از تحصیل تا تأسیس مؤسسه قرآنی
ـ ضمن معرفی خود بفرمایید ارتباطتان با حوزه از کجا و چگونه آغاز شد و تا چه مقطعی در حوزه تحصیل کردهاید؟
اینجانب حمیده جوادی سال ۵۱ در خانواده مذهبی، فرهنگی بم بدنیا آمدم و در حال حاضر نیز ساکن این شهر و طلبه سطح دو هستم.
از اوایل کودکی بخاطر علاقه شدید همراه مادرم درحوزه علمیه رفت و آمد میکردم و پای صحبتهای اساتیدی چون علامه آیت اللهی مینشستم، بعد از دیپلم در جامعة الزهرا (س) بهصورت غیرحضوری درس میخواندم و همزمان که سال دوم بودم صمدیه درحوزه علمیه تدریس نمودم که تاکنون ادامه دارد.
ـ فعالیت خود را از چه زمانی شروع کردید؟
در حین تدریس برای تبلیغ در مدارس راهنمایی و دبیرستان انجام وظیفه میکردم بعد از زلزله دلخراش ۵ دی ماه ۸۲، خانم ولندیاری، معاون قرآن اداره کل از بنده خواستند برای روحیه خانمها مؤسسهای تاسیس کنند و من درخدمتشان باشم که الحمدلله استقبال خیلی خوب بود و اینگونه بنده مدیر موسسه بشارت شدم.
ـ با حوزه در چه بخشهایی همکاری دارید؟
درسال ۸۵ نیاز مبرم مردم فهرج و روستاهای اطراف را مبنی بر کار فرهنگی، قرآنی دیدم و مؤسسه بشری فهرج را تأسیس کردم که در ۷ مکان مختلف کلاسهایی با رشتههای متفاوت بنا بر نیاز برگزار میکردم.
اردیبهشت ۸۶ به دعوت فرماندار فهرج که شرق شهر بم میباشد، به نام آقای زینالصالحین با مربیان رشتههای مختلف به فهرج و از آنجا به بخش نگین کویر برای بازدید رفتیم، یکی ازخانمهای همان محله سوره زلزال را برای شروع جلسه خواند که متاسفانه بیش از ده غلط داشت که همان روز تصمیم گرفتیم برای آموزش قرآن هفته ای ۳ روز اسماعیل آباد بخش نگین کویر برویم که رفت و برگشت در حالت عادی ۳ ساعت زمان میبرد و اگر گرفتار طوفان شن میشدیم حتی بیشتر زمان میبرد.
مربیان را تقسیم کردم و ۳ روز در فهرج کلاس برگزار میشد، بعداز یکسال ۳۰ مربی مجرب تربیت شد که یک کلاس سه کهور، یک کلاس اسماعیل آباد، یک کلاس اسلام آباد، یک کلاس اسد ابادانگوری تا ۱۲ سال مدیریت کردم همین که خیالم راحت شد مؤسسه را بخودشان واگذار کردم.
در سال ۸۶ از سوی حوزه علمیه، دوره تدبر در قرآن را در خدمت استاد گرانقدر صبوحی جزء ۳۰ گذراندم و در سال ۹۲ از طرف اداره ارشاد کل تا سوره محمد(ص) را گذراندم که در سخنرانی هام استفاده میکنم.
در مؤسساتی که تأسیس شده، رشته روخوانی و روانخوانی، تجوید، حفظ، مفاهیم و تدبر در قرآن کریم تدریس میشود.
در سال ۸۹ فرمانده پایگاه امالبنین(س) شدم که ۳۰۰ بسیجی را بعد از تست گرفتن در کلاس های آموزشی با قرآن و مسائل روز آشنا کردم.
در سال ۹۶ همزمان با تأسیس پیش دبستانی و دوره ابتدایی، خانه قرآنی شهری در بم تأسیس کردم و در طی این سالها برای انتخابات شورا، مجلس و ریاست جمهوری فعالیت داشتم و ان شاء الله ادامه دار باشد.
ـ از خاطرات خود در این دوران بگویید؟
هم اکنون روزهای یکشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و صبح جمعه سخنرانی دارم و خاطره جالبی که برایم رخ داده این است که روزی قرار بود یکی از مربیان را به بخش اسماعیل آباد ببرم، متاسفانه هزینه بنزین نداشتم اول صبح متوسل به قرآن شدم و تا ظهر صبر کردم، خبری نشد رفتم بچهها را از مدرسه آوردم، دخترم گفت ناهار نمیخورم تا قالی اتاقم را جابجا کنی، من که خیلی کلافه بودم با ناراحتی کمکش کردم که یک دفعه دست برد زیر قالی گفت مامان پول! نگاه کردم دقیقا همان اندازه که میخواستم بودند ازخوشحالی سریع آماده شدم و رفتم دنبال مربی و سر وقت کلاس حاضر شدیم.