۰۷ تير ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۲
کد خبر: ۱۰۷۶۹۲
مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با رسا؛

اندیشه فقهی صاحب جواهر بر پایه حکومت محوری و ولایت مداری استوار است

خبرگزاری رسا - رییس گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ای اسلامی بیان داشت: صاحب جواهر مسأله لزوم حکومت دینى شیعه به نیابت از امام معصوم(ع) در عصر غیبت را امری بدیهی توصیف می کند.
حجت الاسلام سيد سجاد ايزدهي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، یکی از فقهای نامدار شیعه، محمدحسن نجفی، صاحب کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» است که مى توان آن را دائرة المعارف فقه شیعه و متن محوری مباحثات فقهی در حوزه های علمیه دانست به طوری که اکنون هیچ فقیهى خود را از این کتاب ارزشمند بى نیاز نمى بیند.

صـاحب جواهر شاگردان متعددى داشته است که در مکتب پرفیض فقهى او تربیت یافته اند و حـوزه درسـى او مـرکز تجمع فضلا و دانشمندان از هر نقطه و دیار بود. درباره او گفته اند هـیـچ شـهر شیعه نشینى وجود نداشت که یکى ازشاگردان او به عنوان مرجع مسائل مردم به آن نقطه نرفته باشد.

اندیشه صاحب جواهر به قدری بلند است که امام خمینی(ره) پیوسته بر فقه جواهری تاکید داشت و بر محور شدن آن در حوزه های علمیه توصیه می کردند.

 به مناسبت اول شعبان، سالروز رحلت این مرجع بلند آوازه جهان تشیع ضمن گفت و گو با حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی، مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نویسنده کتاب اندیشه سیاسی صاحب جواهر، به بررسی اندیشه فقهی سیاسی این عالم بزرگوار شیعه پرداخته ایم که آن را خدمت خوانندگان خبرگزاری رسا تقدیم می کنیم.
  

رسا – لطفا انگیزه خود را از تالیف کتاب اندیشه سیاسی صاحب جواهر بیان بفرمائید؟

در سال های گذشته، آقای سید جواد طباطبایی با انتشار مطالبی به فقدان اندیشه سیاسی در بین فقیهان و حکمای اسلامی نظر داد. در نتیجه مجموعه ای از محققین بر آن شدند تا با جمع آوری اندیشه های سیاسی فقیهان، فلاسفه، متکلمین و عارفان شیعی به این شبهه پاسخی در خور دهند که بنده در این راستا به تبیین اندیشه سیاسی مرحوم صاحب جواهر و ملا احمد نراقی در دو کتاب مجزا پرداختم.

تاثیر این مجموعه کتب آن گونه بود که آقای طباطبایی در نگرش بعدی خود به این کتاب ها مراجعه و استناد کردند و نظریه خود را تعدیل کردند.

به دلیل اینکه ارائه اندیشه صاحب جواهر کار مهمی تلقی می شد و همواره مورد تاکید امام راحل بود، تلاش کردم تمام همت خود را به کار گیرم تا طرح مناسبی برای بحث ارائه کنم. به همین دلیل طرح کتاب چهار بار تغییر کرد و در نهایت طرح آخری که در کتاب منعکس شده است، تصویب شد که البته محور کارهای بعدی هم قرار گرفت.

رسا- به عنوان مقدمه ورود به بحث، مختصری از شخصیت صاحب جواهر و دوران زندگی ایشان بیان کنید.

شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر از بزرگ ترین فقیهان شیعه است که در سده سیزدهم هجری با نگارش دائرة المعارف بزرگ فقهی به نام جواهر الکلام که حاصل32 سال تلاش شبانه روزى اوست، نام و یاد خویش را در فقه شیعه ماندگار کرده و امروزه فقیهان در استنباط های خویش، از مراجعه به آن بی نیاز نیستند.

قرن سیزدهم هجری از دوران های پرآشوب و بحران در سرزمین های اسلامی است و حوادث بسیاری در آن سده شکل گرفته که هرکدام در شکل گیری شخصیت صاحب جواهر نقش به سزایی داشته است، که از آن جمله می توان به: درگیری های حکومت صفوی و عثمانی در مورد کشور عراق و عتبات مقدسه در حدود دو قرن که به خرابی کشور عراق انجامیده، فتنه وهابیون از کشور عربستان و هجوم آنان به شهرها و روستاهای عراق به ویژه شهرهای کربلا و نجف، و منازعه طولانی اصولیون و اخباریون که به رهبری شخصیتی چون مرحوم وحید بهبهانی شروع و به پیروزی اصولیون منجر شد، اشاره کرد.

