«سونامی خاموش بیدینی» یا «آب گوارای دینداری»؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مدتی است که برخی از نویسندگان سکولار و لائیک، دائماً از گسترش بیدینی و خداناباوری و شکاکیت دینی در کشورهای مسلماننشین، از جمله ایران، میگویند و مینویسند!
طنز ماجرا اینجاست که بسیاری از نویسندگان ایرانی مدعای خود را مستند میکنند به مقاله یکی از نویسندگان سکولار و لیبرال غربی، به نام جک دیوید اِلِر! [که نه تنها هیچ شناختی از ایران ندارد، بلکه به گمانم نتواند موقعیت جغرافیایی ایران را هم بر روی نقشه نشان دهد!] وی چند سال قبل در مقالهای با عنوان «سونامیِ خاموش: بیدینی و خداناباوری در جهانِ اسلام» مدعی شد که یک سونامی سکولاریسم و بلکه الحاد در جهان اسلام در حال شکلگیری است!
بدون آنکه بخواهم گرایش به الحاد و بیدینی را منکر شوم، اما ادعای سونامی بیدینی و الحاد در جوامع اسلامی، یکی از بزرگترین سونامیهای توهمی و تخیلی در جهان واقعیتهاست.
واقعیت کشورهای اسلامی و بلکه واقعیت ملموس و مستند از مسلمانان در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز، آن است که اسلام و مسلمانان در طول تاریخ خود از چنین قدرت و اقتدار و مدافعان پرشور و امیدواری، که در حال حاضر دارد، برخوردار نبوده است.
فیالمثل در ایران اسلامی، در هیچ برههای از تاریخ، آنگونه که الان شاهدیم، سراغ نداریم که میلیونها جوان و نوجوان حاضر باشند مشتاقانه جان خود را فدای اسلام و حفظ نظام اسلامی کنند. هرگز سراغ نداشتهایم که میلیونها جوان ایرانی و دهها میلیون جوان و نوجوان مسلمان، مشتاق دفاع از مظلومان و مبارزه با ظلم و استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل باشند. در طول تاریخ ایران اسلامی، سراغ نداشتهایم که صدهاهزار از جوانان و نوجوانان آن ماهها قبل از فرارسیدن ایام سه روزه اعتکاف رجبیه، برای آن ثبتنام کنند و بعضاً برای آنکه در قرعهکشی نام آنان انتخاب شود، یک هفته روزه نذر کنند!
در تاریخ ایران و اسلام سراغ نداشته و نداریم که سالانه دهها میلیون انسان، و غالباً جوان و نوجوان مشتاقانه به زیارت اربعین بروند، و میلیونها نفر نیز که توفیق شرکت در پیادهروی اربعین را در کربلا نداشتهاند، در شهرها و کشورهای خود، پیادهرویهای میلیونی جاماندگان اربعین را برگزار کنند!
بعضاً، میگویند برخی از اموری که برشمردید، «آیین» و «مناسک»اند و نه «ایمان» و «عقیده»! بیچارهها نمیدانند، که آیینها و مناسک، «نمود» و «نماد» ایمان و عقیدهاند! تا ایمان در ذهن و ضمیر نهادینه نشده باشد، که فرد دلبسته و دلداده مناسک ایمانی نمیشود! دین، مجموعهای از بینشها و گرایشها و کنشهاست؛ و آیینها و مناسک و شعائر «شکل ظاهری آن لایههای باطنی دین» است.
افزون بر آن، هرگز در طول تاریخ سراغ نداشتهایم که دین، اینچنین زنده و بانشاط در ابعاد مختلف زیست مسلمانان حضور داشته باشد. به تعبیر دیگر، در دوران معاصر، دین در موقعیتی فرانهادی قرار گرفته است. مسلمانان به دنبال آنند که نهادهای خانواده، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، اوقات فراغت و هنر و ادبیات را نیز در چارچوب دین سامان دهند.
اما وقتی کسانی به عمد چشمان خود را بر این واقعیتها میبندند چه باید کرد؟!
وقتی کسانی نمیتوانند یا نمیخواهند واقعیتهای ملموس را در اطراف خود بنگرند چه میتوان کرد؟!
و وقتی عدهای به حکم صفت «حضرت طوطی» آنچه «استاد غربیشان» میگوید، نشخوار میکنند، چه باید کرد؟!
احمدحسین شریفی