۱۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۰
کد خبر: ۷۷۸۳۲۳
واکنش‌ها به تخریب بقیع توسط وهابیون

مدرس اعتراض کرد، رضاخان سکوت!

مدرس اعتراض کرد، رضاخان سکوت!
واکنش علما و متدینان ایران به تخریب قبور بقیع، تنها یک واکنش عاطفی نبود، بلکه جلوه‌ای از مسئولیت‌پذیری دینی و سیاسی در برابر تحریف آشکار دین و هتک حرمت شعائر اسلامی بود.
تخریب قبور ائمه بقیع در سال ۱۳۴۴ هجری قمری توسط وهابیان، یکی از تلخ‌ترین و دردناک‌ترین حوادث تاریخ معاصر اسلام است. این اقدام که از سوی حاکمان تازه‌به‌قدرت‌رسیده نجد و حجاز صورت گرفت، واکنش‌های گسترده‌ای در جهان اسلام، به‌ویژه در میان شیعیان ایران و عراق برانگیخت. علما، مراجع و شخصیت‌های برجسته دینی و سیاسی، ازجمله سید حسن مدرس، آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمد خالصی، نقش مهمی در اعتراض به این فاجعه ایفا کردند. این مقاله به بررسی واکنش‌ها و تحلیل ابعاد سیاسی، مذهبی و تاریخی این حرکت اعتراضی می‌پردازد.
 
اعتراض سید حسن مدرس در مجلس شورای ملی
از نخستین و مهم‌ترین واکنش‌ها در ایران، نطق تاریخی آیت‌الله سید حسن مدرس در مجلس شورای ملی در تاریخ هشتم شهریور ۱۳۰۴ بود. وی در این نطق، تخریب قبور ائمه بقیع را تهدیدی علیه هویت دینی، ملی و فرهنگی مسلمانان دانست و با لحنی جدی هشدار داد که بی‌توجهی به این مسئله ممکن است تبعات خطرناک‌تری برای جامعه اسلامی در پی داشته باشد. مدرس، ضمن حمایت از پیشنهاد دولت برای تشکیل کمیسیونی ویژه جهت رسیدگی به این موضوع، خواستار آن شد که تمام ظرفیت دولت و مجلس در راستای مقابله با این فاجعه به‌ کار گرفته شود. او با صراحت اعلام کرد که هیچ موضوعی نباید بر این مسئله مقدم گردد.
 
نقش مراجع و آمادگی مردمی برای مقابله
در پی گسترش شایعات مبنی بر قصد وهابیان برای حمله به شهرهای مقدس عراق نظیر نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف، به‌ منظور هماهنگی و چاره‌اندیشی، تلگرافی به شیخ محمد خالصی در کاظمین ارسال کرد. شیخ خالصی، ضمن اطلاع‌رسانی به سید حسن مدرس، خود نیز با همراهی حدود سیصد هزار نفر از عشایر و قبایل منطقه آماده مقابله مسلحانه با وهابیان شد. در پاسخ، مدرس اعلام کرد که اگر لازم باشد، خود نیز به‌ همراه گروهی از مردم ایران به عراق خواهد آمد. این اقدام باعث شد شایعه حرکت مدرس از تهران و بسیج نیرو در میان مردم عراق منتشر شود و موجب تقویت روحیه دفاعی شیعیان گردد.
 
سکوت و بی‌عملی رضاخان
در این میان، رضاخان سردار سپه، که در آن زمان زمام امور سیاسی کشور را در دست داشت، ناچار شد تحت فشار افکار عمومی، در مجلس وعده دهد که شخصا موضوع را پیگیری خواهد کرد. اما برخلاف این وعده، هیچ اقدام مؤثری از سوی او برای حمایت از مقدسات اسلامی صورت نگرفت. این بی‌تفاوتی، فاصله میان حکومت وقت ایران و ارزش‌های دینی مردم را به‌روشنی نشان داد و به‌ نوعی مقدمه‌ای بر سیاست‌های ضدروحانیتی بود که در دهه‌های بعد توسط رضاخان پیگیری شد.
 
