همبستگی اهل ایمان حصار فردگرایی و تکرویها را میشکند
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعهای از رهنمودهای اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«دید و بازدید» میخوانیم:
آنچه روحیهها را شاداب و زندگیها را باصفا میسازد، «دیدار» است. چه دیدارهاى دوستانه، چه خویشاوندانه! بویژه اگر در دیدارها، سخنان دلنشین گفته شود و خاطرات شیرین و همفکرى در مسیرگشایش مشکلات.
«زیارت» برادران دینى رفتن و «دیدار مؤمنان»، مورد سفارش اولیاءدین است: که هم رابطههاى درونى آحاد امت را استوارتر میسازد، هممحبت ها را میافزاید و هم کدورت ها را میزداید و هم خدا و رسول را خوشحال میسازد: و چه کار نیکى بهتر از این؟ ...
بجاست که این گونه دیدارها به خاطر خدا و با انگیزه خلوص و عمل به سنت دین باشد، نه روى طمعهاى دنیوى و انگیزههاى مادى وسودگرایانه و سوداگرایانه!
محتواى دیدارها
گاهى رفت و آمدها و زیارتها، به جاى سودمندى، زیانبار است و به جاى آنکه بهره تربیتى یا پاداش اخروى داشته باشد، محصولى جزافزایش گناه یا هدر رفتن فرصتها ندارد. هوشیاران میکوشند از همه دیدارها سود ببرند و از تباهى فرصت، جلوگیرى کنند.
باید با «حصارشکنى»، خود و زندگى خود را از انزوا درآورد وروحیه جمعى و تعاون و همزیستى را تقویت کرد. آنان که پاى خود و خانواده خود را از رفت و آمد با افراد با ایمان و خانوادههاى شریف و با فرهنگ میبرند، راه خیر را به روى خود میبندند. مگر نه اینکه اینگونه انزواها، حالتى از یاس براى انسان پدید میآورد و افسرده میسازد و نشاط از چنین زندگیهایى رختبر میبندد؟!
امام صادق(ع) به اصحاب خویش سفارش میفرمود:
«تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا امرنا و احیوه، به دیدار و ملاقات یکدیگر بروید و «امر» ما را یاد کنید و به یاد هم آرید و آن را زنده نگهدارید ». (1)
این حدیث، محتواى سازنده و تربیتى وجهتدار و هدفدار بودن دیدارها را تبیین میکند. ملاقاتهایى کهشیعیان اهل بیت داشتند، محتوایى مکتبى داشت و به توصیه امام، میبایست در راستاى «احیاى امر» و زنده نگهداشتن مرام و مکتب و فلسفه سیاسى امامت شد، تا «امت»، روح و جان یابد و به بیراهه نیفتد.
بهرههاى دیدار
مناسب است در سایه ملاقاتها و دید و بازدیدها، خانوادهها و افراد، از دردها و مشکلات یکدیگر آگاه شوند و در حد توان، در رفع آنها بکوشند. مشورت و همدلى و همدردى، گوشه اى از این بهرهها است. تشریک مساعى در حل معضلات و رسیدگى به نیازمندان، گوشهاى دیگر.
«خیثمه» میگوید: خدمت حضرت امام باقر(ع) رسیدم تا با آن حضرت خداحافظى کنم. امام فرمود:
«اى خیثمه! هر کدام از دوستان و هواداران ما را دیدى، سلام ما را به آنان برسان و آنان را به تقواى الهى توصیه کن و سفارش کن که توانگرانشان به فقیران سربزنند، توانمندان به ناتوانان سرکشى کنند، زندگان در تشییع جنازه مردگان شرکتکنند، در خانههاى هم، یکدیگر را دیدار کنند. اینگونه دیدارها سبب احیاء امر ما(خط ولایت و رهبرى اهل بیت) میگردد.» (2) .
اگر دیدارها، چنین برکت هایى نداشته باشد، جز اتلاف وقت و سرمایه چیزى نیست!
وقتى جمعى دور هم مینشینند و ساعاتى را به صحبت میگذرانند، در جمعبندى پایانى، اگر دیدند از آن همه صحبت، چیزىنه در یاد مانده، نه سودى به کف آمده، دریغ از آن اتلاف فرصت! اما اگربحثهاى علمی و اجتماعى، به روشنگرى افکار کمک کند، نقلخاطرات و سرگذشتها، براى دیگران عبرتآموز و راه گشا باشد، بازگویى حالات دیگران، حس همدردى و کمک رسانى را تقویت کند، اینجاست که ملاقات، به بهرهورى رسیده است.
