۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۱۴۶۶۴۷
آسیب شناسی یوگا/ بخش نخست؛

یوگا چه منافعی برای تمدن غرب دارد

خبرگزاری رسا ـ استقبال غرب از یوگا، نه به دلیل برخورداری از جهان بینی منطقی و نه به علت غنای تعلیمات آن است. بلکه این توجه به سبب عطش روحی و نیاز فوری انسان مدرن به یک مسکّن روانی و ذهنی است.
حجت الاسلام حمزه شريفي دوست
 
پیرامون یوگا
یوگا در مهد خود یعنی کشور هند به شکلی عادی و همانند دیگر مکاتب مطرح است. اما در غرب تلاش می‌شود با سرمایه‌گذاری ویژه ترویج شده و با نام یک درمان روحی به بشر غربی معرفی شود. البته بعضی در کشور ما هم خیال می‌کنند که یوگا نیز مانند دستورات اسلامی نتایج روحی به همراه دارد و از این حیث با تعالیم اسلامی سازگار است. اما این برداشت ناشی از ندیدن حقیقت یوگا و نشناختن اسلام است.
امروزه یوگا، در مناطق مختلفی از جهان آموزش داده می‏شود. مهم­ترین کشوری که یوگا درآن، جایگاهی ویژه دارد، هند است؛ به‏گونه‏ای که دولت هند مراکز آموزش یوگای بیحار را دانشگاه علمی ـ بین‏المللی آموزش یوگا نامیده است. در پاره‏ای از مراکز هند، نظام تعلیم و تربیت به سبک یوگا مورد اهتمام است؛ مثل روش یوگانیدرا که اصول آن به قوانین کنترل و تربیت ذهن مربوط است.( یوگا و تعلیم و تریت کودکان ونوجوانان، نیرانا جاناندا، جلال موسوی نسب، ص 46.)
 
پتنجلی مؤسس یوگا حدود قرن دوم پیش از میلاد، مبانی و مسائل مربوط به یوگا را مدون کرده است. او در کتاب مشهور خود موسوم به یوگاسوترا مراحل مربوط به مشهورترین طریق یوگا راجا یوگا را تبیین نموده است.(ساتیش چاندرا چاترجى و دریندرا موهان داتا، معرفى مکتب هاى فلسفى هند،ص 545)؛
یوگا سوتره که شامل 996 سوتره است، دقیق‌ترین و علمی‌ترین متنی می‏باشد که تا به حال در مورد یوگا نوشته و در چهار فصل تنظیم شده است.
فلسفه نظری سانکیهه که یکی از مکاتب فلسفی هند است، اساس و پایه یوگا می­باشد. ریشی کاپیلا فلسفه سانکیهه را پایه‌ریزی کرد. یوگا در حقیقت، جلوه عملی این فلسفه است.(فرهنگ ادیان جهان، جان هیلنز، ص 695)
 
ماهیت یوگا و تفاوت آن با اسلام
به راستی ادعای بعضی از رهبران یوگا که این مکتب را کاملا منطبق با عرفان اسلامی می‌دانند چه میزان عالمانه و واقع بینانه است؟ همه تعلیمات یوگا در سه حوزه خلاصه می‌شود؛ اوّل حرکت‌های بدنی؛ دوم دستورهای ذهنی و سوم تکنیک‌های تنفسی.
در بین این سه، از همه مهم‌تر دستورهایی است که به قصد سامان دادن قوای انسانی با محوریّت ذهن، عرضه می‌شود. پیداست که در یوگا سیری درونی مدّ نظر است؛ البته سیری که در تخلیه ذهن و سکوت آن خلاصه می‌شود. سکوت درون و سامان دادن ذهن، یقینا با معرفت خدا و رؤیت اسما و صفاتش و درک جمال و جلالش و فنای در ذات بیکرانش بیگانه است.
 
ادعای یکی بودن این دو ناشی از نشناختن ابعاد وجودی انسان و ندیدن ساحت‌های ملکوتی روح آدمی است. سامان‌دهی در یوگا، نه حرکت، که توقف است؛ آن هم توقف نفس در نفس. در متون دینی پرداختن به درون، نه توقف که سیر و حرکت است؛ آن هم سیری که با شهود حقیقت پیوند خورده است. شهود دیدن صرف نیست؛ بلکه از نوع وحدت یافتن و فنا در حقیقتی لایتناهی است که مبدأ هستی می‌باشد.
 
در یوگا نگاه نفس به نفس در حقیقت توقفِ نفس در نفس است، بدون این‌که خدا در آیینه نفس دیده شود. حال باید پرسید که یوگا با چنین وضعیتی چرا در دنیای غرب مورد توجه است و برای تبلیغش سرمایه‌گذاری می شود؟ یوگا چه منافعی برای تمدن غرب دارد؟
 
یوگا در دنیای مدرن
دنیای امروز، با اموری چون ارتباطات وسیع، شرکت­های بزرگ، بانک­‌ها، تلویزیون، اینترنت، رفت و ‌آمدهای متراکم در شهرها پیوند خورده است. زندگی ماشینی به تقاضای بی­پایان آدمیان در جذب ثروت و شهرت دامن زده و از زندگی، مسابقه­ای مرگ‌آور ایجاد کرده که سرانجام این رقابت، نارضایتی و ایجاد تنش­های روانی و از دست رفتن آرامش روحی است. استرس­های روانی، فیزیکی، ذهنی و خشکیدن عواطف، ارمغان تمدن جدید است که سایه سنگین خود را بر ابعاد مختلف زندگی فردی و حیات اجتماعی بشر تحمیل کرده است.
 
