پیام آیت الله وحید خراسانی به سومین اجلاس سالانه غدیر
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله وحید خراسانی از مراجع تقلید شیعیان پیامی را به اجلاس سالانه بزرگداشت غدیر ارسال کرده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیت الله وحید خراسانی از مراجع تقلید پیامی را به اجلاس سالانه بزرگداشت غدیر ارسال کرده است که متن کامل آن در زیر آمده است.
قال الله تعالی: «وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ». یکی از اسماء روز قیامت، در قرآن مجید، روز حسرت است ، روزی که درجات بهشت وابسته به کمیّت و کیفیّت اعمال صالحه و اخلاق فاضله و مراتب علم و ایمان است: «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ، وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا». اشقیاء در حسرت حرمان از سعادت، و سعادتمندان در حسرت درجات برتر و مقامات بالاترند. شیخ مفید روایتی از امام حسن(ع) نقل می کند که فرمود: «کسی که به قلبش دوست ما و به دست و زبانش یاور ما باشد با ماست در آن غرفه ای که ما در آن هستیم». مقامی برتر از مقام خاتم و وصیّ خاتم نیست که تمام انبیا و اولیا در قیامت کبری در سایه ی لوای حمد آن صدر نشین مقام محمودند که خدا فرمود : «عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»، و رسول خدا(ص) فرمود: «آدم فمن دونه من الأنبیاء تحت لوائی». محبّ خاندان عصمت، به قلبش و یاور آنان به دست و زبانش، همنشین شمس و قمر و نجوم آسمان نبوت و امامت است. امید است در ایام غدیر- از پانزدهم تا بیست و پنجم ذی الحجه- این توفیق نصیب خدمتگزاران آن خاندان بشود و در همه ی مساجد و مجالس ، وقایع آن ایام تبیین و گویندگان و شنوندگان مشمول دعای صادق آل محمد( ص) شوند که فرمود: «رحم الله من أحیی أمرنا».
در بخش دیگر این پیام آمده است: در این ایام به فرمان خدا به خاتم انبیاء رسول خدا(ص) فدک را به صدیقه کبری(س) داد، و در این ایام آیه ی تطهیر ، در شأن خاتم انبیا و سید اولیا و سیدة النساء و دو زیـنت عرش خدا نازل شد. اختصاص طهارت از هر رجس و پلیدی به اهل بیت عصمت به این آیـه کریمه: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» ثابت می کند که عقل مستمدّ از علم خدا و منزّه از هوی، و اراده فانی در رضای خدا که غرض از خلقت عالم و خلافت آدم است نورٌ علی نوری است که نفوس قدسیه این پنج تن به آن منوّر است. صحّت روایت واراده در اختصاص مصداق آیه هنگام نزول به این پنج تن، مورد اتفاق اهل تفسیر و حدیث است.
در ادامه این پیام می خوانیم: در این ایام خاندان امامت از کبیر و صغیر برای وفای به نذر، روزه گرفتند و قوت افطار را شب اول به مسکین و شب دوم به یتیم ، و روز سوم با آن که بدن ها از گرسنگی می لرزید، راضی نشدند اسیر کافری که دست به درگاهشان دراز کرده بود، ناامید برگردد و به آن، ایثار رحمت رحمانیه خدا را بر مسلمان و کافر، نشان دادند. چون رسول خدا(ص) دید حسنین از گرسنگی می لرزند و دخترش با چشمان به گودی نشسته، در حال نماز به راز و نیاز با خداوند متعال است، در همان حال ، جبرئیل سوره ی انسان را نازل کرد . اعاظم علمای مسلمین و محدثین معترف هستند که «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ، إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» در شأن این خاندان نازل شد. خداوند در این سوره که سوره انسان نامیده شده است، غرض از خلقت انسان را که حامل امانت خداوند سبحان است، در عمل این ابرار نشان داد که چگونه از خود گذشته، با خلق خدا برای رضای خدا منتهای رأفت و رحمت را نشان دادند و به عروج به مقام «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّه» به جایی رسیدند که خدا در این سوره به رسول خدا(ص) فرمود: «وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا».