زیارت مؤمن
در یک جامعه ایمانى، همبستگى اهل ایمان ضرورى است. این پیوند، در سایه دیدارها پدید میآید و استحکام مییابد. در روایات، بابى تحت عنوان «زیارة المؤمن» است که به این گونه دیدارها تاکید دارد. امام صادق(ع) فرموده است:
«مازار مسلم اخاه المسلم فىالله ولله الا ناداه الله عز و جل: ایها الزائر طبت وطابت لک الجنة، هیچ مسلمانى برادر دینىاش را در راه خدا و براى خدا زیارت نمیکند، مگر آنکه خداى متعال به او ندا میدهد: اى دیدارکننده! خوش به حالت، بهشت براى تو سزاوار و گوارا باد». (3)
در این دیدارها، دو رکن وجود دارد: دیدارکننده و دیدارشده (زائرو مزور). آنکه پیشقدم در زیارت میشود، فضیلت بیشترى دارد وپاداشى افزونتر. این سخن پیامبر اکرم(ص) است که فرمود:
«الزائر اخاه المسلم اعظم اجرا من المزور، آنکه برادر مؤمن خود را دیدار میکند، پاداشى بزرگتر از شخص دیدارشده دارد». (4)
آنان که «کار» را بهانه کاستن از دیدارها و صلهرحمها و رفت و آمدها میکنند، باید خود اینها را هم کار به حساب آورند، بلکه از بهترین کارها. این، اقتدا به سیره رسول اکرم(ص) است. در حدیث است: هرگاه پیامبر خدا یکى از مسلمانان را سه روز نمیدید، از حال اومیپرسید. در پاسخ سؤال پیامبر، اگر میگفتند که غایب است (مثلا سفررفته) برایش دعا میکرد. اگر حاضر بود، به دیدارش میرفت و اگر بیمار بود به عیادتش میشتافت. (5)
دیدار حضورى
برخى به هر دلیل، عیادت و زیارت و احوالپرسىشان «غیرحضورى» است. میکوشند تا از طریق این و آن، یا از راه تلفن و نامهاحوالپرسى کنند و تماس داشته باشند. گرچه از این رهگذر، «کسباطلاع» میتوان کرد: ولى دیدار رویاروى و نشست و گفتگوى چهره بهچهره، حلاوت و برکتى دیگر دارد.
در احادیث، عنوان «تزاور» و «ملاقات» مطرح است. دیدن و ملاقاتکردن حضورى. البته احوالپرسى تلفنى هم خیلى خوب است و نوعى صلهرحم محسوب میشود، ولى جاى «دیدار حضورى» را پر نمیکند. نامه نوشتن به اقوام و دوستان نیکو است، اما بار سفر بستن وحضورا خدمت پدر و مادر و بستگان و آشنایان رسیدن و آنان راشاد کردن، ثوابى مضاعف و تاثیرى افزونتر دارد. میگویید نه؟ امتحان کنید!
شما خودتان از دیدار چهره برادر یا فرزند یا دوست بیشترخوشحال میشوید - اگر از سفر آیند - یا از شنیدن صدایشان از آن سوى سیمهاى مخابرات؟ تازه، این خودش نشان محبتبیشتر و صمیمیت و یکدلى در رابطهها است. اگر هنگام درگذشتیکى از اقوام، از دوستان و آشنایانتان کسى تلگراف تسلیت بفرستد، یا آنکه از شهر و محله خودپیش شما آمده، از نزدیک در غمتان شریک شود و در مراسمتان شرکتکند، کدام یک را صمیمیتر مییابید؟ رفت و آمد خودتان با دیگران نیزچنین است. هرگز به تلفن و نامه قناعت نکنید و «صدا» و «دستخط» و«عکس» را به جاى دیدار حضورى ننشانید.
