۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۶
کد خبر: ۷۱۹۳۸۴

پویش قدم زدن در مسیر اربعین به نیابت از مادران جامانده

پویش قدم زدن در مسیر اربعین به نیابت از مادران جامانده
از غصه مادران باردار خبر داشتیم و می‌دانستیم هر روزشان با حسرت جاماندگی از کاروان پیاده‌روی اربعین می‌گذرد. اینطور بود که پویشی راه‌اندازی و کارت‌هایی چاپ کردیم تا زائران اربعین به نیابت از بانوان باردار و مادران شیرده، پیاده‌روی و زیارت کنند.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ هر سال کاروان اربعینی‌ها که به راه می‌افتد، فوج فوج جامانده‌ها، دل‌های بی‌قرارشان را امانت می‌سپارند به دست خوش اقبال‌هایی که قرعه عرض ارادت در پیاده‌روی عاشقی به نامشان افتاده تا به لطف واسطه‌های خوش‌روزی، از راه دور زائر شوند. اینطور است که حالا دیگر «زیارت نیابتی»، شده بهانه دلخوشی جماعت حسرت به دل‌ها...

بازار پیاده‌روی و زیارت نیابتی در ایام اربعین را اما مشتریان خاص دیگری هم داغ می‌کنند؛ همان عاشقانی که سختی‌های پیاده‌روی را به‌تنهایی به دوش می‌کشند اما داوطلبانه اجر و حال خوشش را با دیگران قسمت می‌کنند. در مسیر رؤیایی نجف تا کربلا، هر طرف چشم بگردانی، زائران دریادلی را می‌بینی که قدم‌های عاشقی‌شان را به نیابت از آرزومندانی که جایشان در این میدان عشقبازی خالی است، خرج می‌کنند. و کیست که نداند عشق را تقسیم که کنی، تکثیر می‌شود...

پیاده‌روی نیابتی از جانب رهبر معظم انقلاب،‌ شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم، حالا دیگر به یک رسم مبارک تبدیل شده و تا دلت بخواهد هم، داوطلب بی‌ادعا دارد. امسال اما گروهی از زائران اربعین، با یک ابتکار جدید به بساط پیاده‌روی نیابتی، رونق داده‌اند؛‌ با پویشی با عنوان «پیاده‌روی به نیابت از بانوان باردار و مادران شیرده». سرِ رشته این پویش جذاب را که گرفتیم، به یک بانوی خوش‌فکر یزدی رسیدیم که گرچه خودش هم داغ جاماندگی در دل دارد اما داوطلبانه به میدان آمده تا با اجرای این حرکت، به بانوان و مادرانی که فرزندان شیعه امیرالمومنین(ع) را پرورش می‌دهند، دلگرمی بدهد که بسیاری از زائران پیاده اربعین به یاد آنها هستند و جایشان را در آن مسیر بهشتی، خالی می‌کنند. با گفت‌وگوی ما با این مادر دغدغه‌مند یزدی که بیش از هر چیز بر گمنامی تاکید دارد، همراه باشید تا از قصه شیرین این پویش بیشتر برایتان بگوید.

*قبل از هر چیز، بگویید چرا بانوان باردار و مادران شیرده؟ چرا برای پیاده‌روی نیابتی در ایام اربعین، از میان تمام اقشار جامعه، دست روی این گروه از بانوان گذاشتید؟

- راستش را بخواهید، من سال‌هاست دغدغه ترویج فرزندآوری و افزایش جمعیت کشور را دارم و فعالیت‌هایی هم در این زمینه داشته‌ام. بر همین اساس هم معتقدم لازم است از بانوانی که در این شرایط جامعه و با وجود تمام سختی‌ها،‌ از فرزندآوری شانه خالی نمی‌کنند، به اشکال مختلف حمایت کرد. با همین نگاه هم بود که ایده پیاده‌روی به نیابت از بانوان باردار و مادران شیرده در ایام اربعین به ذهنم رسید.

