۳۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۰
کد خبر: ۷۳۱۸۹۹
یادداشت؛

استقرار شکل جدید مردم‌سالاری دینی از نگاه مرحوم آیت الله مصباح یزدی

استقرار شکل جدید مردم‌سالاری دینی از نگاه مرحوم آیت الله مصباح یزدی
خراسان رضوی - بدون شک، اندیشه‌های آیت الله مصباح یزدی یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌ها و سرمایه‌های ملت ایران در «گام دوم انقلاب» است؛ گامی که جز با «تقویت نقاط قوت گام اول و حذف نقاط ضعف آن» برداشته نخواهد شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان، حجت الاسلام سید محمد حسین دعائی، طلبه حوزه علمیه مشهد مقدس در یادداشتی به تبیین استقرار شکل جدیدی از مردم سالاری دینی از نگاه مرحوم آیت الله مصباح یزدی می پردازد.

این یادداشت به طرح آیت الله مصباح یزدی(ره) پیرامون استقرار شکل جدیدی از مردم سالاری دینی می پردازد و در 10 بند این مهم را تبیین می کند.

1ـ هرچند «امام خمینی قدّس سره» در طول دوران نهضت و به‌مناسبت‌های مختلف، مطالب مهمی را دربارۀ ماهیتِ «نظام سیاسی اسلام» و تفاوت‌های آن با دیگر نظام‌های سیاسی بیان کرده و اقدامات مؤثری را نیز در راستای تدوین نقشۀ راه حکومت اسلامی به انجام رسانده بودند، اما به دلائل مختلف، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57، تصویر کامل و روشنی از «شکل حکومت اسلامی و جزئیات ساختاری آن» در دست نبود. به همین خاطر، یکی از جدی‌ترین اقداماتی که در همان ماه‌های ابتدائی بعد از پیروزی انقلاب صورت گرفت، عبارت بود از: «تعیین نوع حکومت» توسطِ «رهبران»، «تدوین قانون اساسی کشور» توسطِ «خبرگان» و «تصویب این دو» توسطِ «مردمان»؛ تعیین، تدوین و تصویبی که زمینۀ ورود نهضت از مرحلۀ «انقلاب اسلامی» به مرحلۀ «نظام اسلامی» را فراهم آورد.

2ـ البته مثل همۀ مسائل نظری، دربارۀ «شکل حکومت» نیز از همان ابتداء و در بین نخبگان، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح بود که با توجه به طبیعت پیچیده و ذات دشوارِ «نظام‌سازی»، شرائط خطیر کشور در ابتداء پیروزی انقلاب و فصل الخطاب بودن نظر ولی فقیه جامع الشرائط در مسائل اختلافی، به بخش قابل‌توجهی از آن‌ها ترتیب اثر داده نشد؛ دیدگاه‌هایی که می‌توان آن‌ها را در نقدهای واردشده به پیش‌نویس قانون اساسی ـ مثل نقدهای بنیادینِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه» بر آن ـ یا مباحثات شکل‌گرفته در مجلس خبرگان قانون اساسی رصد کرد.

3ـ با آن‌که طبق روال مرسوم در همۀ انقلاب‌ها، تلاش برای تثبیت وضع موجود، راهبرد کاملا معقولی است، اما «جوهر دینی و عقلانی موجود در انقلاب» از یک سو و نقش اساسیِ «شکل حکومت» در مسیر دستیابی به آرمان‌ها از سوی دیگر، رهبران انقلاب را بر آن داشته است که علی‌رغم همۀ محدودیت‌ها و در کنار همۀ اولویت‌ها، بر «ضرورت بازنگری در ساختارهای نظام و بازسازی آن‌ها توسط نخبگان» تأکید کنند؛ تأکیدی که زمینۀ لازم برای تحقق عینی این مهم را فراهم آورده است. به‌عنوان مثال، «رهبر معظم انقلاب مدّ ظلّه العالی» می‌فرمایند:  