در بخش دیگر این پیام آمده است: روز بیست و چهارم این ماه به نقل شیخ طوسی، روز خاتم بخشی امیرالمؤمنین(ع) است که اعیان علمای خاصه و عامه از مفسرین و محدثین، شأن نزول آیه ی کریمه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» را انگشتر بخشی آن حضرت در حال رکوع دانستند. به نقل روایتی از أبی ذر غفاری از تفاسیر عامه اکتفا می کنیم که گفت: روزی با رسول خدا(ص) نماز ظهر را خواندم. سائلی در مسجد سؤال کرد. کسی چیزی به او نداد. دست به آسمان بلند کرد و گفت: بار الها! شاهد باش در مسجد پیغمبر سؤال کردم، احدی به من عطایی نکرد. علی(ع) در نماز در حال رکوع دست راستش را به جانب او دراز کرد. سائل انگشتر را از انگشت او گرفت. و آن واقعه در مرأی و منظر رسول خدا(ص) بود. آن حضرت رو به آسمان با خدای خود گفت : «برادرم موسی از تو سؤال کرد و گفت: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ، وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی، یَفْقَهُوا قَوْلِی، وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی، هَارُونَ أَخِی، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی، وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی، بر او نازل کردی: سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ، بارالها! من محمّد(ص) نبیّ تو و برگزیده تو هستم اشرح لی صدری ویسّر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی علیِاً اشدد به أزری. ابی ذر گفت: دعای آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد، گفت: یا محمد بخوان: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ».
در ادامه آمده است: خداوند متعال در این آیه ولایتی را که برای خدا و رسول خداست برای علی مرتضی قرار داد. این مقام را که حق خدا و خاتم انبیاست به کسی داد که با استغراق در عظمت خداوند علی عظیم، هنگام امتثال امر «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ» از خطاب «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَر» غافل نمی شود و در حال محو در لاهوت، محیط بر ناسوت است و در اوج ملکوت مُلک را زیر نظر دارد، و این آیت «لا یشغله شأن عن شأن» است که مقام رابط بین خالق و خلق، و ولی الله علی الاطلاق است.
در بخش دیگر پیام بیان شده است: کتاب خدا و سنت رسول خدا که فرمود: «ألا ترضى أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لیس نبیّ بعدی»، حجت بالغه الهیه بر خلافت بلافصل علی بن ابی طالب(ع) است.
در ادامه پیام تصریح شده است: بیست و پنجم این ماه روز مباهله است که روز اتمام حجت خدا بر رسالت خاتم النبیین و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین و اثبات عصمت آل عبا است. اجماع علمای امت بر آن است که در مباهله أَبْنَاءَنَا منحصر در حسن و حسین(ع) و تنها مصداق نِسَاءَنَا فاطمه زهرا(س) است و مراد از أَنْفُسَنَا رسول خدا(ص) و علی مرتضی(ع) است. زمخشری می گوید: در مباهله دلیلی است که قوی تر از آن نیست به فضل اصحاب کساء و در آن برهان واضحی است به صحت نبوّت نبیّ ، چون احدی از موافق و مخالف روایت نکرده است که نصاری دعوت آن حضرت را اجابت کرده باشند. پس از آن که رسول الله(ص) علمای نصاری را به توحید خداوند لَم یلِد ولَم یولَد دعوت نمود و آنان از ایمان به «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» سر باز زدند، آنها را به مباهله دعوت کرد تا حق از باطل به لعنت خدا بر دروغگویان روشن شود.
در این پیام آمده است: رسول خدا حسین(ع) را در آغوش کشید و دست حسن(ع) را گرفت و پشت سر آن حضرت، فاطمه زهرا(س) و پس از آن، علی مرتضی(ع) برای دعا آمدند . اسقف اعظم چون آن منظره را دید، گفت: چهره هایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جا بردارد، خدا اجابت می کند، اگر با آنان مباهله کنید تا قیامت از نصاری کسی روی زمین نخواهد بود. ذلّت تسلیم و اداء جزیه را پذیرفتند و خط بطلان بر آئین مسیحیت کشیدند.