بنا براین پس از فترت و رکود در حوزه فقه و اصول حوزه علمیه کربلا بعد از وفات شریف العلما در سال 1245، و به دنبال از بین رفتن مرکزیت علمی کربلا، طلاب رو به سوی نجف آوردند تا از درس صاحب جواهر استفاده ببرند. همچنین از علل مهاجرت طلاب به نجف می توان علاوه بر بیان زیبا، حسن تدریس و اندیشه جوال صاحب جواهر به هجوم وهابیها به کربلا از یک طرف و تعدی های دولت عثمانی به آن، از سوی دیگر اشاره کرد.

باید اذعان کرد که کتاب جواهر درّ نایابی است و امام خمینی از آن به معجزه تعبیر می کند چرا که انسانی یک تنه کار صد فقیه را انجام داده است و نکته عجیب تر اینکه کتاب جواهر در طول سی سال نوشته شده است، اما اولین کتاب فقهی این مجموعه با آخرین کتاب تفاوت نمی کند و ورود و خروج او به مباحث یکسان است که نشان از تسلط علمی وی دارد.

نقل شده است که در زمان صاحب جواهر ، سی نفر همزمان کتاب شرایع را شرح می کردند اما تنها کسی که اثر علمی او با اقبال عمومی مواجه شد، صاحب جواهر است.

از امتیازهای کتاب جواهر می توان به شامل بودن بر تمامی ابواب فقهی، گستردگی فروعات بسیار دقیق، نقل قول دقیق از دیگران و نقد های علمی جدی بر سخن فقیهان گذشته نام برد.

امروز کتاب جواهر پس از گذشت صد و پنجاه سال هنوز دارای فروعات دقیقی است که مورد توجه محققان علوم اسلامی است و جالب این است که وی در زمانی به طور دقیق از دانشمندان عرصه فقه در بخش های گوناگون نقل قول می کند که منابع به سختی در دسترس قرار می گرفته است.

شیوه ایشان که از یک سو به مبانی و سنّت مستند بوده و در عین ژرف نگری، از مولفه پویایی بهره مند بوده و در عین حال بسیاری از مباحث حوزه سیاست و فقه سیاسی را در بردارد، در عصر حاضر بسیار مورد توجّه قرار گرفته است، به گونه ای که امام خمینی در این خصوص اعلام داشت که حوزه ها در روش تحصیل و تحقیق می بایست به شیوه فقه جواهری عمل کرده و تخلّف از آن جایز نیست.

رسا – لطفا اندیشه سیاسی فقهی صاحب جواهر را تبیین بفرمائید.

روشی به نام روش ایزوتسویی وجود دارد که مبین این است که اگر بخواهیم مفاهیم را پیدا کنیم باید آن را به مفهوم اصلی ارجاع دهیم، طبق این روش می توان گفت صاحب جواهر نقطه مرکزی را اسلام و نقطه مرکزی فقه را ولایت می داند، به عبارت دیگر خصوصیت بارز فقه وی ولایت مداری است، بلکه بسیاری از مباحث ایشان حکومت محور است یعنی جز در ذیل حکومت محقق نخواهد شد.

صاحب جواهر سیاست را ابزاری برای پیشبرد مقاصد نمی داند بلکه سیاست را عین دیانت می داند و تعبیر سیاست دینی در ادبیات او دیده می شود . در بحث نماز جمعه می گوید اینها از جمله سیاساتی است که فقیه باید انجام دهد و مردم باید او را کمک کنند.

صاحب حواهر در عرصه نظام سیاسی چهار گونه حاکم را فرض کرده است، اولی حاکم اصلی، که امامان معصوم(ع) هستند. و از آنجایی که وی به واقعیت اجتماعی توجه دارد، در عصر غیبت هم حکومتی هایی را فرض کرده است که یا حاکم فقیه است که چنین حکومتی دارای مشروعیت است و یا حاکم جائری است که شیعه مذهب است که حاکم موافق نامیده می شود و یا از سایر مذاهب است که حاکم جائر مخالف نامیده می شود.

