مواجهه طلاب با شبکه های اجتماعی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست علمی «مواجهه اجتماعات شیعی با رسانه های نوین» از سلسله پیش نشست های همایش دین، فرهنگ و رسانه های نوین، در دانشکده دین و رسانه با ارائه حجت الاسلام برته رئیس دبیرخانه انجمن های علمی حوزه های علمیه و دکتر امیر یزدیان پژوهشگر و مدیر واحد پژوهش صداوسیمای مرکز قم برگزار شد.
در این نشست نتیجه تحقیقات علمی یزدیان که بر روی مواجهه طلاب سطوح عالی حوزه های علمیه با رسانه های نوین به عنوان یکی از نمایندگان اجتماعات شیعی، به همراه تشریح مسیر تحقیق ارائه شد.
حجت الاسلام برته در شروع بحث گفت: از مجموعه دانشکده دین و رسانه در راه اندازی چنین گفت و گوهایی تشکر می کنم. با پرهیز از یک آسیب در چنین بحث هایی لازم است شروع کنم. ما همیشه در دو تله در پژوهش های کاربردی می افتیم که ابتدا چنان گرفتار مباحث لفظی و مقدماتی می شویم که به خود مسأله ورود می کنیم و در تله دوم در خصوص مبادی و مبانی به خوبی شفاف سازی نمی کنیم که سبب می شود مقصودها در بیان مشخص نباشد؛ اخذ یک راه میانه بین این دو تله دشوار است.
رسانه های نوین اول چالش است؛ عمق فهم تاریخی در عرف حدود 70 تا 80 سال است و وقتی فیلمی درباره بوعلی، ایران باستان و یا دیگر قرون گذشته ساخته می شود لباس ها و پوشش ها تقریبا یکی است؛ فتوشاپ کارها می دانند که فرد معمولی تا چند لایه را می تواند درک کند اما لایه ها که زیاد می شود هر کسی نمی تواند تشخیص دهد و لایه های پنهان نیز به سادگی مشخص نمی شود. در هر دوره ای می توانیم مطرح کنیم که رسانه نوین چیست و کدام است؛ این پاسخی که می تواند به این پرسش داده شود مولود ذهن گفتمانی آن جمع است. وقتی این سؤال در زمان ظل السلطان مطرح شود می گوید همین کاغذ و جریده. امروز به چه چیزی رسانه نوین گفته می شود؛ باید بر روی این تفاهم کنیم. تلقی این استکه رسانه نوین هویتا رسانه ای دیجیتال شده که همه ابعاد متاورس، شبکه های اجتماعی و... را در بر می گیرد و اگر روی این تفاهم کنیم قدمت این رسانه ها را باید کمتر از سی سال بدانیم.
وقتی جریانات شیعی مطرح می شود دعوا و اختلاف زیادی به وجود می آید که کدام جریان موضوع این بحث قرار می گیرد زیرا گروه های بسیاری مانند اسماعیلیه، واقفیه، زیدیه و... شیعه شناخته می شوند. وقتی هم مواجهه گفته می شود باید سر به بیابان بگذارم زیرا مواجهه از یک استفاده کتابخانه ای صرف شروع می شود و به رسانه داری و مدیریت رسانه نیز معطوف می شود. باید چنین الفاظی به خوبی روشن شود تا بحث نیز مشخص شود.
امیر یزدیان گفت: کار علمی بدون توجه به زمینه های مفهومی که حجت الاسلام برته اشاره کرد، جلو نخواهد رفت؛ جایی که فهم مشترک ایجاد شود می توان ادعا کرد که حرف جدیدی می زنیم و کار علمی رقم بخورد. در ابتدا باید در خصوص شکل گیری مطالعات دین و رسانه در عرصه بین الملل سخن بگویم و مبانی نظری مورد استفاده خود را مطرح کنم.
