ادبیات داستانی کشور باید دین خود را به اربعین ادا کند
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پیادهروی اربعین مراسم و گردهمایی مذهبی است که به یکی از قدرتمندترین نمادهای همبستگ میان شیعیان تبدیل شده است. این آئین توسط مسلمانان، خاصه شیعیان جهان، بهصورت پیادهروی از مسیرهای منتهی به کربلا برای زیارت و جمع شدن در چهلمین روز پس از شهادت سیدالشهدا(ع) انجام میشود. پیادهروی اربعین حسینی از بزرگترین اجتماعات جهان است و از سال ۲۰۱۴ به بزرگترین پیادهروی و گردهمایی عمومی سالانه در جهان تبدیل شدهاست.
در این گردهمایی غیر از مسلمانان، پیروان دیگر آیینها نیز حضور دارند. افراد مختلفی از قشرها و قومیتها و ادیان در این راهپیمایی شرکت میکنند که بخشی از آنها هنرمندان هستند؛ این کنگره عظیم علاوه بر ایجاد زمینه حضور خیل عظیم عاشقان و دلدادگان سیدالشهدا (ع) زمینههای ویژهای برای هنرمندان فراهم کرده است تا به این اجتماع عظیم از منظر خوشان بپردازند. نویسندگان و داستاننویسان هم با تولید آثار مکتوب، نقش خود را در این میان ایفا کردهاند و میتوانند با تولید آثار مکتوب نقش موثرتری در این رخداد داشته باشند.
رضا کشمیری چند سالی است که در این مراسم شرکت میکند و امسال هم در پیادهروی حضور دارد، یکی از کتابهای وی به همین موضوع ارتباط دارد و کشمیری خاطره خودش را از پیادهروی اربعین نوشته است. درباره این آئین و ظرفیتهای آن با او به گفتوگو نشستیم.
-آیین پیادهروی اربعین در این سالها ظرفیتهای فراوانی ایجاد کرده است و هنرمندان میتوانند از این محتوا استفاده کند. چقدر این فضا را مناسب پرداخت هنری میدانید؟
پیاده روی اربعین یک کنگره عظیم جهانی و بزرگترین تجمع بشری در طول تاریخ است، به تعداد افراد حاضر در طول این مسیر و به تعداد هر لحظه و هر ساعت، روایت و قصه و فضا برای پرداخت هنری وجود دارد.فقط گوش و چشم تیز باید داشته باشيم.
-در زمینه ادبیات داستانی کارهایی نوشته شده اما از نظر کمی و کیفی هنوز فاصله داریم. مسیر آغاز شده را چگونه ارزیابی میکنید؟
نوشتن از اربعین و عاشقانههای اربعینی، به تمام معنا نوشتن با قلب است، کار دلی است. به نظرم نمیشود کار سفارشی کرد، شاید دلیل پایین بودن کیفیت بعضی کارها سفارشی بودن آنهاست. مسیر آغاز شده روشن و نورانی است و ادبیات داستانی کشور باید دین خود را نسبت با این همایش بینالمللی عاشقان حضرت سیدالشهداء علیه السلام ادا کند.
تجربه زیستی شما روی انتخاب موضوع چه اثری داشت؟
من به عنوان یک طلبه از همه حوزویها و طلاب عزیز خواهش میکنم با لباس روحانیت در این مسیر حاضر شوند، بله سخت است، هوا به شدت گرم است و قبا و عبا به این سختیها میافزاید اما مواجه با مردم و در کنار مردم و نشستن پای درد دل مردم انبوهی از تجربه زیسته به ما اضافه میکند. همین تجربه مشوق من برای نوشتن این سفرنامه بود.
-چقدر به واقعیت این داستان پایبند بودید و چه مقدار به تخیل شما گره خورده است؟
کتاب «گلولههای داغ» یک سفرنامه است و پایبند به واقعیتها. پرداخت به جزئیات در کنار توصیفات بدیع و فضاسازی متناسب با اربعین از ویژگیهای این کتاب است.
چه شد که «گلولههای داغ» را نوشتید؟ دربارهاش بیشتر توضیح دهید.
نوشتن جدی من همزمان شد با شرکت در کارگاه خاطرهنگاری استاد مرتضی سرهنگی، با توصیه ایشان و راهنمایی استاد گرامی جناب آقای مهدی کردفیروزجایی این سفرنامه را نوشتم. در طول سفر هر وقت فرصتی پیدا میشد، مینوشتم و بعد از چند بار بازنویسی گلولههای داغ متولد شد. نکته قابل توجه در این کتاب طنز ملایمی است که بهخاطر همسفر شدن با خواهرزادهام بود که کم توان ذهنی است و ماجراهای طنز زیادی ایجاد کرده است.
میتوان همین طنز ملایم را وجه تمایز اثر شما از دیگر آثار این حوزه برشمرد؟
تفاوت و تمایز این کتاب طنز ملایم در کنار حال و هوای اربعینی این سفر است. هر کسی که خوانده از اشکها و لبخندهای همزمان خبر داده. الحمدلله بازخوردهای دلگرمکننده زیادی در طول این مدت به دستم رسیده است.
علت نامگذاری کتاب با عنوان «گلولههای داغ» چه بود؟
برای هر نویسنده انتخاب قبل از چاپ کتاب اسم کتاب یکی ار چالشهای مهم و تعیین کننده است، ماهها فکر نویسنده را مشغول میکند. قبل از چاپ کتاب سخنان حدود ۵۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب را دیدم، ایشان زائران پیاده اربعین را که تازه آن زمان خیلی محدود و مخفیانه بوده، به گلولههای داغی تشبیه کردند که به قلب دشمن فرو میروند. با دیدن این تعبیر به وجد آمدم و سرگردانیام به پایان رسید و نام کتاب شد گلولههای داغ.
این عبارت در صفحه 134 کتاب آمده است. «چون روح شیعه، روح کربلایی است. روح عاشورایی است. در کالبد شیعه، تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هرجا که هست، دنبال روی عاشورای حسینی است. این هم که میبینی، همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقد پاک ناشی شده است. این شعلههایی بوده است که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سر کشیده است. به جانها و روحها رسیده است، انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده است.»
اگر مجدد بخواهید درباره این موضوع دست به قلم شوید از چه منظری خواهید نوشت؟
خیلی دوست دارم یک رمان اربعینی بنویسم، با شخصیت پردازیهای عمیق فلسفی و تحول ذرهذره، با منطق و عقل در کنار عشق و محبت به آقا و مولایمان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام. انشاءالله روزیام شود.