۱۰ دی ۱۳۹۰ - ۱۹:۱۷
کد خبر: ۱۲۰۱۸۰
یادبود آیت الله مرعشی نجفی؛

فقیه فرهنگ بان

خبرگزاری رسا ـ هفتم صفر مصادف است با رحلت عالم بزرگ شیعی، حضرت آیت الله مرعشی نجفی. او که در زهد و تقوا سرآمد علمای عصر خود بود و در علم و فقاهت میراث دار علمای شیعه به حساب می آمد.
آيت الله مرعشي نجفي


شام گاه روز چهار شنبه هفتم ماه صفر 1411مصادف با هفتم شهریور سال 1369 هجری شمسی، سالروز رحلت بزرگمردی از سلسله جلیله سادات مرعشی است که علم را با عمل، تزکیه را با تحلیه و دیانت را با سیاست جمع کرده بود. مرجعی که در بیشتر علوم و فنون سیاسی متبحر و صاحب تألیفات فراوان بود. فقیهی روشن ضمیر که موفق به دریافت بیش از چهارصد اجازه اجتهاد و روایت از علمای شیعه و زیدی و سنی شده و شیخ الاجازه عصر خویش به شمار می آمد.

مرجع تقلیدی از تبار نیکان که در عین اشتغالات فراوان علمی و مراجعات مردمی، سالهای طولانی اولین نفری بود که سحرها پشت درب بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می ایستاد تا پس از باز شدن این باب بهشت، اولین نفری باشد که وارد حرم آن کریمه می شود.

ابوالمعالی سید شهاب الدین محمد حسین حسینی مرعشی نجفی از علمای طراز اول و مراجع تقلید عالم تشیع در قرن پانزدهم هجری، در سال 1276 شمسی در نجف اشرف دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله سید شمس الدین محمود از فقها و مدرسین نجف و مادرش زنی پاکدامان از سلسله سادات بود.

مرحوم آیت الله ابن العلم دزفولی در باره نامگذاری ایشان نوشته اند:
«بر اساس سنت و آداب و رسوم خانوادگی که هر مولودی را برای نامگذاری نزد علما می برده اند، ایشان را نیز پس از تولد و تطهیر و تنظیف، نخست به آستان مقدس و حرم مطهر علوی برده و او را دخیل عتبه مقدسه آن حضرت نموده، سپس به نزد خاتم المحدثین ثقةالاسلام حاج میرزا حسین نوری، صاحب مستدرک الوسائل، بردند و ایشان پس از گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ این کودک، نام خود را که محمد حسین بود، به وی مرحمت کرد. بعد از او خدمت شیخ الفقهاء و المجتهدین حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل بردند و او عنوان آقا نجفی را به او عنایت کرد. پس از این کودک را به حضور جمال الزاهدین و زین السالکین آقا سید مرتضی کشمیری بردند و ایشان کنیه ابوالمعالی را به وی داد. بعد او را به نزد سید الفقهاء و المجتهدین آقای سید اسماعیل صدر بردند و او لقب شهاب الدین را به وی مرحمت کرد که بیشتر هم به همین لقب شهرت دارد. پس از آن او را به محضر شیخ فقهای شیعه، محمد طه نجف، بردند و ایشان برای این کودک دعا کرد.

یکی از مواهب الهی در حق این کودک آن بود که مادرش هیچگاه بدون وضو او را شیر نداد و پس از دوران شیرخوارگی مواظبت کردند که لقمه ای غذای حرام و حتی مشتبه به او ندهند و غالبا از غذای غیر حیوانی او را تغذیه می کردند.

تحصیل علوم دینی

پس از سپری شدن دوران کودکی، نخستین کلماتی که به این نوجوان در خارج از محیط خانه تلقین و آموزش دادند، جمله هو الفتاح العلیم بود که آقا شیخ علی رُفَیش نجفی، تیمنا و تبرکا به وی آموخت. سپس پدر بزرگوارش او را به حرم مطهر و روضه منوره مولی الموالی امیرالمؤمنین علیه السلام برد و در مقابل ضریح مقدس مولی علیه السلام خمیر مایه تمامی علوم و معارف بشری، یعنی (الفبا) را به او تعلیم کرد، و در همان حرم مطهر او را مفتخر به عمامه و لباس روحانیت ساخت. از آن پس جده پدریش، فاضل عالم، بی بی شمس شرف بیگم، که خود از نوابغ عصر در علم و عمل و شعر و ادب بود، آموزش وی را به عهده گرفت. نخست او را با قرآن مجید آشنا کرد و تمامی قرآن را به وی آموخت و سپس کتب فارسی ادبی، فقهی و اخلاقی را به او تعلیم نمود و ادبیات عرب را تا کتاب مغنی اللبیب به وی درس داد.

