۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۷۷۶۸۰۶

نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت

نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
نمایشگاه قرآن طبق روال هرساله در ماه مبارک رمضان باپرجاست و مصلای امام خمینی، این روزها میزبان کلام‌خداست.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دوباره ماه مبارک رمضان است؛ مهمانی خدا و ماه قرآن. امسال هم مانند سال‌های گذشته، نمایشگاه قرآن در مصلای امام خمینی(ره) برپا است؛ نمایشگاهی که هرساله میزبان خانواده‌های روزه‌داری است با افطاری‌های ساده خود به نمایشگاه می‌آیند و همان جا افطار می‌کنند. اما این بار فرق عمده آن گره خوردن این ایام با روزهای پر تلاطم شب‌های عید است. مصلی اکنون هم میزبان نمایشگاه قرآن و هم نمایشگاه بهاره است. هم‌زمانی و هم‌مکانی این دو نمایشگاه هم خود محل بحث است.ورود همراه با نم نم باراناز درب بهشتی در کنار مترو بهشتی وارد مصلی می‌شوم. می‌دانم که پیاده‌روی‌ طولانی تا شبستان اصلی در پیش دارم. گفته شده بود ون‌هایی برای جا به جایی مردم از ورودی‌ها تا شبستان و مکان اصلی نمایشگاه، در مکان استقرار خواهند داشت اما هرچه چشم می‌چرخانم، آن‌ها را نمی‌بینم. ناچار پیاده‌روی را انتخاب می‌کنم و خودم را با تنفس هوای پاک دلداری می‌دهم. هوا بدجور گرفته است و نم نمکی هم باران می‌بارد. هم‌زمان از بلندگوهای مصلی صدای قرآن پخش می‌شود. در طول مسیر مدام بنر تبلیغاتی نمایشگاه‌های بهاره را می‌بینم و رفت و آمد آدم‌ها در همکف شبستان شرقی نشان می‌دهد بازار آن جا حسابی گرم است.میان راه ون‌هایی را می‌بینم که مسافران را پیاده می‌کنند و احتمالا به محل استقرارشان که درب مترو است، برمی‌گردند.بعد از چند دقیقه پیاده‌روی به درب شبستان اصلی می‌رسم اما خبری از نمایشگاه نیست. از شیشه درون شبستان را نگاه می‌کنم که سراسر موکت پهن شده است. نگاهم را به مسیر رفت و آمد آدم‌ها می‌اندازم تا بتوانم درب ورود را پیدا کنم.
 
در نهایت از یک خانم می‌پرسم« نمایشگاه قرآن کجاست؟»توضیح می‌دهد که باید خودم را به درب ۵۴ شبستان برسانم. بعدتر متوجه می‌شوم که بخش زیادی از مصلی را برای برپایی نماز جدا کرده‌اند.تقریبا مسافت زیادی را طی می‌کنم تا به درب ۵۴ برسم. از هوش مصنوعی تا مشاوره‌های ازدواجدر لحظه ورود مواجه می‌شوم با طنین قرآن و هم زمان از طرف دیگری صدای سرودخوانی به گوش می‌رسد. در نگاه اول، چشمم جذب تونلی می‌شود که بالای آن نوشته شده «تونل هوش مصنوعی». کنجکاوانه وارد تونل می‌شوم و در انتهای آن می‌رسم به صفحه‌ای که بالای آن نوشته شده «کارگاه مهارت‌افزایی هوش مصنوعی» و بخش‌های دیگری چون «هوش مصنوعی و تمدن اسلامی». بار دیگر اهمیت هوش مصنوعی در عصر حاضر خودش را نشانم می‌دهد.
 
نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
 
غرفه‌های مختلف با طراحی‌هایی که برخی ساده و مختصر و برخی بزرگ‌تر و جذاب‌تر در کنار هم قرار گرفته‌اند. حضور مردم نه آن چنان گرم و پرشور است و نه آن چنان کم‌رمق. بیشتر آن‌ها خانوادگی به بازدید از این نمایشگاه آمده‌اند. حضور کودکان و نوجوانان جنبه جذاب دیگر این نمایشگاه است. چشم که می‌چرخانم بیشترین غرفه‌هایی که می‌بینم مربوط به محافل قرآنی، مشاوره، نمایشگاهی از تابلوهای خطی و قرآنی و مانند این‌ها است. هنوز کتاب «قرآن» و طرح‌های مختلف آن و بخش مکتوب نمایشگاه را پیدا نکرده‌ام.همچنان که به دنبال بخش مکتوب می‌گردم، به غرفه‌های مختلف هم سری می‌زنم. وارد غرفه بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) که تابلوهای مختلفی از خط‌نگاره‌ها دارد. مسئول غرفه می‌گوید:«در غرفه‌مان یک نسخه از قرآن منتسب به امام رضا(ع) داریم که به تازگی از گنجینه آستان قدس رضوی استخراج شده است .»
 
نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
نگاهی به آن قرآن می‌اندازم. صفحات آن به سبک قدیمی طراحی شده است و اگرچه نسخه اصلی نیست و می‌توان بدون نگرانی به آن دست زد، اما جلوی خودم را می‌گیرم که به آن دست نزنم.مسئول غرفه درمورد فضای نمایشگاه می‌گوید:«فضای نمایشگاه، فضای بانشاطی است؛ به ویژه که در روزهای پایانی سال هستیم. مردم با خانواده به اینجا می‌آیند و یک افطاری ساده دور هم می‌خورند. همین موارد ساده تاثیر دارد و می‌تواند موجب بهبود شرایط خانوادگی شود. بسیاری از مشکلات به برکت همین قرآن حل می‌شود؛چرا که قرآن نور است.»او ادامه می‌دهد:« باید حضور مردم تقویت شود. ما هم باید این میل و رغبت مردم را با جذابیت‌های مختلف بیشتر کنیم تا هرچه بیشتر این رویداد مردمی شود.»از غرفه که بیرون می‌آیم به غرفه‌ای برمی‌خورم که سفره عقد جمع و جوری چیده و در کنارش میز و صندلی‌هایی که به گمانم برای مشاوره و گفت‌وگو پیرامون بحث ازدواج است.
 
نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
در سمت دیگر سالن، در غرفه‌ای هنرمندی مشغول کشیدن طرحی با شن است. دور او نوجوانان جمع شده‌اند و به حرکت دستان او چشم دوخته‌اند که دارد یک پرنده می‌کشد. بعد بلافاصله آن نقش را بهم می‌زند تا طرحی نو بیافریند. جلوتر از آن هم در غرفه دیگری، هنرمندی مشغول نقاشی از چهره قهرمانان ما است؛ «شهید سردار سلیمانی»،« شهید سیدحسن نصرالله» را از پیش کشیده و اکنون هم تصویر «امام خمینی (ره)».
 
غرفه «ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی هنری مساجد کشور» در مرکز نمایشگاه، اما جذابیت دیگری دارد؛ این غرفه شبیه به یک مسجد طراحی شده با یک حوض کوچک میان آن که گلدان‌ها به دورش حلقه‌ زدند.
 
زیارت از راه دورهمچنان که غرفه‌ها را به ترتیب می‌گردم، چیزی توجهم را جلب می‌کند. در غرفه شهرداری تهران مردم عینک‌های واقعیت مجازی به چشم می‌زنند و نمی‌دانم چه می‌بینند که اینقدر به شور می‌آیند. از مسئول غرفه درمورد جزییات می‌پرسم.او می‌گوید:« از طریق این عینک‌ها آیات قرآن کریم همراه با تصویر و ترجمه را برای مردم به نمایش می‌گذاریم و علاوه بر آن زیارت‌های مجازی کربلا، نجف و حرم امام رضا(ع) را هم خواهند داشت.»
 
نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
 
او به صفحات دیجیتال کنار غرفه اشاره می‌کند و می‌گوید:«با استفاده از آن صفحات لمسی افراد می‌توانند در جشنواره قرآنی آرمان شرکت کنند که هدیه آن نیم میلیارد تومان است. در قسمت دیگر غرفه نیز قاریان ممتاز به خصوص نوجوانان حضور پیدا می‌کنند.»در قسمت دیگر غرفه هنوز افرادی مشغول طراحی و آماده سازی هستند. وقتی درمورد آن می‌پرسم، مسئول غرفه می‌گوید:« این قسمت یک بخش ویژه با طراحی کعبه است اما هنوز آماده نشده. درون کعبه یک دیوار بزرگ داریم که بر روی آن سوره انفطار و الشمس را به صورت تصویری برای مخاطب به نمایش می‌گذاریم.»از سمتی از سالن، صدای سرودی از گروه سرود «نجم‌الثاقب» را می‌شنوم. به سمت صدا می‌روم؛ جمعی از نوجوانان در حال خوانش آن سرود هستند:« شه مردانه، فراتر از انسانه، حقیقته قرآنه/علی الگوی ابوذر و سلمانه، صدای مظلومانه/ تا روز محشر، ولایت حیدر غیرقابل کتمانه»از آن‌ها که دور می‌شوم به غرفه‌ای می‌رسم که در آن هشت قله فتح شده توسط بانوان بعد از انقلاب اسلامی به تصویر کشیده شده و در حوزه‌های مختلفی چون ورزشی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی، علمی، اقتصادی بانوان موفق و اثرگذار را معرفی کرده‌اند. همچنان می‌چرخم و صدای قرآن سالن را پر کرده است. هنوز خبری از بخش مکتوب نیست. در این میان سری به بخش بین‌الملل می‌زنم که گفته می‌شود از کشورهایی چون عربستان، ترکیه، قطر، افغانستان، چین و عراق آمده‌اند.
 
