از حسینم بگو!
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، گفتهاند که ادب موجب اِعراض و اقبال شود، اعراض از غیر دوست و اقبال به محبوب و ادب کمتر او حلم باشد و فروتر هنرش جود ! حضرت امالبنین در چنین مقامی، چشم و دلش فقط به ولی خدا دوخته است و در دریافت خبر واقعه جانگداز کربلا، با آنکه چهار پسر جوانش به شهادت رسیدند، نلغزید و سر بر نتافتو حلم ورزید و از پیک امام سجاد، فقط خبری ازحسین علیه السلام طلب کرد.
وقتی پیک امام سجاد وارد مدینه شد با این بانوی بزرگ مواجه گردید، دید مثل کوهی با وقار ایستاده و فرمود: در کربلا چه خبر؟ گفت: خانم! بعضیاز فرزندانتان شهید شدند. مجدد فرمود: چه خبر؟ جوابِ مشابه دریافت کرد، اما گویی نشنیده، با غضب فرمود: «قَد قَطَعتَ مياةَ قَلبی» رگ قلبم را پاره کردی. (1)
گفت: خانم چه سوء ادبی از من سر زد؟! فرمود: تو از بیان خبر اصلی ابا داری! «اَولادی و مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءً لِأبی عبدالله» تمام اینها که زیر آسمان میناییاند، فِدای ابی عبدالله الحسین! «أخبِرنی عَنِ الحُسَین». (۲) "به من خبری از حسین بده!
همه از شکوه ادب و صبرش به شگفت آمدند! این ادب ولایت بود که اعراض و اقبالش فقط برای خداست و ولی او! بعد دریافت اخبار کربلا به جوار مرقد پیامبر شتافت تا زینب را کبری را ملاقات کند میدانست. نخستینجایی که خواهد رفت، مزار پاک رسولالله است که مهر و محبتش در ایام عُسرت و رنج اسارت، همواره مأوای او بود. در کنار مرقد پیامبر بدیدش، آغوش مهرش را مادرانه بر او گشود و بوسیدش وتسلایش داد. زینب کبری تحفهای که از کربلا همراه آورده، تقدیمش میکند و آن سپر خونین عباس بود که دنیایی از معنا را در خود نهفته داشت.
بزرگ بانویی که در مدرسه ادب، سخاوت و شجاعتش مردانی تربیت کرد که مظهر ادب و وفا شدند. چهار فرزند شهیدش که با افتخار و اراده قوی در جهادی عزتمند جانشان را تقدیم کردند. خاصه جوانمرد وفا و ادب، امیر سپاه امام حسین که نماد ادب و سخاوت است، تربیت شده این مکتب و مدرسهاند، کس جز ادب، جود، وفا و شجاعت از او سراغ ندارد و این خصیصه والاست که چشم بر امان نامه دشمن میبندد و بصیرانه میایستد. چون آنکه خدایش ادب نفس داد، سر دهد و تن به ذلت ندهد.
ارادت و دلدادگیاش به سیدالشهدا و فرزندانش خود داستان شورانگیز آن نهضت عظیم است. احترام و ادبش به خواهرش در کربلا نیز حکایت شکوه ادب اوست. فروتنیوادب درهر جانی زیور چشمنواز باشد اما از قهرمان دلیر میدان جهاد زینت و زیبش شکوه دیگری دارد و چو الماس بر تارک جهان و انسان بدرخشد. قهرمان شجاع نهضت بزرگ عاشورا در برابر فرزندان فاطمه، تمام و کمال ادب بود. این فضیلت او را نزد آل علی بسیار محبوبساخت چنان که سیدالشهدا در عصر تاسوعا در خطابی به او، اوج محبتش را نمایان ساخت. آنجا که سپاه دشمن هجوم به خیمههای آل رسول را آغاز کردند،، حضرت خطاب به او فرمود: "يا عَبّاسُ إركَبْ، بِنَفسي أنتَ يا أخي" عبّاس! برادرم! جانم فدايت، سوار شو و برو و بنگر دشمن چه میخواهد؟ این مدال افتخار، برای پسر امالبنین بس است تا به عالم و آدم فخر نماید. (3)
با عقلانیت و هوشمندی، ادب را با ادبیات منظوم در آمیخت و پرچم جهاد بزرگی را علیه حيله آلسفیان بر افراشت و با سلاح ندبه و مویه بر جوانان شهیدش و بر عزای فرزندان آلطه، رسوایشان ساخت. مراثی غمگینانهاش در پرواز خونین آن شهیدان چنان جانگداز بود که عواطف و وجدانهای خفته را که خودرا به تغافل زده بودند، برانگیخت، در بقیع روایتگر حزن سنگین فراق شجاعان غیرتمند آلعلی و ظلم و دنائت اموی شد و مرثیهاش روحها را مینواخت، آنجا که فرمود،: «يا لَيتَ شِعری و کَما أخبَروه بِأنَّ عبّاس قَطیعُ الیَمين» کاش میدانستم که آیا راست میگویند دست عباسم را بریدند.(۴)
او که با سرودههای حماسی در روزگاری که سالها حاکمان جور، دینفروشان و متکدیان قدرت و مال، تلاش کردندتا نامو یاد علی را از خاطرهها محو کنند، از فضائلش گفت و نام او را بزرگ داشت، چنانکه در رثای شهیدانکربلا شعری بدین مَضنون سرود:" ایکسانی که حمله جانانه عباس را برگلههای گوسفند دیدید و نیز در پی او، فرزندان حیدر را که هر کدام شیری هستند که دست از یاریاش بر نمیدارند را شاهد بودید!
در سروده دیگر فرمود: «ایکسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی همه شیران بیشه شجاعتاند! این بانوی حلم و ادب، الگوی شایسته در تربیت شایستگان برايحیات معقولاست و سزد که همه ادب آموز محضرش باشیم.
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم ماند از لطف رب
(۱) تنبیهالمقال،جلد۳
(۲) الوقایع و الحوادث، ج۳ ص۱۲. منتهیالامال،ج۱ ص۷۰۶ و الخصال،ج۱
(۳-۴) مقاتل الطالبين، صص ۵۴-۵۷ بحار، ج ۴۵، ص ۳۸
حجت الاسلام حمید احمدی