هیأت ۴۱ ساله گردان تخریب؛ دل و جگردارهای دوران دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، نام «گردان تخریب» را قطعاً در میان خاطرات رزمندههای دفاع مقدس، لابهلای اوراق کتابها و یا فیلمهای مربوط به دوران جنگ شنیده و دیدهاید. تخریب، واحد تخصصی رزمی است که موانع میدان مین و تلههای انفجاری ایجاد شده توسط دشمن را حذف کرده و با ایجاد موانع، جلوی پیش روی دشمن را میگیرد. مهمترین ثمره فعالیت تخریب، کاهش تعداد شهدا و مجروحین در عملیاتهای شناسایی و یا تهاجمی بوده و همچنین کمک به پیشبرد سریعتر و دقیقتر عملیاتهای تهاجمی رزمندگان اسلام بوده است.
گردان تخریب چگونه تشکیل شد؟
در شروع جنگ تحمیلی، تیپ محمد رسولالله (ص) یک «واحد تخریب» تشکیل داد که بعدها به دلیل نیاز جنگ و گسترش یگانهای نظامی، این تیپ به لشکر تبدیل شد و متناسب با آن نیز گروهان تخریب به «گردان تخریب» ارتقا یافت. منصور رحیمی، فرمانده دلاور و بلندقامت این گردان که در دروان دفاع مقدس دو پای خود را از دست داد و این روزها روی ویلچر است، میگوید: «گردان تخریب لشکر از بهمن سال ۶۰ ایجاد شد و میدانهای مین، سیمهای خاردار و سایر موانعی را که در خشکی و آب، سد راه پیشروی رزمندگان گردانهای پیاده لشکر بودند، رفع میکرد. این گردان همچنین پس از عملیات، با ایجاد موانع مین و انسداد مسیر، راههای پاتک و نفوذ دشمن را مسدود میکرد. این ماموریتهای مهم و حساس براساس نیاز لشکر ۲۷ و جبهه بود. کار گُردان تخریب از زمانی شروع شد که عراق وارد فاز پدافندی شد تا مانع عملیاتهای ایرانیان شود. افراد گردان ما در عملیاتهای مختلف در دیگر گردانها مامور میشدند و بنا به نظر فرمانده گردان برای پاکسازی و بازکردن معابر اقدام میکردند.»
منصور رحیمی فرمانده گردان تخریب
کار گردان ما تخصصی بود و نیاز به آموزش داشتیم
گردان تخریب از زمان عملیات فتحالمبین توسط سردار جعفر جهروتیزاده تشکیل شده و در تمام عملیاتهای دفاع مقدس حضور داشته است. این گردان از زیرمجموعههای لشکر ۲۷ بود و عمده اعضایش جوانان تهران بود. این گردان قبل از ورود نیروهای رزمی در عملیاتها به خط میزد و معبر باز میکرد. رحیمی میگوید: «کارِ گُردان تخریب کاملاً تخصصی بود. اعضای لشکر ۲۷ در دوکوهه و ساختمان آنجا مستقر بودند، اما اعضای تخریب نیازمند آموزش و بهروزآوری اطلاعات بودند؛ مانند کاشت و برداشت مین. برای همین، حضور در ساختمان به کار ما نمیآمد و حدود ۳ـ۴ کیلومتر دورتر چادرهایی برپا کرده بودیم و تا پایان جنگ آنجا بودیم. بنا به ضرورت نیروهای را گاهی برای آموزش غواصی و قایقسواری حتی به تهران و مجموعه ورزشی آزادی اعزام میکردیم.»
ساختار گردان تخریب
ساختار گردان تخریب چنین بوده است: گردان تخریب لشکر ۲۷ شامل سه گروهان تخریب بنامهای گروهان امام حسن (ع)، گروهان سیدالشهدا (ع) و گروهان قمر بنیهاشم (س) بود و هر گروهان نیز شامل سه دسته عمدتاً ۳۰ نفره پیش از عملیات بود که حین عملیات تعدادی آسمانی شده و مابقی به شهر خود بازمیگشتند و مجددا در اعزامهای بعدی گروهانها بازسازی، سازماندهی شده و آموزش دیده و آماده به کار برای عملیات بعدی میشدند. رحیمی میگوید: «این گروهانها بعد از آموزش و سازماندهی، به گردانهای پیاده لشکر ۲۷ برای بازگشایی معبر عملیات مامور میشدند و یا برای کاشت میدان مین اقدام میکردند. وظیفه این نیروها گشودن مسیرهایی بود که با هر شکل و نوعی، مانعی در عملیاتهای رزمندگان ایجاد میکردند. خنثی کردن انبوه مینهای مختلف اهدایی کشورهای غربی و شرقی به رژیم بعث عراق، مهمترین و حساسترین وظیفه آنان بود. در مرحله دوم، مین کاری و ایجاد موانع، پس از عملیاتها برای جلوگیری از نفوذ دشمن، دومین وظیفه مهم تخریبچیها بود.»