این فقیه بزرگ شیعی برای هرکدام از این چهار نوع حکومت، سیستم های خاصی را تعریف کرده است و به تناسب رفتارهایی را توصیه کرده است که بر این اساس، فقها پس از تأکید بر عدم مشروعیت و حرمت رجوع به حکام جائر، سه راهکار عمده را برای چگونگی برخورد با حکام جائر و تصدی امر حکومت در راستای حیات سیاسی شیعه ارائه کرده اند: اول، در تنگنای حکومت های ظالم و جائر که اجازه عرض اندام و فعالیت به جامعه شیعه و عالمان آنها نمی دادند دست به تقیه بزنند و عقاید راستین خود را پنهان دارند؛ دوم، با همکاری با حاکمان وقت، ضمن مصون ماندن خود و شیعیان از خطرات در پناه امنیت حاصله، به ترویج مبانی تشیع و اجرای بعضی احکام بپردازند؛ و سوم، در صورت امکان و داشتن قدرت، خود رأساً به نیابت از امام معصوم دست به تأسیس نظام ولایی بزنند.


رسا - بحث ولایت فقیه در اندیشه فقهی صاحب جواهر بسیار برجسته است. ادله ایشان در اثبات این موضوع چیست ؟
 
صاحب جواهر اگزچه بحث خاصی را به ولایت فقیه اختصاص نداده است و این گونه مباحث را در کتاب الجهاد عنوان داشته است اما لزوم وجود حاکمى در زمان غیبت براى رسیدگى به امور شیعه را امرى واضح و بدون نیاز به دلیل اعلام داشته و در عباراتی، مسأله لزوم حکومت دینى شیعه به نیابت از امام معصوم در عصر غیبت را مفروغ عنه و مسلّم نزد فقها دانسته است.

صاحب جواهر برای اثبات ولایت فقیه به عبارت مرحوم کرکی استناد می کند که هرجا در فقه مراجعه به حاکم بیان شده است، منظور ولی فقیه است و این یک مطلب اجماعی نزد فقهای شیعه است.

صاحب جواهر پس از بداهت ولایت فقیه، ادله ای را برای اثبات هرچه بیشتر این موضوع بیان می دارد و می گوید بر طبق روایات رجوع به حاکم جائر نهی شده است. در زمان غیبت محقق شدن این اصل مبتنی بر تأسیس حکومت اسلامی است.

وی در بحث حدود قائل است که حدود نباید تعطیل شود و اجرای حدود جز در سایه قدرت محقق نخواهد شد، پس باید حکومتی دینی تشکیل شود تا بتوانیم حدود را اجرایی کنیم.

صاحب جواهر ولایت فقیه را با روایت، عقل و اجماع اثبات می کند و تاکید دارد که اگرچه برخی روایات دارای ضعف سند یا محتوا است اما در یک همپوشانی یک نکته مسلم را اثبات می کند، وی همچین رفع منازعات، رفع مفاسد، اجرای امر به معروف و نهی از منکر، حفظ حقوق امت شیعه را از سایر ادله ولایت فقیه می داند.

رسا - صاحب جواهر مشروعیت حاکم اسلامی را بر چه اصلی استوار می داند؟ و چه اختیاراتی را برای او قائل است ؟

صاحب جواهر معتقد است در نظام سیاسى مطلوب شیعه(ولایت فقیه)، هِرَم قدرت، از رأس به قاعده تقسیم مى شود و مشروعیت بخشى به نظام سیاسى از بالا به پایین صورت مى پذیرد؛ به این معنا که مشروعیت نظام سیاسى در آغاز به مشروعیت ولایت فقیه برگشته که او نیز مشروعیت خود را از مقام بالاتر از خود اخذ مى کند؛ از این رو همان طور که امام معصوم هیچ گاه مشروعیت خود را وامدار اقبال مردم نیست، ولایت فقیه نیز مشروعیت خویش را متضمن اقبال مردم به خود نمى داند. هر چند اِعمال حاکمیت امام و فقیه در مرحله فعلیت به اقبال مردم به آنها وابسته است.

