فشار حداکثری به رئیسجمهور پس از استعفای ظریف
ساعتی قبل از ارسال لیست کابینه پیشنهادی رئیسجمهور به مجلس یک اکانت ناشناس نزدیک به اصلاحطلبان رادیکال که این روزها از کشور هلند اداره میشود نوشت که اگر پزشکیان پشت ظریف را خالی کند، اصلاحطلبان نیز از رأی خود به دولت پا پس خواهند کشید.
همزمان با این تهدید عجیب برخی کانالهای تلگرامی نزدیک به عناصر فتنه ۸۸ خط فشار به پزشکیان را چند پله بالاتر برده و نوشتند که اصلاحطلبان و رؤسای ستادهای استانی باید راهی پاستور شده و آنها به حالت تحصن بست بنشینند تا رئیسجمهور درباره رفتارهای این روزهای خود به آنها توضیح بدهد.
این عملیات روانی با هدایت یکی از نمایندگان سابق مجلس ششم از کشور بلژیک حکایت از آن داشت که چپهای ستادی از لیست پیشنهادی به مجلس راضی نیستند، البته ساعتی بعد و پس از انتشار اسامی کابینه پیشنهادی دولت مشخص شد که فهرست ارائهشده نزدیک به سلایق اصلاحطلبان است و پزشکیان روی اصول خود در تشکیل «دولت وفاق» ایستاده است.
پزشکیان موردپسند چپها چه ویژگیهایی دارد؟
اما به نظر میرسید که فهرست نهایی رئیسجمهور به مذاق برخی اصلاحطلبان رادیکال چون جبهه اصلاحات خوش نیامده است، این جریان سیاسی اعتقاد به آن دارد که پزشکیان را افرادی چون آذر منصوری رئیسجمهور کردهاند و «دولت سوم خاتمی» حداقل خواسته آنها پس از پیروزی در انتخابات است.
اشاره آنها به دولت سوم خاتمی، تشکیل کابینهای بود که صفرتا صد آن توسط اصلاحطلبان رادیکال چیده شده باشد و بیش از آنکه برای اداره امور کشور مناسب باشد درصدد راهاندازی دولت جنگ خیابانی چیزی شبیه روزهایی در سال ۷۸ تا ۸۳ گردد، اصلاحطلبان برای راهاندازی چنین دولتی فشار سنگینی به پزشکیان وارد کرده بودند.
تا جایی که محمد خاتمی بدون قرار قبلی به ساختمان قرمز و محل استقرار دولت رفته و مدام زیر گوش پزشکیان میخواند که کابینهاش باید تابلو مشخص داشته باشد، ازجمله آنکه وزیر کشور، اطلاعات و وزارت خارجه بهگونهای تعیین شوند که تابع جبهه اصلاحات باشند و نه نظام اداری و اجرایی کشور!
شنیدهشده است که محمد خاتمی در آن دیدار لیست کابینه پیشنهادی خود را به مسعود پزشکیان تحویل داده اما رئیسجمهور از پذیرش آن سرباز زده بود، همین رفتارهای مستقل از جانب مسعود پزشکیان باعث شد تا خیلی زودتر از تصورات قبلی (۳۷ روز) اصلاحطلبان رادیکال و برانداز حساب خودشان را از دولت پزشکیان جدا کرده و عطای آن را به لقایش ببخشند. این جدایی علائم و اشارات روشنی نیز دارد.
آذر منصوری که این روزها خود را زنی رئیسجمهور ساز در محافل خصوصی مینامد درباره وضعیت کابینه میگوید:
تعریف ما از دولت وفاق ملی بههیچوجه به مفهوم سهمدهی به جناحهای سیاسی نبوده و نیست. چهبسا جبهه اصلاحات ایران هم اعلام کرد که به دنبال سهم خواهی از دولت پزشکیان نیست. ازنظر ما شاخصهای این وفاق ملی مهم است. درواقع دولت وفاق ملی باید برآیند شعار ایران برای همه ایرانیان باشد.
