حکمرانی اسلامی در فضای مجازی؛ میدان نبرد نرم
 
 		 		 			به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، فضای مجازی دیگر صرفاً ابزار ارتباطی نیست؛ زیستجهان جدیدی است که در آن اندیشه، هویت، اخلاق و سیاست شکل میگیرد. در چنین جهانی، سخن گفتن از «حکمرانی» نه بهمعنای کنترل صرف، بلکه بهمعنای هدایت فرهنگی و تمدنی است. در جهان اسلام و بهویژه در جمهوری اسلامی ایران، مسئلهی «الگوی حکمرانی اسلامی فضای مجازی» به یک ضرورت راهبردی تبدیل شده است؛ ضرورتی که در امتداد گفتمان تمدن نوین اسلامی معنا مییابد.
معنا و فلسفهی حکمرانی اسلامی
در اندیشهی اسلامی، حکمرانی تنها مدیریت ساختارها نیست، بلکه هدایت انسانها به سوی رشد و صلاح است. تفاوت بنیادین حکمرانی اسلامی با الگوی سکولار غربی در همینجاست: در مدل اسلامی، محور تصمیمگیری، انسانِ صاحب کرامت و خلیفةالله است، نه مصرفکنندهی دادهها.
از این رو، حکمرانی اسلامی در فضای مجازی باید مبتنی بر سه اصل باشد: هدایت الهی، کرامت انسانی و عدالت ارتباطی. این سه رکن، شالودهی اخلاق و قانون در زیست دیجیتال را شکل میدهند و مانع تبدیل انسان به ابزار شرکتهای فناوری میشوند.

چالش اصلی؛ دوگانگی میان فناوری و هویت
امروز فضای مجازی بر بستر فلسفهی فناوری غربی شکل گرفته است؛ فلسفهای که سود، سرعت و سلطه را بهجای معنا، حکمت و عدالت مینشاند.
در این میان، ملتهای مسلمان با پرسشی اساسی مواجهاند: چگونه میتوان پیشرفت فناورانه را در کنار حفظ هویت ایمانی و فرهنگی تحقق بخشید؟
الگوی اسلامی حکمرانی فضای مجازی، این دوگانه را برمیچیند و فناوری را در خدمت انسان موحد بازتعریف میکند. در این دیدگاه، توسعه دیجیتال زمانی ارزش دارد که به رشد معنوی، عدالت اجتماعی و حفظ فرهنگ اسلامی بینجامد.
اهداف کلان الگوی اسلامی
هدف نخست این الگو، صیانت از هویت فرهنگی و دینی جامعه اسلامی در برابر سیطرهی نرم تمدن غرب است.
هدف دوم، برپایی عدالت رسانهای است؛ عدالت در توزیع محتوا، در دسترسی به اطلاعات سالم و در حفاظت از حریم خصوصی مردم.
هدف سوم، تربیت انسان مؤمن و آگاه در فضای مجازی است؛ انسانی که بهجای انفعال در برابر الگوریتمها، فعالانه در جهت رشد اخلاقی و اجتماعی خود حرکت کند.
در نهایت، الگوی اسلامی حکمرانی فضای مجازی به دنبال ساخت تمدنی است که حقیقت و معنا، جایگزین هیاهو و فریب رسانهای شود.

مبانی معرفتی و فکری
الگوی اسلامی از دل توحید میجوشد؛ یعنی همهچیز باید در نسبت با حق و عدالت الهی معنا شود.
کرامت انسان نیز رکن دیگر این اندیشه است؛ در فضای مجازی اسلامی، دادهها نباید بر انسان مسلط شوند، بلکه انسان باید معیار سنجش ارزش فناوری باشد.
عدالت ارتباطی، سومین مبناست؛ همانگونه که در اقتصاد و سیاست باید عدالت برقرار باشد، در رسانه و فضای مجازی نیز توزیع برابر فرصت و احترام به حقیقت ضروری است.
در کنار این مبانی، مسئولیتپذیری اخلاقی کاربران اهمیت ویژهای دارد؛ در جهان مجازی اسلامی، هر کلیک و هر انتشار، بار اخلاقی دارد و باید در مسیر رشد انسان باشد.
الزامات تحقق الگو
تحقق این الگو نیازمند نهادسازی هماهنگ و هوشمند است. باید پیوندی واقعی میان سیاستگذاران، نهادهای فرهنگی، دانشگاهها و حوزههای علمیه شکل گیرد تا تصمیمات فضای مجازی از سطح فنی فراتر رود و به عمق معرفتی و اخلاقی برسد.
همچنین تربیت نخبگان مؤمن و متخصص در حوزه فناوری و رسانه از ضروریات است. جامعهای که حکمرانی اسلامی میخواهد، باید مدیران و کارشناسانی تربیت کند که هم دل در گرو ایمان دارند و هم ذهنی فناورانه و خلاق.
در کنار آن، شکلگیری اقتصاد مقاومتی دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است. استقلال فرهنگی بدون استقلال اقتصادی ممکن نیست. حمایت از شرکتهای دانشبنیان، پلتفرمهای بومی و خدمات رسانهای داخلی، بخش عملی این استقلال است.