آیت الله مرعشی در مورد اشتیاقش به درس و حضور در محضر اساتید و حوزه های تدریس چنین فرموده اند:
«من شب ها بیش از سه الی چهار ساعت استراحت نمی کردم و همیشه به دنبال کسب علم و فراگیری دانش بودم. هرجا استادی می یافتم، به هر طریقی به نزد وی می شتافتم و اورا راضی می کردم تا حداقل یک درس خصوصی از او فراگیرم.»

او بر مبنای این درس اساسی اسلامی که (برکة العلم فی تعظیم الستاذ)، همیشه و در همه جا از اساتید خویش به بزرگی و احترام یاد می کرد و از هیچ گونه تواضع و فروتنی در حق آنان کوتاهی نمی کرد.

ریاضیات، طب، علوم غریبه، سیر و سلوک عرفانی، ادبیات، قرائت قرآن، تجوید و تفسیر، فقه و اصول، حدیث، درایه، تراجم و رجال، کلام و عقاید، ادیان، فلسفه، منطق، اخلاق، عرفان و انساب علومی هستند که آیت الله مرعشی نجفی پس از فراگیری، در همه این علوم متخصص شد.

کوشش های خستگی ناپذیر و مستمر حضرت آیت الله مرعشی نجفی ـ قدس الله نفسه الزکیة ـ در 27 سالگی به ثمر نشست و او را که در راه تحصیل علوم و فنون مختلف اسلامی، بویژه فقه و اصول و حضور در جلسات متعدد و مختلف علما و فقها، یک لحظه دریغ نکرده بود، در این مدت کوتاه، در زمره علما و فقها در آورد و از او مجتهدی پر تلاش ساخت و از نظر علم و فضل در درجه ای قرار داد که دیگران بر او غبطه می خوردند. او خود از تلاش ها، کوشش ها و جدیت های تحصیلی خود چنین یاد کرده است:
«هیچگاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم، همیشه در پی تحصیل علم بودم، به صورتی که شبانه روز بیش از چند ساعت نمی خوابیدم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی که مفید تشخیص می دادم، می یافتم، لحظه ای در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمی کردم.»

از منظر بزرگان

حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276-1355 ق)، مؤسس حوزه علمیه قم، در اجازه اجتهاد برای وی چنین نوشته است: «سید سند، کهف معتمد، قدوة الانام و رکن الاسلام که به درجه اجتهاد نائل و در مکارم اخلاق به مراتب والا و در علوم و معارف به درجات عالی رسیده است».

همو در اجازه اجتهاد دیگری که در سال 1351 قمری به ایشان داده، او را چنین خطاب کرده است: «سید العلماء الاعلام، ملاذ الأنام، السید السند الجلیل و الفاضل المعتمد النبیل». سپس اشاره کرده است که ایشان «عمر شریف خود را در تحصیل علوم عالی و دینی و تنقیح مبانی احکام شرعی صرف کرده و در تهذیب اخلاق و اکتساب کمالات معنوی، سعی بلیغ نموده است و در کوشش خود به مراتب والای علم و عمل و مدارج شامخ تقوی و ورع و مقام عالی اجتهاد نائل شده و ملکه شریفه استنباط را حائز شده است.»

محدث جلیل القدر حاج شیخ عباس قمی (1294- 1359 ق) در اجازه روایتی که در 1350 قمری به ایشان داده، وی را با عناوین و القابی چون «الحسیب النسیب، المعظم الجلیل النبیل، السید الفاضل التقی الزکی الذکی الصفی الوفی، شمس سماء السیادة والافادة و الکمال، و غرة سماء النقابة و النجابة و الجلال، الجامع بین مکارم الخلاق و طیب الاعراق» یاد نموده است.

حضرت آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی (1278- 1361 ق) در یکی از اجازات اجتهادی که در 1341 قمری به معظم له داده است، از ایشان با عناوین «عالم عادل، فاضل کامل، سید سند، رکن معتمد، فخر محققین، افتخار مجتهدین، جامع معقول و منقول، مجمع فروع و اصول» یاد کرده که «در دانش طلبی تا آنجا کوشش نموده که بر اقران خویش فائق شده و مشار بالبنان گردیده و به درجه اجتهاد نائل شده است.»