صاحب جواهر اعتقاد دارد که بر اساس ادلّه روایی، ولی فقیه به جهت هدایت و اداره صحیح جامعه از هر گونه اختیاری که امام معصوم (ع) در حوزه اداره جامعه برخوردار است، (جز امورات خاصّی که به خاطر دلیلی معیّن از آن محروم شده است) بهره مند است. از این روی ایشان ضمن تأکید بر این قاعده کلّی از مصادیق بسیاری در حوزه اختیارات ولی فقیه یاد می کند که از آن جمله می توان به اموری چون افتاء، قضاوت، حسبه و اجراییات، ایجاد امنیت ، برخورد با محاربین در حوزه سیاست داخلی و اموری مانند دعوت به جهاد و دفاع در حوزه سیاست خارجی یاد کرد.

رسا – ایشان چه شرایطی را برای ولی فقیه بیان کرده است؟

در نظام سیاسى شیعه، تعیین حاکم براساس پیوند نژادى، قبیله اى یا دوستى نیست، بلکه براساس شایسته سالارى است، به این معنا که شایسته ترین فرد در عصر غیبت که حایز ملاک هاى والاى تعیین شده از سوى معصوم است، منصوب مى شود که می توان به شرایط گفته شده صاحب جواهر همچون اجتهاد، عدالت، مورد اعتماد و امین بودن و مصلحت شناسى اشاره کرد.

صاحب جواهر مصلحت را بسیار جدی تلقی می کنتد و تدبیر را مصلحت دانى، آگاهى به مقتضیات زمان و مکان و جامعه شناسى عنوان می کند ، زیرا تصمیم نهایى در تدبیر امورى چون دفاع در برابر دشمنان، رفع مفاسد در جامعه و تأمین امنیت داخلى برعهده اوست.


رسا - با توجه به اینکه صاحب جواهر در زمان خود جهت تحقق حکومت اسلامی با محوریت فقیه  اقدام عملی نکردند طرح این مسأله را توسط ایشان چگونه تحلیل می کنید ؟

صاحب جواهر در صحنه عمل دارای دیدی واقعیت نگر در فقه سیاسی است ، با این توضیح که او در صحنه واقعیت با حاکمان جائر مخالف روبرو است اما در بعد اندیشه ای آرمان گرا است و ولایت فقیه را طرح کرده و اختیارات او را همچون امام معصوم(ع) می داند.

باید به این نکته توجه داشت که از ارکان فقه، زمان سنجی و مکان شناسی است و بر این اساس، فقیهان بنابر اقتصائات زمان و مکان، بسیاری از احکام شیعه را در دائره قبض و بسط قرار دادند؛ بدین صورت که در زمان غیبت امام معصوم و قبض ید فقیه شیعه در امور جامعه، بسیاری از احکام را در تنگنای مصلحتِ بقاء اساس تشیع و جامعه شیعه قرار داده، گاهی دست به تقیه زده و گاهی با حاکمان جور تعامل و همکاری کردند و در زمان بسط ید فقیه امور شیعه را به او سپرده و وی را ولّی امر قلمداد کردند.

در واقع فقیهان شیعه در زمینه حقوق اساسی، فقه سیاسی و مشروعیت حکومت ها همواره با عنایت به واقعیت های سیاسی زمان خود بابِ اجتهاد را باز نگاه داشته اند.

بنابراین این که جامعه شیعه علی رغم نامطلوب دانستن بسیاری از حکومت ها، سعی در براندازی آنها نداشت را نمی توان به منزله موافقت آنان با رژیم های سیاسی موجود یا حتی عدم قصد براندازی و تغییر نظم و نظام سیاسی دانست.

ذکر این نکته لازم است که پرداختن مناسب صاحب جواهر به مقوله ولایت فقیه در این زمان را می توان در بسترِ اموری چون فراهم آمدن زمینه مناسب اجتماعی، وجود اکثریت شیعه و رسمیّت این مذهب در ایران، اقتدار فقیهان در جامعه و رخت بربستن اخباری گری از فضای فقه شیعه دانست ،چه آنکه بسیاری دیگر از فقیهان مانند ملااحمد نراقی، میر فتّاح مراغه ای، نیز در این زمان در قالب بحثی مستقل به طرح این مباحث مبادرت ورزیده و نظریه ولایت عامّه فقیهان را عرضه نموده اند.

رسا - از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگذاریم.
/909/گ402/ر



ارسال نظرات