در بخش دیگر این پیام می خوانیم: به نزول این آیه ثابت شد که به جز این پنج تن آبرومندی به درگاه خدا نبود که شایسته اجابت دعا در مباهله باشد . هنگامی که رسول خدا فرمود: هر گاه دعا کردم شما آمین بگویید، به مقتضای تلازم بین شرط و جزاء، روشن شد که دعاء خاتم انبیا در آن عرصه باید با آمّین آن چهار برگزیده خدا باشد. تاب الله و سنّت رسول الله ثابت کرد که علی مرتضی(ع) نفس رسول خداست و با وجود نفس پیغمبر در میان امّت، خلافت بلافصل، حق آن حضرت است و تخلّف از این حق مخالفت با قرآن و سنت، و حکم عقل به بطلان ترجیح مرجوح بر راجح است.
همچنین در این پیام آمده است: زید بن ارقم گفت: چون رسول خدا از حجة الوداع برگشت، در غدیر خم امر کرد سایبان هایی به پا داشتند. پس از آن گفت:«گویا من دعوت شدم و اجابت کردم، همانا دو چیز سنگین نفیس در میان شما گذاشتم که یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: کتاب خدا و عترت خودم. پس بنگرید چگونه با این دو رفتار می کنید. و این دو از هم جدا نمی شوند تا بر من در حوض وارد شوند» و بعد گفت: «همانا خداوند -عزّ وجلّ- مولای من است و من مولای هر مؤمنی هستم»، بعد دست علی را گرفت و گفت: «هر کس من مولای او هستم، این ولی اوست». این حدیثی است که صحت آن نزد اصحاب حدیث و علمای رجال، مسلم است و هر مسلمانی که به قرآن و سنت معتقد است باید به حکم «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» آن را بپذیرد. در این حدیث رسول خدا ماتَرَکِ خود را برای امت، قرآن و عترت قرار داد و ملاک اثبات مولویّت خود را برای امیرالمؤمنین جدا نشدن عترت از قرآن قرار داد و ثابت کرد که قرآنی که تبیان هر چیزی است «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ» از علی جدا نیست و علی از کتابی که «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ» جدا نیست.
در ادامه این پیام می خوانیم: چنان که در حدیث صحیح نزد عامه و خاصه فرمود: «علی مع القرآن والقرآن مع علیّ لن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض»، کسی که دارای چنین علم و عصمتی است باید به علمش مفسّر کتاب خدا و به عملش، مجری احکام خدا باشد، تا غرض از نزول قرآن که اخراج بشریّت از ظلمات فکری و اخلاقی و عملی است و رساندن به نور سعادت ابد است، محقق شود، «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ».
در بخش دیگر این پیام ذکر شده است که وظیفه هر مسلمانی که خود را پیرو کتاب و سنت می داند با این آیات بیّنات چیست ؟ ختام سخن حدیثی است که محدثین عامه به صحت آن اعتراف کرده اند و خلاصه ی آن، این است که جمعی نزد ابن عباس آمدند که به امیرالمؤمنین ناسزا می گفتند . ابن عباس گفت: به کسی ناروا می گویید که دارای ده فضیلت است و آن فضایل در احدی نیست.
در ادامه پیام آمده است: در جنگ خیبر که دیگران رفتند و عاجزانه برگشتند، رسول خدا(ص) فرمود: کسی را می فرستم که هرگز خدا او را ذلیل نکرده است، خدا و رسول محبوب او و او محبوب خدا و رسول است. اصحاب همگی در انتظارند که چنین کسی کیست؟ فرمود: علی کجاست؟ آن حضرت با چشم رَمد دیده آمد و بعد از شفا به دست رسول خدا، رسول الله رایت را سه مرتبه به اهتزاز در آورد و به دست علی داد و خیبر را فتح کرد. دوم رسول خدا ابابکر را با سوره توبه، به جانب مشرکین فرستاد. پس از آن علی را فرستاد و سوره را از او گرفت و فرمود: «سوره را کسی نمی برد مگر کسی که او از من است و من از اویم».
همچنین این پیام می افزاید: رسول خدا فرمود: کدامیک از شما با من در دنیا و آخرت موالات می کند. کسی نپذیرفت. پس به علی فرمود :تو ولیّ من هستی در دنیا و آخرت. و علی اول کسی بود از رجال صحابه که ایمان آورد. رسول خدا جامه ی خود را بر چهار نفر انداخت علی و فاطمه و حسن و حسین و فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» و علی آن کسی بود که جامه رسول خدا را پوشید و به جای رسول خدا خوابید، و مشرکین به گمان این که او پیغمبر است او را سنگباران کردند «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ».