مبانی ایدئولوژیک وهابیان در تخریب اماکن مقدس
تخریب قبور و اماکن زیارتی نه صرفا عملی سیاسی، بلکه ریشه در اندیشه‌ای خاص دارد. وهابیان، با تکیه بر آموزه‌های احمد بن تیمیه و پیروی از محمد بن عبدالوهاب، هرگونه توسل، تبرک و زیارت قبور را بدعتی ناروا دانسته و با صراحت آن را شرک تلقی می‌کنند. این دیدگاه افراطی در تضاد آشکار با اجماع علمای مسلمان در طول تاریخ قرار دارد؛ علما نه‌تنها زیارت قبور پیامبر و اولیای الهی را جایز می‌دانستند، بلکه بسیاری آن را مستحب مؤکد می‌شمردند.
ابن تیمیه، بنیان‌گذار این نگرش انحرافی، حتی سفر برای زیارت قبر پیامبر اسلام را نیز عملی حرام دانسته و در فتوایی عجیب اعلام کرده بود که چنین سفری چون «سفر معصیت» است، نماز در آن باید به‌صورت کامل (و نه شکسته) خوانده شود. وهابیان نیز با اقتدا به او، زیارت روضه نبوی را «بدعت» و «زمینه‌ساز شرک» خوانده و در هر فرصتی که به اماکن زیارتی دست یافته‌اند، فاجعه‌ای رقم زده‌اند.
 
فاجعه تخریب بقیع
با تکمیل سلطه آل سعود بر منطقه حجاز در شوال ۱۳۴۴ هجری قمری، آنان دست به تخریب گسترده اماکن مقدس زدند. تمامی گنبدها، بارگاه‌ها، و نشانه‌های زیارتی که قرن‌ها مورد احترام مسلمانان بود، ویران گردید. این اقدامات نه‌تنها در مدینه، بلکه در سراسر مناطق تحت سلطه آنان اجرا شد. علاوه بر تخریب سازه‌ها، اشیاء نفیس و گران‌قیمت موجود در این اماکن نیز به غارت رفت. این جنایات، صفحات تاریکی را در تاریخ اسلام بر جای گذاشت که همچنان خاطره آن، دل‌های مسلمانان را به درد می‌آورد.
واکنش علما و متدینان ایران به تخریب قبور بقیع، تنها یک واکنش عاطفی نبود، بلکه جلوه‌ای از مسئولیت‌پذیری دینی و سیاسی در برابر تحریف آشکار دین و هتک حرمت شعائر اسلامی بود. از مدرس در مجلس تا بسیج مردمی در عراق، از تلگراف‌های علما تا سکوت معنادار رضاخان، همه این وقایع نمایانگر صف‌آرایی دو جبهه است: جبهه‌ای که در دفاع از میراث معنوی اسلام برخاست و جبهه‌ای که با بی‌تفاوتی یا همراهی، زمینه را برای اقدامات افراطی فراهم ساخت. این تجربه تاریخی، همچنان به‌عنوان نقطه‌ای مهم در حافظه جمعی مسلمانان باقی مانده و الهام‌بخش پایداری در برابر تحریف دین و مقدسات است.
 
 
برگرفته از:
 باقی، عبدالعلی (۱۳۷۰)، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، تهران: تفکر.
مکّی، حسین (۱۳۵۸)، مدرس قهرمان آزادی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
نجمی، محمد صادق (۱۳۹۰)، تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره (چاپ نهم)، تهران: مشعر.
موجانی، سیدعلی (۱۳۷۵)، مدرس و کمیسیون دفاع حرمین شریفین (ص. ۲۵-۳۵، ش. ۹)، روابط خارجی ختاری.
ارسال نظرات