نگاهی کوتاه به سریال جیران
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، فیلم ها و سریال های تاریخی مخصوصاً تاریخ معاصر شاید برای سازندگان آثار سینمایی وسوسه کننده باشد، اما این جذابیت های تاریخی و عاشقانه مخاطراتی هم به همراه دارد که ممکن است موجب ضعف کار و احتمالاً شکست آثار این چنینی باشد.
سریال جیران که این اواخر به خاطر شباهت هایش به سریال "آهوی من مارال" ساخته مهرداد غفارزاده درگیر حواشی و جنجال های زیادی شده است از این نوع آثار تاریخی به شمار می رود.
این سریال تاریخی عاشقانه به قلم و کارگردانی حسن فتحی است که سال ۱۴۰۰ جلوی دوربین رفت و در ۱۴۰۱ در جدول پخش شبکه نمایش خانگی قرار گرفت. این سریال بخشی از دوران سلطنت ۵۰ ساله ناصرالدین شاه قاجار را روایت می کند.
بعد از فرمان قتل امیرکبیر، ناصرالدین شاه که خود را مقصر و مسبب قتل میرزا تقی خان امیرکبیر میداند از نظر روحی و روانی به هم میریزد و گوشه گیر و منزوی میشود، در همین ایام شاه به توصیه و پیشنهاد محافظ ارشد خودش تصمیم میگیرد که با لباس مبدل رعیتی به شکار برود تا کمی سر دماغ شود.
شاه جوان در حوالی تجریش در روستایی به نام کوهسار چشمش به سیمای دختری جوان به نام خدیجه میخورد که یک دل نه صد دل عاشق میشود، اما خدیجه که دلبسته پسری به نام سیاوش شاگرد خانه زاد پدرش است از این اتفاق اصلا خوشحال نمی شود.
استارت این داستان عاشقانه از همین جا شروع می شود.
البته باید این را گفت که حسن فتحی و احسان جوانمرد در مقام نویسندگان و حسن فتحی به عنوان کارگردان بنای این را ندارند که یک مستند تاریخی را به تصویر بکشند، زیرا از قسمت های اول سریال مشخص می شود که درصد قابل توجهی از دیالوگ ها و شخصیت های درون قصه ساخته و پرداخته ذهن نویسنده و کارگردان هستند و در تاریخ عهد ناصری اصلا وجود خارجی ندارند. ضمنا اگر منصفانه نگاه کنیم به اندازهای که طرفداران تاریخ و فیلم های تاریخی را راضی نگه دارد از چهارچوب اتفاقات واقعی آن دوران خارج نمی شود.
از نظر فرمیک ایرادات زیادی به این اثر وارد است مثلاً ناهماهنگی صدا و تصویر در قسمت های سریال به راحتی قابل مشاهده است و یا عدم هماهنگی بین بازیگران نشان می دهد که حسن فتحی برای بازی گرفتن از کاراکتر ها تلاش زیادی نکرده است و شبیه بازیکنان آزاد فوتبال بازیگران به حال خود رها شده اند و انگار مشخص است که هر سکانس را با اولین برداشت گرفتهاند.
و نقد دیگر اینکه از خصوصیات فردی شاهان و شاهزادگان و اکثر درباریان قاجار لهجه آذری ایشان است اما در سریال جیران میبینیم که بهرام رادان و مریلا زارعی به عنوان نقش های اصلی این سریال و همچنین بزرگان ایل قاجار همگی با لهجه تهرانی صحبت میکنند که یکی از دلایل باورپذیر نبودن بازی بهرام رادان شاید همین ایراد باشد.
البته از آنجا که سریال های شبکه نمایش خانگی درجه پایینی از کیفیت را دارند، نمی توان جیران را اثری ضعیف دانست. با اینکه فیلمنامه و کارگردانی جیران جایی برای دفاع آنچنانی ندارد اما انتخاب موضوع جذاب تاریخی که عاشقانه هم هست از نقاط مثبت این سریال است.
جیران هم مثل اغلب کارهای حسن فتحی از طراحی صحنه و لباس خوبی برخوردار است و مکان فیلمبرداری خیلی استادانه انتخاب شده است. موسیقی متن سریال جیران چون شهرزاد کاملاً با بازی بازیگران همخوانی دارد و آهنگ های تیتراژ پایانی با صدای همایون شجریان به وزن این سریال افزوده است.
با وجود اینکه سریال جیران به خاطر مشکلاتی که با عوامل سریال آهوی من مارال پیدا کرد و هفتههای متمادی از کنداکتور پخش کنار گذاشته شد و باعث چشم انتظاری مخاطبان خود شد اما می بینیم هر قسمت این اثر تقریبا چهل و چند دقیقه بیشتر نیست، که این خود نوعی بی مهری و بی احترامی به بینندگان این سریال است که وقت و هزینه مالی صرف می کنند که بعد از یک هفته فقط ۴۵ دقیقه سریال ببینند.
مسلم است انگیزههای مالی سازندگان جیران آنها را وسوسه میکند تا سریال را به قسمت های بیشتری تقسیم کنند تا پول بیشتری به جیب بزنند.