در بخش دیگر این پیام بیان شده است: در غزوه تبوک، پیغمبر علی را به جای خود در مدینه گذاشت. چون از فراق رسول خدا گریه کرد، فرمود: منزلت تو به من منزلت هارون است به موسی، مگر آن که بعد از من پیغمبری نیست. سزاوار نیست من بروم مگر این که تو خلیفه من باشی و نیز فرمود: «تو بعد از من ، ولیّ هر مؤمن و مؤمنه ای هستی»
در ادامه ذکر شده است: رسول خدا تمام درهایی را که به مسجد آن حضرت باز می شد، بست به جز در خانه علی(ع) و همچنین فرموده است «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» با این آیات بیّنات - که هر یک تاج افتخاری است که بر سر آن سرور دنیا و دین چون خورشید درخشان می تابد و مسلمانی نیست که تحت الشعاع آن آفتاب نباشد - حجت بر اهل دانش و دین بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین تمام است، و به حکم عقل و کتاب و سنت تقدیم مفضول بر فاضل و ترجیح مرجوح بر راجح مردود است و بر حکیم علی الاطلاق محال ، و ساحت دینی که بر مبنای «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» و رسالتی که بر اساس «وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» استوار است، از آن منزه است.
در پایان این پیام آمده است: تا این جا روی سخن با هر مسلمانی بود که به خدا و کتاب خدا و رسول خدا و سنت او ایمان دارد . اما وظیفه کسانی که خود را شیعه آن حضرت می دانند، نسبت به ایام غدیر و حق آن اول المظلومین چیست؟ امید است این مملکت که افتخار انتساب به آن حضرت را دارد در ایام غدیر مزیّن به زینت نشر آن فضایل و مناقب باشد، و هر کسی که دم از محبّت او می زند، به دست و زبانش و مال و مقامش برای احقاق آن حق ضایع شده، آن چه در توان دارد، انجام دهد. «ولم أر مثل ذاک الیوم یوما ، ولم أر مثله حقّا أضیعا»./934/د101/س
قال الله تعالی: «وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ». یکی از اسماء روز قیامت، در قرآن مجید، روز حسرت است ، روزی که درجات بهشت وابسته به کمیّت و کیفیّت اعمال صالحه و اخلاق فاضله و مراتب علم و ایمان است: «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ، وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا». اشقیاء در حسرت حرمان از سعادت، و سعادتمندان در حسرت درجات برتر و مقامات بالاترند. شیخ مفید روایتی از امام حسن(ع) نقل می کند که فرمود: «کسی که به قلبش دوست ما و به دست و زبانش یاور ما باشد با ماست در آن غرفه ای که ما در آن هستیم». مقامی برتر از مقام خاتم و وصیّ خاتم نیست که تمام انبیا و اولیا در قیامت کبری در سایه ی لوای حمد آن صدر نشین مقام محمودند که خدا فرمود : «عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»، و رسول خدا(ص) فرمود: «آدم فمن دونه من الأنبیاء تحت لوائی». محبّ خاندان عصمت، به قلبش و یاور آنان به دست و زبانش، همنشین شمس و قمر و نجوم آسمان نبوت و امامت است. امید است در ایام غدیر- از پانزدهم تا بیست و پنجم ذی الحجه- این توفیق نصیب خدمتگزاران آن خاندان بشود و در همه ی مساجد و مجالس ، وقایع آن ایام تبیین و گویندگان و شنوندگان مشمول دعای صادق آل محمد( ص) شوند که فرمود: «رحم الله من أحیی أمرنا».
