فعالیت فرهنگی در زمینه حجاب بدون جمعآوری پوشاک نامتعارف نتیجه ندارد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، موضوع حجاب از مباحثی است که برای ترویج آن علاوه بر فعالیتهای اجتماعی مانند تطهیر جامعه از پوششها و الگوهای نامناسب، لازم است فعالیتهای فرهنگی از خانواده تا مدرسه، دانشگاه، محیطهای کاری و رسانهها صورت بگیرد؛ فعالیتی منسجم و به هم پیوسته که افراد را تا درک کامل عفاف و حجاب یاری کند.
دکتر طاهره همیز، استاد حوزه و دانشگاه و محقق مسائل فرهنگی، به بررسی دلایل عدم رعایت حجاب در میان برخی افراد و همچنین زمینهها و روشهای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در سطح کشور پرداخته است.
بیحجابی با دلیل راحت بودن
یکی مباحثی که در رد رعایت حجاب کامل از طرف برخی افراد مطرح میشود، این است که عنوان میکنند پوشش کامل مانند چادر دست و پاگیر است، یا اصلاً هر کسی طبق آرامشی که دارد باید پوشش داشته باشد، ممکن است کسی مانتو مقنعه خوبی داشته باشد یا خانمی راحتتر است که موهایش را کامل نپوشاند و مواردی از این قبیل. چه پاسخ کامل و جامعی میتوان به این نوع اظهارنظرها در رابطه با رعاین حجاب عنوان کرد؟
اینکه گفته شود انسان باید در زندگی راحت باشد، نظر غلطی است. اگر شما مبنی بر این نظر زندگی کنید، متوجه میشوید که جوامع برای رعایت قوانین دلیلی ندارند؛ چون همه قوانین در هر سطحی که باشند، هر کدام به نوعی یک گوشه از راحتی آدم را مختل میکند. این در حالی است که قانون تدوین میشود برای اینکه در جامعه نظم ایجاد کند.
نکته مهمتر این است که در وجود انسان قابلیتهایی نهادینه شده که اگر به آن قابلیتها دست پیدا کند و آن را شکوفا کند، تعریفش از راحتی متفاوت میشود. به عنوان مثال گاهی وقتها میخواهیم پیادهروی کنیم، کمی راه میرویم احساس خستگی میکنیم و دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم ولی در شرایطی دیگر که عجله داریم، نمیتوانیم منتظر وسیله نقلیه شویم و ممکن است به سرعت هرچه تمامتر یک ساعت راه برویم. مثالهای خیلی خاصتر هم وجود دارد.
در این شرایط است که انسان متوجه میشود ظرفیتش بیشتر بوده. انسانها وقتی در شرایط متفاوتی قرار میگیرند ظرفیتهای خود را شکوفا میکنند.
کشف ظرفیتهای انسانی برای درک حکمت حجاب
چطور میتوان در مورد رعایت حجاب به تواناییها و ظرفیتهای بالقوه دست پیدا کرد و از این طریق فرهنگ عفاف و حجاب را در جامعه نهادینه کرد؟
دقت کنید که امروزه خانمهایی در بعضی شهرستانها زندگی می کنند که دمای هوا تا 50 درجه میرسد. اما آن خانمها با رعایت پوشش کامل احساس راحتی دارند. چرا؟ چون این فرد ظرفیت درونی خود را کشف کرده و به این ترتیب عادتی برای خود ایجاد کرده که اگر غیر از این عمل کند، راحت نیست. درواقع او حکمت و دلیل رعایت حجاب را درک کرده و اگر حتی در نهایت گرما قرار بگیرد، باز هم باید حجاب داشته باشد، چون آسیبهای بیحجابی را متوجه میشود و از آن رنجی میبرد که از گرمای هوا هم بیشتر است.
ظرفیت راحتی بیشتر تا جایی ادامه دارد که موجب بر هم زدن سیستم رفاهطلبانه نشود. درواقع رفاهی که در رعایت حجاب برای یک خانم ایجاد میشود، از هر دلیل دیگری که برای بدحجابی یا بیحجابی وجود دارد بیشتر است.
