۰۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۱
کد خبر: ۱۳۹۶۵۰
لحظه‌های ماندگار (35)؛

می ترسم با حرف من بچه‌ها را بیشتر اذیت کنند

خبرگزاری رسا ـ خدمت مرحوم ابوترابی رسیدم و گفتم: آقا شما که زبان عربی می‌دانید به عراقی ها بگویید چرا اینقدر ما را اذیت می کنند؟ ما که قوانین اسارات را می‌دانیم و رعایت می کنیم. ایشان گفت: اینان خیلی خبیثند، می ترسم آنان با حرف من بچه‌ها را بیشتر اذیت کنند
حجت الاسلام والمسلمين مرحوم ابوترابي
 حجت الاسلام سید احمد رسولی، روحانی آزاده در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در ساری با اشاره به نقش روحانیت در هشت سال دفاع مقدس به بیان خاطراتی از دوران اسارت خود پرداخت. وی معتقد است روحانیت سنگ زیرین و زیربنای محکم تحمل اسارت در زندان های عراق بود و اگر تلاش و کوشش بی‌وقفه روحانیت و به خصوص مرحوم ابوترابی نبود، شاید دوران اسارات به گونه دیگری رقم می خورد.
 
 آموزش قرآن و زبان در اسارت
در اردوگاه عنبر مدت‌ها از قرآن خبری نبود تا این‌که بعد از مدتی قرآن کوچکی برای ما آوردند. همه بچه‌ها به نوبت و به تدریج به حفظ قرآن همت گماردند. در اردوگاه هزار نفری موصل 4 نزدیک به 400 نفر حافظ کل قرآن بودند.
در آسایشگاه موصل چهار نیز وضعیت به همین منوال بود و بیشترین تقاضای ما در اردوگاه ها از صلیب سرخ تقاضای کتاب بود.
بیشتر اسرای ما در زندانها و اردوگاه رژیم بعث، خواندن و نوشتن را آموختند و به جرأت می‌توان گفت از حداقل یک زبان زنده دنیا بهرهمند شدند، گاهی به پنج زبان دنیا نیز گفت‌وگو می شد، مگر افراد پیری که توان یادگیری نداشتند.
 
می ترسم با حرف من بچه‌ها را بیشتر اذیت کنند
روز اولی که مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین ابوترانی را به اردوگاه ما در موصل چهار آوردند کسی ایشان را نمی شناخت و تنها اسمی از ایشان آن هم از سوی فرمانده عراقی بیان شده بود. فرمانده عراقی با کنایه به ما گفت: چون زندانیان عاقل و منضبطی بودید ابوترابی را برای شما آوردیم و رو به مرحوم ابوترابی نیز گفت: کشتن تو برای ما کاری ندارد پس کاری نکن که اقدام به چنین کاری کنیم.
 
فردای آن روز به خدمت مرحوم ابوترابی رسیدم و گفتم: آقا شما که زبان عربی می‌دانید به عراقی ها بگویید چرا اینقدر ما را اذیت می کنند؟ ما که قوانین اسارات را می‌دانیم و رعایت می کنیم. ایشان گفت: اینان خیلی خبیثند، می ترسم آنان با حرف من بچه‌ها را بیشتر اذیت کنند. گفتم: شما طوری بگویید که آنان موضع‌گیری نکنند. فردا صبح افسری که حاج آقا ابوترابی را آورده بود آمد و برای 45 دقیقه بچه‌ها را بیرون فرستاد، در همین حین نیز مرحوم ابوترابی با وی صحبت کرد و گفت: اگر تعهد می کنی که شورش نکنند بار اول برای یک ربع و سپس دو ساعت تا نصف روز می‌توانند آزاد باشند. فردای آن روز نیز یک ربع به بچه ها تنفس و آزادی دادند که تا جایی که امکان داشت به تمیزی و پاک کردن اردوگاه مشغول شدیم.
 
اتحاد و همبستگی که مرحوم ابوترابی در بین اسرای اردوگاه موصل ایجاد کرده بود بی نظیر بود تا جایی که برنامه ها و رفتار اردوگاه موصل چهار به اردوگاه‌های دیگر نیز می رسید و به عنوان نمونه و الگو در بین اردوگاه‌ها مطرح می‌شد.
 
این امتیاز و ابهت و ایستادگی ایران عزیز ما در حال حاضر مدیون روحانیت و در راس همه روحانیان، مرحوم ابوترابی در اسارات است، دورانی که با سختی گذشت اما با اندوخته های فراوان همراه بوده است./919/د102/ن
ارسال نظرات