استقرار شکل جدید مردم‌سالاری دینی از نگاه مرحوم آیت الله مصباح یزدی

«وقتی انسان اهداف و آرمان‌های نظام اسلامی را نگاه می‌کند ... می‌بیند این‌ها هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود. ... لیکن در راه رسیدن به این‌ها، آن حلقۀ قبلی ... دولت اسلامی است. دولت اسلامی یعنی سازوکارها و نهادسازی‌های لازم برای ایجاد آن جامعۀ اسلامی؛ این‌ها چرا، ممکن است کهنه شود. ممکن است اقتضائات در دنیا جوری بشود که این سازوکار، این هندسۀ نظام، کامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشکال ندارد. نظام اسلامی این ظرفیت را دارد. ...  فرض بفرمایید ما یک روزی در قانون اساسی، نخست‌وزیر و رئیس جمهور داشتیم، با یک شکل خاصی؛ بعد تجربه به ما نشان داد که این درست نیست. امام دستور دادند گروهی از خبرگان ملت، از دانشگاهیان، از روحانیون، از مجلس شورای اسلامی، از برجستگان و نخبگان بنشینند و آن‌چنان که بر طبق نیاز است، آن را تغییر بدهند. همین کار را هم کردند. یا در زمینۀ قضا همین‌جور. در آینده هم این‌ها قابل تغییر است. امروز نظام ما نظام ریاستی است؛ یعنی مردم با رأی مستقیمِ خودشان رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند؛ تا الآن هم شیوۀ بسیار خوب و تجربه‌شده‌ای است. اگر یک روزی در آینده‌های دور یا نزدیک ـ که احتمالاً در آینده‌های نزدیک، چنین چیزی پیش نمی‌آید ـ احساس بشود که به جای نظام ریاستی مثلاً نظام پارلمانی مطلوب است ـ مثل این‌که در بعضی از کشورهای دنیا معمول است ـ هیچ اشکالی ندارد؛ نظام جمهوری اسلامی می‌تواند این خط هندسی را به این خط دیگر هندسی تبدیل کند؛ تفاوتی نمی‌کند. و از این قبیل.» (24/7/90 ـ بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه)

4ـ یکی از آن نخبگان و متفکرانی که یقینا بیش از دیگران به اهمیتِ «اندیشه‌های بنیادین» ـ از جمله: مباحث مرتبط با «نظام سیاسی اسلام» ـ توجه داشته و بخش عمده‌ای از بار انقلاب اسلامی در این حوزه را یک تنه بر دوش کشیده است، «مرحوم آیة الله مصباح یزدی رضوان الله علیه» است؛ همان عالم مجاهدی که نه فقط در راستای دفاع از نظام اسلامی، بلکه در مسیر اصلاح، ارتقاء و بازسازی آن، به «نظریه‌پردازی» پرداخته و با عبور از کلی‌گویی‌های فقهی و فلسفی، امتداد دادن به مباحث نظری و تبدیل مبانی علمی خود به «مدل‌های عملیاتی»، بستۀ کاملی از یک «اندیشۀ سیاسی» را سامان داده است.

5ـ ایدۀ علامۀ مصباح دربارۀ «شکل حکومت اسلامی در دنیای معاصر» ـ که علی‌رغم اهمیت و جذابیتش، آن‌گونه‌ای که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و حتی از چشم نخبگان مخفی مانده است ـ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های عملیاتی‌بودن و کاربردی‌بودن نظریۀ سیاسی ایشان به‌شمار می‌رود؛ و جالب توجه آن‌که حتی مخالفان و منتقدان آن اندیشمند فرزانه در عرصۀ سیاسی نیز عمدتا به مبادی و مبانی نظریۀ ایشان دربارۀ نظام سیاسی اسلام حمله کرده و کمتر به نقد مدل عملیاتی ارائه‌شده در این نظریه تن داده‌اند؛ حال آن‌که نقد یک نظریه، بدون توجه به مدل عملیاتی مبتنی بر آن نظریه، «نقد روشمند و منصفانه»ای نیست. بر همین اساس، می‌خواهیم با «توصیف طرح علامۀ مصباح برای شکل جدید حکومت اسلامی»، اولا وجاهت، عقلانیت و خلاقیت موجود در نظریۀ سیاسی ایشان را نشان داده و ثانیا با جلب توجه نخبگان به این مدل عملیاتی، زمینۀ نقادی و سپس اجرائی‌شدن آن را فراهم آوریم، ان شاء الله.

6ـ آیة الله مصباح یزدی، در بخش نخست نظریۀ سیاسی خود و در مقامِ «توصیف مدعا»ی خویش، به تبیین سه مفهومِ «سیاست»، «حکومت» و «ولایت» پرداخته و از «ولایت فقیه» ـ یعنی: مدیریت کلان و رهبری جامعۀ اسلامی توسط نزدیک‌ترین فرد به امام معصوم در سه عرصۀ «فقاهت»، «عدالت» و «کفایت» ـ به‌عنوانِ «نظام سیاسی و مدل حکومتی اسلام در عصر غیبت» یاد می‌کند. ایشان سپس به مرحلۀ «اثبات مدعا» وارد شده و پس از تبیین پیش‌فرض‌های بحث ـ یعنی: عجین‌بودن دین با سیاست، ضرورت حکومت از دیدگاه اسلام، برخورداری معصومان علیهم السلام از شأن حاکمیت، توقف مشروعیت بر خواست الهی و ضرورت مقبولیت مردمی برای تحقق حکومت اسلامی ـ به شرحِ «ادلۀ عقلی ولایت فقیه»، یعنی: اصل تنزل تدریجی، جامعیت احکام اسلام و جاودانگی آن‌ها و «ادلۀ نقلی ولایت فقیه»، مثل: توقیع شریف امام زمان ارواحنا فداه و مقبولۀ عمر بن حنظله می‌پردازد. شرح شرائط معتبر در ولی فقیه، چگونگی تعیین ولی فقیه، وظائف ولی فقیه و اختیارات ولی فقیه نیز موضوعات دیگری هستند که علامۀ مصباح، به تفصیل از آن‌ها سخن می‌گوید.