در بخش دیگر این پیام آمده است: در این ایام به فرمان خدا به خاتم انبیاء رسول خدا(ص) فدک را به صدیقه کبری(س) داد، و در این ایام آیه ی تطهیر ، در شأن خاتم انبیا و سید اولیا و سیدة النساء و دو زیـنت عرش خدا نازل شد. اختصاص طهارت از هر رجس و پلیدی به اهل بیت عصمت به این آیـه کریمه: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» ثابت می کند که عقل مستمدّ از علم خدا و منزّه از هوی، و اراده فانی در رضای خدا که غرض از خلقت عالم و خلافت آدم است نورٌ علی نوری است که نفوس قدسیه این پنج تن به آن منوّر است. صحّت روایت واراده در اختصاص مصداق آیه هنگام نزول به این پنج تن، مورد اتفاق اهل تفسیر و حدیث است.
در ادامه این پیام می خوانیم: در این ایام خاندان امامت از کبیر و صغیر برای وفای به نذر، روزه گرفتند و قوت افطار را شب اول به مسکین و شب دوم به یتیم ، و روز سوم با آن که بدن ها از گرسنگی می لرزید، راضی نشدند اسیر کافری که دست به درگاهشان دراز کرده بود، ناامید برگردد و به آن، ایثار رحمت رحمانیه خدا را بر مسلمان و کافر، نشان دادند. چون رسول خدا(ص) دید حسنین از گرسنگی می لرزند و دخترش با چشمان به گودی نشسته، در حال نماز به راز و نیاز با خداوند متعال است، در همان حال ، جبرئیل سوره ی انسان را نازل کرد . اعاظم علمای مسلمین و محدثین معترف هستند که «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ، إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» در شأن این خاندان نازل شد. خداوند در این سوره که سوره انسان نامیده شده است، غرض از خلقت انسان را که حامل امانت خداوند سبحان است، در عمل این ابرار نشان داد که چگونه از خود گذشته، با خلق خدا برای رضای خدا منتهای رأفت و رحمت را نشان دادند و به عروج به مقام «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّه» به جایی رسیدند که خدا در این سوره به رسول خدا(ص) فرمود: «وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا».
در بخش دیگر این پیام آمده است: روز بیست و چهارم این ماه به نقل شیخ طوسی، روز خاتم بخشی امیرالمؤمنین(ع) است که اعیان علمای خاصه و عامه از مفسرین و محدثین، شأن نزول آیه ی کریمه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» را انگشتر بخشی آن حضرت در حال رکوع دانستند. به نقل روایتی از أبی ذر غفاری از تفاسیر عامه اکتفا می کنیم که گفت: روزی با رسول خدا(ص) نماز ظهر را خواندم. سائلی در مسجد سؤال کرد. کسی چیزی به او نداد. دست به آسمان بلند کرد و گفت: بار الها! شاهد باش در مسجد پیغمبر سؤال کردم، احدی به من عطایی نکرد. علی(ع) در نماز در حال رکوع دست راستش را به جانب او دراز کرد. سائل انگشتر را از انگشت او گرفت. و آن واقعه در مرأی و منظر رسول خدا(ص) بود. آن حضرت رو به آسمان با خدای خود گفت : «برادرم موسی از تو سؤال کرد و گفت: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ، وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی، یَفْقَهُوا قَوْلِی، وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی، هَارُونَ أَخِی، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی، وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی، بر او نازل کردی: سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ، بارالها! من محمّد(ص) نبیّ تو و برگزیده تو هستم اشرح لی صدری ویسّر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی علیِاً اشدد به أزری. ابی ذر گفت: دعای آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد، گفت: یا محمد بخوان: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ».
در ادامه آمده است: خداوند متعال در این آیه ولایتی را که برای خدا و رسول خداست برای علی مرتضی قرار داد. این مقام را که حق خدا و خاتم انبیاست به کسی داد که با استغراق در عظمت خداوند علی عظیم، هنگام امتثال امر «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ» از خطاب «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَر» غافل نمی شود و در حال محو در لاهوت، محیط بر ناسوت است و در اوج ملکوت مُلک را زیر نظر دارد، و این آیت «لا یشغله شأن عن شأن» است که مقام رابط بین خالق و خلق، و ولی الله علی الاطلاق است.
در بخش دیگر پیام بیان شده است: کتاب خدا و سنت رسول خدا که فرمود: «ألا ترضى أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لیس نبیّ بعدی»، حجت بالغه الهیه بر خلافت بلافصل علی بن ابی طالب(ع) است.
