۱۶ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۱۵۵۳۵۸

تقدیم به حضرت رقیه

خبرگزاری رسا ـ هرگاه عالمی فاضل و انقلابی در راستای انقلاب اسلامی حرکت کند و نقشی مثبت در اهتزاز رایت شیعه در جهان دارد، برخی، دستور دارند یا دستاویزی برای تخربیش بجویند یا بهانه‌ای بتراشند! اما اگر این فرد از انقلابی‌ها نباشد یا جدا شود دیگر مهم نیست چه نظری داده است!
مراسم عزاداري شهادت حضرت رقيه در آستان حضرت عبدالعظيم(ع)

این روزها که حرم حضرت رقیه سلام الله علیها با فتنه سفیانیان، خاک غربت دمشق می‌خورد و جگرِ خونِ شیعه، خنجر از مسلمانان، و نیزه از کفار، شام بلا باز هم روایت‌گر رنج تاریخی‌اش شده است و معلوم نیست آبستن کدام حادثه است!

 

اما همین روزهای پر غم که برادران و خواهران سوری را در آتش انتقام و جنگ قدرت می‌سوزاند، در ام‌القرای شیعه نیز کم گرد و خاک نشده و باز رفتار و گفتار عده‌ای قلیل، تلخند ناگزیر ما را به لب نشانده که عجب بلاهتی است برخی را دچار آمده!

 

سال‌ها پیش حضرت علامه عسکری رحمت الله علیه در یکی از مدارس علمیه سخنرانی داشتند که صوت کامل آن نزد نگارنده موجود است. در پایان آن جلسه پرسش‌های معناداری شد که امروز به بی‌غرض بودن آن پرسش‌ها تردید دارم. اما حضرت علامه پاسخ‌های هوشمندانه‌ای دادند ولی چه سود که تو گویی نقشه چیز دیگری بوده است.

 

 آن چه در این نوشتار از بزرگان نقل می‌کنم نقل مضمونی است. علامه عسکری در پاسخ به مسئله حضرت رقیه سلام الله علیها فرمودند این عظمتی که در دمشق برای آن بانو و شیعه درست شده است، ما چرا چیزی بگوییم که تردید به وجود آید یا تزلزلی پیش آید (‌نقل مضمونی است).

 

 ایشان همچنین در باره زیارت عاشورا ضمن عدم رد آن، یک نظر کارشناسی دقیق و درست دادند مبنی بر آن که این مصادیق لعن در متن فعلی زیارت عاشورا در زمان ائمه اطهار علیهم السلام صادر نشده است. دلیل ایشان هم اوج خفقان و فشاری بود که بر شیعیان روا شده بود و حتی بیت ائمه هم در رصد جاسوسان بوده است. این سخن علامه با مراجعه به اسناد اولیه زیارت عاشورا مانند کتاب کامل الزیارات، صحیح است. البته افزوده شدن مصادیق لعن به متن این زیارت، پس از تقویت جامعه شیعی، هیچ اشکالی نداشته و مورد تأیید علما بوده است.

 

 پرسش بعدی هم در باره حدیث شریف کسا بود که حضرت علامه با آن نگاه علمی و محققانه فرمودند این متنی که بعدها به کتاب گرانسنگ مفاتیح الجنان به دست ناشران افزوده شده درست نیست (‌قریب به این مضمون). و می دانیم خود مرحوم شیخ عباس قمی در پایان کتابش به کسانی که بر آن بیافزایند نظر مساعدی نداشته اما به هر حال این کار روی داده است!

 

 این پاسخ‌های عالمانه و هوشمندانه، برای بیماردلان کافی نبود و گویا باید به وظیفه شیطانی خود عمل می‌کردند و خناسی آنان تا بدانجا کشید که مع الاسف می رفت حکم ارتداد و کفر و غیره صادر شود که عقلای قوم دست به کار شدند و این ضایعه را جمع کردند.

 

علامه‌ای که از قرائت چهل روزه زیارت عاشورا شفا گرفته بود و در باره اثبات حدیث شریف کسا از طریق فریقین کتاب مجزایی دارد که نسخه‌ای از آن نزد نگارنده موجود است!