*گفتید در زمینه ترویج فرهنگ فرزندآوری، فعال هستید. این فعالیت‌ها، خودجوش و داوطلبانه بوده؟

- بله. کاملاً خودجوش بوده. درواقع دغدغه‌ام فقط این است که برای نسل شیعه امیرالمومنین(ع) خدمتی انجام داده باشم و به قدر وسع خودم، اجازه ندهم حرف رهبرم روی زمین بماند. تلاش‌هایم برای تشویق افراد به فرزندآوری را هم، از گفت‌وگوهای چهره‌به‌چهره با دوستان و اطرافیانم شروع کردم و اتفاقاً بهترین نتایج را هم از همین مراودات صمیمانه گرفتم. در این مکالمات دوستانه، با هرکس از دریچه فضای فکری خودش وارد گفت‌وگو می‌شدم. مثلاً وقتی سراغ خانم‌های دارای فرزند می‌رفتم و در جواب می‌گفتند: «ما که 2 تا بچه داریم. چه ضرورتی دارد سومی را هم بیاوریم؟» اگر مخاطبم، یک فرد ولایی بود،‌ برایش از تاکیدات مقام معظم رهبری درباره لزوم افزایش جمعیت برای افزایش قدرت ایران و جهان تشیع می‌گفتم و اگر فضای فکری متفاوتی داشت،‌ دست می‌گذاشتم روی بحران پیری جامعه در سال‌های آینده.

به لطف خدا با همین گفت‌وگوهای صمیمانه، موفق شدم 30 نفر را برای فرزندآوری قانع و تشویق کنم. این موافقت و همراهی، فقط هم در حد حرف باقی نماند ها. فرزندان این خانواده‌ها یا به دنیا آمده‌اند یا به همین زودی‌ها قدم به این دنیا می‌گذارند. البته بعضی‌ها هم گرچه دلشان با این موضوع بود اما خیلی گلایه داشتند و از این مباحث استقبال نمی‌کردند.

*گلایه‌شان بابت چه بود؟

- بابت سیاست‌هایی که در یکی دو دهه گذشته در زمینه فرزندآوری در کشور اجرا شد. بعضی‌ها می‌گفتند: آن وقت که ما جوان بودیم و خیلی دلمان می‌خواست فرزند سوم و چهارم را هم بیاوریم، نه‌تنها کسی تشویق‌مان نکرد بلکه طبق آن سیاست «دو فرزند کافی است»،‌ از همه طرف کلی مواخذه و سرزنش شدیم. حالا که دیگر از ما گذشته، این حرف‌ها چه فایده‌ای دارد؟... به این عزیزان حق می‌دادم. از آنها دلجویی می‌کردم و می‌گفتم: شما که چنین نیتی داشتید، حتماً در جهاد فرزندآوری و زمینه‌سازی برای ظهور، سهیم هستید. از طرف دیگر، می‌توانید با تشویق فرزندان جوان‌تان برای فرزندآوری، در این جهاد مشارکت داشته باشید.

*حتماً مخاطبان این گفت‌وگو هم مثل من، کنجکاو شده‌اند بدانند با این حد از دغدغه‌مندی در حوزه فرزندآوری و جمعیت،‌ خودتان چند فرزند دارید؟

- من به لطف خدا، 4 فرزند دارم؛‌ سه پسر و یک دختر. اتفاقاً اصلاً در فکر بچه چهارم نبودیم. اما وقتی حضرت آقا در یکی از سخنرانی‌هایشان از موضوع تحدید نسل و پیری جمعیت ایران به‌عنوان یک مسئله «دهشتناک» نام بردند، خیلی روی من تأثیر گذاشت. به همین دلیل از خدا فرزند چهارم را خواستیم و با عنایتش الان فرزند آخرم، 3 سال و نیمه است. البته اگر به خواست ما باشد،‌ نعمت‌های بیشتری از خدا می‌خواهیم…

*با این صحبت‌ها ممکن است همه تصور کنند شما از موقعیت مالی و زندگی آنچنانی برخوردارید که اینقدر راحت از فرزند پنجم می‌گویید...

- نه. اتفاقاً همسرم، کارگر کارخانه است و ما یک خانواده از طبقه متوسط در استان یزد هستیم. به نظرم بستگی دارد از چه زاویه‌ای به ماجرا نگاه کنیم. اگر هدفی که انسان از انجام یک کار در ذهن دارد،‌ هدف بزرگی باشد، نگاه و افق دیدش هم بزرگ می‌شود. فرزندآوری در این شرایط از نگاه ما، یک جهاد است که هدف مقدسی دارد.

