۰۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۰
کد خبر: ۱۵۴۰۴۶
پژوهشگر معارف قرآنی بررسی کرد؛

اسلام و الگوپذیری از بیگانگان

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام اسدی عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در زمینه اسلام و الگوپذیری مسلمانان از جوامع غربی در یادداشتی نوشت: بررسی زمینه های روانی و اجتماعی تقلید و الگوپذیری از بیگانگان و دیدگاه اسلام درباره بایدها و نبایدهای آن می‌تواند زمینه را برای مدیریت هدفمند، آگاهانه و هوشمندانه این پدیده از سوی مدیران و سیاست‌گزاران فرهنگی فراهم آورد.
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، یکی از پدیده‌های اجتماعی در جوامع گوناگون از جمله جوامع مسلمان، تقلید و الگوپذیری از جوامع غربی است؛ این موضوع در کنار برخی پیامدهای مثبت، آثار و پیامدهای زیانباری هم در پی داشته است.

بررسی زمینه های روانی و اجتماعی تقلید و الگوپذیری از بیگانگان و دیدگاه اسلام درباره بایدها و نبایدهای آن می‌تواند زمینه را برای مدیریت هدفمند، آگاهانه و هوشمندانه این پدیده از سوی مدیران و سیاست‌گزاران فرهنگی فراهم آورد.

مطلب زیر یادداشتی است از حجت‌الاسلام اسدی عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در این زمینه که از منظر فرهیختگان محترم می گذرد.

 یکی از ویژگیهای روانی انسان، تقلید و الگو پذیری اوست. برخی روانشناسان اجتماعی، با مقایسة انسان و حیوان، فرایند تقلید را همانند فرایند سازگاری با محیط در حیوانات و یک رفتار غریزی میدانند، در حالیکه که تقلید همواره بایکسری تجزیه و تحلیلهای ذهنی، آگاهانه و هدفدار صورت میپذیرد. با این توضیح که گاهی، آگاهی، کامل است وفرد الگوپذیر با تجزیه و تحلیلِ صحیح، به درستیِ یک اندیشه، باور یا رفتاری پی برده و آن را میپذیرد و گاهی، تقلید نیمه آگاهانه است ؛ یعنی هر چند که فرد میداند برای چه  تقلید مینماید، امّا از استدلال برای توجیه این کارِ خود ناتوان است. البته آگاهانه و هدفدار بودن تقلید به معنای درستی هر تقلیدی نیست، چرا که هر باور، اندیشه، ارزش ورفتاری درست نیست و قطعاً تقلید در آنها نیز نادرست بوده و آسیبهای فرهنگی شدید و جبران ناپذیری به پیکرفرد و جامعه وارد خواهد کرد.

تقلید از یک فرد یا جامعه، همواره یک نوع رضایت خاطری را برای فرد و یا جامعه الگوپذیر فراهم میآورد، زیرا فرد یا جامعه ، وقتی یک باور، اندیشه و رفتار را میپذیرد که آن را درست دانسته و بدان ارج مینهد و یا آن را، راه حل مشکلی از مشکلات خود میداند و گمان می کند که باور، اندیشه و رفتار پذیرفته شده میتواند گرهی از کار او را باز کند.

تقلید که یکی از راهها و زمینههای مهم جامعه پذیری و فرهنگ پذیری به شمار میرود، دارای انگیزههای گوناگونی است که با هم ارتباط دارند. از جمله:

1ـ گرایش به برتری و توانمندی: هنگامی که کودک و یا نوجوان، در لباس پوشیدن، آرایش کردن، حرف زدن و دیگرموارد، از بزرگترها به ویژه از پدر و مادر تقلید میکند، در واقع آنان را دانا و توانا دانسته و کارهای آنان را بازتاب دانایی وتوانایی آنها میشمارد. از این رو برای این که خود را مانند بزرگترها، دانا و توانا نشان دهد، دست به تقلید از کارهای آنان میزند یا جوانی که از یک هنرپیشه، ورزشکار، نویسنده وجز آن تقلید میکند، در واقع او را یک الگوی موفق تلقی مینماید که دارای توانمندیهای خاصی است و برای همین به شهرت، قدرت، پول، مقبولیت اجتماعی وغیره دست یافته است، لذا دوست دارد از راه همانندی با او و الگو قرار دادن وی به همان توانمندیها و امتیازات دست یابد. این انگیزه در مورد تقلید یک جامعه از جامعه دیگر نیز صادق باشد. تقلید و الگو پذیری بسیاری از گروه ها و جوامع بشری از غربی ها نمونه روشنی در این زمینه است. پسشرفت های نوین علمی و تکنولوژی غرب که آن را از این جهت در موقعیت برتر و فرادستی قرار داده است، موجب شد که خیلی از جوامع دیگر برای دست یابی به پیشرفت و توانمندی های آنها، در بسیاری از زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز به تقلید و الگو پذیری از آنان بپردازند.

