آینده در دستان خود مردم فلسطین است
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، «دیوید هرست» [1]- روزنامهنگار سرشناس بریتانیایی و از بنیانگذاران و سردبیر وبسایت «میدل ایست آی» - در یادداشت جدیدی که این وبسایت منتشر کرده است، به تحلیل وضعیت فعلی فلسطین و غزه پس از جنگ دوساله و نشست شرمالشیخ میپردازد. به گفته وی، نشست شرمالشیخ نشان داد که اسرائیل بعد از ۲ سال نتوانست به اهداف خود در جنگ برسد و حماسی که قرار بود نابود شود، در حال حاضر کنترل تمام مناطقی را که ارتش صهیونیستی از آن عقبنشینی کرده در دست دارد. هرست تأکید میکند که سران کشورهای عربی و اسلامی که در نشست شرمالشیخ حاضر بودند و متن توافق را امضا کردند، هیچ اهمیتی به سرنوشت ملت فلسطین نمیدهند و آنها تنها به فکر منافع خود هستند. به گفته وی، هیچ شوالیهای سوار بر اسب سفید قرار نیست بعد از نشست شرمالشیخ ظاهر شود و ملت فلسطین را نجات دهد و تنها راه نجات در دستان خود مردم فلسطین است.
حقایقی که در شرمالشیخ فاش شد
وقتی دونالد ترامپ - رئیسجمهور آمریکا - در آخرین سخنرانی خود در کنست - پارلمان اسرائیل - از متن از پیش نوشتهشده خارج شد، بیش از آنچه به نفع دولت خودش یا منافع اسرائیل باشد، حقایقی را فاش کرد. این سخنرانی قرار بود یک دور افتخار برای دو مرد باشد؛ امپراتور ترامپ و والیاش بنیامین نتانیاهو.
آنها نهتنها پیروزی بر حماس در غزه، حزبالله در لبنان و سپاه پاسداران در ایران را جشن میگرفتند، بلکه بهنوعی بر سه هزار سال تاریخ - چه واقعی و چه کتاب مقدس - غلبه کرده بودند. جورجیا ملونی - نخستوزیر ایتالیا - که قرار بود چند ساعت بعد در شرمالشیخ مصر با ترامپ دیدار کند، نمیدانست که ترامپ و نتانیاهو همین تازگی امپراتوری روم را هم شکست دادهاند؛ همان امپراتوری که دو هزار سال پیش یهودیان را تبعید کرده بود. ترامپ هنگام خروج از متن، این جشن خودستایانه را با چند حقیقت تلخ قطع کرد.
او فاش کرد که اسرائیل تا چه اندازه به تسلیحات آمریکایی وابسته شده است و یادآور شد که نتانیاهو برای دریافت سلاحهایی که حتی ترامپ از وجودشان در زرادخانه آمریکا خبر نداشت، التماس میکرد. او به اسرائیل یادآوری کرد که چقدر کشور کوچکی است و نمیتواند در برابر افکار عمومی جهان بجنگد. او تأیید کرد که چگونه نتانیاهو را تحتفشار قرار داده تا حمله به غزه را متوقف کند. ترامپ گفت: «به بی بی گفتم مردم تو را بهخاطر این [تصمیم] خیلی بیشتر به یاد خواهند آورد تا اینکه این جنگ را ادامه بدهی و همینطور بکشی و بکشی». او فاش کرد که زوج میلیاردر یهودی آمریکایی - مریم و شلدون ادلسون - «بیش از هر کس دیگری» به کاخ سفید رفتوآمد داشتند و اینکه شلدون، عامل اصلی قانعکردن ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش برای بهرسمیتشناختن الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل - بوده است.
سیرک شرمالشیخ
اگر این سخنان را هر کس دیگری غیر از ترامپ بیان کرده بود، بلافاصله خشم گروههای طرفدار اسرائیل در آمریکا را برمیانگیخت. اینکه گفته شود یک رئیسجمهور منتخب، مستقیماً تحتتأثیر یک میلیاردر یهودی بدون هیچ مقام رسمی قرار گرفته که درِ دفترش را به زور باز کرده، بلافاصله بهعنوان یک توهین یهودستیزانه محکوم میشد. اما در عوض، ترامپ و تقریباً تمام اعضای کنست از این موضوع لذت میبردند. آنها بهتر بود درباره چگونگی شکلگیری سیاست خارجی آمریکا و اینکه چه کسانی آن را تعیین میکنند، سکوت مطلق اختیار میکردند. اما اتفاقات بدتری در شرمالشیخ در راه بود؛ جایی که ترامپ چندین ساعت دیر رسید.