حجتالاسلام شیرزاد در این عکس، امام جماعت است
این روحانی، بنیاد اعتقادی گردان تخریب را بالا بُرد
فرماندهی گردان و معاون اول و معاون دوم، شامل جعفر ربیعی، جعفر جهروتیزاده، منصور رحیمی، شهید محسن دین شعاری، مجید ثابتی و همچنین روحانی جوان گردان حجتالاسلام شیرزاد بود که علاوه بر امامت جماعت گردان تخریب در اردوگاه، احکام و امور دینی میگفت و نقش بسزایی در ارتقاء بنیه اعتقادی و روحیه جهادی رزمندگان تخریب داشت. تبلیغات گردان هم امور فرهنگی گردان را دنبال میکرد. پیک گردان، وظیفه خبررسانی به بخشهای مختلف هنگام عملیات را به عهده داشت. واحد تسلیحات، وظیفه تامین سیم چین و سرنیزه و مین و همچنین حسب ضرورت تامین سلاح سبک برای رزم را به عهده داشت. از مینها، «گوجه ای، والمری، ضدتانک» و از سیم خاردارها، «فرشی، حلقوی، کفشکی، پومر» و از ابزارهای کاری یک تخریبچی میتوان «سیم چین، سرنیزه، سیخک، شب نما و نوار علامت گذاری» را نام برد. رحیمی در خصوص حجتالاسلام شیرزاد میگوید: «او به صورت لباس شخصی عازم جبهه شده بود، اما یکی از اعضای گردان ما ایشان را شناخت و به گردان ما آورد. حضور او موجب ارتقای سطح معرفتی اعضای گردان شد و در توسلات و حتی ممارست بر خواندن نماز شب توسط بچهها بسیار اثرگذار بودند. او هنوز هم در هیأت گردان ما منبر میرود.»
خاطراتی از رزمندگان گردان تخریب
در دفاع مقدس هر شب هیأت داشتیم
گردان تخریب از همان دوران دفاع مقدس، هیأتی برای خود راهاندازی کرده بود. امیر ذبیحی از اعضای این گردان میگوید: «در دوران دفاع مقدس هر شب در قالب هیأت در حسینیه دوکوهه برنامه داشتیم و روضه برگزار میشد. شبها مراسم قرائت سوره واقعه بود و روزهای سهشنبه دعای توسل و روزهای پنجشنبه مراسم دعای کمیل داشتیم. اعضای گردان تخریب به حضرت زهرا(س) ارادت ویژهای داشتند و در مراسمهای ما روضه مادر همیشه به راه بود.»
شهید محسن دینشعاری، معاون فرمانده گردان تخریب
شهید حاج محسن دینشعاری که بود؟
به مناسبت هفته دفاع مقدس راهی هیأت این گردان شده بودم. این هیأت بعد از دوران دفاع مقدس هم ادامه داشت و برنامه مفصلی هم برای خود داشتند. آنها در هر مناسبت دور هم جمع میشدند؛ مثلاً برای ایام پایانی ماه صفر، سه شب مجلس عزاداری برپا کرده بودند. حسینیه آنها هم در خانه فرمانده بود. حاج منصور رحیمی برای اعضای گردان تخریب پدر بود و به او بسیار علاقه داشتند. ساعتی را در هیأت آنها بودم که به مرور اعضای گردان میآمدند. عمدتاً اعضا یک پا نداشتند یا برخی هم دو پای خود را از دست داده بودند. کنار آقا رضا ابراهیمی مینشینم و از او در خصوص علاقهاش به فرماندهان گردان میپرسم. او میگوید: «فرمانده ما حاج منصور رحیمی بود. او ۶ فروردین ۶۷ در عملیات بیتالمقدس ۴ دو پایش را از دست داد. معاون گردان حاج محسن دینشعاری بود. حاج محسن ۱۵ مرداد سال ۶۶ در عملیات نصر ۷ به شهادت رسید. سیدحسن موسوی پناه، علیرضا سلطانمحمدی و ابوالقاسم کندی سه فرمانده گروهان ما هم در عملیات بیتالمقدس ۴ به شهادت رسیدند. حاج محسن برای بچههای گردان برادر بزرگتر بود و بر دلهای ما حکومت میکرد و همه بچهها حاج محسن و حاج منصور را با جان و دل دوست داشتند. حاج محسن بیشتر در میان بچهها بود و با همه ارتباط صمیمی داشت و همه تصور میکنند به او بسیار نزدیک هستند؛ زیرا با همه رفاقت داشت. او بسیار شوخطبع بود و راحت با همه گرم میگرفت. در زمان عملیات هم به عنوان نفر اول در خط حاضر میشد و تا پایان میماند.»