در ادامه پیام تصریح شده است: بیست و پنجم این ماه روز مباهله است که روز اتمام حجت خدا بر رسالت خاتم النبیین و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین و اثبات عصمت آل عبا است. اجماع علمای امت بر آن است که در مباهله أَبْنَاءَنَا منحصر در حسن و حسین(ع) و تنها مصداق نِسَاءَنَا فاطمه زهرا(س) است و مراد از أَنْفُسَنَا رسول خدا(ص) و علی مرتضی(ع) است. زمخشری می گوید: در مباهله دلیلی است که قوی تر از آن نیست به فضل اصحاب کساء و در آن برهان واضحی است به صحت نبوّت نبیّ ، چون احدی از موافق و مخالف روایت نکرده است که نصاری دعوت آن حضرت را اجابت کرده باشند. پس از آن که رسول الله(ص) علمای نصاری را به توحید خداوند لَم یلِد ولَم یولَد دعوت نمود و آنان از ایمان به «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» سر باز زدند، آنها را به مباهله دعوت کرد تا حق از باطل به لعنت خدا بر دروغگویان روشن شود.
در این پیام آمده است: رسول خدا حسین(ع) را در آغوش کشید و دست حسن(ع) را گرفت و پشت سر آن حضرت، فاطمه زهرا(س) و پس از آن، علی مرتضی(ع) برای دعا آمدند . اسقف اعظم چون آن منظره را دید، گفت: چهره هایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جا بردارد، خدا اجابت می کند، اگر با آنان مباهله کنید تا قیامت از نصاری کسی روی زمین نخواهد بود. ذلّت تسلیم و اداء جزیه را پذیرفتند و خط بطلان بر آئین مسیحیت کشیدند.
در بخش دیگر این پیام می خوانیم: به نزول این آیه ثابت شد که به جز این پنج تن آبرومندی به درگاه خدا نبود که شایسته اجابت دعا در مباهله باشد . هنگامی که رسول خدا فرمود: هر گاه دعا کردم شما آمین بگویید، به مقتضای تلازم بین شرط و جزاء، روشن شد که دعاء خاتم انبیا در آن عرصه باید با آمّین آن چهار برگزیده خدا باشد. تاب الله و سنّت رسول الله ثابت کرد که علی مرتضی(ع) نفس رسول خداست و با وجود نفس پیغمبر در میان امّت، خلافت بلافصل، حق آن حضرت است و تخلّف از این حق مخالفت با قرآن و سنت، و حکم عقل به بطلان ترجیح مرجوح بر راجح است.
همچنین در این پیام آمده است: زید بن ارقم گفت: چون رسول خدا از حجة الوداع برگشت، در غدیر خم امر کرد سایبان هایی به پا داشتند. پس از آن گفت:«گویا من دعوت شدم و اجابت کردم، همانا دو چیز سنگین نفیس در میان شما گذاشتم که یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: کتاب خدا و عترت خودم. پس بنگرید چگونه با این دو رفتار می کنید. و این دو از هم جدا نمی شوند تا بر من در حوض وارد شوند» و بعد گفت: «همانا خداوند -عزّ وجلّ- مولای من است و من مولای هر مؤمنی هستم»، بعد دست علی را گرفت و گفت: «هر کس من مولای او هستم، این ولی اوست». این حدیثی است که صحت آن نزد اصحاب حدیث و علمای رجال، مسلم است و هر مسلمانی که به قرآن و سنت معتقد است باید به حکم «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» آن را بپذیرد. در این حدیث رسول خدا ماتَرَکِ خود را برای امت، قرآن و عترت قرار داد و ملاک اثبات مولویّت خود را برای امیرالمؤمنین جدا نشدن عترت از قرآن قرار داد و ثابت کرد که قرآنی که تبیان هر چیزی است «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ» از علی جدا نیست و علی از کتابی که «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ» جدا نیست.
در ادامه این پیام می خوانیم: چنان که در حدیث صحیح نزد عامه و خاصه فرمود: «علی مع القرآن والقرآن مع علیّ لن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض»، کسی که دارای چنین علم و عصمتی است باید به علمش مفسّر کتاب خدا و به عملش، مجری احکام خدا باشد، تا غرض از نزول قرآن که اخراج بشریّت از ظلمات فکری و اخلاقی و عملی است و رساندن به نور سعادت ابد است، محقق شود، «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ».