آیت الله علامه آقا بزگ تهرانی (1293- 1389 ق) صاحب کتاب معروف الذریعة الی تصانیف الشیعة، در اجازه روایتی مفصلی که در سال1340 قمری به نام ایشان صادر کرده، او را چنین ستوده است: «السید السند الجلیل و المولی النبیل، البالغ من المجد منتهاه و من الفضل اعلاه و اقصاه، الشریف الحسیب و العلیم النسیب، مقوة النقباء و النجباء و قدوة النبلاء الاجلاء، المصنف المتین و المؤلف الوزین ... و المبدع الفصیح، ملک ازمة جهات حسن التقریر و التحریر و حائز السباق فی میدان البیان و التعبیر، الجامع من الفضائل جلها و زبدتها و العارج علی المعالی سنامها و ذروتها....».

این عالم بزرگ که اساتید و مشایخ او را بیش از یکصد نفر برشمرده اند، از برخی از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرده که به نام تعدادی از این علمای بزرگ اشاره می شود:
1. آیت الله آخوند ملا محمد حسین فشارکی اصفهانی (م 1353 ق).
2. آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم (م1355 ق)
3. آیت الله علامه سید محمد بن محمود حسینی لواسانی معروف به عصار تهرانی، متخلص به (آشفته) (1264- 1356 ق).
4. آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی (م 1361 ق).
5. آیت الله آقا شیخ محمد رضا مسجد شاهی اصفهانی (م1362 ق).
6. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (م1365 ق).
7. آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی (م1366 ق).
8. آیت الله میر سید علی یثربی کاشانی (م1379 ق).

همچنین آیت الله مرعشی از بزرگان زیادی از شیعه و زیدیه و اهل تسنن اجازه روایت دارد که به نام برخی از بزرگان شیعه اشاره می شود:
1. آیت لله میرزا فتح الله شریعت، معروف به شیخ الشریعه اصفهانی (م1339ق).
2. آیت الله شیخ عبدلله مامقانی (م1351ق)، صاحب کتاب تنقیح المقال.
3. آیت الله میرزا محمد حسین نائینی (م1355ق).
4. آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(م1355ق) ، مؤسس حوزه علمیه قم.
5. آیت الله محدث عالیقدر حاج شیخ عباس قمی (م1359ق)، صاحب مفاتیح الجنان.
6. آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی (م1361ق)
7. آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی (م1361ق).
8. آیت الله شیخ مرتضی طالقانی (م1363ق).
9.آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(م1365ق).
10.آیت الله سید میرزا علی آقا بن میرزا حسین طباطبائی تبریزی، معروف به قاضی (م1366ق).
11.آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی (م1369ق).
12. آیت الله علامه سید محسن امین عاملی (م1371ق)، صاحب کتاب اعیان الشیعه.
13. آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی (م1380ق).
14. آیت الله سید هبة الدین شهرستانی (م1386ق).
15. آیت الله علامه محقق آقا بزرگ تهرانی (م1389ق).

مهاجرت به ایران

وی در سال 1342 هجری قمری از نجف اشرف به ایران هجرت کرد. کرمانشاه، تبریز، مشهد الرضا علیه السلام و سپس تهران توفقگاه هایی بود که مدتی را در این شهر ها بسر برد و از علما و کتابخانه های این شهر ها بهره ها برد.
پس از توقفی نزدیک به یکسال در تهران، عازم قم؛ شهر علم و فقاهت شد و به امر و درخواست حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس و زعیم حوزه علمیه قم در این شهر رحل اقامت افکند.

و این درست سه سال پس از تأسیس حوزه علمیه قم بود. در حقیقت ایشان را نیز می توان در شمار کسانی یاد کرد که در تأسیس، شکل گیری و وضعیت فعلی این حوزه نو پا قدمهای مؤثر برداشت و کوشش مستمری انجام داد. زیرا از زمان ورود تا هنگام رحلت آیت الله حائری، در کنار وی باقی ماند و در زمان زعامت آیت الله العظمی بروجردی نیز نقشی اساسی ایفا کرد و پس از فوت ایشان، خود به عنوان یکی از چند مرجع و فقیه برجسته، گوشه ای از زعامت حوزه علمیه قم را به عهده گرفت و به اداره حوزه و تربیت طلاب پرداخت.