رزمندگان گردان تخریب صبح روز دوشنبه اول هر ماه قمری، بر مزار شهید دینشعاری حاضر میشوند
وصیت معاون گردان تخریب برای تشییع پیکرش
حاج محسندینشعاری ۱۵ مرداد سال ۶۶ به آروزی دیرینهاش رسید و در قربانگاه سردشت، حین خنثیسازی مین به شهادت رسید. عملیاتهای طریقالقدس و کربلای یک و دیگر عملیاتهای دفاع مقدس یادآور دلاوریها و رشادتهای خالصانه او در راه دفاع از اسلام و انقلاب است. زمانی که قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود، به خاطر مسئولیتهایی که در جبهه داشت از تشرف به حج منصرف شد و در عید قربان همان سال به مسلخ عشق رفت. او چند هفته قبل از شهادت، کنار مزار پدر و مادرش رفته بود و سپس در قطعه ۲۹، مزار شهید نوری را جستوجو کرده بود. در کنار مزار او یک قبر خالی بود. حاج محسن با دیدن آن آرام نشست، دستش را روی مزار خالی گذاشت و گفت: «مرا اینجا دفن کنید.» بعد از شهادتش برنامهها طوری پیش رفت که او در همان جا دفن شد. او در وصیتنامهاش نوشته بود: «در مراسم عزاداری من، از حضرت زهرا (س) و ذریه بیبی روضه خوانده شود. علت هم مشخص است که بنده حقیر از داشتن مادر و پدر محروم بودم. برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید. هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیدازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند. اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمان و روز جشن ابرقدرتهاست. در حالات امام دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را دریابید، خود را تسلیم او سازید که او حسین زمان است و هرکس او را تنها گذارد؛ امام زمان را تنها گذاشته است.»
خاطرهگویی علی حاجی از رزمندگان گردان تخریب در مراسم عزاداری ایام پایانی صفر
هیأتی که ۴۱ سال است پابرجاست
ابراهیمی در خصوص این هیأت هم میگوید: «بعد از دوران دفاع مقدس به برکت شهدا و عزم راسخ حاج منصور رحیمی، همه اعضای گردان از ابتدای جنگ، ۴۱ سال است که در هیأت، دور هم جمع میشویم. حاج منصور مانند پدر و برادر بزرگتر همه را دور هم جمع کرده است. در دوران دفاع مقدس هم اینگونه بود و همه را دور هم جمع میکرد. بعد از جنگ حاج منصور با دوپای قطع شده و دیگر مجروحیتهایش، مشکلات زندگی و بیماریهای بچهها را رفع و رجوع کرد. او به خانواده شهدا و جانبازان سرکشی و مشکلاتشان را برطرف میکند. این اتفاقات در میان تمام گردانهای کشور بینظیر است. در هیأت ما ۴۰۰ـ۵۰۰ نفر در هر مجلس حضور دارند و در طول ماه چند برنامه داریم که همه حضور دارند. در طول ماه برنامههای متعدد برای اعضا در نظر گرفتهایم. در طول ماه دو جلسه حضوری داریم؛ یکی هیأت در فضای حسینیه و دیگری صبح دوشنبه اول هرماه قمری سر مزار حاج محسن. صبح جمعهها برنامه بازی والیبال داریم. سر زدن به خانواده معظم شهدا، پیگیری درمان و معیشت بیماران گردان، سفر یکروزه تفریحی بصورت خانوادگی به مجموعههای خوش آب و هوا اطراف تهران، سفر زیارتی بصورت خانوادگی به مشهد مقدس، سفر زیارتی بصورت مجردی، همانند زمان جنگ به مشهد مقدس، اردوی فرهنگی عرفه با سفر به مقر گردان تخریب واقع در دوکوهه و خواندن دعای ندبه در حسینیه گردان تخریب، مراسم افطاری