تا دهه 70 میلادی مطالعاتی جدی در خصوص دین و رسانه در عرصه بین الملل اتفاق نمی افتاد زیرا مطالعات جامعه شناختی متأثر از اندیشه مارکس بود که به خوبی می دانیم این اندیشه چقدر دین گریز است؛ این دین گریزی سبب شد که اندیشمندان حوزه مطالعات اجتماعی به ندرت سراغ دین بروند و از طرفی بزرگان دینی کمتر رغبت داشتند که اندیشه شان در این حوزه علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد زیرا باور داشتند که اندیشه ای که دین گریز است سبب می شود باورهای دینی مثله شوند. از دهه 70 میلادی تعدادی از نظریه پردازان به طرح دیدگاه هایی که به معناسازی در مطالعات فرهنگی توجه داشت پرداختند یعنی زمانی که مطالعات فرهنگی به سمتی رفت تا تشخص بیشتری برای مخاطب قائل شود و به این توجه کند که مخاطب از جهان پیرامون خود برداشت دارد و معناسازی می کند به دین توجه کرد؛ زیرا دین به عنوان یک عنصر معناساز مهم در زندگی برای اندیشمندان حوزه مطالعات فرهنگی برجسته شد. جیمز کری به عنوان یک نظریه پرداز جدید رویکردی بدیع در خصوص ارتباطات مطرح کرد. وی در مقاله خود دو رویکرد آیینی و انتقالی به ارتباطات را متمایز می کند که در نگاه انتقالی مخاطب و ابزار انتقال پیام خنثی بوده و صرفا وسیله ای برای دریافت و انتقال پیام هستند. نکته مهم در رویکرد آیینی است که کری می گوید افراد ارتباط برقرار می کنند تا ارتباط برقرار کنند. در رویکرد آیینی افراد و اعضای اجتماع برای اینکه بتوانند با سایرین ارتباط داشته و نسبت خود را با جهان پیرامون مشخص کنند ارتباط برقرار می کنند که این یافته و نکته کری سبب شد که اندیشمندان وارد مطالعات دین و رسانه شوند.
پس از آن مطالعات در حوزه دین و رسانه وجوه دیگری پیدا کرد زیرا برخی نگاه کردند که در عرصه سیاستگذاری و هنجارشناسی رسانه ها دین چه نقشی می تواند داشته باشد و یا متون دینی در رسانه ها چگونه بازتاب داده می شوند. برخی نیز یک نگاه انتقادی داشتند که متون دینی در رسانه ها چگونه مطرح می شود و یا دین به عنوان خبر در عرصه ژورنالیسم چگونه پرداخته می شود. سازوکار های ساخت برنامه در محتوای دینی چیست. یکی از عرصه های مهم مطالعه مواجهه نهادهای دینی با رسانه ها بود که مطالعات جدی بر روی آن صورت گرفت. تمرکز من در حوزه دین و رسانه در تحقیق خود به همین امر معطوف است که اجتماعات دینی چه نگاه و مواجهه ای با رسانه های نوین دارند.
سرکار خانم هیدی کمبل کار بسیار جامعی در خصوص نوع مواجهه اجتماعات دینی با رسانه ها و رسانه های نوین انجام داده بود که نگاهش به ادیان نگاهی خاص نشده بود و سعی کرده بود که هر گروه و اجتماع را نماینده یک دین رسمی به شمار بیاورد و در مطالعه خود معرفی کند که پس از ترجمه کتاب وی به این نتیجه رسیدم که نگاهی که به اسلام وجود دارد را نزدیک به واقعیت مطرح کنیم از این رو به سمت معرفی مطالعه خودم رفتم تا مسأله خود را طرح کنم. هر چقدر که پیش رفتم به سختی کار بیشتر پی بردم زیرا تعریف هر کدام از گزاره ها دشوار بود؛ اولین چالش من «کدام اجتماع دینی در ایران» بود تا برای مواجهه با رسانه ها مورد بررسی قرار گیرد؛ هر اجتماعی دینی ممکن است پیرو اندیشه خاصی باشد زیرا کاتولیک و پروتستان شعبات مختلفی از مسیحیت هستند که در سایر ادیان نیز چنین انشعاباتی وجود دارد. سعی کردم مطالعات خود را خرد و محدود کنم که دقیق تر مطالعه کنم از این رو به سراغ اجتماعات شیعی رفتم اما باز این امر بسیار بسیط است و باید پس از تقسیم اجتماعات و جریانات شیعی یک جریان را انتخاب می کردم. تقسیم بندی اندیشه شیعی مورد مطالعات افراد بسیاری بوده که هر کدام دریچه ای متفاوت داشته و تقسیم بندی متفاوتی داشتند. آقایان خسروپناه و جعفریان هر کدام مقسم های مختلفی را در تقسیم جریان شیعی دارند که من از تقسیم بندی دکتر فراتی که به کار تحقیقی من نیز نزدیک بود استفاده کردم که وی نسبت جریان های شیعی به پدیده های مدرن را مطرح کرده و سه جریان را متمایز کرده است: جریانی که به شدت در برابر امر مدرن مقاومت می کند؛ جریانی که ذهنیت معاصر دارد و سعی می کند با در نظر گرفتن اصول و ارزش های موجود پدیده مدرن را برای خودش در نظر بگیرد و جریان سوم از تمام ظرفیت ها استفاده کند تا بتواند اهداف و آرمان های خود را پیگیری کند.