در بخش دیگر این پیام ذکر شده است که وظیفه هر مسلمانی که خود را پیرو کتاب و سنت می داند با این آیات بیّنات چیست ؟ ختام سخن حدیثی است که محدثین عامه به صحت آن اعتراف کرده اند و خلاصه ی آن، این است که جمعی نزد ابن عباس آمدند که به امیرالمؤمنین ناسزا می گفتند . ابن عباس گفت: به کسی ناروا می گویید که دارای ده فضیلت است و آن فضایل در احدی نیست.
در ادامه پیام آمده است: در جنگ خیبر که دیگران رفتند و عاجزانه برگشتند، رسول خدا(ص) فرمود: کسی را می فرستم که هرگز خدا او را ذلیل نکرده است، خدا و رسول محبوب او و او محبوب خدا و رسول است. اصحاب همگی در انتظارند که چنین کسی کیست؟ فرمود: علی کجاست؟ آن حضرت با چشم رَمد دیده آمد و بعد از شفا به دست رسول خدا، رسول الله رایت را سه مرتبه به اهتزاز در آورد و به دست علی داد و خیبر را فتح کرد. دوم رسول خدا ابابکر را با سوره توبه، به جانب مشرکین فرستاد. پس از آن علی را فرستاد و سوره را از او گرفت و فرمود: «سوره را کسی نمی برد مگر کسی که او از من است و من از اویم».
همچنین این پیام می افزاید: رسول خدا فرمود: کدامیک از شما با من در دنیا و آخرت موالات می کند. کسی نپذیرفت. پس به علی فرمود :تو ولیّ من هستی در دنیا و آخرت. و علی اول کسی بود از رجال صحابه که ایمان آورد. رسول خدا جامه ی خود را بر چهار نفر انداخت علی و فاطمه و حسن و حسین و فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» و علی آن کسی بود که جامه رسول خدا را پوشید و به جای رسول خدا خوابید، و مشرکین به گمان این که او پیغمبر است او را سنگباران کردند «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ».
در بخش دیگر این پیام بیان شده است: در غزوه تبوک، پیغمبر علی را به جای خود در مدینه گذاشت. چون از فراق رسول خدا گریه کرد، فرمود: منزلت تو به من منزلت هارون است به موسی، مگر آن که بعد از من پیغمبری نیست. سزاوار نیست من بروم مگر این که تو خلیفه من باشی و نیز فرمود: «تو بعد از من ، ولیّ هر مؤمن و مؤمنه ای هستی»
در ادامه ذکر شده است: رسول خدا تمام درهایی را که به مسجد آن حضرت باز می شد، بست به جز در خانه علی(ع) و همچنین فرموده است «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» با این آیات بیّنات - که هر یک تاج افتخاری است که بر سر آن سرور دنیا و دین چون خورشید درخشان می تابد و مسلمانی نیست که تحت الشعاع آن آفتاب نباشد - حجت بر اهل دانش و دین بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین تمام است، و به حکم عقل و کتاب و سنت تقدیم مفضول بر فاضل و ترجیح مرجوح بر راجح مردود است و بر حکیم علی الاطلاق محال ، و ساحت دینی که بر مبنای «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» و رسالتی که بر اساس «وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» استوار است، از آن منزه است.
در پایان این پیام آمده است: تا این جا روی سخن با هر مسلمانی بود که به خدا و کتاب خدا و رسول خدا و سنت او ایمان دارد . اما وظیفه کسانی که خود را شیعه آن حضرت می دانند، نسبت به ایام غدیر و حق آن اول المظلومین چیست؟ امید است این مملکت که افتخار انتساب به آن حضرت را دارد در ایام غدیر مزیّن به زینت نشر آن فضایل و مناقب باشد، و هر کسی که دم از محبّت او می زند، به دست و زبانش و مال و مقامش برای احقاق آن حق ضایع شده، آن چه در توان دارد، انجام دهد. «ولم أر مثل ذاک الیوم یوما ، ولم أر مثله حقّا أضیعا»./934/د101/س
ارسال نظرات