روششناسی اجتهادی، حلقه مفقوده تولید علوم انسانی اسلامی
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین مهدی گرامیپور، استاد حوزه و دانشگاه، روز سهشنبه در پیشنشست «همایش ملی علوم انسانی اسلامی در افق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» که در دانشگاه قم برگزار شد، تأکید کرد: تحول واقعی در علوم انسانی فقط از طریق روششناسی اجتهادی و فهم عمیق دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل تحقق است.
وی اظهار داشت: علوم انسانی اسلامی نه یک موضوع محدود و صرفاً دانشگاهی بلکه یک ماموریت تمدنی است که در متن بیانیه گام دوم انقلاب به آن پرداخته شده و مسئولیت آن بر دوش حوزههای علمیه و دانشگاهها قرار دارد.
حجت الاسلام گرامیپور با تبیین ضرورت مبانی روششناختی تولید علوم انسانی اسلامی، گفت: در چهار دهه گذشته گرچه تلاشهای ارزشمندی در عرصه اسلامیسازی علوم انسانی انجام شده است اما تا زمانی که روششناسی اجتهادی، مبنای نظریهپردازی و تولید علم قرار نگیرد، فاصله میان علوم انسانی رایج با نظام معرفتی اسلام همچنان پابرجا میماند.
وی با اشاره به اینکه مشکل اصلی، کمبود نظریه نیست بلکه فقدان زیرساخت روششناختی است، تصریح کرد: بدون تعریف دقیق از روش، هر نوع تولید علمی به سلیقههای فردی و قرائتهای جزیرهای فروکاسته میشود و نمیتواند بار تمدنسازی را به دوش بکشد.
از نقد علوم انسانی غربی تا ترسیم افق تمدنی
این پژوهشگر حوزه علوم انسانی اسلامی با اشاره به دیدگاههای آیتالله العظمی خامنهای(مدظلهالعالی) خاطرنشان کرد: نقد رهبر معظم انقلاب نسبت به علوم انسانی غربمحور، نقدی تکنیکی یا سیاسی نیست؛ بلکه نقدی معرفتی و تمدنی است. ایشان بارها هشدار دادهاند که علوم انسانی رایج، انسان را تقلیلداده و از حقیقت وجودی او جدا کرده است.
وی تاکید کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر ضرورت تحول در علوم انسانی، دو مسیر را همزمان پیشنهاد میکنند: ۱. نقد مبانی انسانشناختی، معرفتشناختی و هستیشناختی علوم انسانی غربی و ۲. تولید نظریههای مبتنی بر جهانبینی توحیدی و ارزشهای اسلامی
حجت الاسلام گرامیپور افزود: اگر دستگاه فکری رهبر معظم انقلاب را درست بخوانیم خواهیم دید که ایشان به یک "پارادایم مستقل" در علوم انسانی اسلامی باور دارند؛ پارادایمی که نه تقلید از غرب است و نه تکرار سنت بلکه حرکت اجتهادی در متن نیازهای تمدنی عصر جدید است.
وی با تبیین جایگاه اجتهاد در پروژه علوم انسانی اسلامی اظهار داشت: اجتهاد در نگاه رهبر معظم انقلاب محدود به استنباط احکام فقهی نیست؛ بلکه یک روش جامع برای فهم دین، تمدنسازی و پاسخدهی به مسائل پیچیده انسان معاصر است.
حجت الاسلام گرامیپور افزود: وقتی رهبر معظم انقلاب از فقه حکومتی، فقه نظام، فقه تمدنی یا حتی فقه سبک زندگی سخن میگویند، درواقع قلمرو اجتهاد را به همه عرصههای زندگی بشر توسعه میدهند. این گسترش قلمرو، همان چیزی است که میتواند پایه معرفتی علوم انسانی اسلامی را شکل دهد.
بیانیه گام دوم؛ نقشهراه تحول علوم انسانی
وی بخش مهمی از سخنان خود را به تبیین ظرفیتهای بیانیه گام دوم انقلاب اختصاص داد و گفت: بیانیه گام دوم یک متن سیاسی نیست؛ یک مانیفست تمدنی است. این بیانیه در هفت سرفصل کلان، نیازمند پشتوانه نظری در حوزه علوم انسانی است؛ از معنویت و اخلاق گرفته تا اقتصاد، سبک زندگی، عدالت، علم و پیشرفت.
وی افزود: اگر علوم انسانی اسلامی نتواند برای این سرفصلها نظریه تولید کند، گام دوم انقلاب عملاً بدون موتور معرفتی خواهد ماند.
استاد حوزه و دانشگاه، با تأکید بر نقش بیانیه گام دوم انقلاب در تحول علوم انسانی، گفت: بیانیه گام دوم، علوم انسانی را وارد مرحله مسئولیتپذیری تمدنی میکند.