دو تن از رهبران عرب و مسلمان که ترامپ در کنست از آنها بهعنوان متحد یاد کرده بود، در آستانه تحریم نشست بودند. یکیشان درحالیکه هواپیمایش در آسمان بود، وقتی متوجه شدند که خود نتانیاهو قرار است در این نشست شرکت کند. نتانیاهو اصلاً در فهرست میهمانان نبود، اما وقتی شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه ترامپ، رئیسجمهور مصر - عبدالفتاح السیسی - را مجبور کرده او را دعوت کند، رجب طیب اردوغان - رئیسجمهور ترکیه - هواپیمایش را در آسمان نگه داشت و محمد شیاع السودانی - نخستوزیر عراق - با واکنشهای شدید داخلی روبهرو شد.
نتانیاهو خیلی سریع از دعوت کنار گذاشته شد و دفترش بیانیهای صادر کرد که به دلیل یک تعطیلی مذهبی یهودی، قادر به حضور در نشست نیست. دو رهبر برجسته عرب دیگر یعنی محمد بن سلمان - ولیعهد عربستان - و محمد بن زاید - رئیسجمهور امارات - نیز در این نشست شرکت نکردند. نظریههای متعددی درباره عدم حضور این رهبران مطرح شده است: آیا علت، رنجش آنها از این بود که رقبای منطقهایشان - قطر و ترکیه - به نظر میرسید تمام ابتکار عمل را در مذاکرات آتشبس با حماس در دست گرفتهاند؟ آیا از مصر دلخور بودند؟ یا شاید از این موضوع ناراضی بودند که حماس کنار گذاشته نشده بود و اینکه برای دستیابی به آتشبس، استیو ویتکاف - نماینده ترامپ - و جرد کوشنر - داماد او - مجبور شده بودند مستقیماً با حماس گفتگو کنند؟
همانطور که «عبدالهادی المجالی» - تحلیلگر اردنی - بهطعنه پرسید: «آیا حماس بزرگ شده و همقد آمریکا شده، یا آمریکا کوچک و همقد حماس شده است؟» یا شاید این غیبتها ناشی از احتیاط طبیعی آنها بود در برابر تأیید روندی ناقص که در نهایت، هزینهاش بر دوش آنها میافتاد. من شخصاً به گزینه آخر بیشتر متمایلم. اما یک چیز روشن است: توافقنامههای ابراهیم که در «کنست» با افتخار بهعنوان الگوی «صلح در زمان ما» به نمایش گذاشته شد، فاقد پایههای واقعی و مستحکمی هستند که ترامپ و کوشنر تصور میکنند وجود دارد.
ترس سران عرب از عادیسازی روابط
همانطور که «واشنگتنپست» فاش کرد، یک مسئله این است که وقتی نسلکشی در غزه به اوج خود رسیده، رزمایشهای نظامی مشترکی را به طور مخفیانه با اسرائیل برگزار کنید؛ اما این که رهبر کشورتان در کنار نتانیاهو عکس یادگاری بگیرد، موضوع کاملاً متفاوتی است. رزمایش مخفیانه شاید قابلقبول باشد، اما نشاندادن این رابطه بهصورت عمومی هنوز برای برخی کشورها خیلی زود است و سران کشورهای عربی از آن وحشت دارند. همین نکته بهتنهایی نشان میدهد که این خودکامگان، بیش از یک دهه پس از آن که بهار عربی را در خون خفه کردند، چقدر از احساسات عمومی آگاهاند و از آن میترسند. این وضعیت همچنین بهخوبی نشان میدهد که چقدر توافق و اجماع منطقهای برای عادیسازی روابط با تلآویو شکننده است و اینکه چقدر هنوز ترس شدیدی وجود دارد که همه این اقدامات صرفاً یک پوشش ظاهری برای تسلیمشدن و تابعیت آن کشورها از قدرت جدید منطقهای باشد. ترس آنها ربطی به مردم فلسطین ندارد؛ برای آنها اشک زیادی نریختهاند. موضوع به حاکمیت و جایگاه خودشان بهعنوان رهبر کشور مربوط میشود.
