برنده شورش واگنر بلاروس و روسیه هستند+عکس
روزنامهنگار و تحلیلگر آلترناتیو فرانسوی، تیِری میسان، در مقالهای در وبگاه شخصی خود، به تحلیلی دربارهی «شورش» یا «اقدام به کودتای» گروه نظامی واگنر پرداخت. از نظر میسان، انحلال و ادغام همهی گروههای شبهنظامی و ساختارهای غیررسمی نظامی-امنیتی در ساختار رسمی نیروهای مسلح روسیه، تصمیمی بود که از مدتها قبل گرفته شد و اقدام «پریگوژین» در اصل واکنشی نافرجام به این برنامه بود، گرچه، جاهطلبیها و سومحاسبات پریگوژین، رهبر واگنر، دربارهی وزن واقعی خود در صحنهی سیاسی روسیه، در کنار تحریکات و القائات سرویسهای اطلاعات غربی، به عنوان دلایل جانبی دستاندرکار بودند. میسان پریگوژین و واگنر را در تحلیل نهایی، «خائن» نمی داند.
**
آیا تلاش یوگنی پریگوژین برای "کودتا" می تواند سرنوشت جنگ در اوکراین را معکوس کند؟ این آرزوی ناتو بود و از همین رو، به این قیام امیدوار شد و عوامل خفته خود در روسیه را بیدار کرد. بریتانیا و ایالات متحده می خواستند در نهایت پروژهی تجزیه کشوری را انجام دهند که نتوانسته بودند در سال 1991 تکمیل کنند.
ایجاد شرکتهای نظامی خصوصی (PMC)، از جمله گروه واگنر، ایدهای بود که توسط رئیس جمهور ولادیمیر پوتین برای آزمایش فرمهای جدید فرماندهی قبل از انتخاب و برگماشتن بهترینها به ارتش خود، تأیید شد. در طی چند سال، این شرکتها روشهای مختلفی را آزمایش کردهاند و اغلب کارایی خود را ثابت نمودند. زمان تکمیل بازسازی ارتش روسیه با انحلال و ادغام نیروهای آنها در ارتش عادی فرا رسیده بود. یک ضرب الاجل توسط رئیس جمهور پوتین تعیین شده بود: 1 ژوئیه. بنابراین، در ماه گذشته، وزارت دفاع پیش نویس قراردادها را برای برنامه ریزی ادغام به شرکتهای مختلف نظامی خصوصی ارسال کرد. اما گروه واگنر از پاسخ دادن خودداری کرد و یوگنی پریگوژین توهینهای خود را علیه وزیر و رئیس ستاد افزایش داد.
درک آنچه در جریان است مهم است: ایجاد شرکتهای نظامی خصوصی توسط روسیه معادل کاری است که ایالات متحده در زمان وزیر دفاع دونالد رامسفلد انجام داد، زمانی که استفاده از PMCها را در عملیات پنتاگون افزایش داد. در ابتدا این شیوه جواب می داد، اما این شرکت ها برای سیا هم کار می کردند و ترکیب ژانرها{ی نظامی و جاسوسی} منجر به یک سری فاجعه شد. زمانی که آنها به طور انحصاری برای پنتاگون کار می کردند، مدیران آنها مانند «اریک پرینس» از بلک واتر در انظار عمومی صحبت می کردند. اما هرگز در برابر وزیر دفاع یا رئیس ستاد مشترک موضع گیری نکردند.
به هر حال، نه سربازان آمریکایی بلک واتر و نه روسهای واگنر، مزدور نیستند. آنها برای کشورشان می جنگند و برای ریسک های بی حد و حصری که نمی توان از سربازان عادی درخواست کرد، پول می گیرند. برعکس، مزدوران تحت فرمان یک قدرت خارجی برای پول می جنگند.
این که رئیس یک شرکت خصوصی نظامی به مدت دو ماه و بعلاوه در بحبوحه عملیات نظامی فیلم های تحریک آمیز علیه سران ارتش کلاسیک منتشر کند، در هیچ کشوری قابل تحمل نیست. با این حال یوگنی پریگوژین در روسیه این کار را می کرد. خبرنگارانی که در این دو ماه با ما مصاحبه کردیم، همگی فکر می کردند که کرملین به او اجازه می دهد تا برای جلب توجه غربی ها و مخفی نگه داشتن سازماندهی مجدد ارتش، غر بزند. وقتی در ماه مارس صحبت از نامزدی پریگوژین برای ریاست جمهوری اوکراین مطرح شد، برخی حیرتزده شدند: آیا این کلاهبردار حس نسبتسنجی خود را از دست داده بود و شان و وزن امور را تشخیص نمی داد؟
سرویس های اطلاعاتی غربی از آغاز عملیات نظامی در اوکراین، بر یوگنی پریگوژین متمرکز بودند. در 18 مارس هزار سند از فعالیت های او فاش کردند. هدف این بود که شبکه شرکتهایی را که او راهاندازی کرده بود، افشا کنند تا به این اتهام که روسیه یک قدرت ضداستعماری نیست، اعتبار ببخشند، چرا که واگنر در حال غارت آفریقا است. اما در تحلیل نهایی، این اسناد نشان می دهد که پریگوژین اط ازاذل و اوباش است، نه این که از کشورهایی که با آنها داد و ستد دارد، سرقت کند.