 

وقتی توفیق زیارت مجدد ایشان را در آن سال پایانی عمر شریفش یافتم چه خسته بود از این همه ناروایی. و فرمود من باید از ایران بروم این جا من با چند بچه طرف هستم . این تعبیر تلخ از عالم فرزانه‌ای چون او بوی رحلت می‌داد. سینه‌اش به تنگ آمده بود از این همه تنگ نظری.

 

بار پیش که به زیارتش شتافته بودم او را مردی یافته بودم که همه وجودش را صرف اعتلای شیعه کرده است. می فرمود با هر کس از علمای اهل سنت که مناظره کردم شیعه شده است مگر یک نفر که گفت حق با تو است اما من نمی‌توانم از این مقام خودم دست بردارم! می فرمود برخی ائمه جمعه اهل سنت هستند که نزد من شیعه شده‌اند اما به ظاهرکتمان و تقیه می‌کنند به جز یک نفر که تماس گرفت و گفت دیگر صبرم لبریز شده و تشیع خود را افشا کرد و با ضرب و اهانت برکنار شد اما دلش آرام گرفت.

 

 علامه عسکری همو که کتاب‌های روشن‌گرش را در سراسر جهان اسلام می‌خوانند و به دلیل حرمت قلمش و صلابت استدلالش می‌پذیرند و کرور کرور شیعه می‌شوند. برای همین فرمود که چاپ و نشر کتابهایم به هر نامی مجاز است و اجازه می‌دهم. آری برای علامه رواج حق اهمیت داشت نه نام و نان و کاسبی!

 

 علامه‌ای که حتی علمای یهود در برابرش و در برابر تسلطش بر عهدین سر تسلیم فرود آوردند و دستش را به احترام بوسیدند که گزارش کامل آن را نوشتم و همراه تصویر در نشریه افق حوزه به چاپ رسید.

 

نام مرتضی عسکری چنان در جهان اسلام جذابیت پیدا کرد که حتی سعودی‌های بدبخت برای تخریب شیعه جزوات کوچک به زبان فارسی با نام علامه منتشر کردند و به دست حاجیان دادند تا مگر از محبوبیت این نام بتوانند شیعه را منکوب کنند! این جزوات هم نزد نگارنده موجود است و لابد به زبان‌های دیگر هم منتشر شده است.

 

اما این بیمار دلان که به حساب و کتاب و قیامت ایمان ندارند و مأموریتشان تخریب چهره علمای رستگار و نورانی شیعه با تهمت و افترا است مگر ساکت نشستند! در مأموریتی دیگر یک بزرگ دیگر را در تیررس بخل و کینه خود قرار دادند. فقیه و مفسر بزرگ مرحوم آیت الله معرفت.

 

این شخصیت گرامی که همچون ائمه اطهار علیهم السلام زبان لین و هدایت‌گرانه را برگزیده بودند و از گَزیده گویی پرهیز داشتند در جلسه‌ای با حضور مردم و علمای اهل سنت استدلال کرده بودند که شخصیتی چون امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام در عمل پس از رحلت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله برای رعایت مصلحت جامعه اسلامی و دین خدا، خانه نشین شدند و عملی بر خلاف مصلحت و در جهت اختلاف انگیزی انجام ندادند و ما شیعه هم تابع ایشان هستیم پس امروز نیز اهل سنت که در ایران در اقلیت هستند باید رعایت مصلحت اسلام و کشور را بکنند و عمل تفرقه افکنانه‌ای از آنان سر نزند‌ ( نقل مضمونی است) این سخنرانی که با شیطنت مطبوعات محلی به گونه‌ای دیگر مطرح شد، دستاویز این بیماردلان شد تا این شخصیت فرزانه را مورد هتاکی قرار دهند!

 

عالمی که در آیین نکوداشتش در سال آخر عمر پربرکتش با ذکر خاطره‌ای از دوران تشرفش در نجف اشرف، فرمود چگونه برای دریافت پاسخ شبهه‌ای که علما از پاسخ آن عاجز مانده بودند به درگاه امیرالمؤمنین التجا کرده تا با عنایت آن حضرت توانسته بود پاسخ دندان‌شکنی به شبهه‌افکنان بدهد.