بلندپروازیهای عربستان برای رهبری جهان عرب سنی، بهویژه با جاهطلبیهای منطقهای اسرائیل در تضاد است و محمد بن سلمان که خود را نسل جدیدی از اصلاحطلبان میداند، اکنون بهخوبی درک کرده که اسرائیل چگونه میتواند موقعیت شخصی وی را هم تضعیف کند. کنفرانس شرمالشیخ، بیش از آنکه با سخنرانیهایش در یادها بماند، با هرجومرج ترامپیاش در خاطرهها خواهد ماند. بازیکنان فرعی این نمایش مثل رئیسجمهور فرانسه - امانوئل ماکرون - یا نخستوزیر بریتانیا - کر استارمر - مثل بچهمدرسهایهای بیادب نادیده گرفته شدند و حضور آنها مسئلهای فرعی و کماهمیت بود.
توهینی که به رهبر بریتانیا شد (وقتی که به جایگاه فراخوانده شد ولی بعد نادیده گرفته شد) در بین هواداران ترامپ و حامیان نایجل فاراژ - رهبر حزب «اصلاح بریتانیا» - بهسرعت در فضای مجازی دستبهدست شد. علاوه بر این، رئیسجمهور اندونزی - «پرابو سوبیانتو» - زمانی که میکروفونش باز بوده و همه این مکالمه را میشنیدند، از ترامپ درخواست جلسه با پسرش اریک که معاون اجرایی سازمان ترامپ است را کرده است. ترامپ نیز پاسخ داد: «به اریک میگویم تماس بگیرد. باید این کار را بکنم؟ او پسر خوبی است». در عرض چند ساعت، ترامپ موفق شد همه را تحقیر کند؛ حتی میزبانش - عبدالفتاح السیسی - که دستش را برای دستدادن دراز کرد، ولی ترامپ بیاعتنا روی برگرداند.
بازگشت به روال معمول
به محض این که سیرک شرمالشیخ تمام شد و حاضران سوار بر جتهای ۷۴۷ خود به خانه بازگشتند، نیروهای اسرائیلی در غزه دوباره روال همیشگی خود را شروع کردند. پهپادها و تانکهای اسرائیل، شلیک به فلسطینیها را متوقف نکردهاند و هر روزه آتشبس را نقض میکنند و جان غیرنظامیان را میگیرند. اسرائیل اعلام کرده است که گذرگاه رفح با مصر همچنان بسته خواهد ماند. اسرائیل بار دیگر ارسال کمکهای بشردوستانه را به بهانه اینکه حماس هنوز همه پیکرهای گروگانهای کشتهشده را تحویل نداده، متوقف کرده است. این در حالی است که دشواریهای مربوط به یافتن و تحویل این اجساد در جریان مذاکرات به طور گسترده مطرح شده بود و فرمولی برای یافتن آنها در متن توافقنامه گنجانده شده بود. حماس نیز اعلام کرده بود که برای انجام این کار به کمک بینالمللی نیاز دارد.
اسرائیل غزه را چنان شدید بمباران کرده بود که نهتنها برخی از گروگانهای خود را به همراه نگهبانانشان کشته بود، بلکه نگهبانان اجساد گروگانها را نیز هدف قرار داده و آنها را نیز کشته بود. در برخی موارد، ارتباط کامل با این واحدهای حماس قطع شده است. در بیانیهای که توسط خانواده «تمیر نیمرودی» - سرباز اسیر اسرائیلی که پیکرش پس از توافق با حماس از غزه به اسرائیل بازگردانده شد - منتشر شد، آمده است که فرزندشان توسط حملات هوایی اسرائیل کشته شده است. تبلیغات نتانیاهو مبنی بر اینکه حماس با ادامه جنگ مجبور به پذیرش آتشبس شده، اکنون کاملاً در حال فروپاشی است. پس نمایش شرمالشیخ واقعاً چه معنایی دارد؟ کاملاً مشخص است که جنگ دوساله اسرائیل به هدف راهبردی اصلی خود نرسیده است. هدف راهبردی اسرائیل در جنگ غزه این بود که حداقل نیمی از جمعیت غزه را از این منطقه اخراج کند تا تعادل جمعیتی بین یهودیان و عربها را در سراسر سرزمین تاریخی فلسطین بین رود اردن و دریای مدیترانه به نفع اسرائیل تغییر دهد.