کار پژوهشی فراتی بسیار قابل استفاده است؛ با این نگاه سعی کردم تکلیف خود را با اجتماع شیعی مشخص کنم و از مطالعات بزرگان این حوزه استفاده کردم تا میدان مطالعه قابل استناد را معرفی کند؛ از آنجا که مذهب رسمی ایران تشیع است و به نوعی طلاب نماینده اصلی این جریان هستند و حوزه علمیه ای که این اندیشه را آموزش می دهد تأثیری در ساختار نیز دارد و برای ترویج اندیشه دینی تلاش می کند، بهترین انتخاب برای من بود زیرا طلبه ها می توانند نزدیک ترین افراد به روایتی باشند که دین قرار است از اجتماع و جامعه ارائه کند. باز مفهوم و مصداق طلبه امری گسترده است زیرا مراجع تقلید، اساتید حوزه، مدیران میانی، روحانیون و ائمه جمعه و طلاب سطوح مقدماتی نیز خود را طلبه معرفی می کنند که باز بر سر انتخاب این افراد چالش داشتم. در نهایت به این نتیجه رسیدم با توجه به مشکلاتی که وجود دارد و دسترسی و بررسی نوع زندگی، سراغ طلبه های سطوح رفتم و آن دسته از طلابی که برداشت خود را از زی طلبگی را درون سازی کردند مورد مطالعه قرار دادم. فارغ از اینکه مفهوم زی طلبگی گسترده است و قوانین نوشته و نانوشته ای در این حوزه وجود دارد، طلاب سطوح سوم و چهارم تکلیف خود را با زی طلبگی مشخص کردند.
نوع مواجهه چیست؟ مواجهه طلاب سطوح سوم و چهارم حوزه در زندگی با رسانه های نوین چیست و چگونه این رسانه های به کار می گیرند و با آن زندگی می کنند؛ مطالعه من کاملا کیفی و مردم شناختی بوده است.من کارشناس دینی نیستم که بخواهم در این حوزه نظر بدهم از این رو با مشاوره کارشناسان از طلاب سطوح سه و چهار برای تحقیق خود استفاده کردم. سعی کردم با این افراد زندگی کنم زیرا وقتی صحبت از زی طلبگی است باید با آن ها زندگی کنم از این رو با این طلاب نماز خواندم، به مراسمات مختلف رفتم و در کنار آن ها نوع استفاده و برخورد با رسانه را بررسی کردم؛ در این تحقیق سعی شده است که کار جامعی صورت بگیرد اما متأسفانه همه گیری کرونا پیش آمد که دسترسی من را به خیلی از مدارس و اجتماعات محدود کرد اما علی رغم طولانی تر شدن کار اما به خوبی به اتمام رسید؛ بیش از 50 تا نمونه داشتم که با آن ها زندگی کردم اما 25 نفر را به طور جدی مورد بررسی قرار دادم.
حجت السالام برته در نوبتی دیگر از سخنان خود گفت: ورود روشمند به یک پژوهش با این ابعاد که پردامنه است می تواند کمک کننده باشد.
اولین حضور یک روحانی در یک رسانه که رسانه نوین تلقی می شد، سخنرانی مرحوم حسینعلی راشد در یک برنامه رادیویی بود که صوت قهوه خانه ها شد و مباحث طرح شده در آن رسانه در 19 جلد کتاب نوشته شد؛ صحبت های ایشان که پنجشنبه ها گفته می شد در طول هفته در جراید نیز منتشر می شد؛ وی در سخنان خود مقایسه مقارنی می کند بین صدرا و انیشتن. اگر مرحوم راشد به ادبیات امروز می خواست عنوان بندی کند می نوشت: «مسأله معنا و سرقت توجه از منظر دو فیلسوف شرق و غرب». وی با چه مبنای نظری وارد رسانه شد.