 

 پدر شهیدی که همه عمر، بی ادعا در حال علم اندوزی و شاگردی مکتب اهل بیت پیامبر علیهم السلام بود و هیچ‌گاه در مسائل علمی تعصب نمی‌ورزید و تا آخر عمر در حال تکمیل دانشش بود و ابایی از پذیرش اشکالات علمی نداشت و این را مایه رشد خود می‌دانست. کسی که کتابش را پیش از انتشار با تواضع تمام به علمای همتراز و بزرگان تقدیم می‌کرد تا اگر ایرادی هست برطرف سازد. در این میان هم خناسان کوتاه نمی‌آمدند و نظریه‌پردازی‌های علمی را دستمایه جهالت خویش قرار می‌دادند.

 

 این داستان غم‌انگیز بازهم تکرار شده است. برخوردی که با مرحوم علامه فضل‌الله شد مستند به نواری صوتی که دست این جماعت شاید در آن هم بی‌کار نبوده است!‌ و چه ارزان است اعتبار و آبروی عالمان شیعه! این بی‌احترامی‌ها و بی‌اعتنایی‌ها تا جایی پیش رفت که شخصیت مجاهد محبوب سید حسن نصرالله که امروز به حق در خط مقدم شیعه قرار دارد، زبان به گلایه گشود از این همه بی‌مهری نسبت به آن دانشمند مرحوم شیعه.

 

 باز در ماجرایی دیگر شاهد بودیم چگونه استوانه اخلاق و تهذیب حوزه علمیه قم آماج حمله این جماعت شد. مرحوم اشتهاردی در مطلبی که گویا مربوط به چندین دهه پیش بوده و بازنشر شده بود سخنی البته بدون کارشناسی و تحقیق لازم آورده بود که انسان منصف می‌توانست به بی‌غرضی آن پی ببرد. این سخن ناصحیح مانند داستان آن عالم شب زنده داری بود که خبرش دادند نیمه شب دزدی شده است و با تعجب گفته بود پس این دزد کی وقت می‌کند نماز شب بخواند! این که شخصیتی اخلاقی از سر صدق و پاکی نتواند حجم مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها پس از چند روز از رسول اکرم صلی الله علیه و آله را هضم و باور کند، یک مسئله است و این که هر چه درخور دشمنان اهل‌بیت است را بشنود یک مسئله دیگر است. اشتباه علمی یا اظهار نظر نادرست اما بی‌غرض از کسانی که آبروی خود را اشک و ناله در دستگاه اهل بیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌دانند جایز است چه این که معصوم نیستند و همه اقوال، صواب نیست اما برخوردهای جاهلی و هدف‌مند از کسانی که تحت لوای شیعه پنهان شده‌اند محل تردید و تأمل است.

 

 آیت الله استادی حفظه الله در سر درس با اشاره به این مسائل و انتقاد از برخوردهای عجولانه و بی‌ادبانه فرمودند من چند مجلس در بیت رهبری در قم در حضور خود آیت الله اشتهاردی به نقد نظر ایشان پرداختم و ایشان هم بدون تکلف و تعصب و ناراحتی گوش دادند. مرحوم آیت الله اشتهاردی که به اخلاق و صفای باطن اشتهار داشت البته یادداشتی در احترام به نصایح و توصیه و نظریه علما نوشت و از موضع خود عقب نشست اما سیه‌روزی برای همان جماعت عنود و لجوج ماند.

 

مراد این نیست که اگر اشتباهی در نظر و رأیی رخ داد باید سکوت کرد و از قاموس تشیع دفاع نکرد که این خواسته دیرینه سفیانیان و یزیدیان است. مراد آن است که نخست سخن را به وثاقت شنید و جایگاه آن را در معتقدات شناخت و برخورد با آن را به اهل فن گذاشت و در این میان آبرو و حرمت علمای شیعه که جدا از آبروی جهان تشیع نیست را رعایت کرد و به جماعت لجوج دشمن‌شاد کن فرصت نداد که عقده‌گشایی کنند و چوب نفرین و لعن و تکفیر در دست بگیرند.