 

*در صحبت‌هایتان از برنامه «میز پرسش و پاسخ فرزندآوری» گفتید. ماجرای این برنامه چیست؟

- من از چند سال قبل در مجالس سخنرانی فعالان و کنشگران حوزه جمعیت و فرزندآوری شرکت می‌کنم و مطالعه کتاب‌های این حوزه را هم در برنامه زندگی‌ام قرار داده‌ام. در یک کارگروه جمعیت در فضای مجازی هم عضو هستم و مباحث گروه را دنبال می‌کنم. یک‌بار که همراه با گروهی از کنشگران حوزه جمعیت در جلسه با امام جمعه شهرمان شرکت کرده بودم، قرار گذاشتیم هرکدام از ما به میدان بیاییم و فعالیت‌های گسترده‌تری را انجام دهیم؛ مثلاً از فضای نماز جمعه برای ترویج فرهنگ فرزندآوری شروع کنیم. من با علاقه، پیِ این ایده را گرفتم و از حدود 2، 3 ماه قبل و همزمان با روز خانواده، کارم را در قالب «میز پرسش و پاسخ فرزندآوری»، در نماز جمعه شهرمان شروع کردم.

عکس‌های زیبا از نوزادان چاپ کردم و با آنها میز را تزیین کردم و به‌تدریج، با کتاب‌ها و محصولات فرهنگی مرتبط با حوزه جمعیت و فرزندآوری، میزمان را غنی‌تر کردم. شاید بپرسید در این میز دقیقاً چه می‌کنم؟ من تلاش می‌کنم براساس مطالعاتی که داشتم و با توجه به آنچه از قرآن مجید، سیره اهل بیت(ع)، سخنان مقام معظم رهبری و جلسات سخنرانی کنشگران شناخته‌شده حوزه جمعیت و فرزندآوری آموخته‌ام، به سئوالات و ابهامات خانم‌ها و حتی دختران جوان و نوجوان در این زمینه پاسخ بدهم.

*نتیجه کار در این مدت، رضایتبخش بوده؟ برایمان از مصداق‌های پرسش و پاسخ در این میز هم بگویید.

- الحمدلله بازخوردها خوب بوده. خانم‌ها با سئوالات و مسائل مختلف مراجعه می‌کنند و گفت‌وگوهای متنوعی میان ما شکل می‌گیرد. هفته قبل یک خانم در حاشیه نماز جمعه به میز ما مراجعه کرد و گفت: «من 3 تا پسر دارم و به اندازه کافی سرم شلوغ است اما اگر بدانم فرزند بعدی‌ام دختر می‌شود، حتماً برای بچه‌دار شدن اقدام می‌کنم.» در جوابش گفتم: خداوند در آیه 49 و 50 سوره شوری می‌فرماید: «خداوند به هرکه بخواهد، دختر و به هرکه بخواهد، پسر عطا می‌کند. یا در یک رحم، فرزندان پسر و دختر قرار می‌دهد، و هر که را بخواهد عقیم (نازا) می‌گرداند.» حالا اگر خدا برای تو اینطور مقدر کرده باشد که پسر به دنیا بیاوری تا تقویت‌کننده جامعه شیعه امیرالمومنین(ع) باشد، باز هم پسر دوست نداری؟»

غافلگیر شد. گفت: «تا حالا اینطور به این ماجرا نگاه نکرده بودم.» دوباره گفتم: اگر قرار باشد یکی از آن 313 یار خاص امام زمان(عج)، همان پسر چهارمی تو باشد، باز هم دلت نمی‌خواهد پسر به دنیا بیاوری؟ با حالت خاصی گفت: «چرا. معلوم است که دلم می‌خواهد»...

*خب، برگردیم به پویش جذاب شما. این ایده از کجا آمد؟

- من به کربلا مشرف شده‌ام اما متاسفانه تا به حال توفیق حضور در پیاده‌روی اربعین نداشته‌ام. یکی دو ماه قبل که هنوز مشخص نبود برنامه امسال‌مان چطور خواهد شد، به یکی از دوستانم گفتم: خیلی دلم می‌خواهد برای اربعین، یک کاری انجام بدهم. یعنی امام حسین(ع) بطلبد یا نه، به پیاده‌روی بروم یا نه، دوست دارم یک کاری برای اربعین انجام بدهم که به چشم امام زمان(عج) بیاید. وقتی همسرم گفت امسال هم شرایط برای حضور در پیاده‌روی اربعین فراهم نیست، خیلی غصه خوردم. با اینکه ناراحت بودم اما بیکار ننشستم. با خودم فکر کردم من که دوست داشتم یک خدمت برای پیاده‌روی اربعین انجام دهم، بیایم این خدمت را حول همان دغدغه همیشگی‌ام یعنی بحث فرزندآوری و خانواده قرار دهم چون معتقدم مسیر پیاده‌روی اربعین،‌ مسیر ظهور امام زمان(عج) است و قرار است نسل ظهور در این مسیر شکل بگیرد. اینطور بود که با دو ایده، به سراغ یکی از نهادهای فرهنگی شهرمان رفتم.