7ـ اما بعد از این همه، نوبت می‌رسد به تبیینِ «شکل حکومت مبتنی بر ولایت فقیه» یا همان نظریۀ موسوم به «مردم‌سالاری دینی». توضیح مطلب آن‌که: یکی از مهم‌ترین چالش‌های موجود در نظریۀ «جمهوری اسلامی» یا «مردم‌سالاری دینی»، عبارت است از: نحوۀ جمع بینِ «جمهوریت» و «اسلامیت» و جایگاه هر کدام از این مؤلفه‌ها در این نظریه. علامۀ مصباح معتقد است تنها «ملاک مشروعیت یک حکومت» ـ چه در عرصۀ «قانون‌گذاری» و چه در حوزۀ «اجراء» ـ «اراده، رضایت و اذن الهی» است. اما از آن‌جایی‌که تحقق خارجی و استقرار هر حکومتی، جز با «پذیرش و همراهی مردم» ممکن نیست، می‌توان از «جمهوری» یا «مردم‌سالاری» به‌عنوانِ «قالب حکومت اسلامی» یاد کرد. به عبارت دیگر، «جمهوری اسلامی» یا «مردم‌سالاری دینی»، حاصل جمعِ «مشروعیت الهی» و «مقبولیت مردمی» است.

8ـ یکی از نکات مورد تأکید آیة الله مصباح یزدی در رابطه با شکل حکومت اسلامی آن است که: اگرچه در اسلام، نکات راهبردی و مهمی دربارۀ چارچوب کلی حکومت و اصول حاکم بر نظام سیاسی وجود دارد، اما شکل مشخص و ثابتی برای آن تعریف نشده است. زیرا شکل حکومت، به‌تناسبِ «شرائط زمانی و مکانی»، نیازمند تغییر بوده و اساسا نمی‌توان شکل ثابتی برای آن در نظر گرفت. بر همین اساس، دین اسلام ـ که ادعاء «جاودانگی» دارد ـ مسئلۀ شکل حکومت را جزء «احکام متغیر» خود قرار داده و تعیین آن را به «تشخیص عقلائی ولی امر جامعۀ اسلامی» در هر دوره واگذاشته است. البته علامۀ مصباح بر این معنا تأکید دارد که «حکم عقلی» نیز در واقع «حکم شرعی» بوده و «تشخیص عقل»، چون کاشف از «ارادۀ تشریعی الهی» است معتبر است. بنابراین می‌توان شکل حکومت ناشی از تشخیص عقل را یک «امر دینی» دانست. به‌علاوه آن‌که چون محور تشخیص عقلائی شکل حکومت در هر دوره‌ای همان ولی فقیهی است که از ناحیۀ خداوند، ولایت یافته است، به این اعتبار نیز می‌توان شکل حکومت تعیین‌شده با محوریت او را یک امر دینی تلقی کرد.

مصباح یزدی

9ـ آیة الله مصباح یزدی، پس از تأکید بر ضرورت هماهنگی و یکپارچگی قوا، اهمیت جمع بینِ «آرمان‌گرایی» و «واقع‌بینی» و مطلوبیت اجمالیِ «مشورت» در ساختار حکومت اسلامی، به تبیین مدل عملیاتی خود در چند مرحله می‌پردازد:

  • مرحلۀ 1: شناسایی افراد عادل هر شهر و تشکیل مجمع عادلان

در قدم اول، به‌کمک همۀ مردم، افراد عادل هر شهر شناسایی شده و در یک مجمع گرد هم می‌آیند.

  • مرحلۀ 2: تقسیم مجمع عادلان به انجمن‌های تخصصی

سپس افراد عادل هر شهر، به‌تناسب دانش و مهارت خود، در یکی از انجمن‌های تخصصی مجمع عضو می‌شوند.