 

 از این ماجرا ها باز هم در تاریخ معاصر رخ داده است. ماجرای کتاب شهید جاوید از جمله مهم‌ترین آن‌ها است که درایت و بصیرتی لازم داشت تا بفهمند نقشه دشمن برای اختلاف انگیزی بین انقلابیون چیست. آنان که در آن قضیه گوش‌ به فرمان ولی فقیه زمان بودند راه درست را برگزیدند و آنان که نوک بینی بیشتر را نمی‌دیدند نفهمیدند که این انقلاب با علم عزای سیدالشهدا علیه السلام برخاسته است علیه یزید زمان که برخی او را شاه شیعه می‌نامیدند! نفهمیدند پهلَوی چه بغضی دارد از این مجلس عزا و روحانیت شیعه که آن را خرافه و ارتجاع سیاه می‌خواند.

 

 از اتفاق، عقب نشینی از موضوع غصب فدک به تصاحب آن توسط حکومت وقت و یا تنزل از مسئله ولایت به دوستی و محبت با هدف رأی گرفتن در انتخابات هم پیش آمد اما برخوردهای دوگانه این جماعت در زمان‌های مختلف، تردید را بیشتر می‌کند.

 

 به نظر می‌رسد هرگاه عالمی فاضل و انقلابی در راستای انقلاب اسلامی حرکت کند و نقشی مثبت در اهتزاز رایت شیعه در جهان دارد، این عده قلیل، دستور دارند یا دستاویزی برای تخربیش بجویند یا بهانه‌ای بتراشند! اما اگر این فرد از انقلابی‌ها نباشد یا جدا شود دیگر مهم نیست چه نظری داده است!

 

 این روزها کارنامه جهال، خالی نمانده و باز جنجالی تازه راه انداخته‌اند. عالمی فرزانه باز شکار خناسان انسی شده تا وسواسی تازه بر جان مردمان بیاندازند. انتشار ناقص بیانات آیت الله خوشوقت در سیما، بهترین بهانه برای اینان بود تا بتازند و بشورانند و واویلا سر دهند! چه جماعت حساسی که برای اسلام و شیعه حاضرند در جایشان بنشینند و هوار بکشند و هوچی‌گری کنند!

 

 نهایت این سخنان طرح این احتمال از سوی خود ایشان یا دیگران است که حضرت رقیه سلام الله علیها یا دختر شخص سیدالشهدا سلام الله علیها است یا دختر یکی دیگر از شهدای کربلا!‌ چیزی که نه از ارادت گوینده سخن به مقام آن بانو می‌کاهد نه از شنونده آن! آن هم از عالمی که پنجاه سال در مسجد و مجلسش روضه سه ساله خوانده باشند و گریسته باشد!

 

 سخن دیگر این که گریه خالص‌ترین و بی‌ایرادترین روش عزاداری است. نوع علما در مراسم محرم و صفر، زنجیر نمی‌زنند و هرگز قمه و قفل هم نزده‌اند، دآب علما این بوده که شبیه‌خوانی را تایید نکرده‌اند اگر رد هم نکرده باشند و هیچ‌گاه اعمال خلاف شأنی مانند به خاک مالیدن خود یا صدای سگ و حیوان درآوردن را از آنان ندیده‌ایم چه این که اکثر این امور از سوی عوام برای شیوه عزا برگزیده شده و برخی بی‌اشکال و برخی پر اشکال است. علما نیز تا آن‌جا که بدعت و خلاف شرعی نباشد یا مخل مصلحت نباشد متعرض مردم عزادار نشده‌اند گرچه خود مرتکب آن نشوند.