*مشتاقیم برایمان از این ایده‌های اربعینی با محوریت حمایت از فرزندآوری و خانواده بگویید.

- اولین ایده، برای تسهیل حضور خانواده‌های دارای فرزند کوچک در پیاده‌روی اربعین بود. به نماینده محترم آن نهاد فرهنگی گفتم: می‌توانیم بنرهایی در شهر نصب کنیم و فراخوان بدهیم که مردم، کالسکه‌های بلااستفاده در خانه‌هایشان را برای پیاده‌روی اربعین امانت بدهند. بعد، این کالسکه‌ها را به خانواده‌هایی امانت بدهیم که با فرزند کوچک عازم پیاده‌روی اربعین هستند تا خودشان و فرزندشان در آن مسیر طولانی، سختی کمتری متحمل شوند.

با اینکه آن مسئول محترم از این ایده استقبال کرد اما وارد مرحله اجرا نشد. ماجرای ایده دوم اما متفاوت بود...

*ایده دوم،‌ همان ایده مرتبط با مادران باردار و شیرده بود؟

 - بله. پیشنهاد کردم کارت‌هایی با شعار زیارت نیابتی از طرف بانوان باردار و مادران شیرده چاپ کنیم و در اختیار زائران پیاده اربعین قرار دهیم تا از این طریق، این مادران عزیز هم در این رویداد بزرگ، سهیم شوند. مسئول محترم حسابی از این ایده استقبال کرد و گفت: «شما کارت را طراحی و به تعداد 500 تا هزار عدد چاپ کن.‌ نگران هزینه‌اش هم نباش؛‌ با ما...» من هم با این حمایت سفت و محکم، مشتاقانه کار را شروع کردم. بعد از مشورت با دوستانم،‌ طرح و متن کارت را آماده کردیم و پیش طراح رفتم. با اینکه کار،‌ گران‌تر درمی‌آمد، اما سفارش کردم کارت‌ها را لمینیت کند تا در مسیر پیاده‌روی هر اتفاقی افتاد، کارت پاره و خراب نشود.

دلم می‌خواست فرزندانم هم در این کار، شریک باشند. به همین دلیل وقتی کارت‌ها آماده شد، به بچه‌ها پیشنهاد کردم بیایید کارت‌ها را با هم آماده کنیم. به جز ته‌تغاری خانه، بقیه که با شوق و ذوق قبول کردند، دور هم نشستیم و چهار نفری شروع به تمیزکاری کارت‌ها کردیم. سنجاق قفلی هم خریده بودم که زائران برای وصل کردن کارت به کوله‌هایشان به زحمت و دردسر نیفتند. با بچه‌ها، سنجاق‌ها را هم به کارت‌ها وصل کردیم و کار،‌ آماده شد.

*با توجه به اینکه گفتید خودتان امکان حضور در پیاده‌روی اربعین را ندارید، برای توزیع این کارت‌ها چه فکری کردید؟

- اولین راهی که به نظرم رسید، مشورت با همان مسئول نهاد فرهنگی بود اما ماجرا برخلاف انتظارم پیش رفت. کارت‌ها را بردم و نشانش دادم. بگذریم که با عیب و ایراد غیرضروری که از کارت‌ها گرفت، خستگی را به تنم گذاشت. بعد هم گفت: «هزینه کارت‌ها چقدر شد؟» گفتم: 3 و نیم میلیون تومان. برخلاف قولی که قبلاً داده بود، گفت: «چقدرش را ما بدهیم؟» مکثی کردم و گفتم: هرچه کرمتان است. گفت: «ما 2 میلیونش را تقبل می‌کنیم. امروز سه‌شنبه است. پول، پنجشنبه در حساب شماست.» الان 3 هفته، گذشته اما هنوز آن پنجشنبه نیامده است!(با خنده)...