این دغدغه ورود بسیاری از بزرگان به مسأله رسانه شد که در پاسخ به «رسانه چیست» با جواب کانال مدیریت توجه مواجه شدند. اگر بتوان به ابزاری مسلط شد که با آن بتوان توجه فرد کنشگر پویا را با آن مدیریت کنیم. هیچ وقت یک موکت از سنگینی افرادی که روی آن راه می روند، غصه نمی خورد اما انسان ها از وقایع پیرامون خود متأثر می شوند و تفاوت انسان با سایر اشیاء در این خصوص این است که انسان از وقایع پیرامونی معنایابی می کند و بر اساس آن واجد قضاوت می شود. رسانه ها ابزار کنترل و ابزار راهبری و تکون این قضاوت ها هستند.
مرحوم راشد وقتی این برنامه را شروع می کند این مسأله را مطرح می کند که دین آمده است که به زندگی ارزش بدهد ولی انگار اسلوب های تاریخی او برای معنادهی این کارکرد را ندارد از این رو سراغ ابزاری جدید رفت؛ فقط در تشیع چنین اتفاقاتی نیافتاده و مثال های تاریخی دارد. با تقدم تاریخی بیشتری می توان دید که وقتی برادر بزرگ تر امیل جوان می میرد، پدر از او می خواهد طلبه یهودی بشود که با ورود به دروس یهودی، بعد از مدتی در اثر مواجهه با نظامی تقنینی تلمودی به هم می ریزد و سپس تحت تأثیر یک خانم راهبه، مسیحی می شود اما باز در اثر گذر زمان همه را کنار می گذارد و به سه کتاب «خودکشی»، «درباره تقسیم کار اجتماعی» و «صور بنیانی حیات دینی» می رسد که در مهم ترین آن توضیح می دهد که دین به انسان فقط محتوای فهم نمی دهد بلکه قالب فهم می دهد و نوع مواجهه انسان متدین با وقایع با انسان غیرمتدین متفاوت است. به گمان من نیز می توان به جای کلمه «دین» کلمه رسانه را گذاشت و گفت که رسانه فقط محتوای فهم نمی دهد بلکه قالب فهم هم می دهد؛ فرزند یک رسانه پدیده را به گونه ای می فهمد و کسی که با رسانه بیگانه است فهمی دیگر دارد.
رابطه تجمعات و اجتماعات شیعی با رسانه های نوین چه بوده است؟ به نظر من از لحاظ معرفت شناختی و نظری، رسانه های نوین گمشده شیعه بودند. این رسانه ها همان چیزی هستند که ابزار مانایی و بازتولید یک هویت اجتماعی دینی باید باشد؛ بدون این ابزارها شیعه چگونه می خواهد به حیات اجتماعی خود ادامه دهد. اینکه می گویم شیعه از این جهت است که قرائت شیعی از جهان به شدت اجتماعی و مناسک محور است و همه زمان و مکان را برای انجام عبادت و مناسک مناسب می داند. هر کسی در شیعه می تواند رهبر یک اجتماع مذهبی شکل دهد و اصلا نظام کهانت ندارد یعنی برای امامت جمعه و جماعت کسوت روحانیت نیز شرط نیست. با این ویژگی هایی که شیعه دارد، رسانه های نوین برای شیعه همیشه کهنه خواهند بود.
یک اجتماع شیعی تراز حتما اجتماعی است که در باب رسانه بروز وحتی «به فردا» باشد؛ قرآن بسیار آینده نگاه است؛ در قرآن کریم اصلا سانسور و مدیریت ژانر وجود ندارد زیرا ژانر خشونت، جنسیت، شهوت و پول در قرآن وجود دارد ولی رویکرد در حال مدیریت است؛ عمیق ترین رابطه جنسی به گونه ای روایت می شود که شنونده پس از آن دچار خضوع می شود؛ خداوند این رسانه را مکتوب کرده و خودش آن را ضمانت کرده است و چنین رسانه ای با چنین ادبیاتی در عصر عرب معاصر خودش، جلوتر از زمانه است. باید بدانیم هر تصوری که از رسانه نوین داریم، بدون شک گزینه مطلوب چیزی فراتر از آن است اما آیا ما در این گزینه مطلوب هستیم. آیا رفتار ما در مواجهه با رسانه های نوین سنجیده بوده؟ نگاه ما فرصت محور بوده است؟ باید پاسخ بدهم خیر. اجتماعات شیعی به حسب داشته های و محدودیت هایی که داشته اند، از اجتماعات دینی پیشتاز هستند و به هیچ وجه نمی توان جریان تشیع را با آمیش ها و دیگر جریانات مسیحی و یهودی مقایسه کرد. جریان شیعه متن محور و میراث محور است ولی مبتنی بر نظام افتا است که جهاد تبیین خود را حضور حداکثری در رسانه های نوین می داند. تا اینجا بعد نظری مطرح شد.