پس فرهنگسازی چگونه در این مورد انجام شود؟
صرف نظر از موضوع حجاب یا بدحجابی و بیحجابی، باید بدانیم که هر انسانی باید هدف اصلی از خلقت خود را بداند.
مثلاً فرض کنید دختری از دوران نوجوانی میخواهد راحت زندگی کند، پس برای تأمین راحتی خود فقط از امکانات موجود استفاده میکند؛ نه درس میخواند، نه کار میکند و نه تلاشی برای رشد کیفی زندگی خود دارد؛ چون این طور راحتتر است. به هر حال درس خواندن و کار کردن سختی دارد و راحتی انسان را از بین میبرد.
در این صورت آن دختر بعد از سالها زندگی، وقتی به سن میانسالی و پیری رسید به گذشته خود نگاه میکند؛ فقط خورده و خوابیده و هیچ تلاشی نکرده و همیشه در راحتی بوده. اما در نهایت چه؟ آیا رشدی کرده و پیشرفتی در زندگی داشته؟
بنابراین با این نگاه باید رویکرد افراد نسبت به زندگی دنیایی را تغییر بدهیم و طبق آن نظام تربیتی هم باید تغییر کند تا افراد اعم از زن و مرد، کودک و بزرگسال، بدانند که گاهی راحت بودن ظاهری در زندگی باید کنار گذاشته شود تا راحتی و امنیت بیشتری برای فرد و جامعه تأمین شود. موضوع عفاف و حجاب هم در همین رابطه تعریف میشود.
ضرورت کار فرهنگی هماهنگ در جامعه
یکی از دلایلی که برای رعایت نکردن حجاب در جامعه عنوان میشود همین موضوع فرهنگسازی است. در جامعه ما یک کار آموزشی هماهنگ و کامل در این باره انجام نشده و فقط مطالبی در مورد رعایت حجاب عنوان میشود. اما اینکه حجاب چگونه باید مورد علاقه بگیرد، هنوز مغفول مانده است.
همین طور است. وقتی میگوییم چرا افرادی حجاب را درست رعایت نمیکنند، شاید بهتر باشد بپرسیم چرا حجاب داشته باشند؟ وقتی هنوز کار فرهنگی دقیق و منسجمی انجام نشده و دختر جوان و نوجوان ما از دوران مدرسه و دانشگاه آموزش درستی در این رابطه دریافت نکرده، در محیط خانه هم در معرض برنامههای ضد فرهنگی ماهواره قرار گرفته و حتی برای استفاده از اینترنت هم درست بر رفتار او نظارت نشده.
فقط قانون رعایت حجاب را داریم و اینکه چطور این حجاب مورد علاقه قرار بگیرد، باید در این رابطه کار جدا تحقیقاتی میدانی صورت بگیرد و ببینیم آسیبها کجاست.
مردم میگویند وقتی مانتوها جلو باز هستند، دکمه برای پوشش ندارند و آستینها کوتاه شدهاند، چگونه رسانه میتواند با چند مطلب حجاب را گسترش بدهد؟ یک نظارت و عزم ملی نیاز است برای اینکه اولاً افراد آگاه شوند و بعد فضای جامعه هم تطهیر شود.
نقش خانواده و الگوگیری از روش تربیتی حضرت زهرا(س)
دختران زیادی داریم که نماز میخوانند و برایشان موضوع نماز حل شده؛ ولی بخشی از آنها دیگر حجاب را رعایت نمیکنند. چه فرقی بین حجاب و نماز است؟
اتفاقاً این موضوع در حالی است که بحث حجاب ابعاد اجتماعی خیلی وسیعی دارد که طبیعتاً باید با توجه به توجیهات معقول و در دسترسی که وجود دارد، بیشتر متقاعد شوند.