واضح است که اسرائیل نتوانست حماس را بهعنوان یک سازمان نظامی نابود کند. پس از نبردی کوتاه با قبایل شمالی غزه، حماس توانسته دوباره در تمام مناطقی که نیروهای اسرائیلی از آن عقبنشینی کردهاند، کنترل را در دست بگیرد و این کار را با رضایت ترامپ انجام داده است.
توجه جهانی
با نحوه آزادی گروگانهای زنده، حماس بار دیگر نشان داد که همچنان کنترل و فرماندهی خود را حفظ کرده است. این چیزی نبود که اسرائیل میخواست؛ اسرائیل قصد داشت جنگ داخلی را شعلهور کند، اما این اتفاق بهوضوح رخ نداد. همچنین اکنون مشخص است که نتانیاهو برخلاف میل خود و به زور ترامپ، مجبور به توقف جنگ شده است. او به این جنگ برای بقای سیاسیاش نیاز داشت و این جنگ کاملاً با مأموریت ایدئولوژیک او همخوانی داشت: جلوگیری از شکلگیری هرگونه دولت فلسطینی - چه کوچک و چه بزرگ - در هر شکلی.
اما برای خود نتانیاهو هم مشخص نیست که چطور میتواند این دو هدف را در شرایط صلح ادامه دهد. او احتمالاً روی شکست مذاکرات درباره خلع سلاح حماس حساب میکند؛ مذاکراتی که به احتمال زیاد به بنبست خواهند رسید و از آن بهعنوان بهانهای برای ازسرگیری عملیات نظامی استفاده خواهد کرد. در همین حین، او هر کاری میکند تا توافق فعلی را تضعیف و بیاثر کند. اما اگر عملیات نظامی دوباره آغاز شود، بعید است که در همان مقیاس و شدتی باشد که تا پیش از آتشبس دیدیم.
احتمال بیشتری دارد که غزه به وضعیتی مشابه جنوب لبنان بازگردد؛ جایی که اسرائیل خود را مجاز میداند به بمباران هدفهای مشخصی ادامه دهد که ادعا میکند مشروع هستند؛ چه واقعاً چنین باشند چه نباشند. در کنار آن، اسرائیل به خفه کردن غزه از طریق محدودکردن ورود کمکهای بشردوستانه و اقلام بازسازی ادامه خواهد داد. در آینده قابلپیشبینی، اسرائیل محاصره و فشار بر غزه را ادامه خواهد داد. اما این رویکرد بهطورقطع باعث خواهد شد که غزه همچنان در مرکز توجه جهانی باقی بماند؛ زیرا میان این توقف موقت درگیریها و آنچه پس از امضای توافقنامههای «اسلو» اتفاق افتاد، تفاوت بزرگی وجود دارد. توافقنامههای اسلو موضوع فلسطین را از بحث جهانی کنار زدند؛ با این توجیه که مذاکراتی برای تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل در جریان است. همین استدلال بار دیگر در موضع اولیه کر استارمر - نخستوزیر بریتانیا - در مخالفت با بهرسمیتشناختن دولت فلسطین تکرار شد. اینکه چنین اقدامی میتواند مانع مذاکرات صلح شود، درحالیکه خودش هم میدانست هیچ مذاکرهای در کار نیست.
این بار هیچگونه مذاکرهای وجود ندارد. همه چیزی که «وجود دارد»، تلاشهای آشکار اسرائیل برای بازگشت به جنگ است. این وضعیت نهتنها خواست جهانی برای تشکیل دولت فلسطین را زنده نگه میدارد، بلکه مذاکرهکنندگان قطری و ترکیهای را که به این توافق پیوستهاند نیز رسوا میکند. اشتیاق آنها کاملاً به منافع ملیشان مرتبط بود: اینکه تاحدامکان به خود ترامپ نزدیک بمانند تا بتوانند جنگندههای F-35 را دریافت کنند.
