کسادی کاسبی براندازی

اپوزیسیون خارجنشین ایران در بهار ۲۰۲۵ با بحرانی چندجانبه روبهرو است. از یک سو سیاستهای دولت دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش با قطع بودجههای حمایتی، این گروهها را در تنگنا قرار داده است، از سوی دیگر اختلافات داخلی که از پاییز ۱۴۰۱ آغاز شده بود، حالا به اوج خود رسیده است.
رضا پهلوی که بعد از امضای منشوری تحت عنوان همبستگی سعی در کنار هم قرار دادن ترکیب نامتجانسی از افراد در کنار هم داشت تا به این ترتیب اسپانسرهای دولتی براندازی در ایران را مجاب به واریز مبالغ بیشتر کند در همان نخستین روزها منشورش را گسسته دید.
اکنون مدتها پس از پایان این همبستگی نمایشی و پراکنده شدن اعضای آن، وضعیت تقابل بین اپوزیسیون به درجهای رسیده که خود علیه یکدیگر سند منتشر کرده و کاسبی بودن ماهیت براندازی برای منادیان آن را بیپروا فریاد میزنند.
* قطع بودجه و فاندهای اپوزیسیون در دولت ترامپ
دونالد ترامپ پس از بازگشت به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، وعده کاهش هزینههای دولت را عملی کرد. در فوریه ۲۰۲۵، کاخ سفید اعلام کرد کمکهای مالی خارجی به بیش از ۲۰۰ کشور و گروه وابسته تعلیق میشود.
این سیاست که با همراهی ایلان ماسک به عنوان مشاور اقتصادی پیش رفت، به قطع فاندهای اپوزیسیون ایرانی منجر شد. آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) که سالها بودجه گروههای ضد جمهوری اسلامی را تأمین میکرد، در ۳۰ مارس ۲۰۲۵ تعطیل شد. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا این تصمیم را با اشاره به ناکامی اپوزیسیون در تحولات ۱۴۰۱ و اختلافات داخلی آنها توجیه کرد. این اقدام، ضربهای مهلک به اپوزیسیون وارد کرد.
اسناد منتشرشده توسط پروپابلیکا در فوریه ۲۰۲۵ نشان میدهد مرکزی مثل «عبدالرحمن برومند» تا ۲۰۲۳ بیش از ۱۶ میلیون دلار دریافت کرده بود. حالا شبهرسانههایی چون اینترنشنال و سازمانهای تجزیهطلب و اپوزیسیونی که با عنوان فعالان حقوق بشر، براندازی را به پروژه درآمدزایی تبدیل کرده بودند با بحران مالی مواجه شدهاند. قطع بودجهها، آتش اختلافات داخلی اپوزیسیون را شعلهورتر کرده است. این تقابلها که ریشه در رقابت بر سر قدرت و منابع دارد، حالا به افشاگریها و حملات علنی تبدیل شده است.
* پروژه براندازی برای هر مؤسسه ضدایرانی ۲ میلیون دلار در سال درآمد داشته است
فردی به نام غزال مدیریان که در دعوای شکلگرفته بین اپوزیسیون اقدام به افشای فاندهای گرفته شده توسط برخی چهرههای اپوزیسیون میکند، اخیرا در یک گفتوگو جزئیات جدیدی از این فاندها را منتشر کرده است. مطابق آنچه این چهره نزدیک به سلطنتطلبان منتشر کرده است در گزارشهای مالی موسسات دریافتکننده فاند آمریکایی تا ۲۰۱۴ به نام «کمکهای ایران» شناخته میشد و سپس به «کمکهای خاور نزدیک» تغییر نام داد تا هویت دریافتکنندگان مخفی بماند.
در سامانه فدرال مشخص است که سالانه ۵۵ میلیون دلار (۲۰۲۱ تا۲۰۲۴) به پروژههای دموکراسی و حقوق بشر ایران اختصاص یافته اما دستاوردها گزارش نشده است. این عدم شفافیت، با بهانههای امنیتی انجام شده و به فساد و شکلگیری شبکههای مافیایی میان فاندگیران و دلالها منجر شده است.