در بعد عمل نیز نکات و گزارشی وجود دارد. مرحوم شیخ حسین لنکرانی نشریه اتحاد اسلام را با حمایت میرزا ابوالحسن اصفهانی منتشر می کند که عنوان آن برای من جالب است؛ در 100 سال پیش مسأله این فرد، اتحاد اسلام است و اولین نشریه روحانیت نه شیعی فکر می کند نه ملی بلکه مسأله ای بزرگ می بیند. ما در اوج حمله جریانات رقیب مذهبی هستیم این نشریه منتشر می شود
نشریه هایی مانند مکتب اسلام و تشیع تا عصر سید روح الله در راهبری رسانه ادامه پیدا می کند و در عصر نهضت مبارزات استفاده از کاست فراوان می شود و انقلاب اسلامی را به انقلاب کاست می شناسند زیرا کاست عرفی و مردمی شده است و به لحاظ اقتصادی در دسترس افراد زیادی قرار دارد. 99/99 درصد محتوای کاست های دهه 40 و 50 چیست؟ باید بگویم قطعا شبکه های اجتماعی چنین وضعی ندارند و بسیار طهارت بیشتری با وضعیت کاست در زمان پهلوی دارند اما امام خمینی این بستر را برای نشر اندیشه خود انتخاب می کند. همانطور که شهید مطهری در نشریه زن روز مطلب می نویسد و نشر افکار می کند. ما با یک ادبیات توحیدی مواجه هستیم که همه چیز را فرصت تجلی خدا می داند. هر آنچه آمده ابزاری است و خالی از ربوبیت الهی نیست.
در حدود سالهای 87 و 86 یک دانشگاه مجازی راه اناختیم که افرادی از سراسر دنیا از مطالب آن استفاده کردند و من گزارش آن را به آیت الله مصباح گفتم. و آن مرحوم در پاسخ با قرائت آیه « وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ» گفت: کار ملائکه این نیست که فقط در بدر و خیبر تیر بزنند بلکه در عصر اینترنت که آن هم عرصه توحید و ربوبیت خدا است، محتوا را به قلوب می رسانند. آیت الله مصباح امداد غیبی را تا اینجا امتداد داد.
یزدیان در ادامه طرح بحث خود تصریح کرد: رسانه می تواند در مقام دین ظاهر بشود و این برداشت کاملا صحیح است که من آن را به رویکرد آیینی از جیمز کری بسط می دهد. جیمز کری باور دارد که ارتباطات و هر آنچه زمینه ساز آن است می تواند کارکرد آینی داشته باشند و در فهم نظری و عملی افراد و زیست با جهان عملی کمک کنند؛ آنجایی که استفاده درست و صحیح از کاست اشاره شد باید یادی کنم از کتاب پروفسور محمدی با عنوان «رسانه های کوچک و انقلاب بزرگ» که نقش کاست، اعلامیه و سخنرانی ها را برجسته کرده و این رسانه ها زمینه سازی چنین تحول اجتماعی بزرگی را صورت دادند. نمی شود که انسان امروزی بدون توجه به رسانه های زندگی کند؛ اگر گروهی بخواهد تعامل را با پدیده های مدرن صورت ندهد مانند اهل توقف اطراف طالقان می شود و حتی شناسنامه نیز ندارند و به هیچ وجه به قانون و قواعد موجود در جامعه تن می دهند.