محصول این حلقه های درس در طول بیش از هفتاد سال تدریس درحوزه علمیه قم، شمار فراوانی از شاگردان بودند که در اینجا تنها فهرستی از مشاهیر شاگردان معظم له را بدون در نظر گرفتن مقام علمی آنها در تقدم و تأخر، ذکر خواهیم کرد:

1. آیت الله شهید حاج شیخ حسین غفاری، که پیش از انقلاب در زندان ساواک به شهادت رسید.
2. آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی که به طرز مشکوکی در عراق به شهادت رسید.
3. آیت الله شهید علامه شیخ مرتضی مطهری
4. آیت الله شهید دکتر محمد مفتح
5. آیت الله شهید دکتر سید محمد حسین حسینی بهشتی.
6. آیت الله شهید محمد صدوقی، امام جمعه یزد (شهید محراب).
7. آیت الله شهید حاج سید محمد علی قاضی طباطبائی تبریزی، امام جمعه تبریز (شهید محراب).
8. آیت لله مجاهد حاج سید محمد طالقانی، ابوذر زمان
9. آیت الله شیخ شهاب الدین اشراقی، داماد امام خمینی.
10. آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری فرزند آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی.
11. آیت الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی، استاد حوزه علمیه مشهد.
12. حجت الاسلام و المسلیمن آقا شیخ حسین کبیر قمی فرزند آیت الله آقا شیخ محمد کبیر.
13. آیت الله شیخ حسن نوری همدانی.
14. آیت الله امام موسی صدر، رهبر سابق شیعیانلبنان.
15. آیت الله حاج شیخ قدرت الله وجدانی فخر سرایی، از مدرسین حوزه علمیه قم.
16. آیت الله سلطان الواعظین شیرازی، صاحب کتاب معروف شبهای پیشاور.
17. آیت الله علامه سید مرتضی عسکری، از علمای بزرگ ساکن تهران.
18. آیت الله حاج شیخ مصطفی اعتمادی تبریزی، از اساتید مبرز حوزه علمیه قم و شارح کتب درسی حوزه.
19. آیت الله شیخ محمد امامی کاشانی، عضو فقهای شورای نگهبان.
20. آیت الله حاج میزا جواد تبریزی.
21. آیت الله سید مهدی یثربی کاشانی امام جمعه کاشان.
22. آیت الله شیخ صادق احسان بخش گیلانی، امام جمعه رشت.
23. آیت الله سید رضا صدر، برادر امام موسی صدر و فرزند آیت الله صدر الدین صدر.
24. آیت الله سید مهدی روحانی.
25. آیت الله شیخ حسین نوری.
26. آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی.
27. آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی.
28. مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی ستوده، از اساتید مبرز حوزه علمیه قم.
29. آیت الله حائری شیرازی، امام جمعه شیراز.
30. آیت الله شیخ محمد رضا مهدوی کنی، از علمای بزرگ تهران.

گفتنی است که عده ای از این شاگردان در دروس سطح و جمعی از آنها در جلسات درس خارج معظم له شرکت کرده اند.

تألیفات

یکصد و سی و چهار تألیف مستقل در علوم قرآن، تفسیر، تجوید، ادبیات، ادعیه و زیارات، فقه، اصول فقه، منطق، لغت، تاریخ، رجال و تراجم ، انساب، هئیت، سفرنامه، نوادر و علوم غریبه، کلام و موضوعات متفرقه از این عالم ربانی بجای مانده که برخی از آن ها چاپ شده و برخی به صورت مخطوط باقی مانده است.

دو کتاب مهم ایشان

1. ملحقات الاحقاق (احقاق الحق)، بزرگترین و مفصل ترین اثر تألیفی آیت الله مرعشی که حاصل تلاشی پیگیر و مستمر در طول سالهای طولانی نزدیک به نیم قرن است.
2. مشجرات آل رسول الله الاکرم صلی الله علیه و آله یا مشجرات الهاشمیین در باره انساب علویان و سادات جهان.