تقنین و تنظیمگری هوشمند
قانونگذاری در فضای مجازی باید بر اساس فقه حکومتی و با مشارکت اندیشمندان دینی و کارشناسان فناوری صورت گیرد. در حکمرانی اسلامی، قانون تنها ابزاری برای محدود کردن نیست، بلکه راهی برای هدایت است.
نظام تنظیمگری اسلامی باید مردمپایه باشد؛ یعنی شهروندان مؤمن خود در فرآیند نظارت و تولید محتوا مشارکت کنند. این مشارکت، جایگزین نگاه صرفاً کنترلی میشود و زمینه را برای شکلگیری جامعهای مسئول در برابر حقیقت فراهم میسازد.
ولایت فقیه و هدایت کلان
در نگاه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، ولایت فقیه محور هدایت جامعه اسلامی است؛ هدایت در عرصههای فرهنگی، سیاسی و رسانهای.
در فضای مجازی نیز این اصل باید در قالب راهبری کلان و ترسیم جهتگیریهای تمدنی تحقق یابد.
مقام معظم رهبری بارها تأکید کردهاند که اگر در فضای مجازی حضور مؤمنانه نداشته باشیم، دشمنان حضور خواهند داشت و ذهن نسل جوان را تصرف میکنند.
بنابراین، حکمرانی اسلامی در فضای مجازی یعنی حضور فعال، هوشمند و ارزشمحور در میدان نبرد نرم، نه انزوا یا سانسور صرف.

راهبردهای اجرایی
نخست، باید سند جامع «الگوی حکمرانی اسلامی فضای مجازی» تدوین شود؛ سندی که بر پایهی مبانی دینی، تجربهی ملی و نیازهای آینده طراحی گردد.
دوم، مراکز رصد فرهنگی و پژوهشهای میانرشتهای باید شکل بگیرند تا روندهای جهانی فضای مجازی را تحلیل و پاسخهای بومی ارائه کنند.
سوم، دیپلماسی رسانهای در جهان اسلام باید فعال شود؛ همکاری کشورهای مسلمان برای ایجاد پلتفرمها، شبکهها و روایتهای مستقل، گامی در جهت عدالت رسانهای جهانی است.
چهارم، سواد رسانهای باید از سطح آموزشی به سطح ایمان و اخلاق ارتقا یابد؛ یعنی کاربر مسلمان باید بداند که چگونه ایمان خود را در مواجهه با محتوای دیجیتال حفظ و تقویت کند.
تفاوت با الگوی غربی
در حکمرانی غربی، آزادی مطلق فردی و بازار آزاد دادهها اصل است، اما در حکمرانی اسلامی، آزادی در خدمت رشد معنوی و خیر جمعی معنا مییابد.
در غرب، فناوری به انسان جهت میدهد؛ در اسلام، انسان به فناوری معنا میبخشد.
در غرب، قدرت و سود غایت است؛ در اسلام، حقیقت و عدالت مقصدند.
این تفاوت بنیادین، مرز میان دو تمدن را ترسیم میکند: تمدن غربی، تمدن «اطلاعات بدون معنا»؛ تمدن اسلامی، تمدن «معنا با هدایت».
کلام پایانی
فضای مجازی میدان تازهای از نبرد تمدنی است؛ نبردی میان حقیقت و فریب، میان انسانِ الهی و انسانِ مصرفزده.
الگوی حکمرانی اسلامی در این میدان، نه به دنبال انحصار، بلکه در پی هدایت و عدالت است.
اگر غرب با داده حکومت میکند، اسلام با هدایت حکومت خواهد کرد.
و اگر تمدن غرب با الگوریتمها ذهنها را شکل میدهد، تمدن اسلامی باید با ایمان، اخلاق و عقلانیت، جانها را بیدار کند.
تحقق این آرمان، رسالت همهی مؤمنان، اندیشمندان و سیاستگذاران عصر دیجیتال است؛ رسالتی که از فضای مجازی آغاز میشود و تا تشکیل تمدن نوین اسلامی امتداد مییابد.