تبیین آیات قرآن کریم در صحیفه سجادیه
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر اسلام، در حدیث ثقلین، کتاب خدا و اهل بیت خود را معادل یکدیگر معرفی کرد؛ به همین خاطر در شیعه، قرآن و کلام اهل بیت معصوم پیامبر ـ علیهم السلام ـ ، حجت است. اهل بیت، مفسّر و مبیّن قرآن اند. کتب روایی ـ تفسیری سعی بر جمع کلمات معصومین ـ علیهم السلام ـ داشته اند. از طرفی برخی روایات، از لحاظ تفسیری، کمتر مورد استفاده قرار گرفته اند؛ با این که جا دارد که از آنها بیشتر در تفسیر استفاده شود. از آن دسته روایات، ادعیه مأثور از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است و از جمله کتب دعایی، کتاب صحیفه سجادیه است. سخن این است که چگونه از صحیفه سجادیه می توان در تفسیر استفاده کرد؟ این نوشتار در پی آن است که طیّ چند قسمت، رابطه قرآن را با صحیفه سجادیه بیان کند.
استفاده از آیات در صحیفه سجادیه
در ادعیه معصومین ـ علیهم السلام ـ ، روی سخن با خداوند است در حالی که در بیانات تفسیری ائمه ـ علیهم السلام ـ ، خطاب به مردم می باشد؛ به همین خاطر ادبیات ادعیه با روایات تفسیری متفاوت است. تبیین هایی که در ادعیه آمده است غالبا به صورت مزجی می باشد؛ علاوه بر این که غالب نکاتی که درباره آیه ای بیان می شود جنبه توضیحی ندارد و برای این استفاده می شود که دریای رحمت الهی به تلاطم در آید. به عنوان مثال در دعای 45 صحیفه سجادیه که به تبیین توبه، جزای اعمال خیر و دعا در قرآن می پردازد چنین می خوانیم:
«أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ، وَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِکَ الْبَابِ دَلِیلًا مِنْ وَحْیِکَ لِئَلَّا یَضِلُّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ، یَقُولُونَ: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (1) فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِیلِ! وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَى نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ، تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْکَ، وَ الزِّیَادَةِ مِنْکَ، فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها (2) وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ، وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ (3) وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً (4) وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَى مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ، وَ لَمْ تَعِهِ أَسْمَاعُهُمْ، وَ لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ، فَقُلْتَ: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ، وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ (5) وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ (6) وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ، إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ (7) فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَةً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَاراً، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ. » (8)
(اى خداوند، تویى که در عفو به روى بندگانت گشودهاى و آن را توبه نامیدهاى و براى رسیدن به این در، آیاتى را که بر پیامبرت وحى کردهاى راهنما ساختهاى، تا کسى آن در گم نکند، که تو اى خداوندى که نام تو، بزرگ و متعالى است، خود گفتهاى: «به درگاه خدا توبه کنید، توبهاى از روى اخلاص باشد که پرودگارتان، گناهانتان را محو کند و شما را به بهشت هایى داخل کند که در آن نهرها جارى است. در آن روز، خدا پیامبر و کسانى را که به او ایمان آوردهاند فرو نگذارد، و نورشان پیشاپیش و در سمت راستشان در حرکت باشد. مىگویند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما به کمال رسان و ما را بیامرز، که تو بر هر کارى توانایى.» پس کسى که از دخول به چنین سرایى ـ سراى توبه ـ پس از گشودن در و بر گماشتن راهنما غفلت ورزد، چه عذر تواند آورد؟ اى خداى من، تو کسى هستى که در معامله با بندگان خود، همواره به سود آنان در بها مىافزایى و مىخواهى که در معامله با تو سود برند و به افزون دهى و نزول بر آستان تو کامیاب شوند، که تو خود گفتهاى ـ بزرگ و متعالى است نام تو و بلند است مرتبت تو ـ «هر کس کار نیکى انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده شود و هر که کار بدى انجام دهد، تنها همانند آن کیفر بیند.» و نیز تو خود گفتهاى: «مثل آنان که مال خود را در راه خدا انفاق مىکنند مثل دانهاى است که هفت خوشه بر آورد، و در هر خوشهاى صد دانه باشد، خدا پاداش هر که را که بخواهد، چند برابر مىکند.» و نیز تو خود گفتهاى: «کیست که به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟» و نظایر این آیات که در قرآن در باب مضاعف شدن