ابن ادریس، فقیه نو اندیش
دانش فقه و اصول همچون هر علم و صناعت و پدیده ای نمی تواند و نباید از تحول و تکامل دور باشد، بلکه باید همزمان با تغییرات زندگی بشری و فضای پیرامونی انسانی همراه شود.
این دانش در مسیر تکاملی خود تحولات زیادی را پشت سر گذاشته که در نتیجه آن، مکتب ها، مدرسه ها و منهج های گوناگونی را پدید آورده است که در کتاب های جداگانه ای تحت عنوان تاریخ فقه و اصول به این دوره های های تاریخی و مشخصه های آن اشاره شده است.
پس از سید مرتضی، شیخ طوسی زمام پیشوایی را در دست گرفت و بزرگترین دانشمند عصر خود شناخته شد. شیوه بدیع او در علم کلام دانش پژوهان بسیاری را تشویق به فراگیری می کرد و آن ها را از دور ترین نقاط سرزمین های اسلامی به سمت خود جذب می کرد؛ حتی دیگر دانشمندان و فقیهان نیز مسائل و مشکلات پیش آمده را نزد شیخ می بردند تا ایشان صحت و سقم مطالب را تشخیص دهد و یا راه حلی ارائه کند.
شاگردان شیخ نیز روز به روز افزون تر می شدند، تا جایی که سیصد تن از علما و مجتهدان شیعه افتخار شاگردی و درک محضر این استاد بزرگ حوزه علمیه را پیدا کردند.
شیخ طوسی شاگرد مبرز شیخ مفید، با بدست آوردن دانش گسترده توانست ریاست علمی و دینی جامعه شیعه و همچنین تصاحب کرسی علم کلام را از جانب خلیفه وقت که مقامی فوق العاده شریف محسوب می شد، کسب کند.
از دیگر مواردی که نشان دهنده اوج مقام علمی شیخ طوسی است، نوشتن پنج منبع از هشت منبع اصلی حدیث و رجال شیعه همچون التهذیب، الاستبصار، رجال شیخ طوسی است.
جاذبه و تاثیر شخصیت شیخ طوسی، مبانی علمی متین، کتاب های قوی و در یک کلام هژمونی اندیشه شیخ طوسی به اندازه ای بود که تا یک قرن بعد از رحلت او، جایگاه و مکتب علمی وی حفظ شد و نه تنها کسی نتوانست در آثارش شبهه ای ایجاد کند، بلکه آثار وی به عنوان بهترین منبع عنوان و مورد استفاده قرار می گرفت؛ از این رو برخی از فقیهان پس از او مقلد شیخ عنوان گرفته اند.
پس از شیخ، وضعیت رکود بر حوزه اندیشه فقهی و اصولی شیعه حاکم شد و درس و بحثی نو در این عرصه پا نگرفت، و تا سال 588 هجری که سال بروز و ظهور علمی فقیه بزرگ، محمد بن منصور بن احمد بن ادریس حلّی معروف به ابنادریس و تألیف کتاب ارزشمند السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی او است، ادامه یافت.
محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلی عجلی ملقب به فخرالدین، در سال 543 هـ .ق. متولد شد و نسب شریف او از طرف مادر، به سه واسطه به شیخ طوسی(ره) میرسد.
زادگاه ابن ادریس ، حله بود که پس از بغداد چند صباحی محل درس و بحث و نشر علم و دانش شده بود. شهر حله مرکز استان بابل و از شمال به استان بغداد و از جنوب به استان قادسیه، از شرق به استان واسط و از غرب به استان کربلا متصل است.
بعد از اینکه بغداد به دست هولاکوخان تاتار سقوط کرد، مردم حله به استقبال سپاه او رفتند و امان خواستند که هولاکوخان به آنها امان داد و بدین ترتیب شهر حله از حمله مغول، در امان ماند.
طلاب حوزه علمیه بغداد این فرصت را غنیمت شمردند و به حله رفتند و در نتیجه کرسی علم و دانش از بغداد به حله منتقل شد و در مکتب علمی این دیار فقیهان بزرگی ظهور کردند که تأثیر شگرفی بر تحول دانش اسلامی از جمله فقه و اصول گذاشتند.