او در کارزار مبارزه با فساد در نیروهای مسلح روسیه شرکت کرد، اما این مانع از گسترش فساد خود او در خارج از نیروهای مسلح نشد. این احتمال وجود دارد که غربی ها به برکت این تحقیقات، راهی برای تاثیرگذاری بر او پیدا کرده باشند. مردی که هم میهنپرست و هم کلاهبردارِ ثابت شده است و در اتحاد جماهیر شوروی سابقه محکومیت دارد. ما {تمام واقعیت را} نمی دانیم و تا زمانی که بررسی پرونده تمام نشود، نخواهیم دانست.
این واقعیت باقی می ماند که یوگنی پریگوژین اقدامی را آغاز کرده است که در سطح الیگارکهای دوره یلتسین است. او ادعا می کند که وزیر دفاع، سرگئی شویگو، وزیر دفاع، برای نظارت بر بمباران نیروهای واگنر به روستوف-آن-دون رفت. او وزارت دفاع را به قتل هزاران نفر از افرادش متهم کرد. سرانجام جبهه را ترک کرد و برای تصاحب مقر ارتش های عادی به روستوف-آن-دون آمد. او اعلام کرد که با 25000 نفر خود به مسکو می رود تا با وزیر دفاع و رئیس ستاد تسویه حساب کند.
او در یکی از ویدئوهای بسیار چالشبرانگیز خود گفت:
"ما حاضر بودیم به وزارت دفاع امتیاز بدهیم، سلاحهایمان را رها کنیم، راهحلی پیدا کنیم که چگونه به دفاع از کشور ادامه دهیم (...) امروز موشک پرتاب کردند. حمله به اردوگاه های ما. بسیاری از سربازان کشته شدند. ما تصمیم خواهیم گرفت که چگونه به این جنایت پاسخ دهیم. دور بعدی مال ما است. این موجود [وزیر دفاع] متوقف خواهد شد. "
واگنر 25000 جنگجو در اختیار داشت، اما نه فقط در جبهه اوکراین. بسیاری از آنها در آسیا و آفریقا مستقر بودند. علاوه بر این، اگرچه او هواپیما در اختیار دارد، اما نیروی هوایی او در مقایسه با ارتش ناکافی است و ستون نیروهای او، بدون ان که بتواند برای آن پشتیبانی هوایی فراهم کند، بمباران می شد.
در کمتر از یک روز، همه مقامات فدراسیون روسیه بیعت خود را با کرملین تجدید کردند. رئیس جمهور ولادیمیر پوتین در تلویزیون صحبت کرد. او سابقهی 1917 را به یاد آورد، زمانی که لنین روسیه تزاری را از جنگ جهانی اول بیرون کشید، درست زمانی که به پیروزی نزدیک بود. وی از همگان خواست که به جای ماجراجویی شخصی، مسئولیت های خود را بر عهده بگیرند و به میهن خدمت کنند.
ولادیمیر پوتین در طول سخنرانی خود از شجاعت سربازان واگنر که بسیاری از آنها برای کشورشان جان باختند، تمجید کرد. او آنها را مسئول این وضعیت ندانست، اما از آنها خواست که از رهبر خود علیه دولت و در نتیجه علیه مردم پیروی نکنند.
ولادیمیر پوتین در پایان سخنرانی کوتاه خود خطاب به ملت اعلام کرد:
"ما آنچه را که برای ما عزیز و مقدس است نجات خواهیم داد. ما بر همه آزمونها غلبه خواهیم کرد، حتی قویتر خواهیم شد. "
این سخنرانی بارها و بارها از تلویزیون روسیه پخش شد و وضعیت را دراماتیک کرد.
دادستان کل فدراسیون روسیه تحقیقاتی را علیه پریگوژین به دلیل "سازماندهی یک شورش مسلحانه" آغاز کرد.
مقامات اوکراینی در شبکه های اجتماعی از اپوزیسیون بلاروس درخواست کردند تا از بی نظمی روسیه استفاده کنند، قیام کنند و رئیس جمهور الکساندر لوکاشنکو را حذف کنند.