حسنات نازل کردهاى. بار خدایا، تویى که به وسیله وحیى که از عالم غیب فرستادى و به ترغیب خویش، آدمیان را به چیزهایى راه نمودى که اگر پنهان مىداشتى، از دیدگانشان پنهان مىبود. گوششان از شنیدن آواز آن ناتوان و اندیشههایشان از تصور آن عاجز مىآمد، که تو خود گفتهاى: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. مرا سپاس گویید و ناسپاسى من نکنید.» و نیز گفتهاى: «اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما مىافزایم و اگر کفران کنید بدانید که عذاب من سخت است.» و گفتهاى: «بخوانید مرا، تا شما را پاسخ گویم. آنهایى که از پرستش من سرکشى مىکنند زودا که در عین خوارى به جهنم در آیند.» بار خدایا، دعاى بندگان را به درگاه خود، عبادت خواندهاى و ترک آن را خودپسندى و سرکشى، و کسانى را که از آن سر بر تابند وعده جهنم و خوارى آن دادهاى. ) (9)
همچنین نمونه ای از این تبیین مزجی را در دعای 44 صحیفه درباره آیات سوره قدر می بینیم: «ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلام (10) دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ». (11) (آنگاه شبى از شب هاى این ماه برگزید و بر شب هاى هزار ماه برترى داد. و آن شب را «لیلة القدر» نامید. در آن شب، فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگان او ـ که بخواهد ـ نازل مىشوند، همراه با تقدیرى تغییر ناپذیر. آن شب، شب سلام و درود فرشتگان است و دامنه برکاتش تا سپیدهدم کشیده شود.)
امام سجاد در ادعیه خود، در توصیف خداوند، از آیات قرآن استفاده نموده است. بعضی از اوصاف، همان صفت هایی می باشد که در قرآن آمده و برخی نقل به مضمون شده است.
نوع دیگری از ارتباط صحیفه سجادیه با آیات قرآن در اشراب کردن معانی قرآنی در ادعیه است؛ به طوری که امام سجاد ـ علیه السلام ـ ، مفاهیم قرآنی را به صورت دعا بازگو می کند؛ مانند:
• «وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَى دَعْوَتِکَ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ مُنْتَهَى دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ» (12) ( ... در حالى که یقین دارم که دعوت تو به بهشت نعیم مىانجامد و دعوت شیطان به آتش جحیم.) که به آیه 221 سوره بقره اشاره می کند.
• «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ وَ لا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِکَ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ» (13) (بار خدایا، درود بفرست بر حاملان عرش خود، فرشتگانى که در تسبیح تو سستى نپذیرند و از تقدیس تو ملال نگیرند و از پرستش تو در نمانند و فرمانبردارى تو را آن گونه به جدّ در ایستند که چشم بر هم زدنى کوتاهى نورزند و از عشق و شیفتگى تو ذرهاى غفلت نکنند.) که با آیات 19- 20 سوره انبیاء و آیه 38 سوره فصلت، ربط دارد.
• «اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِکَ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِک» (14) (بار خدایا، ما را از ناتوانى آفریدهاى و بنیان ما بر سستى نهادهاى و از آبى پست و بىارج صورت بستهاى. ما را هیچ جنبشى نیست مگر به توانى که تو ارزانى دارى و نیرویى نیست مگر به مددى که تو رسانى.) که به آیه7 و 8 سوره سجده مرتبط می شود.
در برخی از ادعیه صحیفه سجادیه، درخواست های قرآنی شده است؛ به عنوان نمونه:
• «وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی» (15) (اى خداوند، چنان کن که در این جهان پرهیزگارى ره توشه من باشد.) که با آیه 197 سوره بقره مرتبط است.
• «وَ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنِی بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ » (16) (خدایا! ما را در این جهان و هم در آن جهان نیکى عطا کن و به رحمت خویش مرا از عذاب آتش نگهدار.) که به آیه 201 سوره بقره اشاره دارد.
تفاسیر و استفاده علمی از صحیفه سجادیه
جای خوشحالی است که در برخی از تفاسیر شیعه از صحیفه سجادیه در کنار سایر منابع استفاده شده است. این حرکت علمی از قرن یازدهم با تفاسیری چون: «تفسیر شریف لاهیجی» (17)، «الأصفى فی تفسیرالقرآن» (18)، «تفسیر الصافی» (19)، «تفسیر القرآن الکریم» (20) (نوشته: صدرالمتالهین)، «تفسیر نور الثقلین» (21) شروع می شود. در قرن دوازدهم در «تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب» (22)این حرکت ادامه داده می شود. در قرن سیزدهم تفاسیر «بوارق القهر فی تفسیر سورة الدهر» (23)، «تفسیر الصراط المستقیم» (24)، «الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین» (25)، از صحیفه سجادیه در تبیین آیات قرآن استفاده می کنند. در قرن چهاردهم و پانزدهم این حرکت به اوج خود می رسد. (26)
خاتمه
در این نوشتار، رابطه بین دعاهای صحیفه سجادیه و قرآن بررسی شد. در سایر ادعیه نیز این بررسی تطبیقی باید انجام گیرد و از آنها نیز برای تبیین قرآن استفاده کرد./مجتبی صداقت
/ی/703/ر
1. تحریم/8 .