 

آیا بیان این واقعیت‌ها دست‌آویز خوبی برای اهانت به یک استاد مبرز و متخلق حوزه ‌علمیه جهان تشیع نیست؟ آری برای این جماعت مشکوک‌الهویه هست! همان‌ها که در مخالفت با حکم مقام ولایت فقیه در حرمت قمه‌زنی به هر کلک و نیرنگی دست‌یازیدند تا نشان بدهند درپی چیز دیگری هستند. تا آن‌جا که افترا زدند به مرجعی روشن‌بین و اهل دل، مرحوم آیت الله بهجت آن عبد صالح خدا که کفنی نجس را برای خود نگه‌داشته تا با آن دفن شود! و چه مفتضح شدند وقتی تکذیب شدند! باور دارم که اگر حکم رهبری وجوب قمه زنی برای افزایش هیجان عزاداری بود این جماعت باز هم ساز مخالف می‌زدند و ریختن خون را مخالف مشی‌اهل بیت پیامبر علیهم السلام اعلام می‌کردند!

 

 علما در تحقیقاتشان گاهی به نتایجی دیگر دست می‌یابند که طرح آن هیچ ضرری به اصل تشیع نزده و باعث اطمینان بیشتر هم می‌شود. مواردی همچون اصالت مسجد جمکران که عده‌ای در آن تردید دارند اما مشهور علما خود پیشتاز حضور در آن هستند و رد و اثبات آن، ضروریات دین و مذهب را به هم نمی‌زند. وجود مسجدی به نام حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، که مردم در آن به نماز بایستند چه مشکلی دارد حتی اگر نسبت آن به حضرت، سندیت نداشته باشد؟ آری باید در برابر خرافات و دکان‌هایی که ایجاد می‌کنند ایستاد و برخورد کرد. یا این که عده‌ای از محققان بر این باور شدند که حضرت امیر صلوات الله علیه، دختری به نام ام کلثوم نداشته و این کنیه حضرت زینب سلام الله علیها بوده یا نام کنیزی است که در آن بیت، رشد یافته است؟ یا اختلافی که بر سر عبدالله رضیع وجود دارد. یا حضور اسرای کربلا در اربعین اول یا سال بعد،‌ یا سندیت زیارت ناحیه مقدسه،‌ یا جریان سرداب مقدس و مانند آن که اختلافاتی تاریخی و سندی است و چیزی به مقدسات نمی‌افزاید و نمی‌کاهد.

 

 اما براستی چرا؟

چرا این داستان کاسه داغ‌تر شدن ادامه دارد و هر از گاهی دامن یکی از بزرگان را می‌گیرد و ننگی در تاریخ شیعه از این جماعت در مکدر ساختن ساحت شیعه و روحانیت باقی می‌ماند؟ این قماش را باید شناخت. اینان از همان تباری هستند که مبارزه با شاه شیعه را حرام می‌دانستند! اینان همان جهالی هستند که دنیا را پر از ظلم و جور می‌خواستند تا زمینه ظهور فراهم شود! اینان از حوزه‌ای بودند که تعقل و اندیشه و فلسفه را تحریم کرده بودند و فیلسوفان بزرگ شیعه را نجس می‌دانستند! همان‌ها که در حجره‌های نمور خود لمیده بودند و هر حرکت انقلابی و امر به معروف و نهی از منکر را در زمان غیبت تعطیل کرده بودند و تن‌آسایی می‌کردند! اینان حاضر بودند با شاه و کفار هم‌پیاله شوند اما قیامی نباشد و مردم در همان سیه‌بختی و بدبختی و بیچارگی بمانند و حتی از ناموس و حجاب و عبادت خویش هم نتوانند دفاع کنند! اینان امام حسین علیه السلام را همچون افسانه‌های قهوه‌خانه‌ای رستم و اسفندیار می خواستند که نقالی کنند و نانی بخورند و صدایی برنیاید که اگر ایثارِ خون، بهای نهی از منکر است پس باید در برابر طاغوت ایستاد و خون داد!

 

 حالا که از آن حوزه مرده، یک مرد الهی برخاست و سفر از حق به خلق و از خلق به حق را آغاز کرد، یاد شرعیاتشان افتادند! سینمای افتضاح طاغوت و کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها را فراموش کردند و فتوا دادند حضور همزمان زنان و مردان در راهپیمایی‌های خیابانی خلاف شرع است! وقتی هم انقلاب اسلامی ملت ایران با تمسک به عاشورا و کربلا پیروز شد به بهانه تراشی‌ پرداختند. یک روز از لابه‌لای سخنان مسئولان سخنی بیرون کشیدند و معترض شدند و یک روز در جهاد و دفاع مقدس شبهه انداختند حالا هم وظیفه‌ دیگری دارند که تفرقه اندازی دوجانبه است. از سویی بزرگان و علمای شیعه را هتک حرمت کنند و از سوی دیگر مسلمانان را جریحه دار سازند.