مقصر اصلی به نظر من با وجود تمام عوامل از رسانههای رسانههای مخرب و فضای باز اجتماعی که گاهی نظارت نمیشوند، خانوادهها و نظام آموزشی و تربیتی است. امروزه دختر و پسر نوجوان و جوان ما حتی در خانه هم در معرض امواج فساد قرار دارد؛ از اینترنت، ماهواره و بازیهای رایانهای. حتی در بازیهایی که برای کودک و نوجوان طراحی شده، در بسیاری مواقع آموزشها و تصاویر نادرستی وجود دارد که خانواده باید بر آن نظارت داشته باشد.
از طرف دیگر نکته مهمی در این رابطه وجود دارد؛ دقت کنیم که تعداد جوانان پاک و دختران محجبه کم نیستند یعنی گمان نکنیم اگر چهرههایی که مکرر هستند همیشه در خیابان هستند و ما میبینیم، این چهره واقعی نظام اسلامی ما هست. اتفاقاً دختران و زنان محجبه به اندازه افراد بدحجاب در خیابانها رفت و آمد نمیکنند. درواقع حضور اجتماعی دارند ولی نه برای دیده شدن در معرض عموم.
نظام اسلامی ما باید در ایامالله و روز قدس و 22 بهمن و روزهای اینچنینی مشاهده شوند. روزهایی که زنان و دختران محجبه حضور اجتماعی خود را نمایان میکنند. میخواهم بگویم وقتی آنها را نگاه میکنید در همان نیمکتها و مدارس درس خواندهاند و در همین دانشگاهها هستند، اما حجاب را رعایت میکنند.
اگر نظام آموزشی همه یکی است، پس ریشه کجاست؟ به هر حال آغاز دینداری دختران ما در جشن تکلیف است که آن هم عمدتاً بر عهده مدارس قرار دارد.
ریشه در خانواده است. یعنی خانوادهها باید این مطلب را جدی بگیرند. اولین مواجهه دختران ما با دین 9 سالگی و با جشن تکلیف است. درحالی که این دختر نمیداند برای چه خدا را بپرستد و هنوز عشق حقیقی نسبت به خدا پیدا نکرده که از این راحتی که برخی خانمها میگویند صرف نظر کند تا به راحتی دیگر دست پیدا کند.
الگوی این روش در زندگی حضرت زهرا (س) است که با بزرگترین بچهاش 5 سال زندگی کرده و تمام دیانت را در وجود او ریخته و مثل یک نمایش روزمره، به تعبیری هر روز در مقابل او نمایش دینداری را قرار داده است. فرزندان آن حضرت الگوهایی از مادر دیدهاند که نمیشد با بیان به کودک آموزش داد. آنها قشنگترین جلوههای خداپرستی و معادهراسی را در وجود مادر دیدند.
از جمع کردن مانتوهای آستینکوتاه و جلوباز تا فعالیت فرهنگی هماهنگ
این قضیه که ما آموزش دین را به روز جشن تکلیف موکول میکنیم که اتفاقاً فردای آن روز فراموش میشود ختم میکنیم و منطقاً هم دلیلی برایش نداریم، پایه دینداری برای کودک و نوجوان ایجاد نمیکند. این موضوع در انجمن اولیا و مربیان چه اندازه مورد دغدغه است؟ چقدر والدین در این مسئله آگاه میشوند؟ چقدر منتقل میکنند و چقدر همکاری با اولیای مدارس دارند؟ رسانهها و فرهنگسازان ما در این زمینه چقدر فعالیت میکنند؟
فرض کنید شما گفتگوها و مطالب زیادی در زمینه حجاب تهیه کنید، اما یک صحنه تصویری نشان بدهید که آخرین مد لباس را به دختران تعلیم میدهد، این تصویر همه کارها را خنثی میکند. پس یک مجموعهای باید دست اندر کار باشند تا نهادینه کردن حجاب شکل بگیرد.
اما در مجموع در این شرایط که آگاهی لازم داده نشده، فکر میکنم جوانان ما اگر با وجود همین وضعیتی که هست، در تمام کره خاکی بگردید پاکتر از این جوانان وجود ندارد و در حق آنها در تعلیم بحث حجاب کوتاهی شده است.