2. انعام/160.
3. بقره/261.
4. بقره/245.
5. بقره/152.
6. ابراهیم/7 .
7. غافر/60 .
8. صحیفه سجادیه، دعای 45، بند10-15.
9. در ترجمه فرازهای صحیفه از ترجمه عبدالمحمد آیتى، استفاده شده است: انتشارات سروش، تهران، دوم، 1375 ش.
10. قدر/4-5 .
11. صحیفه سجادیه، دعای 44، بند5 .
12. صحیفه سجادیه، دعای 16، بند24 .
13. صحیفه سجادیه، دعای3، بند1 .
14. صحیفه سجادیه، دعای 9، بند5 .
15. صحیفه سجادیه، دعای 21، بند11 .
16. صحیفه سجادیه، دعای 20، بند 30 .
17. تفسیر شریف لاهیجی، ج4، ص 259؛ ج4، ص 835.
18. الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج2، ص 1463.
19. تفسیر الصافی، ج4، ص 346.
20. تفسیر القرآن الکریم (صدرا)، ج7، ص 316.
21. تفسیر نور الثقلین، ج1، ص 310؛ ج2، ص 490؛ج2، ص 500؛ ج3، ص 193؛ج3، ص 533؛ ج4، ص 305؛ ج4، ص 527؛ ج5، ص 296؛ ج5، ص 543؛ ج5، ص 641.
22. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج3، ص 29؛ ج6، ص 444؛ ج7، ص 458؛ ج9، ص 168؛ج10، ص 435؛ ج11، ص 402؛ ج12، ص 418؛ج12، ص 436؛ ج14، ص 212؛ ج14، ص 371.
23. بوارق القهر فی تفسیر سورة الدهر، ص 234.
24. تفسیر الصراط المستقیم، ج3، ص 305؛ ج3، ص 344؛ ج3، ص 402؛ ج4، ص 415؛ج4، ص 522.
25. الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج5، ص 356.
26. از تفاسیری که از کتاب صحیفه سجادیه بهره برده اند می توان به این موارد اشاره کرد:
أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 365 / أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج12، ص 319 / انوار درخشان، ج3، ص 190/ تفسیر آسان، ج12، ص 96 / تفسیر اثنا عشری، ج11، ص 269 / تفسیر أحسن الحدیث، ج1، ص 195؛ ج1، ص 342؛ ج6، ص 138؛ ج6، ص 453؛ ج9، ص 15؛ ج12، ص 302 / تفسیر أم الکتاب، ص 140؛ ص 242 / تفسیر جامع، ج7، ص 150/ تفسیر روشن، ج1، ص 374؛ ج2، ص 76؛ ج2، ص 308 / تفسیر نمونه، ج7، ص 195؛ ج19، ص 178؛ ج24، ص 135؛ ج26، ص 331 / تفسیر نور، ج1، ص 287؛ ج2، ص 149؛ ج4، ص 335؛ ج9، ص 514؛ ج10، ص 391 / تفسیر هدایت، ج5، ص 257؛ ج7، ص 169؛ ج14، ص 304؛ ج14، ص 466؛ ج15، ص 176؛ج16، ص 182/ حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج7، ص 88 / مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج3، ص 11/ البیان فی تفسیر القرآن، ص 76 / تفسیر الکاشف، ج1، ص 88؛ ج1، ص 197/ التفسیر المبین، ص262 / التفسیر المعین للواعظین و المتعظین ، ص 306؛ ص 598 / تفسیر من وحی القرآن، ج1، ص 51؛ ج1، ص 75و77؛ج2، ص 187؛ج5، ص 40؛ ج7، ص 48؛ج7، ص 154 / تقریب القرآن إلى الأذهان، ج3، ص 80 / الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج6، ص 230 / الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج17، ص 279؛ ج24، ص 196؛ ج25، ص 474؛ ج27، ص 321 / مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج9، ص 271/ من هدى القرآن، ج5، ص 312؛ ج14، ص 443/ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 53 / المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 9؛ ج17، ص 343.