ابن ادریس در مکتب علمی حله رشد پیدا کرد و نزد فقیهان بزرگ اسلامی همچون سید ابوالمکارم ابن زهره، محمد بن علی ابن شهر آشوب مازندرانی صاحب کتاب مناقب آل ابیطالب، عبدالله بن جعفر دوریستی که از شاگردان شیخ مفید، سید مرتضی و سید رضی است، شیخ ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی به تحصیل پرداخت و به مقام اجتهاد و فقاهت دست پیدا کرد.
در کتاب های تراجم از نجیب الدین محمد بن نما، سید فخار موسوی،محیی الدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره، علی بن یحیی خیاط، احمد ابن مسعود اسدی،علی بن ابراهیم علوی عریضی،شیخ جعفر بن نما، حسن بن یحیی بن سعید حلی، جعفر بن احمد حائری و… از شاگردان مکتب فقهی و اصولی ابن ادریس نام برده شده است.
ابن ادریس حلی اگرچه از عالمان صاحب قلمی است که کتاب های بسیاری همچون مختصر التبیان من تفسیر القرآن و النکت المستخرجة من کتاب التبیان، التعلیقات علی التبیان، رسالهای در معنی ناصب، مناسک، رسالهای در تکلیف ، رسالهای در مضایقه و مواسعه در فقه، اجوبة المسائل را به رشته تحریر درآورده است اما شاهکار او کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتوی است که مقدمه رونق گرفتن دوباره اجتهاد در حوزه شیعی است.
کتاب سرائر اگرچه کتابی فقهی به صورت رسالۀ عملیه برای مکلفان است و تمامی ابواب فقه را از طهارت تا حدود شامل می شود؛ اما در ذیل هر مساله وارد شده است و با دیدی وسیع به بررسی مسائل پیرامون پرداخته است و برای اثبات نظریه خود، به ادله اجتهادی کتاب، سنت متواتر، اجماع و ادله فقاهتی مانند اصول عملی و قاعده احتیاط، تمسک کرده است.
یکی از عواملی که باعث شد ابن ادریس این کتاب را به رشته تحریر درآورد، شکستن جو تقلیدی بود که از زمان شیخ طوسی به وجود آمده بود.
ابن ادریس که خود دارای رابطه نسبی با شیخ طوسی است، احساس کرد هاله قداست شکل گرفته در مورد شیخ طوسی که نشات گرفته از عظمت علمی و معنوی او است، موجب شده تا اندیشه های او نیز مقدس شمرده شده و راه شناسایی صواب از خطا در گفتار او مسدود شود؛ در این راستا ابن ادریس نقد را جدی کرده و بی مهابا به شیخ طوسی اعتراض می کند تا جایی که شیخ یوسف بحرانی در کتاب لولوء البحرین، ابن ادریس را اولین فردی عنوان می کند که باب طعن بر شیخ طوسی را گشود و استاد مطهری در کتاب کلیات علوم اسلامی بیان می کند ابن ادریس صولت و هیبت جدّش، شیخ طوسی را شکست و به علما و فقهاء تا حد اهانت، انتقاد میکرد.
ابن ادریس با انتقاد از فضای بسته فکری جامعه عصر خویش می نویسد: هر کس در زمان ما حرف و مطلب جدیدی داشته باشد، او را به جرم نوآوری محکوم می کنند. و سپس به استناد سخن برخی از بزرگان علم و ادب می نویسد: تعلق به گذشته داشتن فضیلت و متعلق به نسل نو بودن منفعت نیست. قدیم و جدید ملاک فضیلت نیست و باید دید قدر و قیمت خود مطلب درچه حدی است. گوینده قدیمی باشد یا جدید فرق نمی کند. مقتضای عدالت آن است که حقیقت مطلب ملاک باشد نه آورنده و گوینده آن،که چه کسی و از چه طبقه و نسلی باشد.