میراث ماندگار

آیت الله مرعشی نجفی که عشقی سرشار به کتاب و کتابخانه ها داشت، از آن زمان که در نجف اشرف مشغول به تحصیل بود، به فکر گردآوری کتب و آثار دانشمندان و میراث بزرگ جهان اسلام و تشیع افتاد. او که شاهد به غارت رفتن منابع اسلامی و نسخ خطی بود، نمی توانست ساکت بنشیند و دست روی دست بگذارد؛ از این رو با اینکه توان مالی خریداری این نسخه ها را نداشت و نمی توانست با دلالان کتاب که برای کشور های اروپایی این نسخ را به ثمن بخس و نازلترین قیمت خریداری و به آن کشورها می فرستادند، مقابله کند، با این حال، لحظه ای درنگ نکرد و به خود تردید روا نداشت. ایشان در راه گردآوری این نسخه ها و آثار با مشکلات فروانی دست به گریبان بود. برای جبران عدم توان مالی، شبها در یک کارگاه برنج کوبی به کار می پرداخت و روزها روزه می گرفت و نماز استیجاری می خواند و بیشتر اوقات یک وعده از غذایش را حذف می کرد و در آمد حاصل این چند مورد را صرف خرید کتاب می نمود. گاهی هم عبا یا قبا و یا کفش های خود را گرو می گذاشت، تا کتاب مورد نظر از چنگش بیرون نرود. بر روی بیشتر نسخه های خریدای شده که از این راه بدست آمده اند، چگونگی خرید آن ها را با خط مبارک خود یادداشت کرده است. فی المثل بر پشت چند جلد نسخه خطی مرقوم داشته اند که آن را با حذف چند وعده غذای روزانه و یا خواندن نماز استیجاری و یا گرفتن روزه استیجاری خریدای کرده ام. در اینجا دو نمونه از مواردی را که در پشت کتاب ها به خط مبارک خود شان مرقوم فرموده اند، می آوریم:

یادداشت آیت الله مرعشی بر صفحه اول کتاب تاریخ ابن خلدون:
اشتریته باجرة اربع سنوات صلوة استیجاریة استأجرنی استاذی العلامة آیة الله مجمع الفضائل الحاج شیخ عبد الله المامقانی دام ظله و المنوب عنه المرحوم الحاج حسین الدهخوارقانی حرره الحقیر الفقیر المهجور شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی فی مشتهر شعبان 1341 .

یادادشتی دیگر از ایشان بر صفحه اول کتاب بغی? الوعا? سیوطی:
اشتریته باجرة زیارة مولای امیرالمؤمنین جدی علیّ، روحی له الفداء الی سنة کل یوم مرة و انا العبد المضطهد شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی 1340.

همگام با نهضت امام

نهضت امام خمینی در سال 1341 با پشتیبانی مراجع تقلید همراه بود. آیت الله مرعشی نجفی هماره از نهضت امام خمینی حمایت کرد. بارها اعلامیه داد و به افشاگری پرداخت. ایشان در پی دستگیری امام خمینی در سال 1342، با ارسال اعلامیه شدید اللحنی به رژیم پهلوی، خواستار آزادی امام خمینی شد.

اعلامیه آیت الله مرعشی نجفی در پی دستگیری امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون

مردم مسلمان غیور و با شهامت ایران و جهان! بدانید که یکی از آیات عظام و مجاهدین بزرگ عالم اسلامی را دستگاه جبار از تاریکی شب استفاده کرده و ایشان را از خانه خود غفلتا بیرون و به جای نامعلومی برده است، وقاحت و بی شرمی و جسارت دولت به جائی رسیده که به مراجع وقت حمله می کند.

خدا گواه است که با این وضع دلخراش زندگی در این مملکت برای ما گوارا نخواهد بود، ملت شرافتمند مبادا از حرارت شماها کاسته شود مبادا از پشیتیبانی مراجع عظام دریغی داشته باشید.

ما بدین وسیله (هل من ناصر ینصرنا) گفته و تا آخرین لحظه، استقامت خواهیم ورزید خون ما رنگینتر از خون برادر عزیزمان حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی نیست و مادامی که ایشان را صحیح و سالم بدست ما ندهند دست از اقدام بر نمی داریم و تا آخرین قطره خون خود از حریم اسلام و قرآن دفاع خواهیم کرد و چنانچه در صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام مأمن مسلمین به عموم ملت و طبقات مختلفه عرض کردم که اگر یک مو از سر عزیزمان کم شود دست به اقدامات دامنه داری زده و ان شاءالله تعالی نخواهیم گذاشت موئی از سرشان کم شود.

حقیر و عموم علمای اعلام و قاطبه مسلمین جهان در تعقیب این موضوع جدا اقدام خواهیم کرد.