  • مرحلۀ 3: رتبه‌بندی اعضاء هر انجمن

در ادامه، اعضاء هر یک از انجمن‌های تخصصی، به‌حسب سطح دانش و مهارت خویش، رتبه‌بندی می‌شوند.

  • مرحلۀ 4: تشکیل مجلس خبرگان برای تعیین رهبر و نظارت بر عملکرد او

یکی از مهم‌ترین انجمن‌های موجود در مجامع شهری، انجمن عالمان دینی است؛ انجمنی که اعضاء برگزیدۀ آن در مقیاس کشوری، مجلس خبرگان را شکل داده و علاوه بر تعیین رهبر جامعۀ اسلامی، به‌طور مداوم بر عملکرد او نظارت می‌کنند. 

  • مرحلۀ 5: تعیین مسئولان شهری، استانی و کشوری

بعد از آن و با توجه به رتبه‌بندی‌های صورت‌گرفته، مسئولان مختلف هر یک از نهادهای حاکمیتی، در مقیاس شهر، استان و کشور، از بین اعضاء هر یک از انجمن‌های مربوطه تعیین و به کار گمارده می‌شوند.

  • مرحلۀ 6: تشکیل شورای مشاوران رهبر

شایسته‌ترین اعضاء هر انجمن، به عضویت شورای مشاوران رهبر در همان حوزۀ تخصصی خود درآمده و قوانین مربوط به آن حوزه را وضع می‌کنند.

  • مرحلۀ 7: ایجاد شورای افتاء و شورای نگهبان

از میان برجسته‌ترین اعضاء مجلس خبرگان، افرادی به عضویت شورای افتاء درآمده و رهبر را در امر افتاء یاری می‌رسانند. هم‌چنان‌که افرادی عضو شورای نگهبان شده و کار نظارت بر وضع قوانین توسط شوراهای مشورتی رهبر را بر عهده می‌گیرند. البته قوانین مذکور، پس از آن‌که توسط شوراهای مشورتی وضع شده و از سوی شورای نگهبان تأیید شدند، باید به امضاء رهبر نیز برسند.

  • مرحلۀ 8: نظارت بر نحوۀ اجراء قوانین توسط دوائر بازرسی

در هر یک از شوراهای مشورتی رهبر، یک دائرۀ بازرسی شکل می‌گیرد تا بر نحوۀ اجراء قوانین وضع‌شده توسط آن شورا نظارت کرده و تخلفات احتمالی را به دادگاه‌های اداری، حقوقی یا کیفری ارجاع دهد.

البته روشن است که این طرح، تا «پختگی و کارآمدی کامل»، فاصله داشته و این فاصله جز با «دقت‌های موشکافانه» و «بازخوردگیری‌های کارشناسانه» طی نخواهد شد.

10ـ بدون شک، اندیشه‌های آیة الله مصباح یزدی رضوان الله علیه، یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌ها و سرمایه‌های ملت ایران در «گام دوم انقلاب» است؛ همان گامی که جز با «تقویت نقاط قوت گام اول و حذف نقاط ضعف آن» برداشته نخواهد شد؛ و از همین روست که رهبر معظم انقلاب، در «بیانیۀ گام دوم» می‌نویسند:

«انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادۀ تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می‌دهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرف‌های بی‌عمل می‌شمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزش‌هایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّۀ نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.» (22/11/97)

به‌علاوه آن‌که در نخستین دیدار خود با «هیئت دولت سیزدهم» فرمودند:

«همّتتان را متمرکز کنید بر این‌که یک بازسازی انقلابی و البتّه عقلانی و فکورانه در همۀ عرصه‌های مدیریّتی ان شاء الله به وجود بیاید؛ یعنی حرکت بر روی ریل انقلاب، در بخش‌های مختلف مدیریّتی‌ای که در کشور هست، در همۀ بخش‌ها، بخش‌های اقتصادی، بخش‌های سازندگی، بخش‌های مربوط به سیاست خارجی و دیپلماسی، بخش‌های خدمت‌رسانی به مردم، بخش‌های علمی و فرهنگی و غیره، در همۀ این بخش‌ها یک تحرّک انقلابی باید به وجود بیاید. عرض کردیم که انقلابی‌بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیّت که شیوۀ صحیح جمهوری اسلامی از اوّل کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشه‌ورزانه و عقلانی همراه باشد.» (6/6/1400)

آری؛ پیش به‌سوی «بازسازی انقلابی و عقلائی نظام اسلامی»، برای رسیدن به «دولت اسلامی»، «جامعۀ اسلامی» و «تمدن اسلامی»، ان شاء الله./933/

جواد رستمی
ارسال نظرات