*پس، هزینه کارت‌ها را چطور پرداخت کردید؟

- آن روز، از رفتار این فرد خیلی دلم شکست. وقتی رسیدم خانه و ماجرا را برای همسرم تعریف کردم، گفت: «خانم!‌ اصلاً نگران نباش. هزینه کارت‌ها هرچقدر شده، خودم تقبل می‌کنم.» همان شب پیش طراح کارت‌ها رفتیم تا آن بنده خدا هم چشم‌انتظار دستمزدش نماند. می‌خواستیم هزینه را پرداخت کنیم که با یک خبر، غافلگیرمان کرد. گفت: «یک آقا تماس گرفت و بدون معرفی خودش،‌ 500 هزار تومان از هزینه کارت‌ها را تقبل کرد. بنابراین حساب شما می‌شود 3 میلیون تومان.»‌ هنوز در شوک بودیم که ادامه داد: «سهم من هم 300 هزار تومان.» خلاصه ما 2 میلیون و 700 هزار تومان بابت کارت‌ها پرداخت کردیم اما این تازه اول ماجرا بود.

چند وقت قبل برای پنجره‌های خانه،‌ شیشه خریده بودیم و 3، 4 روز بعد قرار بود پول شیشه‌ها را پرداخت می‌کردیم. حالا مبلغ فاکتور شیشه‌ها چقدر بود؟ 5 میلیون و 400 هزار تومان. اما قبل از اینکه موعد پرداخت برسد، با ما تماس گرفتند و گفتند: «لازم نیست بابت شیشه‌ها پولی پرداخت کنید»! واقعاً عجیب بود اما شیشه‌ها برای ما،‌ رایگان تمام شد. دیروز که با همسرم صحبت می‌کردیم، یکدفعه چیزی در ذهنم جرقه زد. گفتم: اصلاً توجه کرده بودی؟ هزینه شیشه‌ها دقیقاً 2 برابر هزینه‌ای بود که برای کارت‌ها پرداخت کردیم!... یعنی اینکه خدا می‌فرماید شما یک قدم برای من بردارید، من چند برابر برایتان جبران می‌کنم را، ما با تمام وجود لمس کردیم.

*چقدر قشنگ! این از برکت قدمی بود که برای تهیه آن کارت‌ها برداشته بودید...

- بله. اما فقط این نبود. ما اصلاً در فکر مشهد رفتن نبودیم و برنامه مسافرت نداشتیم. اما نمی‌دانیم چطور، به خواست خدا، زیارت امام رضا(ع) قسمتمان شده و ان‌شاءالله فردا عازم مشهد هستیم. همه اینها از برکات همین کار کوچکی است که برای رضای خدا و کمک به گسترش نسل شیعه امیرالمومنین(ع) انجام دادیم.

*بالاخره برای توزیع کارت‌ها و رساندن‌شان به پیاده‌روی اربعین چه کردید؟

- واقعاً توزیع کارت‌ها برایم دغدغه بود. نمی‌دانستم دست تنها چه باید بکنم؟ تا اینکه یکی از دوستانم که عازم پیاده‌روی اربعین بود، گفت: «تعدادی از کارت‌ها را به من بده تا ببرم لب مرز و قبل از شروع پیاده‌روی بین خانم‌ها توزیع کنم.» 150 عدد از کارت‌ها که اینطور عاقبت‌بخیر شد، دیگر راه برایم روشن شد. شروع کردم به صحبت با دوستان و آشنایانی که برنامه‌ریزی کرده بودند در ایام اربعین به کربلا بروند. کارت‌ها را می‌بردم و ماجرای پویش را برایشان توضیح می‌دادم. واکنش‌ها متفاوت بود. بعضی‌ها استقبال کردند و پذیرفتند اما بعضی دیگر برخلاف انتظارم،‌ با حرف‌ها و رفتارشان، حسابی دلسردم کردند. قرار نبود کار خاصی انجام دهند. فقط کافی بود کارت را روی کوله‌شان نصب کنند اما از همین هم دریغ کردند و کارت‌ها را قبول نکردند! اما در عوض، بعضی‌ها هم با واکنش‌های قشنگشان،‌ دلم را شاد کردند.