2ـ پذیرش اجتماعی: اگر افرادی در یک جامعه با فرهنگی متفاوت از فرهنگ خویش زندگی کنند، در صورتی که بخواهند از امکانات، فرصت ها و امتیازات آن جامعه بهره مند شده و در روابط اجتماعی دچار مشکل نشوند، باید با پذیرش اجتماعی در آن جامعه روبرو شوند و این تنها در صورتی امکان پذیر است که فرهنگ حاکم بر آن جامعه را ولو در ظاهربپذیرند، چرا که در غیر این صورت، آن جامعه نوعی بیگانگی با اینان را احساس کرده و آنان را طرد و منزوی خواهدکرد.

3ـ اجتناب از فشار اجتماعی: اگر کسی فرهنگ حاکم بر جامعه ای را که در آن زندگی میکند، نپذیرفته و به رنگ افراد آن در نیاید به خاطر هنجار شکنی، با انواع فشارهای اجتماعی روبرو خواهد شد، به گونه ای که اگر بخواهد در آن جامعه بماند باید همرنگ جماعت شود.

اسلام با توجه به ویژگی الگو پذیری انسان و تاکید بر این حقیقت که تقلید و تشابه به هر فرد و گروهی، پیامد همگرایی و همسان شدن با آنان را به دنبال دارد،«[1] از یک سوو با معرفی الگوهای سالم فکری و رفتاری ،«[2] پیروان خود را به تقلید و سرمشق گرفتن از آنان در اندیشه و رفتار فرا میخواند و از سوی دیگر با مذموم خواندن تقلیدهای کورکورانه و عاری از تفکر و تأمل[3] و نفی الگوهای ناشایست و تقلید از آنان، تشابه به بیگانگان و تقلید از آنها را تحریم میکند تا مسلمانان به مرور زمان و در اثر همگرایی با آنها به فرهنگ پذیری و استحاله فرهنگی گرفتار نشوند. این دیدگاه فرهنگی اسلام که از راهکارهای برائت فرهنگی به شمار میرود، از دیر باز و تحت عنوان «حرمت تشبه به کفار» در کتب فقهی مطرح بوده است و فقها، تشبه و همانندی با کافران را در پوشش، آرایش کردن، غذا خوردن، روش زندگی و هر چیزی که از ویژگیهای خاص آنان بوده و مسلمان را همانند آنها میکند، حرام دانسته اند.

نکته قابل توجه اینکه، عنوانی که حرمت بر آن بار میشود، «تشابه» فرهنگی به کافران است، لذا اگر ویژگیهای فرهنگی یاد شده، مربوط به مسلمانان باشد و یا اینکه دیگر، اختصاص به بیگانگان نداشته باشد، حرمت آن برداشته میشود. برخی ازروایاتی که مستند حکم فوق میباشد، عبارتند از:

1- امام صادق(ع): «اِنَّه اَوْحَی اللهُ اِلی نَبِی مِن اَنْبیائِه، قُل لِلْمُومِنین: لاتَلْبَسُوا لِباس أَعْدائی و لاتَطْعَموا مَطاعِم أَعْدائی ولاتَسْلُکُوا مَسالِک اَعْدائی فَتَکوُنوا أَعدائی کَماهُم اَعدائی»«[4]

«امام صادق(ع) فرمود: خداوند به یکی از پیامبران خود وحی کرد که به مومنان بگو: لباس ویژه دشمنان مرا نپوشید و غذای خاص آنان را نخورید و به شیوه و روش دشمنان من رفتار نکنید، اگر چنین کنید همانند آنان، دشمن من خواهید شد».