شرق از صدمات روانی زندگی ماشینی، در‌ امان نمانده است؛ اما غرب، به علت کنار گذاشتن آموزه­های دینی از یک طرف و محرومیت از معنویت شرقی از طرف دیگر، در غوغای صنعت و تجارت دست‌ و ‌پا می­زند.
 
در چنین فضایی است که مرامی چون یوگا در غرب با اقبال روبرو می­شود و تعالیم یوگی­ها به آسانی جا باز می­کند. در محیطی که پراکندگی ذهن و مشغولیت‌های فکری از طریق عرفان راستین و معنویت فطری درمان نشود، آتش تقاضای فنونی تسکین‌آور و راه‌کارهایی آرامش‌بخش شعله می­کشد و بشر دل‌زده ماشینی، به نام عرفان در دامان یوگا می‌افتد.
 
امروزه تکنیک­های ذهنی یوگا به غلط با آرم عرفان عرضه می­شود؛ اما در واقع فرایندی است که می­تواند به ذهن انضباط بخشد و مانع طغیان افکار پراکنده شود و به طور موقت از افتادن در منجلاب روان‌پریشی‌ها و اختلالات روانی جلوگیری کند. یوگا می­تواند در زندگی متمدن، نقشی فعال داشته باشد. تمرین­های روزانه یوگا، در مقابل تنش­های بی‌شمار محیط شما، مانند محافظ عمل می­کند. مراقبه از نوع یوگا، برای فشار روحی درمانی موثر است.[1]
 
از آن رو که تصویر انسان کامل در یوگا آدمی آرام و ملایم و سر فرو برده در لاک خویش است، چنین عرفانی نه‌تنها برای نظام سرمایه‌داری تهدید محسوب نمی‌‌شود، بلکه به‌خوبی قادر است که انرژی‌های الهی وجود انسان را در خدمت نظام سلطه قرار دهد و با شعار صلح که در یوگا تنها رسالت اجتماعی برای انسان معنوی است، همزیستی و مدارا با تمدن غربی را ترویج نماید.
 
مدل تغذیه‌ای که در یوگا توصیه می‌شود، در راستای پرورش روحیه‌ای زنانه و البته قناعت‌پیشه، گوشه‌گیر و صلح‌آمیز ایفای نقش می‌کند. در یوگا گوشت‌خواری با این توجیه که ممکن است روحیه اعتراض و تهاجم را در انسان تقویت کند(به تعبیر آن‌ها باعث درنده‌خویی و سنگ‌دلی شود) به شدت نکوهش می‌شود.
 
در کنار آن، رژیم گیاه‌خواری و پرهیز از خوردن گوشت گسترش می‌یابد.[2] دقیقا به همین علت است که دولت‌مردان غربی از ماهاریشی ماهش یوگی، بنیانگذار تی‌اِم به سرعت استقبال می‌کنند و نظام اندیشه وی که مهم‌ترین شاخصه آن ترویج نظم اجتماعی و گسترش صلح جهانی است، در غرب تبدیل به یک دانشگاه می‌شود و مدل یوگای وی هم‌نوا با نظام لیبرال دمکراسی غرب به عنوان یک معنویت جدید، با تمرکز بر دو آموزه معناگرایی و گسترش تسامح و تساهل بین المللی، درکانون توجه غربیان قرار می‌گیرد.[3]
 
استقبال از یوگا، نه به دلیل برخورداری از جهان بینی منطقی و نه به علت غنای تعلیمات آن است، بلکه به سبب عطش روحی و نیاز فوری انسان مدرن به یک مسکّن روانی و ذهنی است.
 
به عبارت دقیق­تر، هنر یوگا در سامان دادن زندگی دنیوی و آماده نمودن بشر مدرن برای کامیابی بیش­تر در زندگانی امروزی است. خدمت یوگا به بشر بحران زده عصر ماشین، نه ارائه دادن یک نظام معقول و جامع از هستی و جهان است و نه دستگیری از انسان برای رساندن به وصال خالق هستی و نه ارجاع دادن وی به آموزه­های روح‌بخش پیامبران الهی؛ بلکه مرامی است همسو با جهان‌بینی حاکم بر غرب و هم‌نوا با تمدن مغرب زمین برای فرونشاندن تنش­ها و اضطراب­های بشر و سر فروبردن در لاک لذت‌خواهی وی و درنتیجه ایجاد نوعی رضایت‌خاطر مبنی بر این‌که برای درد خداجویی او درمانی رسیده و برای فطرت معنویت‌طلبی انسان، مرهمی یافت شده است. به قول جیمز هویت یوگی به زندگی فعال ومتمدن ادامه می­دهد؛ اما با آرامش.[4]
بنابراین یوگا بدون این که به سعادت حقیقی انسان بپردازد می‌تواند به تأیید مبانی نظام سرمایه‌داری کمک کند و بشر ماشینی را در توهم معنویت و عرفان، سرگرم کند و بحران حقیقی انسان را که همان بحران دوری از خداست را با نام عرفان به دست فراموشی بسپارد. 
پژوهشگر و کارشناس معنویت‌های نوظهور
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م9/ر



[1]ـ یوگا، جیمز هویت، ص 31.
[2]. جاپا‏یوگا، ص 104.
[3]. همان، ص 81.
[4]ـ یوگا، ص 166.
ارسال نظرات