ابن ادریس با عنایت به اینکه اجتهاد سیستم فکری پویای شیعی است و سوالات هر زمان را باید با توجه عناصر زمانی و مکانی پاسخ داد و از سوی دیگر اینکه یک مجتهد در عملیات استنباط خود مصون از اشتباه نیست و هر سخن جای نقد و انتقاد دارد و فقه در طول زمان بستر تحول و تکوین خود را ادامه می دهد، دست به کار نوشتن کتاب سرائر با رویکرد انتقادی به آثار شیخ طوسی شد.
اقدام علمی ابن ادریس حلی از آنجا شایسته توصیف و ستایش است که وی در عرصه ای وارد شد که کمتر شخصی جسارت حضور در آن را داشت. در زمانی که شیخ طوسی آن چنان برجسته و آثار او آن گونه ارزنده شمرده می شد که ناقدان به بی سوادی، بدفهمی، اندیشه التقاطی و پشت کرده به اصول و مبانی فقهی شناخته می شدند، دست به کار نوشتن کتاب السرائر شد و نه تنها به نقد مسائل فرعی فقهی طرح شده از سوی شیخ طوسی پرداخت، بلکه به تحلیل مبانی و اصول و پیش فرض های مساله هم اشاره کرده و آن را نیز به نقد کشید.
در کتاب الوکاله کتاب السرائر، آمده است: فأمّا ما أورده شیخنا فی مبسوطة، فهو مذهبا لمخالفین، بناء منه أنّ المستعیر ضامن بنفس العاریة، من غیر شرط، قاسوا المستام على المستعیر، و المستعیر عندنا لا ضمان علیه، إلا بالشرط.
ابن ادریس در جمله بالا با نقد مساله ضامن بودن مستعیر، به مبنای این حکم در اندیشه شیخ طوسی اشاره می کند و این فتوا را ناشی از قیاس می داند و آن را شیوه اهل سنت برمی شمرد.
این شیوه ابن ادریس در کتاب السرائر که در ذیل هر مطلبی که از شیخ طوسی نقل می شود خلافی یا اعتراضی و یا استدراکی ذکر می کند موجب شد تا حوزه های علمیه راه نقد و در انداختن نظریه های جدید را شروع و پیگیری کنند و دوره رکود فقه اسلامی به دوران پرطراوت و رو به رشد اجتهاد نو به نو و نگاه تقلیدی به فتاوی شیخ طوسی به نگاه تحلیلی ، انتقادی مبدل شود.
نظریات ابن ادریس در کتاب السرائر مورد توجه فقیهان پس از وی همچون منتجب الدین رازی، سید بن طاوس و شهید ثانی، قرار گرفت و موجب شد تا با نقد و بررسی آثار و همچنین برخی مبانی او همچون عدم حجیت خبر واحد ، نظریاتی جدید در حوزه احکام فرعیه شرعیه تولید شود.
ابن ادریس ثابت کرد که هیچگاه نباید تحت تاثیر نام و شهرت و عظمت مقام علمی عالمان، از تفکر اصولی و اجتهادی و پاسخ گویی به نیازهای جامعه در چارچوب شرایط زمان و مکان باز ماند، چرا که اجتهاد برای مجتهدان امری لازم در هر زمان است.
محمد بن ادریس هیجدهم شوال سال 598 سر به تیره تراب گذاشت اما اندیشه تابناک و شیوه آزاد منشانه او در حوزه های علمیه شیعی ادامه پیدا کرد و البته با فراز و نشیب به راه خود ادامه داد. /909/702/ر
منابع :
1- ریحانه الادب
2- تاسیس الشیعه
3- أعیان الشیعة
4- الذریعة الى تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانى
5- موسوعة طبقات الفقهاء، آیة الله شیخ جعفر سبحانى
6- فهرس التراث، سید محمد حسین حسینى جلالى
7- دایرة المعارف تشیع، صدر حاج سید جوادی، احمد
8- فقهای نامدار شیعه، بخشایشی، عبدالرحیم
9- گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه،
10- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی
11- مقدمه عربی کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتوی، چاپ مؤسسه نشر اسلامی،
11- الذریعه، شیخ طوسی
12- السرائر الحاوی لتحریر الفتوی، ابن ادریس
13- اندیشه های سیاسی شیخ طوسی، سید محمد رضا موسویان
14- مجله مکتب اسلام