در ماه مبارک رمضان با دعوت از تخریبچیهای لشکرها و قرارگاههای مستقر در تهران به تعداد بالغ بر یک هزار نفر در گلزار شهدا و مزار حاج محسن دینشعاری، برگزاری مراسم با شکوه هفته دفاع مقدس بر سر مزار حاج محسن دینشعاری، دیدار نیم روزه با جانبازان در آسایشگاه، اعزام گروههای خادمین و راوی جهت کاروانهای راهیان نور در مقر گردان تخریب در دوکوهه برای ایام نوروزی، اردوی تفریحی به سواحل شمالی دریای خزر بصورت خانوادگی در قالب چند خانواده در هر هفته تا آخر سال، برگزاری گعدهها و اردوهای فرهنگی و تفریحی بصورت مجردی و گروهانی در قالبهای یکروزه و یا دوروزه، برنامهریزی برای راهپیمایی اربعین و خدمت رسانی به موکبها و دورهمی عصر اربعین در کربلا مقام حضرت صاحب الزمان و ... از دیگر برنامههای گردان برای اعضاست. تلاش کردیم اعضای گردان تخریب همانند یک خانواده کنار هم باشند.»
مراسم عزاداری ایام روزهای پایانی ماه صفر در هیأت گردان تخریب
شعار گردان تخریب؛ اولین اشتباه، آخرین اشتباه
رضا محسنی از دیگر اعضای این هیأت است که از سال ۶۲ وارد گردان تخریب شده. او در بیان خاطرهای در خصوص اعضای گردان تخریب میگوید: «در عملیات والفجر ۸ از اعضای گردان ما ۸ نفر به یکباره به شهادت رسیدند که همگی آنها توسط برادرم به عقب باز گردانده شدند. رزمندگان گردان تخریب بعد از اطلاعات عملیات، جز نیروهای فیلتر شده بودند و افراد با دل و جرأت در این گردان حاضر میشدند و مخلص بودند. شعار گردان ما این بود که اولین اشتباه، آخرین اشتباه است و افراد باید حواس خود را کامل جمع میکردند. اگر زمانی انسان دستش به سوزنی بخورد، دفعه دوم مانع میشود تا دستش به سوزن بخورد؛ زیرا درد را چشیده است اما اعضای گردان تخریب با اینکه دست یا پایش قطع شده بود، بازهم به جبهه میآمد تا در همین گردان فعالیت کند. برای همین اعضای گردان ما با دل و جرأتترین رزمندهها بودند.»
مراسم تشییع پیکر شهید محسن دینشعاری
معبری که با توسل باز شد...
توسل به ذوات مقدسه جزء جدانشدنی زندگی تخریبچیها در دوران دفاع مقدس بود و هرجا گره و مشکلی در کارشان ایجاد میشد، با توسل راه را باز میکردند. منصور رحیمی در این خصوص میگوید: «در عملیات والفجر ۴ شهید بیدگلی از اعضای گردان ما به مینهای جدیدی برخورد میکند و بازمیگردد و میگوید که نمیداند در خصوص آنها چگونه باید عمل کند. به او گفتم کمی صبور باشد و دوباره اقدام کند. او دو رکعت نماز خواند و به اهل بیت(ع) توسل کرد و با صبوری بیشتر سراغ مینها رفت. در این مرتبه توانست معبر را باز کند و نیروها برای عملیات اقدام کنند.کار گردان تخریب همراه با نیروهای اطلاعات عملیات آغاز میشد و بچهها بعد از شناسایی کالک میدان را تهیه میکردند و به فرماندهان گزارش میدادند. در شب عملیات هم اولین نفراتی بودند که به خط میزدند و در آن سیاهی شب باید کار میکردند که با کوچکترین اشتباهی، عراقیها خبردار میشدند و آتش میریختند.»
تصویر تعدادی از شهدای گردان تخریب
در دوران دفاع مقدس از گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسولالله بالغ بر ۳۹۶ نفر به شهادت رسیدند. یاد و خاطر آنان را گرامی میداریم. روح پاکشان را به فاتحهای مهمان کنید.