سرویسهای مخفی روسیه که از همان ابتدا تمام قهرمانهای داستان را زیر نظر داشتند، خائنانی را که نقاب خود را در بلاروس و روسیه آشکار کرده بودند، آشکارا و یدون پردهپوشی بازداشت نمودند.
در طول روز، الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، که پیشتر با همتای روس خود مذاکره کرده بود، با یوگنی پریگوژین تماس گرفت و او را متقاعد کرد که از برنامه های خود دست بکشد و نیروهای خود را به جبهه بازگرداند. پریگوژین هم اعلام کرد که از سرنگونی شویگو و گراسیموف دست می کشد.
پایان داستان.
نکته اول: هرگز تلاشی برای «کودتا» صورت نگرفت. واگنر قادر به تصرف مسکو نبود و پریگوژین هرگز به رئیس جمهور پوتین حمله لفظی نکرد. در واقع، پوتین هرگز چنین چیزی را محکوم نکرد، بلکه "یک خنجر از پشت" علیه نیروهای روسیه در اوکراین خواند.
نکته دوم: این هم یک «شورش» نیست. واگنر به وزیر دفاع پاسخگو نیست، بلکه مستقیماً به رئیس جمهور گزارش می دهد. پریگوژین علیه آن و تنها آن شورش کرد. تنها خواسته او این بود که مستقل از ساختار رسمی ارتش بماند. اگر او حاضر بود از فعالیتهای نظامی خود دست بکشد، به کسب و کارهای مرتبط با همه جبهههای رزمی که در آن حضور داشت، بچسبد. همانطور که گفتیم این مرد هم میهن پرست است و هم کلاهبردار.
نکته سوم: به قول رئیس جمهور پوتین، این «شورش مسلحانه» و «ترک وظیفه» است. واگنر جبهه را ترک کرد، اما اوکراینی ها جرات نداشتند یا نمی توانستند به قسمتی از جبهه که او رها کرده بود حمله کنند. اکنون هیچ چیز برای روس ها تحقیرآمیزتر از مدافعانی نیست که پست های خود را رها می کنند. به همین دلیل است که پریگوژین روز قبل ویدئویی را پخش کرده بود که ادعا می کرد کیف در هشت سال گذشته دونباس را بمباران نکرده است، که به طرز بی شرمانه با مشاهدات سازمان امنیت و همکاری اروپا و شورای امنیت سازمان ملل در تضاد بود. با تاسف برای او، روس ها با کسی که حسن نیت آنها را زیر سؤال می برد{و به دروغگویی متهم می کند}، مهربان نیستند.
در این مرحله، یک نکته دیگر لازم به ذکر است: پریگوژین در حالی که علیه رئیس جمهور پوتین شورش می کرد، کسی را نکشت. نیروهای او بدون مواجهه با هیچ مقاومتی وارد روستوف روی دون شدند. نیروهای منظم روسیه به مقر واگنر در سن پترزبورگ حمله نکردند. مردان پریگوژین به مسکو راهپیمایی نکردند. ظاهراً وزارت دفاع هیچ موشکی به سوی سربازان واگنر شلیک نکرد. دادستان، کل پرونده شورش را بسته است. شبه نظامیان واگنر که در شورش شرکت نکردند بلافاصله در ارتش عادی ادغام شدند. سه واحد به جبهه بازگشتند. به سرنوشت شبه نظامیانی که در این شورش شرکت کردند به صورت موردی رسیدگی خواهد شد.
در مجموع، دولت تضعیف نشده است. دو برنده ماجرا، فدراسیون روسیه و بلاروس هستند. واقعیت این است که در ذهن روسیه، کل ماجرا تا حد زیادی صحنه سازی شده بود: ما شاهد یک شورش تهدیدآمیز بودیم که بلافاصله از بین رفت. تنها چیزی که باقی مانده بود، زیر سوال بردن کیفیت فرماندهی نظامی بود - یک ایده سرسخت، با وجود ایمان مردم به روحیه فداکاری سربازان.
در پایان این قسمت عجیب، رئیس جمهور پوتین بار دیگر در تلویزیون صحبت کرد. او مبارزان واگنر را ستود و از آنها خواست به ارتش عادی، سرویس مخفی یا سایر نیروهای امنیتی بپیوندند. او همچنین انتخاب بازگشت به خانه یا پیوستن به پریگوژین در بلاروس را به آنها داد.
انواع و اقسام فرضیه ها در شبکه های اجتماعی روسیه دست به دست می شود. شگفتانگیزترین چیز این است که واگنر نمیتوانست بدون کمک وزارت دفاع، که سوخت او را تامین میکرد، شورش کرده و به پایتخت راهپیمایی کند.
چند هفته آینده باید شاهد مرحله نهایی تحول ارتش روسیه باشیم. به هیچ وجه قطعی نیست که کسانی که دیروز با هم درگیر شدند، فردا دشمن هم باشند.