تصمیم گرفتم بروم پای اتوبوس کاروان‌هایی که عازم مرز بودند. نمی‌دانید خانم‌های زائر وقتی ماجرا را می‌شنیدند، چقدر احساساتی می‌شدند. اشک می‌ریختند، برایم دعا می‌کردند و نه یکی بلکه هرکدام چند کارت می‌گرفتند تا هم خودشان روی کوله‌شان نصب کنند و هم در مسیر پیاده‌روی به خانم‌های دیگر بدهند. آنجا بود که به این نتیجه رسیدم این کارت‌ها قرار است به دست افراد خاصی برسد و آنها این پیام را منتقل کنند.

*ظاهر این پویش،‌ خیلی ساده به نظر می‌رسد اما با این صحبت‌ها،‌ معلوم می‌شود برای شما با زحمت زیادی همراه بوده...

- خیلی زحمت داشت اما می‌ارزید. البته باید از همسرم تشکر کنم که در این کار،‌ با من همدل و همراه بود. همسرم وقتی یک روز دید خانمی که خیلی برای توزیع کارت‌ها به کمکش دل بسته بودم، رویم را زمین انداخته و دلم را شکسته، دلداری‌ام داد و گفت: «خانم! ناراحتی ندارد. اولاً که هنوز تا اربعین فرصت هست و حتماً زائران باصفایی پیدا می‌شوند این کارت‌ها را به کربلا ببرند. بعد هم، هر تعداد کارت ماند،‌ خودمان سال دیگر می‌بریم در مسیر پیاده‌روی توزیع می‌کنیم.» با این جمله، هم دلگرمم کرد و هم مژده داد که ان‌شاءالله خودمان هم سال آینده زائر پیاده اربعین خواهیم بود.

باز هم می‌گویم؛ این حرکت به تمام این سختی‌ها می‌ارزید. خدا کند آقا امام زمان(عج) به این کار کوچک ما نگاه کنند.

*بازخوردی هم از سمت جامعه هدف این پویش یعنی بانوان باردار و مادران شیرده دریافت کردید؟

- به طور مستقیم، نه. اما در فضای مجازی، اتفاق جالبی افتاد. من درپیام‌رسان «ایتا» در کانال خانم دکتر «موحدی‌نیا» با محوریت فرزندآوری عضو هستم و چند روز قبل آنجا دیدم خانم دکتر،‌ پیام یکی از مادران باردار را ارسال کرده بود که با حسرت، از جاماندگی از کاروان پیاده‌روی اربعین گفته بود و از اینکه به خاطر شرایط بارداری‌اش نمی‌توانست عازم کربلا شود، غصه‌دار بود. من عکس کارت پویش‌مان را برای خانم دکتر ارسال کردم و برایشان نوشتم: «ما یک گروه مردمی هستیم که این کارت‌ها را چاپ کردیم تا زائران اربعین به نیابت از بانوان باردار و مادران شیرده، پیاده‌روی و زیارت کنند. به اعضای کانال بگید ناراحت نباشن. ما به فکر تمام مامانا هستیم.»

خانم دکتر، پیام من و عکس کارت را هم در کانال و هم در صفحه اینستاگرام‌شان بازنشر کردند و به‌این‌ترتیب،‌ پیام ما به تعداد زیادی از این مادران عزیز رسید. تمام هدف من هم همین بود. دلم می‌خواست بانوانی که در این شرایط سخت جامعه دارند جهاد می‌کنند و بچه‌های نسل آینده شیعه امیرالمومنین(ع) را پرورش می‌دهند، ناراحت نباشند و بدانند خیلی‌ها در مسیر پیاده‌روی اربعین به یاد آنها و دعاگویشان هستند.

*... و صحبت پایانی؟

- وقتی در شروع نهضت انقلاب اسلامی،‌ امام خمینی(ره) را دستگیر کردند، مأمور رژیم پهلوی با کنایه از ایشان پرسید: با کدام سربازان می‌خواهید انقلاب کنید؟ امام در جواب گفتند: «سربازان من در گهواره هستند.» حالا هم در شرایطی که در انتظار انقلاب امام زمان(عج) هستیم، مجاهدت خانواده‌هایی که با وجود تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی،‌ برای فرزندآوری پیشقدم می‌شوند،‌ ارزش مضاعف دارد. ان‌شاءالله این فرزندان که برای افزایش جمعیت جامعه شیعه امیرالمومنین(ع) به دنیا می‌آیند، جزو سربازان امام زمان(عج) باشند.

 

انتهای پیام/ ­­

ارسال نظرات