این گروهها، با وجود بودجههای کلان (هر موسسه حدود ۲ میلیون دلار در سال)، دستاورد ملموسی برای براندازی در ایران نداشتهاند تا به این ترتیب وزیر خارجه آمریکا نیز به آن معترض و مدعی شود اپوزیسیون ضدایرانی از هر یک دلاری که دریافت کردهاند ۸۸ سنت را خودشان مصرف کردهاند.
* ترامپ پشت دست اپوزیسیون بازی نکرد
ترامپیستهای ایرانی که بعد از پیروزی او و حضورش در کاخ سفید، کف و سوت میزدند و با شجاعت از حمله آمریکا به ایران صحبت میکردند، از ۲۶ ژانویه که فرمان تعلیق کمکهای خارجی صادر شده، از اقدام جدید آمریکا «سورپرایز» شدند و این اقدام را هدیه ترامپ به جمهوری اسلامی خواندند.
رسانههای فارسیزبان اما بعد از صدور این فرمان، ژست رسانهای نگرانی برای مردم ایران گرفتند و این خط را دنبال کردند که قطع این کمکها، امکان دسترسی ایرانیها به اینترنت بدون محدودیت را دچار مشکل میکند. واقعیتی که تلاش میشود پشت این اظهار نگرانی برای مردم پنهان شود، این است که فاندهای براندازان بعد از این فرمان، در خطر نابودی قرار گرفته است. از زمانی که این حکم اجرایی شده، رسانههای فارسیزبان خارجنشین از جمله اینترنشنال به این موضوع پرداختهاند که اگر بودجه آنها قطع شود باید چه کنند.
برای مثال یکی از تحلیلگران حاضر در یکی از برنامهها به این موضوع اشاره کرد که «متأسفانه آقای ترامپ همیشه همه را با کارهایی که انجام میدهد، سورپرایز میکند. امید ما باید به آقای مارکو روبیو باشد». تحلیلگران این رسانه حالا و در حالی که بودجه آنها در معرض قطع شدن قرار گرفته، به نقطه صفر برگشتهاند و دیالوگی که در روزهای بعد از شکست پروژه ۱۴۰۱ بیان میکردند را تکرار میکنند: «همه اینها به ما ثابت میکند خودمان باید دشمن خودمان را از بین ببریم و نمیشود روی چیزهای دیگر حساب کرد». این رسانهها درحالی این ادعا را مطرح میکنند که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵ بخش زیادی از بودجه فعالیت آنها را دولتهای مختلف آمریکایی تأمین میکردند و تقریبا هیچ زمانی بدون بودجه آمریکا به فعالیتهای ضدایرانی نپرداختند.
سال ۲۰۰۴ کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان «حمایت از آزادی ایران» مطرح و سال ۲۰۰۶ تصویب کرد که به موجب آن بودجههایی برای تحقق این آزادی اختصاص میداد.
بر مبنای گزارشی که مرکز تحقیقات آمریکا منتشر کرده است، تنها در سال ۲۰۰۴ نزدیک به «۲ میلیون دلار» از این بودجه را برای پیشبرد آنچه آنها تحقق «دموکراسی برای ایران» میخواندند، اختصاص دادند. این میزان در سالهای بعد روندی صعودی به خود گرفت و در ۲۰۰۵، ۳ میلیون دلار شد.
سال ۲۰۰۶ این رقم، صعود قابل توجهی پیدا کرد و به ۱۱میلیون دلار رسید و از سال ۲۰۰۸ بودجه اختصاصی برای ایران به رقم ۶۰ میلیون دلار رسید. این بودجه اختصاصی در سالهای بعد تا ۴۰ میلیون دلار کاهش پیدا کرد. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ این رقم در ۳۰ میلیون دلار ثابت باقی ماند. رقم بودجه اختصاصی برای ایران در سال ۲۰۲۳ به بیش از ۶۸ میلیون دلار رسید.