نمایشگاه قرآن؛ هم زیارت و هم سیاحت
 
غرفه‌هایی با سردر «السلام علیک یا ابالفضل العباس» و «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین» آذین بسته شده‌اند. نیت می‌کنم و سلام می‌دهم: «به تو از دور سلام».با عبور از بخش بین‌الملل، پله‌ها را بالا می‌روم تا خودم را به طبقه بالا و محصولات صنایع دستی و قرآنی برسانم. جایی میان انگشترهای عقیق و کتیبه‌های « باز این چه شورش است...»وقتی باز هم بخش مکتوب را نمی‌بینم، از یکی از غرفه‌داران می‌پرسم که می‌داند بخش مکتوب کجا است؟می‌گوید:« باید از شبستان بیرون بروید. رواق غربی مصلی و آن جا که محصولات صنایع دستی هم قرار دارد.»در جستجوی بخش مکتوب بعد از خروج از شبستان، مسیر نسبتا طولانی را طی می‌کنم اما هیچ بنری برای اطلاع رسانی و راهنمایی برای رسیدن به بخش مکتوب نمی‌بینم. از رهگذر دیگری می‌پرسم و او می‌گوید همین مسیر را ادامه بده تا انتهای رواق غربی.
 
به حرفش گوش می‌کنم و در نهایت بخش مکتوب را در انتهایی‌ترین قسمت می‌بینم. از این که این بخش در این مکان نامناسب و دور از دسترس مخاطب قرار دارد آزرده می‌شوم. وارد سالن که می‌شوم می‌بینم فروشنده‌ها خطاب به فردی که ظاهرا مسئول تاسیسات مصلی است می‌گویند:« سیستم گرمایشی کار نمی‌کند. چند روز است که اینجا سرد است.»بالاخره چشمم به قرآن‌های نفیس در طرح‌های مختلف روشن می‌شود. با دیدن غرفه‌های کتاب به وجد می‌آیم. ناشران مختلفی آمده‌اند؛ «به نشر»، «انتشارات انقلاب اسلامی»، « کتابستان معرفت» و... اما با یک نگاه هم می‌توان فهمید تعداد کمتری نسبت به سال‌های قبل هستند. کنار غرفه‌ها می‌ایستم و از تک تکشان می‌پرسم اوضاع چطور است؟ همه‌شان از فضای بد سالن و در دسترس نبودن آن گله دارند. یکی از آن‌ها می‌گوید:« هرسال بخش مکتوب کوچکتر می‌شود.»یکی دیگر می‌گوید:« فروش نداریم.»از این که بخش مکتوب نمایشگاه قرآن به گفته ناشران این چنین به حاشیه رفته است، با آن که ذات این نمایشگاه کلام خدا است، ناراحت می‌شوم.محیط بخش مکتوب خلوت است. تعداد اندکی از افراد می‌آیند و کتاب‌ها را تورقی می‌کنند و گاه حتی خریداری نمی‌کنند. چشم می‌چرخانم و برخی از نشرهای معروف مثل قدیانی و جمکران را نمی‌بینم.از پرفروش‌های هر نشر می‌پرسم. «به نشر» می‌گوید کتاب‌های کودکشان در این چند روز پرفروش‌تر بوده و این خبر مسرت‌بخشی است.انتشارات انقلاب اسلامی هم می‌گوید:« کتاب‌های «هم‌رزمان حسین»، «جهاد تبیین»، «روایت اول شخص از شخص اول» جزو پرفروش‌های ما است.»
 
نشر معارف می‌گوید:« کتاب تازه ما به نام «قبله کعبه‌زاد» که ۸۰ پرده از فضائل امیرالمومنین(ع) را مطرح می‌کند، جزو پرفروش‌های ما است و کتاب «ستاره‌ها چیدنی نیستند» هم همچنان خوب می‌فروشد.»در همین زمان برق بخشی از سالن می‌پرد و فضا تاریک‌تر می‌شود. مدیر غرفه نشر معارف لبخند می‌زند و می‌گوید: « این هم وضع ماست.»افطار زیر سقف آسمانِ بارانیدلم نمی‌آید از بخش مکتوب دل بکنم اما ساعتم هشدار می‌دهد که نزدیک اذان است. از سالن بیرون می‌روم. با نزدیک‌تر شدن به ساعت اذان، فضای حیاط مصلی شلوغ‌تر می‌شود. عده‌ای با خود زیرانداز آورده و افطاری ساده‌ای چیده‌اند و خانوادگی نشسته‌اند. عده‌ای هم در صف طولانی دریافت افطار از غرفه‌های مستقر در حیاط مصلی هستند.هم‌زمان که صدای اذان در حیاط مصلی می‌پیچد، قطره‌های باران که تا ساعتی پیش نم نم بود، شدیدتر می‌شود؛آنقدر شدید که بساط مردم را جمع می‌کند و ناچار می‌شوند در زیر سقفی پناه بگیرند. ترکیب صدای اذان و باران شدید، حال روحانی خوشی را در فضا ایجاد می‌کند.
ارسال نظرات