دولت وفاق ملی، دولت ائتلافی نیست؛ دولت ائتلافی صاحب ندارد و هیچکس پاسخگوی آن نیست. این مطالبه جامعه و بهخصوص رأیدهندگان به ایشان است که در خصوص گشت ارشاد و فیلترینگ شاهد تغییر سیاستها و رفتارهای غلط باشیم و نه تداوم آن!
جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات ایران که تصور داشت میتواند وزیر کشور شود پس از نرسیدن به جایگاه دلخواه در شبکه ایکس نوشته است:
اگر قرار بر ادامه سکانداری نظامیان و شبهنظامیان بر سیاست و عدمتغییر رویکردهای امنیتی نسبت به فعالان سیاسی داخل نظام بود، چه ضرورتی به برگزاری انتخابات و تحمیل اینهمه هزینه به کشور و بازی باروح و روان مردم و بهویژه جوانان بود؟ جناب دکتر پزشکیان درنهایت، شخص رئیسجمهور مسئول کابینه است و هیچ لابیگر و عنصر تحمیلگری حاضر نخواهد شد، مسئولیت دولت را بپذیرد. پس تا زمان هست، تجدیدنظر فرمایید.
جبهه اصلاحات نیز با انتشار یک بیانیه که باعجله نیز تنظیمشده تیر آخر را برای فشار به دولت شلیک کرده و با ادبیاتی عجیب و نیز تهدید رئیسجمهور نوشته است:
اگر در گامهای اول شکلگیری دولت خود، پیام امیدبخشی به مردم ندهید، نهتنها اعتماد ایجادشده در رأیدهندگان سلب خواهد شد، بلکه شما نیز پشتوانه لازم را برای پیگیری وعدههای دادهشده خود به مردم در انتخابات، از دست خواهید داد. این در حالی است که ناکامی دولت شما نیز هیچ نفعی برای حاکمیت در جهت ترمیم شکافها و گسستهای خود با ملت در پی نخواهد داشت. از این روی جبهه اصلاحات ایران بر این باور است که موفقیت شما در راستای تأمین حقوق ملت، به نفع مجموعه حکمرانی خواهد بود و فرصتی دیگر تا سایر ارکان حاکمیت نهتنها مانعی در مسیر برنامههای شما ایجاد نکنند بلکه همه توان، ظرفیت و منابع خود را برای موفقیت دولت چهاردهم بهکارگیرند.
البته فشارهای متعدد داخلی و خارجی از سوی اصلاحطلبان رادیکال برای به خط کردن پزشکیان جواب نداده و همین مسئله باعث شد که در آخرین ساعات شب گذشته ظریف که این روزها خود را معاون راهبردی و همه کاره دولت میخواند با یک بیانیه از قبل تهیهشده از دولت استعفا بدهد.
وزیر سابق خارجه در این متن که ابتدا وانتهایش باهم همخوانی ندارد نوشته است که نمیتواند مسئولیت چنین کابینهای را بپذیرد و برای همین به دانشگاه بازخواهد گشت! این جمله بهخوبی نشان میداد که زدن زیر میز بازی آنها در همان روزهای اول شکلگیری دولت در خود حکایتها دارد.
ازجمله آنکه برخلاف پیشبینیهای قبلی اصلاحطلبان پزشکیان یک وامدار به آنها نیست که بافرمان چپها حرکت کرده و با اشاره آنها ترمز بزند، رئیسجمهور همانند گذشته نشان داده که فرا حزبی عمل کرده و وابسته متغیر به چپ و راست ندارد، این ویژگی به مذاق اصلاحطلبان خوش نیامده و ظریف را مجبور به استعفای شبانه کردهاند تا تهدید به خالی کردن پشت رئیسجمهور را به اندرونیهای داخلی دولت نیز بکشند.
رئیسجمهور را باید در دریای مواج رها کرد!