فراز «فتکونوا اعدائی ...» به وضوح علت عدم تقلید و الگوپذیری در پوشش، خوراک و روش زندگی از دشمنان خدا را بیان میکند و آن اینکه این کار به مرور زمان میتواند زمینه همگرایی و فرهنگ پذیری و در نتیجه دست برداشتن مومنان از فرهنگ توحیدی و تبدیل شدن آنان به دشمن خدا را به دنبال داشته باشد.

2- امام صادق(علیه السلام): «مَن لم یاخُذْ شارِبَه فَلَیْس مِنَّا و قال(ص) و اِن المجُوس جَزُّوا لِحاهُم و وَفَّروا شواربَهُم و اِنَّا نَحن نَجُزُّ الشَّوارب و نعفی اللِّحی و هی الفطرة»«[5]

«کسی که سبیلش را کوتاه نکند از ما نیست و پیامبر(ص) فرمود: قوم مجوس، ریشهای خود را تراشیده و سبیلهای خود را انبوه نگه می داشتند ولی ما سبیل خود را کوتاه کرده و ریش خود را زیاد نگه میداریم و این درست است».

3- قال(ص): «غَیَّروا الشَّیب و لاتَتَشبَّهوا بالیهود و النصاری»«[6]

«پیامبر(ص) فرمود: «(با رنگ کردن موهای سفید)، پیری را دگرگون کنید و به یهود و نصارا تشابه نداشته باشید».

و هنگامی که از علی(ع) دربارة این سخن پیامبر(ص) پرسیدند، فرمود: این سخن را زمانی فرمود که پیروان اسلام در اقلیت بودند ولی حالا که اسلام گسترش یافته است ، هر کس میتواند باب میل خود رفتار کند (رنگ بکند یا نکند).«[7]

فقهاء رنگ کردن و خضاب موی سر و صورت را مستحب میدانند.

4- علی(علیه السلام): «لاتَلْبَسُوا السَّواد فانَّه لباس فرعون»«[8]

«لباس سیاه بر تن نکنید چرا که لباس فرعون است».

5- مردی از امام صادق(علیه السلام) حکم نماز خواندن با قَلَنْسُوة (نوعی کلاه) سیاه را پرسید، حضرت فرمود:«لاتُصَل فیها فانها لباس اَهل النار؛ با آن، نماز نخوان چرا که این نوع کلاه، لباس اهل آتش (کافران) است».«[9]

از این رو فقها پوشیدن لباس سیاه در نماز و غیر نماز را جز در مواردی، مکروه میدانند. با توجه به حکم فقهی وروایات مذکور، استفاده از کراوات، برخی لباسها و آرایش ویژة بیگانگان که امروزه در جوامع اسلامی مرسوم است، ازنظر اسلام جایز نیست، چرا که تقلید و تشابه به کفار بوده و زمینة گرایش به بیگانگان و تاثیر پذیری از باورها و ارزشهای آنان را به دنبال دارد.

...................................................................

[1]. علی (علیه السلام ): اَفْضَل رداءٍ تردی به الحِلم و ان لم تکن حَلیماً فَتَحَلَّم فانه مَن تشبَّه بقَوم اَوشک اَن یَکون مِنهُم، بحار الانوار، ج 78، ص 93، ح 106

[2]. لقد کان لکم فی رسول الله اُسوة حسنة لمن کان یرجوا اللهَ و الیوم الا´خِرَ و ذکر اللهَ کثیراً. احزاب/21؛ قد کانت لکم اسوة - حَسنة فی ابراهیم و الذین معه ...، ممتحنة/4.

[3]. و اذا قیل لهم اتَّبِعُوا ما انزل اللهُ قالوا بل نَتَبع ما الفینا علیه آباءَنا اَوَ لوکان آباؤُهم لایَعقِلون شیئاً و لایهتدون، بقره/170.

[4]. وسایل الشیعة، ج 4، ص 385، باب 19 من ابواب لباس المصلی، ح 8.

[5]. بحار الانوار، ج 76، ص 112، ح 14.

[6]. بحارالانوار، ج 76، ص 98، ح 4.

[7]. همان، ص 106، ح 12.

[8]. وسایل الشیعة، ج 4، ص 383، ح 1.

[9]. وسایل الشیعة، ج 4، ص 384، ح 7.

/997/د101/ن

ارسال نظرات