وی افزود: علوم انسانی سنتی بیشتر دنبالهرو تحولات غربی بوده، اما علوم انسانی اسلامی باید پیشران تمدن نوین اسلامی باشد و این امر نیازمند بازسازی بنیادین در روششناسی است.
حجت الاسلام گرامی پور سه رکن اصلی این روششناسی را تشریح کرد: نخست فهم منظومهای از دین که در آن دین به صورت ساختاری و نظاممند و نه صرفاً گزارهای در نظر گرفته میشود.
وی یادآور شد: رهبر معظم انقلاب بارها بر این نکته تأکید کردهاند که اندیشه اسلامی یک «منظومه معرفتی» است. دومین رکن، پاسخگویی به مسائل واقعی جامعه است.
حجت الاسلام گرامی پور تاکید کرد: اجتهاد باید به متن زندگی و مسائل واقعی مردم، چالشهای حکمرانی، بحرانهای اجتماعی و نیازهای تمدنی ورود پیدا کند، چرا که اگر علوم انسانی اسلامی از جامعه فاصله بگیرد، تبدیل به پروژهای انتزاعی میشود. سومین رکن، تبدیل معارف اسلامی به نظریههای کاربردی در حوزههای دانشگاهی و حکمرانی است. گرامیپور توضیح داد که معارف دینی باید از سطح کلیات به مدلها، فرآیندها، نظریهها و الگوهای عملی تبدیل شود؛ یعنی از مبانی به روش و از روش به نظام.
وی در پایان افزود: این همان مسیری است که رهبر معظم انقلاب با طرحهایی مانند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، نهضت نرمافزاری، تحول دانشگاهها و اصلاح ساختار علمی کشور دنبال میکنند.
نقد تلاشهای ناکام در اسلامیسازی علوم انسانی
حجت الاسلام گرامیپور با نگاهی انتقادی به برخی پروژههای سه دهه اخیر درباره اسلامیسازی علوم انسانی گفت: بخش مهمی از طرحهای گذشته فاقد پیوست روششناختی بود. صرف افزودن آیات و روایات به متن یک نظریه غربی، علوم انسانی اسلامی تولید نمیکند؛ همانگونه که ترجمه محض، استقلال علمی ایجاد نمیکند.
وی تأکید کرد: تحول در علوم انسانی باید از مبانی شروع شود، نه از ظواهر. رهبری نیز بهصراحت فرمودهاند که مشکل علوم انسانی موجود، مبنایی است نه ابزاری.
حجت الاسلام گرامی پور در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به مسئولیت مشترک حوزه و دانشگاه گفت: حوزه در تولید مبانی و روش اجتهادی نقش اصلی را دارد و دانشگاه در مدلسازی، آزمونپذیری و بازتولید علمی. اگر این دو نهاد از یکدیگر جدا بمانند، حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی هیچگاه سرعت نمیگیرد.
حجت الاسلام گرامیپور افزود: رهبری با طرح موضوع "وحدت حوزه و دانشگاه" دقیقاً چنین همافزایی را هدف قرار دادهاند. علوم انسانی اسلامی نتیجه تعامل این دو است نه تولید یک نهاد مستقل.
هشدار نسبت به خطر تقلیل علوم انسانی اسلامی
وی با اشاره به برخی سوءبرداشتها خاطرنشان کرد: علوم انسانی اسلامی به معنای حذف علوم انسانی غربی نیست؛ بلکه به معنای نقد، اصلاح، تکمیل و ارائه بدیلی مبتنی بر جهانبینی اسلامی است.
حجت الاسلام گرامی پور گفت: رهبر معظم انقلاب هرگز نگفتهاند علوم انسانی موجود را کنار بگذارید؛ بلکه فرمودهاند مبانی آن باید بازنگری شود تا بتواند در خدمت تمدن اسلامی قرار گیرد.
حجت الاسلام گرامیپور بخش پایانی سخنان خود را به نقش انسانسازی در بیانیه گام دوم اختصاص داد و توضیح داد: اگر نگوییم اصلیترین مسئله گام دوم، تربیت انسان مؤمن، کارآمد، عدالتخواه و امیدآفرین است، قطعاً یکی از اصلیترین مسائل است. علوم انسانی اسلامی باید بتواند الگوی تربیت چنین انسانی را ارائه دهد.
وی تاکید کرد: انسانِ تراز تمدن اسلامی، بدون بازسازی علوم انسانی، تربیت نخواهد شد؛ زیرا علوم انسانی موجود، انسان را مادّی، فردگرا و منفعتمحور تعریف میکند.
حجت الاسلام گرامیپور در پایان با تأکید بر اینکه اجتهاد، نقطه آغاز و موتور محرک علوم انسانی اسلامی است گفت: اگر بتوانیم نگاه رهبری به علوم انسانی را تبدیل به چارچوبهای روششناختی کنیم، آنگاه میتوانیم نظریه، مدل و نظام تولید کنیم و این دقیقاً همان حلقهای است که در حرکت علمی کشور نیازمند آنیم.