابی به سطح زندگی بهتر، بایسته است و بر خلاف آن، از سقط جنین و جلوگیری از بارداری برای کاهش باروری، دفاع می کردند. 8 پذیرش اندیشه های مالتوس در کشورهای رو به توسعه، به ویژه در سده اخیر، برنامه ریزان اقتصادی را بر آن داشت که برنامه خود را بر پایه سیاست کاهش زاد و ولد، سامان دهی کنند. در پی کشورهای رو به توسعه و هم زمان با پایان جنگ جهانی دوم، کشورهای کمتر توسعه یافته نیز به پشتیبانی از سیاست جلوگیری از رشد زاد و ولد برخاسته و آن را در سرلوحه برنامه ریزی های خود قرار دادند.

آغاز نگرانی های جهانی برای کاهش جمعیت

خروشچف، رهبر اتّحاد جماهیر شوروی پیشین در سال 1955 م. درباره برنامه های کنترل جمعیت، اعلام کرد: فکر محدود کردن توالد و تناسل، یک تئوری آدم خواری است که ایدئولوژی بورژوازی (سرمایه داری) آن را اختراع کرده است.

پرزیدنت ژنرال دوگل، مبارزه گسترده ای برای جلوگیری از مصرف قرص های ضدّبارداری کرد تا مادران را راضی کند که فرزندان بیشتری بزایند. البتّه این مبارزه، درست هنگامی شروع شد که توجّه زنان فرانسوی به طرف این قرص ها کشیده شده بود.او می خواست زاد و ولد در فرانسه زیاد شود و در نظر داشت که خانواده های بزرگ از برتری ها و پاداش های مالیاتی، مدرسه و خانه برخوردار گردند. 9

پی نوشت ها:

(1). افلاطون، 1367-

(2). www. farsnews. com /newstext

(3). همان.

(4). www. hamshahrionline. ir

(5). هیر، 1380، ص 31-

(6). www. hamshahrionline. ir

(7). صدر، 1350، 10-

(8). کلمن و نیکسون، 1378، 143-

(9). روزنامه کیهان، 25/ 7/ 1346، مجلّه اینترنتی «دخت ایران».

منبع: صالح قاسمی، جنگ جهانی جمعیت، بررسی توطئه های استعماری و سیاست های جمعیتی در ایران و جهان. ص 35- 31

ارسال نظرات