انا لله و انا الیه راجعون

12 محرم الحرام 1383

شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی

وی همراه مراجع تقلید و علمای طراز اول کشور برای آزادی امام خمینی به تهران سفر نمود و در این راه زحمت فراوانی متحمل شد. ایشان در سال 1342، در پاسخ نامه جمعی از طلاب می فرماید:
«چنانچه کرارا اینجانب عقیده خود را اظهار کرده ام، باز هم به موجب این سؤال عرض می کنم که حضرت آیت الله خمینی دامت برکاته یکی از مراجع تقلید عالم تشیع هستند و از اساطین روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع.»

آیت الله مرعشی نامه ها و تلگرافهای فراوانی در جهت حمایت از امام خمینی برای مراجع تقلید شیعه مقیم ایران و عراق می فرستاد.

او پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، در سخنرانی ها و اعلامیه ها این عمل رژیم پهلوی را محکوم نموده و برای شهدای 15 خرداد، مجلس یاد بود بر پا می سازد. آیت الله مرعشی هماره از انقلاب اسلامی پشتیبانی کرده و جنایت های رژیم پهلوی را افشا می نماید. ایشان پس از شهادت آیت الهد حاج آقا مصطفی خمینی در سال 1356، برای وی مجلس ترحیمی در حسینیه خویش بر پا می کند، که پایان این مجلس به سردادن شعارهای کوبنده علیه رژیم پهلوی و دستگیری شماری از مردم پیوند می خورد.

آیت الله مرعشی در طول سالهای تبعید امام خمینی، با ایشان در ارتباط بودند و با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 همراه مراجع تقلید شیعه با فرستادن اعلامیه ها به هدایت نهضت می پردازد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز هماره از نظام جمهوری اسلامی حمایت کرد و در مناسبت های مختلف با ارسال پیامها به تقویت نظام پرداخت.

پشت درب بهشت

در برخی از یادادشتهای معظم له آمده است:
«هنگامی که در قم سکونت کردم، صبحها در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها اقامه جماعت نمی شد. و من تنها کسی بودم که این سنت را در آن جا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زود تر از دیگران می رفتم و منتظر می ایستادم. این انتظار گاهی یک ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز کنند، زمستان و تابستان نداشت. در زمستان ها، هنگامی که برف همه جا را می پوشاند، بیلچه ای کوچک به دست می گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز می کردم تا خود را به حرم مطهر برسانم. در آغاز خود به تنهایی نماز می خواندم، تا پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کم کم افراد دیگر اقتدا کردند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاریخ می گذرد ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شب ها نیز اضافه شد و از آن پس روزی سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه سلام الله علیها و صحن شریف نماز می خواندم.

رؤیای صادقه

زمانی که هنوز سی سال از عمر آیت الله مرعشی نگذشته بود، شبی در عالم رؤیا می بیند که قیامت بر پا شده و به حساب همگان رسیدگی می شود و او را در آن عالم رؤیا به مکانی دیگر و غیر از آن جا که دیگران را برای حساب نگاه داشته بودند، می برند و به او می گویند که چون شما اهل علم هستید به جایگاه علما برده می شوید تا در مقابل افراد دیگر محاسبه نشوید. در این حال وارد خمیه ای بزرگ می شود و آنجا پیامبر صلی الله علیه و آله را می بیند که بر منبری نشسته است و به حساب علما رسیدگی می فرماید و در دست راست و چپ آن حضرت دو عالم کهنسال با هیئت صالحین نشسته اند و جلوی هر یک از آنها کتاب های فراوانی قرار داد و علما و دانشمندان در صفوف مختلفی ایستاده اند که هر صف نشانه یک قرن بود و او در صف چهاردهم به انتظار حساب خویش ایستاده در حالی که بسیار مضطرب بود. زیرا می دید که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به دقت به حساب علما رسیدگی می فرماید. ازکسی که در کنارش ایستاده بود، سؤال کرد که آن دو نفر که در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دارند چه کسانی هستند؟ جواب داد: یکی شیخ مفید و دیگری علامه مجلسی است. پرسید آن کتابها چیست؟ گفت تألیفات آن دو عالم است. اما کتاب هایی که جلوی علامه مجلسی قرار داشت بیشتر بود. هرگاه یک نفر از علما احتیاج به شفاعت پیدا می کرد، یکی از دو عالم، یعنی شیخ مفید یا علامه مجلسی، از او شفاعت می کرد و بخشوده می شد. در این حال از خواب بیدار می شود.