حالا این بودجه تعلیق خواهد شد، آن هم توسط دولتی که براندازان تصور میکردند قرار است از همان روزهای ابتدایی ورودش به کاخ سفید، سیاست فشار حداکثری را علیه ایران کلید بزند. حالا اما به زعم آنها گویی این فشار حداکثری به طور معکوس و روی آنها اعمال شده است. همین موضوع هم باعث شده تا آنها تصور کنند گزینه ترامپ در مواجهه با ایران، نشستن پای میز مذاکره است.
* سلطنتطلبان خالهخرسه تیم برانداز شدند
اپوزیسیون ایران در مقایسه با پاییز ۱۴۰۱ بهشدت تحلیل رفته است. قطع بودجهها، ناکامی در جلب حمایت داخل ایران و اختلافات داخلی، این جریان را به مجموعهای پراکنده تبدیل کرده است. در این میان، نقش رضا پهلوی و سلطنتطلبان در تشدید تفرقه غیرقابلانکار است. ربع پهلوی از کنفرانس مونیخ اخراج شد، این اتفاق، که به تمسخر او توسط رقبا در ایکس منجر شد، نشان داد اصرار پهلوی بر رهبری خودخوانده، حتی در عرصه بینالمللی، به انزوای او و حامیانش انجامیده است.
در مارس ۲۰۲۵، برخی چهرههای نزدیک به پهلوی از اخراج تجزیهطلبان از یک نشست اپوزیسیون در لندن حمایت کردند. این اقدام به اعتراض گسترده آنها و اتهام «فاشیسم سلطنتی» به پهلوی منجر شد و شکاف ایدئولوژیک را عمیقتر کرد. حتی در میان خود سلطنتطلبان، انسجام وجود ندارد. ماجرای اخیر فخرآور و فایل صوتی جعلی، به جدالی داخلی تبدیل شد و نشان داد حامیان پهلوی نیز قادر به حفظ وحدت نیستند.
اخیرا امیرعباس فخرآور مدعی شد رضا پهلوی با او تماس گرفته و پیشنهاد همکاری داده است. او فایلی صوتی منتشر کرد که بعدا مشخص شد با هوش مصنوعی ساخته شده است. این اقدام، واکنش تند حامیان پهلوی را برانگیخت و به جدالی علنی در ایکس منجر شد. فخرآور سلطنتطلبان را به دروغگویی متهم کرد، در حالی که حامیان پهلوی او را «عامل نفوذی» خواندند.
البته بهترین نکته ماجرای فخرآور، مضحک بودن آن بود بهگونهای که برخی تصور میکردند او در حال اجرای یک استندآپکمدی است. به هر حال ماجرای فخرآور جدیدترین هنرنمایی سیرک اپوزیسیون با محوریت سلطنتطلبان سابق و فعلی بود.
این تقابلها، ظرفیت اپوزیسیون برای اثرگذاری را به صفر رسانده است. میتوان گفت نقش پهلوی و سلطنتطلبان، چه آگاهانه و چه ناخواسته، به نفع ایران و جمهوری اسلامی تمام شده است. آنها با ایجاد شکاف و تضعیف اتحاد، عملا راه را برای سقوط ایده براندازی و تبدیل شدن آن به یک سیرک هموار کردهاند.
اپوزیسیون ایران در آوریل ۲۰۲۵ در ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد. قطع بودجههای دولت ترامپ و تعطیلی USAID، این گروهها را فلج کرده، در حالی که دعواهای داخلی انسجام آنها را نابود کرده است، تا به این ترتیب آینده این جریان، بدون تغییر اساسی در رویکردهای شکستخورده پیشین کاملا تاریک به نظر برسد.
منبع: روزنامه وطن امروز