 

 ترویج عزاداری‌های خلاف عرف و شرع و تقلیل شأن شیعه به سگ در اشعار و رفتارشان و مراسم‌های سنت شکن و بدعت آفرینِ شادمانی و بروز رفتارهای میمون صفت از جمله مأموریت‌های این جماعت است! تولای سگی و تبرای میمونی! آیا این است چهره تابناک شیعه که بیش از هزار سال است خون به دل دارد؟ آیا این است شیعه که سکاندار اندیشه‌های ناب و پیرو یگانه سلسه معصوم و خلیفة اللهی در جهان است؟ آیا این است سیمای تابعان اهل بیت عصمت و طهارت که خدا خواست از هر رجس و پلیدی دور باشند؟

 

 مبارزه با صهیونیزم و استکبار در کجای منشور این حزب قاعدین است؟ آیا شد برای کشته شدن مسلمانان پا برهنه به خیابان‌ها بریزند و اعتراض کنند؟ آیا شد برای جلوگیری از کشته شدن شیعیان مظلوم، حرکت‌های نابخردانه برخی جاهل را تقبیح کنند تا به مقدسات مسلمین اهانت نشود؟

 

 امام خوب این جماعت متحجر را شناخته بود که فرمود خون دلی که از اینان خورده است از طاغوتیان و دشمنان نخورده است!

 

 اما این جماعت کوچک پرصدا چگونه افرادی هستند؟

بخشی از این افراد که برای اهل بیت پیامبر علیهم السلام و عزاداری‌ها و شعائر عزا، دل می‌سوزانند عوامی هستند که از پشت پرده‌ها خبر ندارند. به ویژه جوانان کم اطلاعی که در برخی هیئت‌های مسئله دار جذب شده و در فرهنگ دیوانگی و جنون و نفهمی بار آمده‌اند تا هیچ‌گاه توان فهم و تشخیص مسائل را نداشته باشند. برخلاف اکثر هیئات و مجالس که شور و شعور را با هم دارند.

 

 عده‌ای هم از خواص و ملبسینی هستند که احساس می‌کنند مردم و حکومت اسلامی حق آن‌ها را نداده‌اند و یا انقلاب اسلامی مسیر آرام زندگی آنان را به هم زده و توقعات جهادی و انقلابی را در مردم ایجاد کرده است!

 

 اما نمی‌توان شک داشت که عده‌ای هم هستند که برنامه‌ریزی این جریان را به عهده‌دارند. این هماهنگی نمی‌تواند تصادفی باشد به ویژه‌ که جهت رسانه‌ای هم به خود گرفته و در داخل و خارج مشغول هم‌افزایی این جریانات مشکوک است.

 

 اما رمز چنگ‌اندازی به دستگاه اهل بیت علیهم السلام چیست؟

 این انقلاب به فرموده امام راحل هر چه دارد از محرم و صفر است و مسئولان آن از شیفتگان ائمه اطهار هستند و جبهه‌ها هم پر بود از نوای حسینی. پس این چه داغ تر از آش شدن است که این جماعت خود را بدان ممتاز نشان می‌دهند؟

 

نارضایتی سیاسی و اقتصادی این جماعت چرا رنگ مذهبی دارد آن هم در حال انتقام از رجال دینی و انقلابی؟ پاسخ را باز باید در کلمات رهبر کبیر انقلاب جستجو کرد. عنوان ولایتی و اهل بیتی برای این جماعت همان عنوان کسب و تعیش است!‌

 

 امروزه از یک روحانی توقع می‌رود پشتیبان نظام باشد و در برابر شبهات بایستد و حرمت خون شهیدان را پاسداری کند اما اگر یک عمامه به سری در برابر حکومت اسلامی ایستاد که شیعه در طول تاریخ چنین فرصتی نداشته، مردم چه فکری می‌کنند؟