«اویس قرنى» را شنیدهاید که از مادر اجازه گرفت و از «یمن» به«مدینه» آمد، تا محبوبش، محمد مصطفى(ص) را یک بار ببیند و برگردد... و چنان شد که پیامبر اکرم(ص) فرمود: من بوى بهشت را از سوى قرن میشنوم، چه بسیار مشتاق تو هستم، اى اویس قرن! «تفوح روایحالجنة من قبل قرن، واشوقاه الیک یا اویس القرن!» (6)
در همین دیدارهاى حضورى است که نشاط خاطر و بهرهورى ازتجارب و سخنان نهفته است. امام هادى(ع) فرموده است:
«ملاقاة الاخوان نشرة و تلقیح العقل و ان کان نزرا قلیلا، دیدار برادران، سبب انبساط خاطر و بارورى اندیشه است، هر چند کوتاه و اندک باشد».(7)
با این همه آثار و برکات، دیگر چه جاى درنگ و بهانهجویى و عذرتراشى براى ترک مراوده و رفت و آمد؟! براى اینگونه دیدارها، باید در پى بهانه بود و هر فرصتى را مغتنم شمرد، ... البته تا حدى که به مزاحمت نیانجامد و موجب اتلاف وقت دیگرى نشود.
وقتى کسى از مسافرت برمیگردد، یا خداوند به کسى فرزندى عنایت میکند، یا ازدواجى صورت میگیرد، یا خانه جدیدى خریدارى میشود، یا خداى ناکرده بیمارى و کسالتى براى کسى پیش میآید، اینهاهمه بهانه «تجدید عهد» و دیدار حضورى است. حتى اگر او هم مهمانىندهد، ولى در صورت فراهم بودن شرایط، رفتن به دیدار و گفتنخوشامدى، تهنیتى، تبریکى ، تسلیتى، خدا شفا دهدى، چشم روشنى و... مناسب است و این «دیدارها مایه تحکیم دوستیها است.».
پیامبر رحمت فرمود: «الزیارة تنبت المودة، دیدار، دوستىآور است ». (8)
دیدار کریمانه
چه خوب که در دیدارها، قصد قربت کنید و اینها را به حساب خدابگذارید. اگر معامله و سودا هم میکنید، با خدا سودا کنید، تا اجر ببرید. نگویید: من چند بار رفتهام، آنها نیامدهاند، نوبتى هم که باشد، حالانوبت آنها است ...
در بهرهورى از ثواب و پاداش الهى که نباید این گونه محاسبات رابه میان کشید. درست است که هر «دید»ى، «بازدید»ى دارد و هر سلامی،علیکى و هر نامهاى جوابى! ولى گاهى هم باید کریمانه و بزرگوارانه برخورد کرد. دیدار مؤمن، دیدار خدا است و چقدر ثواب دارد. درحدیث قدسى آمده است که خداوند میفرماید:
«ایما مسلم زار مسلما فلیس ایاه زار، ایاى زار و ثوابه على الجنة، هر مسلمانى که به دیدار مسلمانى برود، او را نه، بلکه مرا زیارت کرده است و پاداش او بر عهده من، بهشت است. چه چیزى بالاتر ازاین؟ دیدار مؤمن، همپاى دیدار خدا!». (9)
از امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) روایت است:
«هر مؤمنى که به قصد دیدار مؤمن دیگر بیرون رود و او را همراه با معرفت به حقوقش زیارت کند، به پاداش هر گامش در این راه، خداوند حسنهاى براى او مینویسد و سیئهاى از او محو میکند و درجهاى میافزاید. چون در بزند، درهاى آسمان به رویش باز میشود و چون با یکدیگر ملاقات و مصافحه و معانقه کنند،خداى متعال رو به فرشتگان کرده و مباهات میکند که: دو بندهام را بنگرید! بهخاطر من با هم دوستى و دیدار میکنند. بر من است که از این پس از عذاب، مصونشان دارم. و چون برگردد، فرشتگان بدرقهاش میکنند و اگر تا شب بعد، از دنیا برود، از حساب، معاف میشود ...» (10)
وقتى دیدارها این همه فضیلت و ثواب و آثار دنیوى و اخروىدارد، چه محرومند آنان که به بهانههاى مختلف یا لجاجتها واندیشههاى کودکانه و حقیرانه، با هم قهر یا ترک رفت و آمد میکنند و درهاى برکت را به روى خویش میبندند!
گرماى دلها در سایه دیدارهاى صمیمانه و معاشرتهاى مخلصانه و آمیخته به صداقت و مودت است.
کانون زندگى و خانوادهها را گرمتر کنیم، با معاشرت و مودت ودیدار ....
پىنوشتها:
(1) اصول کافى، ج2، ص175.
(2) همان.
(3) همان، ص177، حدیث10.
(4) میزانالحکمه، ج4، ص297.
(5) مکارمالاخلاق، ص19.
(6) سفینةالبحار، ج1، ص53.
(7) میزانالحکمه، ج4، ص298.
(8) سفینةالبحار، ج1، ص567.
(9) همان.
(10) همان. /971/د101/ن