سؤال این جا است که نوع رابطه اجتماعات دینی با رسانه ها چگونه است؟ آیا به طور کامل رسانه ها را می پذیرند یا در مورادی پذیرفته و در موارد دیگر رد می کنند؟ در مطالعات صورت گرفته یک دسته بندی توسط جان فر ارائه می شود و وی بیان می کند اجتماعات دینی ممکن است بر اساس سه رویکرد با رسانه ها مواجهه داشته باشند. در اول رسانه را صرفا برای انتقال اطلاعات و آگاهی بداوند که این نگاه محدود است؛ نگاهی دیگر نیز ممکن است رسانه ها را نهاد اجتماعی بدانند و رسانه را زمینه ساز بهینه کردن روابط اجتماعی معرفی کند و در نتیجه نیازهای اعضای اجتماع را با این ابزارها به نحو بهتری پاسخ داده شود. نگاه آمیش ها نیز به رسانه های مدرن به عنوان ابزار آگاهی است زیرا در ابتدا در هنگام مواجهه با پدیده ای مانند تلفین آن را پذیرفتند اما وقتی در اثر آن روابط اجتماعی آن ها کم شد، تلفن را از منازل به اجتماعات منتقل کردند که با این باجه تلفن ها استفاده از آن محدودتر شد به این نحو که یک فرد از روی شرم هم که شده چند روز یک بار از تلفن استفاده کند. در خصوص تلفن همراه نیز همین مکانیزم را پیاده کردند و محل هایی برای شارژ تلفن همراه اختصاص یافته است که افراد هر روز پای پریز برق نباشد و مرزی برای خود تعیین می کند تا بیان کند همچنان پایبند به روابط اجتماعی خود است.
این موارد من را به استفاده از دو مفهوم مهم مقاومت و بازسازی در مواجهه با رسانه های نوین می رساند. مقاومت در برابر استفاده از رسانه شکل می گیرد و نوآوری آنجایی که شکل می گیرد که به مزایای یک رسانه پی می برند و آن را متناسب با ارزش های اجتماع خود بازسازی می کنند. اگر در یک اجتماع دینی سازماندهی بهتری باشد، نوآوری صورت می گیرد مثلا برای یهودیان ارتدوکس موبایل کوشر یا خودکار کوشر یعنی حلال اختراع می شود؛ چون روز شنبه در آیین یهود محرماتی وجود دارد که بسیاری از فعالیت ها را نباید انجام دهند مانند نوشتن که اگر کسی کارش ایجاب می کرد در آن روز بنویسد از یک قلم استفاده کند که تا 24 ساعت جوهر آن بماند فقط برای ثبت کردن. نوآوری آن جایی صورت می گیرد که برای مثال مرکز نور اپ های به شدت کاربردی برای شهروندان مؤمن می سازد یا چیزی مثل باد صبا برای همه مردم عرضه می شود. دانستن اینکه گریزی از استفاده از چنین ابزاری نیست اما اصول و ارزش هایی وجود دارد که باید حفظ شود از این رو زمینه نوسازی شکل می گیرد.
هیدی کمبل در کار خود 4 مؤلفه اساسی را برای مطالعه اجتماعات دینی و مواجهه با رسانه های دینی مطرح می کند و در ابتدا بیان می کند که باید دید در این اجتماع سنت و پیشینه چگونه است و سپس ارزش ها و باورهای آن را یافته و در ادامه مشاهده کرد که نقد و نظر در این اجتماع دینی شکل می گیرد و در نهایتا باید فهمید که نقدونظر چگونه گفتمان عمومی را شکل می دهد. مقدمه ورود به این بحث که بررسی پیشینه و باورها است، توجه به سه مؤلفه مهم است. اول اینکه فرد بداند بر اینکه باورها و ارزش های خود را حفظ کند، چگونه خود را در داخل اجتماع تعریف می کند زیرا ذهنیت فرد نسبت به این اجتماع است که تصمیم فرد را در مواجهه با پدیده های مدرن تعیین می کند. دوم اینکه بدانیم نهاد مرجعیت چه تعریفی در این اجتماع دارد؛ آیا مرجعیت را نهادهایی معرفی می کند که متولی تفسیر متن مقدس هستند؟ سوم نیز جایگاه متن مقدس در اجتماعات دینی است و نوع مواجهه اجتماعات با این متن نیز کدهایی به پژوهشگر می دهد که ببیند که این اجتماع ممکن است با رسانه جدید چگونه مواجه شود و برخورد کند.
استیک هاروارد کار جدی تحت عنوان «رسانه ای شدن فرهنگ» انجام داده و بیان کرده است که همه ارکان یک جامعه رسانه ای می شوند به شرطی که منطق رسانه ها را بپذیرند. زندگی در دوران معاصر بدون تن دادن به منطق رسانه ها شدنی نیست ولی ممکن است این رسانه ای شدن مستقیم باشد مانند زیارت مجازی که مستقیم باشد یا اینکه یک کنش عبادی مانند روضه خوانی سنتی به همراه یک المان های رسانه ای مانند تبلیغات رسانه ای همراه باشد که می تواند به عنوان رسانه ای شدن غیر مستقیم باشد.