 

 مردم چنین آخوندی را انگلیسی و آمریکایی می‌نامند یا مجرمی که از انقلاب زخم خورده باشد. پس بهترین راه پنهان شدن در پس حساس‌ترین اعتقاد مردم یعنی عاشورا است! مردم ایران از هرچه بگذرند از مذهب و از سیدالشهدا نمی‌گذرند. مردمی که اختلاف‌هایشان را در مجلس اهل‌بیت فراموش‌ می‌کنند و هر چه دارند فدا و نذر امام شهیدشان می‌کنند.

 

 حالا کاسه داغ‌تر از آش شدن و دایه مهربان تر شدن برای این جماعت هم نان است و هم نام!

 

 چه چیز بهتر از این دستگاه برای کسب تقدس و مظلوم نمایی! در پشت نقاب عزا می‌توان هم خوش درخشید هم اعتراض کرد هم بلوا ساخت هم تاخت و آبرو برد و هیاهو کرد. با همین حربه می‌توان یک به یک دانشمندان و علمای شیعه را در نظر مردم کوچک کرد تا نه برای شیعه الگو و راهبر باشند و نه برای غیر شیعیان حجت عقلی و هدایت که راه حق را بشناسند. در انظار عموم هم یک چهره مظلوم و مقدس مآب پیدا می‌کنند تا کسی باور نکند ریگی به کفششان است!

 

 جماعتی که همچون مگس به لامپ می‌چسبند تا به سهم خود نگذارند دیگران از نور آن بهره برند! امامت و ولایت در قاموس اینان چیزی جز لعن و نفرین نیست و تو گویی سلسه شامخه ولایت برای هدایت بشریت نیست و میراثی نژادی است که به آنان رسیده است!

 

کجا دیده شده با این بغض‌افکنی‌ها کسی را شیعه کرده باشند یا از دشمنی کسانی کاسته باشند؟ اما عالمانی همچون علامه عسکری که هزاران تن را به حق و حقیقت بصیرت داده‌اند باید تاوان پس بدهند!

 

در پایان به جز تأسف و سوگ چه داریم بگوییم. این جماعت، نادان‌تر از آن هستند که نصیحت بشنوند و دست از ترویج رفتارهای جاهلانه بکشند؛ اما می‌شود پیش‌نهادی به بزرگان داد. شاید بهره بردن از مشورت‌های رسانه‌ای راهی باشد برای گزک ندادن به دست این اهل حقد و کینه تا باز هوچی گری نکنند و آبرو نبرند!‌ ما که قرن‌ها است ظلم را بر دوشمان تحمل کردیم و دم نزدیم و منتظر منتقم آل محمد‌ ایم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پس بگذار در این مقطع اعجازگونه زمان که فرصتی برای گسترش اندیشه ناب شیعه و عاشورا و ظهور فراهم آمده این خنجرهای نامردی را نیز به جان بخریم.

 

 اما نه بدان معنا که دیگر سخنی عالمانه و محقانه زده نشود از ترس این جماعت کورفهم نه!‌ تنها باید مراقب بود دست آن برنامه‌ریزان فتنه ساز را تهی گذاشت.

 

و نه آن که اعمال مجرمانه اینان را نبینیم. به نظر می‌رسد قوه قضاییه در این زمینه مسئولیت دارد با رصد رسانه‌های داخلی که بیمارگونه در حال انتشار مطالب موهن و افترا و تهمت هستند و نیز مجالسی که احیانا به گسترش چنین اعمال شنیعی می‌پردازند اقدامی عاجل انجام داده و بر دهان یاوه سرایان بزند تا گمان نکنند عددی بزرگ‌تر از شاه پهلوی و صدام معدوم هستند که همراه با سعودی ملعون در داخل و خارج علیه شیعه و به کام دشمنان قدم بردارند.

 

زیارت با معرفت مرقد سه ساله عاشورا حضرت رقیه را برای همه آرزومندان وشیفتگان اهل معرفت و خرد آرزومندم.

 

حامد عبداللهی/903/ی701/ن

ارسال نظرات