«حال کتاب کودک و نوجوان خوب نیست»
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تیمور آقامحمدی نویسنده و داستان نویس در گفتوگویی، از نگارش رمان تازهاش در حوزه نوجوان خبرداد. این نویسنده با اشاره به طرح این رمان گفت: این رمان نه درباره طلاق بلکه در مورد «ترس از طلاق» است؛ شاید تعداد کسانیکه درگیر مسئله طلاقاند زیاد نباشد، اما تعداد خانوادههایی که از طلاق استفاده ابزاری میکنند، یقیناً خیلی بیشتر است.
وی ادامه داد: این خانواده در سفری جادهای به شناخت بیشتر از خود و مسائلشان میرسند. همهچیز با یک قرارداد شروع میشود که نغمه، دختر سیزده ساله و شخصیت اصلی رمان با مخاطب میبندد. هر کسی که دوست دارد وارد دنیای عجیب و غریب نغمه شود و از راز جادویی او مطلع شود، باید این قرارداد را امضا کند. آقامحمدی اشاره کرد که اخیرا رمان بزرگسالی را نیز به اتمام رسانده و تحویل انتشارات سوره مهر داده است. وی افزود: قصه رمان «آنجا» در 20 سال بعد یعنی سال 1420 میگذرد. یک ایرانی سر از روسیه درآورده و به اتفاق زن و مردی ژاپنی وارد ماجراهایی میشوند که اثری جهانی دارد و نسبت ما با همسایگانمان را تغییر میدهد. کوشیدهام در این رمان به حفرههایی بیندیشم که با عهدنامههای گلستان و ترکمانچای در دل هر ایران وطندوستی ایجاد شد و با جدایی بحرین از ایران، عمیقتر هم شد. این سوال مطرح میشود که نسبت منِ ایرانی با این فراق و جدایی چیست؟ آیا آنها هم دلشان برای ایران تنگ میشود؟ امیدوارم با همت ناشر، کتابم به نمایشگاه کتاب سال بعد برسد.
این پژوهشگر ادبی که برخی از آثارش در حوزه نوجوان است و در این حوزه دغدغه دارد، با بیان که حال و احوال حوزه کودک و نوجوان خوب نیست، بیان کرد: در کنار اینکه مدتها است که سیل ترجمه در بازار کتاب ما جاری شده و فروشگاههای ما از آثار خوب و گاهی فاجعهبار خارجی پر شده، کتابهای تألیفی ارزنده ما هم روزبهروز کمتر شده است. نویسنده رمان نوجوان «تو خواب میکائیل هستی» ادامه داد: در طول سال آثار خوب کودک و نوجوان، آنقدری کم است که از عدد انگشتهای یک دست فراتر نمیرود.
حالا هی ایراد بگیریم که آمار ترجمه بالا رفته و جای ما در ویترین کتابفروشیها و قفسههای شخصی مخاطبان تنگ شده اما واقعیت این است که حرف تازهای نداریم و بنایی که میسازیم خشتهای سستی دارد. او به سلیقه و ترجیح مخاطبان به سمت آثار ترجمه شده اشاره کرد و گفت: باید پذیرفت که اعتماد مخاطب ایرانی به آثار ترجمه بسیار بسیار بیش از تألیف است.
این که چرا به این نقطه رسیدهایم فکر میکنم دلایل زیادی داشته باشد؛ اگر خلاقیت به حلقه مفقوده آثار ایرانی تبدیل نمیشد، اگر والدین کتابخوانی میداشتیم که درنهایت اثرگذار در انتخاب کتاب برای بچهها باشند، اگر شوراهای کتاب ناشران بزرگ از روند جاری ادبیات جهان و ایران جا نمیماندند، شاید میشد انتظار داشت که ادبیات ما نفسی تازه بکشد و دست در دست مخاطب بگذارد.
نویسنده رمان نوجوان در پایان تاکید کرد: کتاب، جایگزین ندارد. جامعه بدون کتاب اصیل، جامعهای مُرده و ایستا است. برای شناخت دنیا تاریخ میخوانیم، اما برای فهم درست و حسکردن زندگی آدمها به سراغ ادبیات میرویم. هنوز روسیه در آثار نویسندگانش تماشایی است، ژاپن را در کتابهای آنان میشود دید، برای رفتن به کوچهها و کافههای پاریس باید کتاب داستان را گشود.
آیا نمیشود تجربه دیدار آدمها، خانهها، خیابانها و محلات تهران، تبریز، اصفهان و شیراز را به مخاطبان ایران و جهان هدیه داد؟ احساس میکنم بسیاری از نویسندگان ما هنوز در خودشان گم شدهاند و توانایی آن را ندارند که نظری به بیرون از خود بیندازند. مخاطبانی که ما را نمیخوانند گناهی ندارند، باید بپرسیم ما چه چیز قابلی برای عرضه داریم.