با اتکا به چنین پشتوانه نظری سراغ مطالعه طلاب نمونه کردم و با این طرح سؤال شروع کردم که طلاب رسانه های مدرن را چگونه تعریف می کنند؛ این پاسخ ها فارغ از تحقیقات و مشاهدات میدانی بود. باید می فهمیدم که افراد نمونه کارکردهای رسانه های نوین را در چه چیز می دانند و چگونه با آن ها مواجهه می شوند. در مصاحبه های عمیق متناسب با مصاحبه شونده سؤالات تنظیم می شود و من نیز سعی کردم که طلابی را انتخاب کنم که در مدارس حضور داشته و تدریس نیز بعضا داشته اند. در مردم نگاری طرح پرسش بستگی به جریانی که مصاحبه شونده دارد اما به هر حال افراد از گروه های مختلفی بودند.
در تحلیل مضمونی که صورت گرفت، تمام داده های جمع آوری شده کدگذاری باز شد و بالای هزار مضمون شناسایی شد که در نهایت به 10 مضمون اصلی فراگیر شناسایی شد و سپس درختواره ای از مضامین فرعی و اصلی شکل گرفت. سعی می کنم این مضامین را بخوانم: 1- طلاب نسبت خود را با رسانه های نوین چگونه مشخص می کنند 2- باورها و ارزش ها 3- زمینه های تعیین کننده 4- چیستی زی طلبگی معاصر در اندیشه طلاب 5- کارکردهای رسانه های نوین 6- مزایای رسانه های نوین 7-آسیب های رسانه های نوین 8- نهادهای رسمی اجتماع و رسانه های نوین 9- چالشهای معاصر نهادهای رسمی 10- واکنش های اجتماع. وقتی وارد ارزش ها می شویم، احادیث و ارزش های زیادی برای بسیاری افراد تعیین کننده زیرا این باورها شامل احادیثی می شود که برای فرد برجسته است؛ گروهی با تبرج مشکل داشتند و گروهی نیز با استناد به «دوار بطبه» بودن نبی اکرم قائل به استفاده از رسانه های نوین بودند. البته طیف بسیار کمی با واکنش های اجتماع درگیر بودند زیرا اگر قرار است به عنوان یک اجتماع شیعی استفاده پیش رو باشیم و دنبال آرمان های خود باشیم، مقاومت هایی نسبت به استفاده از رسانه صورت می گیرد.
نکته اصلی کار من این بود که از دل مرور این مضامین مشاهده کردم برخی از این شبکه های مضمونی هم گرایی بیشتری دارد؛ مشخصا در جایی که صحبت ارزش ها، کارکردها و زمینه های تعیین کننده می شود، یک سری از طلاب گرایش همگرایی بیشتری با هم دارند تا سایرین.
سعی کردم با کنار هم گذاشتن این ها روایتی جدید ارائه کنم برای خود من لذت بخش بود چون توانستم فارغ از چیزی که نرم افزار انجام می داد نگاهی اضافه کنم. از دل اجتماعی که نگاه های مختلف را به رسانه های نوین توانستم سه نمونه زی طلبگی را استخراج کنم و چو صحبت از عمل می شود، سعی کردم متانسب با عمل و نظر اسم پیدا کنم: زی پرهیزگارانه و متعبدانه؛ زی ابزارگرایانه و تکلیف گرا؛ زی نوگرایانه مصلحانه. واژه اول توصیف نظری و واژه دوم به بعد عملی. این واژه ها با وسواس عجیب و غریبی انتخاب شدند و تلاش بر جامعیت شبکه مضمونی بود.
طلابی که پیرو زی اول بودند می گفتند اگر در مسیر تعلیم دین رنج کشیده نشود، توفیقی حاصل نمی شود و معنا نمی دهد که با یک اپلیکیشن خلاصه کاربردی دروس را دنبال کنیم بلکه باید با مداد در کتاب خلاصه نویسی کنیم. این گروه باور جدی دارد که کاغذ تقدس دارد. اگر بخواهند سراغ استفاده از رسانه ها برویندم فقط برای پیش برد آموزش خود بوده و استفاده بیشتری نمی کنند زیرا این ابزار های نوین را زمین بازی دشمن می دانند و هنگام تبلیغ نیز، تبلیغ چهره به چهره را مؤثرتر می دانند. سعی کردم مضامین ده گانه را نیز متناسب سازی کنم با این سه زی که استخراج شده اند.