اما این خواسته مردم ترکیه نیست و اردوغان پیش از این در انتخابات ترکیه نشان داده که در برابر احزاب اسلامگرا که از تمایل ترکیه به اجتناب از مواجهه با اسرائیل بهرهبرداری میکنند، آسیبپذیر است. اگر اسرائیل به جنگ بازگردد، او ممکن است بار دیگر در معرض تهدید قرار گیرد. رهبرانی که این توافق را امضا کردهاند، روزبهروز بیشتر در برابر فشار افکار عمومی داخل کشورشان آسیبپذیر خواهند شد. تنها هدف رهبری ترکیه، ماندن در قدرت است. کودتای نظامی نافرجام سال ۲۰۱۶ به آنها آموخت که چقدر نزدیک به ازدستدادن قدرت بودهاند. آنها را قدرت و نه اصول، هدایت میکند.
تجدید حیات فلسطینیها
اگر بمباران غزه توسط اسرائیل ادامه پیدا کند و محدودیتها بر کمکهای انسانی به این منطقه نیز پابرجا بماند، همه کشورهای مسلمان و عربی که اعلامیه آتشبس را امضا کردهاند، به همان اندازه ترامپ در قبال این توافق مسئول خواهند بود و این موقعیت خوبی برای آنها نیست. اگر اسلو پایان انتفاضه اول فلسطین بود، پس نشست شرمالشیخ آغاز فصل جدیدی از این درگیری است؛ فصلی که پایانناپذیر به نظر میرسد. برای فلسطینیهایی که تقریباً بهکلی از نشست شرمالشیخ حذف شدهاند و محمود عباس - رهبر تشکیلات خودگردان - هم حضور کمرنگ و حاشیهای در این نشست داشت، مهمترین مسئله در این لحظه، پس از دو سال کمپین نسلکشی در غزه، ناتوانی کامل رهبرانشان است.
اسرائیل از آزادی تنها رهبرانی که قادر به تشکیل دولتی متحدکننده همه احزاب و گروهها هستند، خودداری میکند. اگرچه در میان نیروهای فلسطینی، رهبران بالقوه بسیاری وجود دارند، حضور مستمر عباس و جانشین اعلامشدهاش - حسین الشیخ - بیمعنی است. وظیفه آنها تنها ریاست بر یک تشکیلات فاسد و پوسیده و عقبنشینی بیشتر در مقابل توسعهطلبی اسرائیل است، حتی بیشتر از آن ۲۲ درصد باقیمانده از فلسطین تاریخی که پس از آنکه رهبر سابق - یاسر عرفات - بقیه سرزمین و حق بازگشت را با بهرسمیتشناختن اسرائیل واگذار کرد، باقیمانده است. میراث عرفات پس از آن توسط صدها هزار شهرکنشین اسرائیلی در کرانه باختری اشغالی و قدس شرقی که بسیاری از آنها مسلح هستند، بهتدریج از بین رفته است.
فوریترین وظیفه فلسطینیان اکنون این است که رهبران خود را وادار به کنارهگیری کنند. سازمان آزادیبخش فلسطین و تمام نهادهای فلسطینی - چه در رامالله، غزه، قدس شرقی یا در دیاسپورا - را بازسازی کنند و حقایق جدیدی را در زمین به اسرائیل و ترامپ ارائه دهند. هیچ بهانهای برای تأخیر وجود ندارد. آنها دیدهاند چقدر تنها هستند. دیدهاند کشورهای دیگر چگونه تنها اظهار همدردی میکنند، اما عملاً کاری انجام نمیدهند. آنها میدانند که کرانه باختری اشغالی در حال الحاق است؛ چه این اقدام رسماً اعلام شود یا نشود. میدانند که اسرائیل به گسترش مرزهای خود ادامه خواهد داد و همان اندک حاکمیتی را که کشورهای عربی دارند، از بین خواهد برد. هیچ شوالیهای سوار بر اسب نخواهد آمد تا آنها را نجات دهد. آنها میدانند و غزه به آنها نشان داده است که تنها کسانی که میتوانند آینده فلسطین را شکل دهند، خود فلسطینیها هستند.