انتخاب خلیفه به دست خدا یا مردم
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، محمد انصاری مدیر و کارشناس شبکه وهابی وصال حق و منصور حسینی کار شناس شبکه وهابی نور و کلمه در برنامه آیات روشنگر و آن روی سکه، مدعی شدند که پیامبر اکرم (ص) کسى را براى پیشوایى مردم معیّن نکرد و تعیین آن را به عهده مردم نهاد. این در حالی است که به دفعات در آیات قرآن مساله تعیین امام و،پیشوا و خلیفه به خداوند نسبت داده شده است.
خداوند تبارک وتعالى در باره حضرت ابراهیم در سوره بقره (124) مىگوید:
« إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ...
ما تو را به عنوان امام و پیشواى مردم معیّن مىکنیم».
و درباره حضرت داوود در سوره ص (26) مىفرماید:
«یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ...
ما تو را خلیفه روى زمین قرار دادیم پس در میان مردم ، حاکم بهحق باش».
در سوره طه (29) نیز آمده است:
« وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی
حضرت موسى از خداوند مىخواهد که جانشین بعد از او را معیّن نماید»
همچنین خداوند در رابطه با بنى اسرائیل نیز در سوره سجده (24) مىفرماید:
« وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ.
از میان ملّت بنى اسرائیل ، افرادى را به عنوان رهبر و پیشوا انتخاب نمودیم».
همانطور که دیدید در تمامى این آیات ، انتخاب خلیفه، به خداوند نسبت داده شده و تعیین پیشوا و حاکم فقط به دست خداوند صورت مىپذیرد.
و هم چنین علماى بزرگ اهل سنّت مانند ابن هشام و ابن کثیر (البدایة والنهایة ج 3 ، ص 171) و ابن حبّان (الثقات ج 1 ص 89) و دیگران نقل کردهاند :
«هنگامى که رسول اکرم (ص)، قبایل عرب را به سوى اسلام دعوت مىفرمود، بعضى از شخصیّت هاى بزرگ قبایل، مانند: بنى عامر بن صعصعه ، به حضرت گفتند : أیکون لنا الأمر من بعدک؟
اگر ما تو را یارى کنیم و کار تو بالا بگیرد، آیا ریاست و جانشینى بعد از تو ، به ما خواهد رسید؟
حضرت پاسخ دادند : الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء.
تعیین رهبرى به دست من نیست ؛ بلکه به دست خدا است و هر کس را که بخواهد، انتخاب خواهد کرد.
وى گفت : فقالوا : أنهدف نحورنا للعرب دونک ، فإذا ظهرت کان الأمر فی غیرنا؟ لاحاجة لنا فی هذا من أمرک.
ما حاضر نیستیم خود را فداى اهداف تو کنیم ، و پس از پیروزى، منصب ریاست به افراد دیگر برسد».
و همچنین مشابه این قضیه با قشیر بن کعب بن ربیعه اتّفاق افتاد، چنانکه در (سیره ابن هشام ، ج 2 ، ص 289 و السیرة النبویّة لابنکثیر ، ج 2 ، ص 157 و مع المصطفى للدکتورة بنت الشاطئ ، ص 161) آمده است:
«او نیز به رسول اکرم (ص) گفت: اگر بهرهاى از ریاست در حکومت اسلامى نصیب ما نشود ، ما حاضر نیستیم به تو ایمان بیاوریم».
رسول گرامى (ص) ، در بدترین موقعیّتى که نیاز مبرم به نیرو و کمک داشت ، حاضر نشد با وعده جانشینى، مساعدت قبایل را جذب نماید.
و همچنین طبق آنچه که در (طبقات ابن سعد ، ج 1 ص 262 و نصب الرایة لزیعلی ، ج 6 ص 567) آمده است:
«هوذة ، پادشاه یمامه که به اسلام دعوت شد، گروهى را خدمت حضرت گسیل نمود و پیام داد اگر چنانچه بهرهاى از ریاست ، نصیب او شود ، حاضر است اسلام بیاورد و مسلمین را یارى دهد ، ولى رسول گرامى ( ص ) نپذیرفت و فرمود : حتّى اگر ریاست بر یک قطعه زمین رها شده را بخواهد ، به وى نخواهم داد»./9161/خ