در محضر قطب عالم امکان

آیت الله مرعشی از جمله افرادی است که به چندین مرتبه حضور امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ مشرف شده است.

به نقل از خود ایشان آمده است:
:در همان زمان اقامت در سامرا، چندی در سرداب مقدس شب ها بیتوته می کردم. شب های زمستان بود. در اواخر یکی از آن شب ها که در سرداب مقدس بودم ناگهان صدای پایی شنیدم، با آن که درِ سرداب بسته بود. فوق العاده وحشت نمودم که شاید از مخالفین شیعه و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام باشد. شمعی که با خود داشتم خاموش شده بود، اما صدا و لحن نیکویی به گوشم رسید که فرمود: سلام علیکم و نام مرا به زبان آورد. من جواب دادم و عرض کردم شما کی هستید؟ فرمود یک نفر از بنی اعمام شما. عرض کردم در سرداب بسته بود، شما از کجا وارد شدید؟ سید فرمود: (الله علی کلی شی ء قدیر). من عرض کردم: اهل کجا هستید؟ فرمود: اهل حجاز هستم. سید حجازی فرمود: چرا در این وقت به اینجا آمده اید؟ عرض کردم: حوائجی دارم و به جهت آن ها متوسل شده ام. فرمود: جز یک حاجت، بقیه حوائج شما بر آورده خواهد شد. سپس آن سید حجازی سفارش هایی کردند؛ از جمله تأکید بر نماز جماعت، مطالعه فقه، حدیث و تفسیر، صله رحم، رعایت حقوق اساتید و معلمین و تأکید در مطالعه و حفظ نهج البلاغه و ادعیه صحیفه سجادیه.

پس من از آن سید حجازی خواستم که برای من به درگاه الهی دعا کند. پس دست ها را به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: الهی بحق النبی وآله، این سید را موفق به خدمت شرع بفرما و حلاوت مناجات با خود را به او بچشان و حب او را در قلوب مردم جای ده و او را از شر و کید شیطان، مخصوصا حسد، مصون بفرما.
 
در طی صحبت، آن سید حجازی قدری تربت حضرت سید الشهداء را که با هیچ چیز مخلوط نبوده و به اندازه چند مثقال بود، به من داد که مختصری از آن تربت هنوز نزد من است و یک انگشتر عقیق هم به من داد که هنوز هم آن را دارم و آثار فروانی از آن دیده ام. پس از آن ناگهان آن سید حجازی ناپدید شد و من آن زمان فهمیدم که آن سید حجازی، همان امام زمان علیه السلام بوده است و متاسفانه در وقت حضور وی ندانستم.»

حجاب خاک

آیت الله مرعشی که سالها در محراب عبادت و سنگر علم و میدان عمل به مجاهدت پرداخته بود، در شام گاه روز چهار شنبه هفتم ماه صفر 1411، برابر با هفتم شهریور 1369، در 96 سال عمر گرانمایه خلاصه شد و طومار عمرش به آخر رسید و پس از اقامه آخرین نماز جماعت در صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، به فاصله چند دقیقه که از آخرین میقات به منزل باز گشته بود، گرفتار حمله و سکته قلبی شد.

پیام پر مهر رهبر

در پی رحلت این مرد الهی، از طرف مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، پیامی در پنجشنبه هشتم صفر 1411 برابر با هشتم شهریور 1369، به این شرح صادر گردید:
«ارتحال عالم جلیل القدر و فقیه اهل بیت علیهم السلام آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ را به حضرت ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ و جهان تشیع، مخصوصا مراجع عظام و علمای اعلام و حوزه های علمیه و بالاخص خانواده محترم ایشان، تسلیت می گویم.

آن بزرگوار یکی از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمی و عملی آن محسوب می شدند و عمر با برکت خود را به تعلیم و تدریس و تربیت و تزکیه مصروف نمودند. فقدان این عالم جلیل حقا ضایعه ای بزرگ است. از خداوند متعال علو درجات آن حضرت را مسئلت نموده و ملت عزیز را به تجلیل از مقام شامخ ایشان در سراسر کشور دعوت می کنم.»/ مجید قنبری
/923/ی701/ر

منابع
شهاب شریعت؛ درنگی در زندگی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ـ علی رفیعی (علامرودشتی)
گلشن ابرار جلد دوم





ارسال نظرات