۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶
کد خبر: ۷۹۵۱۴۷

مستشکل درس امام!

مستشکل درس امام!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در روایتی دست‌اول از خاطرات حضورش در درس اصول امام راحل، از منظره تماشایی مباحثات علمی این پدر و پسر و ویژگی‌های کم‌نظیر علمی شهید آیت الله مصطفی خمینی پرده برداشته است.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در میان چهره‌های درخشان تاریخ انقلاب اسلامی، نام شهید آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی به عنوان ستاره‌ای تابناک می‌درخشد. آن بزرگوار نه تنها به عنوان فرزند امام خمینی (ره) که به عنوان عالمی ژرف‌نگر، فقیهی نواندیش و مجاهدتی نستوه در حافظه تاریخ به یادگار مانده است. آنچه در ادامه می‌آید، بخشی از خاطرات مقام معظم رهبری از این شخصیت کم‌نظیر است که تصویری زنده و گویا از ابعاد مختلف علمی و اخلاقی آن شهید سعید ارائه می‌دهد. این روایت، گواهی است بر عظمت علمی و شجاعت فکری مردی که در محضر درس امام (ره) پرورش یافت و خود به چراغی فروزان برای طلاب و فضلای حوزه علمیه تبدیل شد.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت آیت‌اللّه سیّد مصطفی خمینی فرمودند:« مرحوم حاج آقا مصطفیٰ انسان برجسته‌ای بود. البتّه من این سالهای آخری که ایشان رفتند اوّل به ترکیه و بعد نجف، خب ایشان را دیگر ندیده بودیم؛ از دور از بعضی از احوال ایشان مطّلع بودیم؛ لکن وقتی ایشان قم بود و ما هم قم بودیم، کاملاً از نزدیک من ایشان را می‌شناختم. اوّلاً ایشان از لحاظ ذهن و استعداد علمی، جزو افراد کم‌نظیر بود؛ یعنی ایشان واقعاً [دارای] یک استعداد برتر و یک ذهن وقّاد که آقای رشاد تعبیر کردند و کاملاً درست است، بود. ایشان درس هم خوب خوانده بود؛ با اینکه حالا ایشان اهل گعده و مانند اینها هم بود -حالا ما که نمیدیدیم، [ولی] میگفتند ایشان در صحن، گاهی‌اوقات تا دو ساعت از شب آنجا گعده [داشت]- لکن بعد که میرفت منزل و مشغول مطالعه میشد، از همه‌ی آن‌کسانی‌که اَقرانش(هم‌پایگان) بودند، ایشان جلوتر بود؛ از همه‌شان، هم فاضل‌تر بود، هم فهیم‌تر بود. بنابراین از لحاظ علمی و از لحاظ ذهنی، یک‌چنین آدم برجسته‌ای بود.

 از لحاظ جرئت علمی هم همین‌جور بود؛ یعنی آدم با جرئتی بود. من یادم نمیرود اشکالات ایشان را سرِ درس امام؛ ایشان سرِ درس اصول امام اشکال میکرد؛ عقب هم می‌نشست و فریاد میکشید؛ تماشایی بود برخورد این پدر با پسر! اشکال میکرد به امام؛ وقتی هم میخواست اشکال کند، یک‌خُرده بلندتر می‌نشست -یک‌جوری می‌نشست که خیلی چهره [معلوم باشد]، بلند بود، شاخص بود- داد میکشید. امام سرِ درس داد میکشیدند، خیلی از اوقات فریاد میزدند؛ بخصوص کسانی که در اشکال، پیگیری میکردند، امام همین‌طور گاهی سرشان داد میکشیدند؛ امام هم همین‌طور متقابلاً با این پسر [بلند حرف میزد] و بحث میشد. خیلی واقعاً مناظر زیبایی است اینها؛ انسان در حوزه‌های علمیّه وقتی نگاه کند، این سنّت‌های حوزه‌ای وقتی دست انسانهای لایق و برجسته می‌افتد، این‌جوری از آب درمی‌آید. حالا خود امام در اصول یک آدم مبنابرانداز و مبنا‌ساز بود؛ یعنی دُوروبَر حرفهای دیگران نمیگشت؛ خود امام، مبنا درست میکرد؛ از جمله‌ی فقها و اصولیّینی که صاحب مبانیِ جمعی و جامع هستند، یکی امام بزرگوار است؛ مثل بعضی از بزرگان دیگر، مثل مرحوم آخوند،مثل مرحوم نائینی و امثال اینها؛ یعنی یک‌چنین شخصیّتی بود؛ [یعنی] این‌جور نبود که حالا یک ملّایی است و درس اصول دارد میگوید که هرکسی بتواند اشکال کند؛ امّا این جوان اشکال میکرد. آن وقتی که من عرض میکنم، شاید حاج آقا مصطفیٰ در سالهای ۳۸، ۳۹، ۴۰، مثلاً ۳۰ ‌سال، ۳۱ یا ۳۲‌ سال بیشتر هم نداشت، ولی خب این‌جوری بود. جرئت علمی‌اش زیاد بود؛ در کتابهایی هم که ایشان نوشته است -کتابهایی که آقای سجّادی زحمت کشیده‌اند و خیلی از کارهای ایشان را جمع کرده‌اند- این معلوم است؛ کاملاً پیدا است.»

تعداد بازدید : 0

 

ارسال نظرات