از دل این زی اول، گروهی از طلاب نگاه تکلیف گرایانه داشتند یعنی قبول داشتند که بسترهای نوین زمین بازی دشمن است اما اقتضای فضای امروز را نباید از دست داد یعنی مثلا اگر کاست را نداشته باشیم نمی تواند انقلاب رقم بزنیم. اینکه رسانه های نوین کارکردهای جهادی دارد و می توان با آن موج آفرینی برای امر جهادی رقم زد. این گروه نگاهی پیشرو داشتند البته همراه بر تأکید بر اصول و ارزش های حاکمیت بود. هیدی کمبل چیزی را مغفول قرار داده بود زیرا در اجتماعات دینی، اجتماعاتی وجود دارند که حاکمیت رسمی حامی یا معارض آنها هستند که در مطالعه ما نقش تعیین کننده دارد. در دل اجتماع طلابی که مورد مطالعه قرار گرفتند، علاوه بر تأثیرگذاری سلسله مراتب مرجعیت، اساتید و افراد متنفذ، مرکز مدیریت نیز نقش پررنگ دارد که متأثر از سیاست های حاکمیت است. البته قضاوت نمی کنم که سایر افراد عملکردی متناسب با سیاست های حاکمیت دارند یا خیر.
دسته سوم نوگرا بودند که بدون قید و بندی استفاده می کردند که مثلا خود را ملزم می داند رابطه با همسرس را به نمایش بگذارد و اگر تولد یا کافه می رود عکس بگیر و یا هنگامی که موهای دخترش را شانه می کند، آن را نشان دهد. این ها مصداق چیزی است که طلاب گروه اول به شدت از آن دوری می کنند و آن را مصداق تبرج می دانند. این گروه بیشتر مورد واکنش اجتماع بودند. هر کدام از این سه زی ارزش هایی دارند و در نتیجه واکنش هایی نیز در پی دارند.
در دل مباحث مبانی نظری که هیدی کمبل تحت عنوان «ساخت اجتماعی-دینی فناوری» و استیک هاروارد تحت عنوان «رسانه ای شدن دین» مطرح می کند به من کمک کرد گرچه در تقسیم بندی اجتماعات دینی سعی کردم به ادبیات موجود اندیشمندان معاصر دینی وفادار باشم و کار با دشواری هایی که داشت به سرانجام رسید. دسترسی به حوزه علمیه به خصوص وقتی که قرار است مورد بررسی علمی قرار بگیرند بسیار سخت می شود. افسوس من این بود که نتوانستم با طلاب خانم صحبت کنم زیرا نگاه آن ها به این عرصه می تواند دریچه ای جدید برای من باز کند.
حجت الاسلام برته نیز در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه های علمیه که مراجع زعامت دارند و قله های تهذیب و علم در حوزه هستند، سلسله جنبان های امر رسانه بودند که رسانه مکتب اسلام را داشتند و در حال حاضر شبکه ماهواره ای دارند؛ مراجع خیلی اهل احتیاط در زمینه خرج وجوهات هستند اما با این حال به تجهیز رسانه فتوا دادند که می تواند خط سیر به ما نشان دهد. امروز در مرکز مدیریت مرکز رسانه و فضای مجازی وجود دارد و در کارویژه های طلبگی تبلیغ فضای مجازی به عنوان کارویژه رسمی دیده شده است. از آن مهم تر نظام جامع رسانه و فضای مجازی داریم که در مسیر تصویب شورای عالی است که تحلیل محتوا و مضمون این سند می تواند خوراک های بررسی علمی باشد.
برای تحلیل کنش رسانه ای جریان تشیع کافی است مراکز علم سنج و دیتا ماینینگ در دنیا کلیدواژه تشیع و 10 کلیدواژه مؤلفه های بنیادین تشیع را بررسی کنند و متوجه می شوند که چه محتوای زیادی تولید شده است؛ من به علت معذوریت هایی اسم رسانه ها را ذکر نمی کنم اما بسیاری از رسانه های بزرگ توسط شیعیان مدیریت می شوند و قابل مقایسه با رویکردهای مذهبی که به لحاظ عده و عده هم طراز تشیع هستند. به طور کل جریان تشیع جریانی است که همیشه بر بال رسانه های معاصر خودش طنین افکن بوده است.