از نگاه اصلاحطلبان پزشکیان بدون حامیان ستادی در دریایی مواج و اتمسفر سیاسی تودرتو گمشده و خیلی زودتر از تصورات غرق خواهد شد، این برداشت حزبی و قبیلهای از دولت بهخوبی نشان میدهد که شعارهایی چون «منافع ملی» برای این جریان سیاسی چه تعریف خاص و عجیبی دارد.
البته استفاده دوباره از ظریف برای فشار به رئیسجمهور نیز قابلتوجه است، اصلاحطلبان رادیکال معتقدند که در انتخابات ظریف برای پزشکیان کُت از تن درآورده و حالا باید معلوم شود که این کت بر تن چه کسی است!
این جمله توهینآمیز نشان میدهد که چپ رادیکال پزشکیان را پلی برای عبور از مرحله فعلی به دوران دیگر که حامل برخوردهای اجتماعی است تصور کرده و دولت تشکیلشده را ابزار آن میبیند، از نگاه این گروه سیاسی پزشکیان نه به قانون اساسی بلکه باید به بیانیه ۱۵ مادهای خاتمی که پس از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نگارش شده متعهد باشد.
ظریف برای سر خط کردن پزشکیان نقش یک کارت بازی را دارد، وزیر سابق خارجه نشان داده که وابسته به تحلیلهای احساسی است که بهسادگی میتوان روی او سوار شد، از همین روی چپها سعی کردند با استفاده از فشار ظریف درجه رفتاری پزشکیان را تنظیم کنند، البته این بازی یک خطای بزرگ هم داشت ازجمله آنکه استعفاهای مکرر و قهر و آشتیهای ظریف آنقدر نخنما شده که تقریباً کسی روی آن حساب خاصی نمیکند.
ظریف بیش از این پنج بار دیگر نیز قهر کرده است و هر بار با کوتاه آمدن رئیسجمهور وقت به سرکار خود بازگشته است، ازجمله آن در سفر نخست روحانی به نیویورک در سال ۱۳۹۲ بود که برخی مشاورین آقای رئیسجمهور بدون هماهنگی تلاش کرده بودند نشست وزرای خارجهٔ پنج بهاضافه یک و ایران را به نشست سران تبدیل کنند.
و مهمترین آنکه سال ۹۷ و در جریان سفر بشار اسد به تهران روی داد که بعدها ظریف در برخی محافل خصوصی درباره آن گفت که نه به دلیل اختلاف با نیروی قدس سپاه بلکه به دلیل بیتوجهی دفتر روحانی به جایگاه وزیر خارجه شبانه استعفا داده است.
به نظر میرسد که این بار هم برخی محافل سیاسی تلاش کردند که با گرفتن رگ خواب ظریف در دست خود از معاون رئیسجمهور بهعنوان «اهرم فشار حداکثری» استفاده کنند، این خطای راهبردی البته با تصحیح حسامالدین آشنا و دادن سرخط جدیدی چون رد صلاحیت ظریف روبهرو شد که بازتاب خاصی نیز پیدا نکرده و ناظران بهخوبی میدانند که چه کسی ظریف را وادار به جدایی شبانه از پزشکیان کرده است.
شاید ظریف خوب میداند که استفاده ابزاری از او برای فشار اصلاحطلبان رادیکال چه اثرات سویی خواهد داشت و احتمالاً هنوز از یاد نبرده که مهمترین دشمنان او در سیاست داخلی نه جناح رقیب بلکه همان جبهه اصلاحات و تیم اطرافیان روحانی است که هیچگاه راضی نشد شخصی مانند جواد ظریف را نامزد اختصاصی خود برای انتخابات کند!
اما این پشت پا زدن به رئیسجمهور و افزایش فشارها چندوجهی به دولت آنهم در آستانه راه افتادنش باهدف به بنبست کشیدن مسیر آن در خود حکایتهایی دارد که در چند فاز برنامهریزیشده و با استعفای ظریف کلید خورده است، نیش و کنایههای چپها به پزشکیان و استفاده از جملات توهینآمیز علیه جایگاه ریاست جمهوری تنها مقدمه این آتشبازی است.