بر منبر خاطره (1)؛
مردن تقلید نمیخواهد
خبرگزاری رسا ـ شخصی خدمت حضرت آیت الله گلپایگانی آمد و گفت: من مقلد شما هستم. پول ندارم برای بچهها آذوقه بخرم، چه کار کنم؟ بروم بمیرم؟ آقا بلافاصله تبسمی کردند و با خوشرویی گفتند: مردن که تقلید نمیخواهد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجت الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره بازنشر میکند.
مردن تقلید نمیخواهد
در اوائل دامادی من، روزی خدمتشان رسیدم، عازم خروج از منزل بودند. فرمودند: من به بیمارستان خودمان میروم تا سری به مریضها بزنم، با من میآیید؟
عرض کردم: افتخار است.
طبق معمول آن روز، درشکهای گرفتیم و رفتیم. قبل از ورود به بیمارستان، شخصی آمد و خدمت آقا عرض حاجت کرد. آقا فرمودند: بیایید منزل.
ایشان در بین راه به افراد کمک نمیکردند، چون دورشان جمع میشدند و با موقعیت ایشان مناسب نبود.
مرتبه دوم اظهار حاجت کرد. آقا همان جواب را داد. مرتبه سوم با این بیان ابراز کرد که آقا! من مقلد شما هستم. پول ندارم برای بچهها آذوقه بخرم، چه کار کنم؟ بروم بمیرم؟
آقا بلافاصله تبسمی کردند و با خوشرویی فرمودند: مردن که تقلید نمیخواهد، گفتم بیا منزل. بنده خدا خندهاش گرفت و رفت./971/د102/ع
ارسال نظرات