هجرت آگاهانه
دهها سال قبل ولادت پر برکت این ودیعه الهی، خاندان عصمت، خبر آمدنش را از پدربرزگش امام صادق (علیه السلام) شنیده بودند. آنگاه که حضرت حرمهای خداوند متعال، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، امیر المومنین (علیه السلام) و حرم فرزندان خویش را معرفی کرد، بشارت ولادت نوهی دختریش را داد. امام صادق (علیه السلام) در دیدار عدهای از اهالی ری که به خدمت حضرت شرفیاب شده بودند، فرمود:
خداوند حرمى دارد و آن مکّه است، و پیامبرش حرمى دارد و آن مدینه است، و امیر المؤمنین (ع) حرمى دارد و آن کوفه است، و ما حرمى داریم و آن قم است، و به زودى بانوئى از فرزندان من به نام فاطمه در آن سرزمین به خاک سپرده مىشود، هر که او را زیارت کند بهشت بر او واجب مىگردد(1).
فاطمه (سلام الله علیها) روز دوشنبه یکم ذیالقعده سال 173 در بیت امامت و مهد ایمان و معرفت، خانه امام کاظم (علیه السلام) در مدینه به دنیا آمد(2). نام او به برکت نام مقدس ام الائمه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بدین نام مبارک زینت یافت. وی دختر بزرگ خانواده در میان دختران امام کاظم (علیه السلام) بود و بعدها از طرف برادرش حضرت امام رضا (علیه السلام) به «معصومه» مکنی شد.
بر اساس نقل تاریخ، امام رضا (علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) هر دو از یک مادر بودند(3). دورانی کودکی حضرت معصومه در دامان پر مهر خانواده علم و عصمت سپری شد. سالهای هجران و دوری پدر برای فرزندان به ویژه فاطمهی کبرای امام کاظم (علیه السلام) سخت گذشت. سالهایی که حضرت بر اساس کینه توزیهای حکومت ستم پیشه عباسی در زندانها و سیاهچالهای بغداد بود تا خبر شهادتش به مدینه رسید. پس از پدر، امام رضا (علیه السلام) به مقام امامت رسید و ملجا خانواده اهلبیت (علیهم السلام) قرار گرفت. حکومت ظالم عباسی و مأمون مدینهای بدون امام میطلبید و دستور داد تا پیشوای هشتم شیعیان را به مرو بیاورند. هجرت امام رضا (علیه السلام) از مدینه به مرو بر خانواده، برادران، خواهران، اقوام، شیعیان و دوستاران آن حضرت گران آمد. در این بین فاطمه معصومه (علیهالسلام) که علقهای خاص با بردار داشت، وداع جانسوزی را با برادر نمود، چنانکه وداع خواهر و برادری دلبسته و جانداده به یکدیگر در روز عاشورا در ذهنها تداعی شد. برادر و خواهر ابتدا کنا مزار و مرقد جد بزرگوارشان رسول خاتم (صلی الله علیه وآله) رفتند، سپس کنار مزار جده مطهرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) و دیگر اجداد طاهرینشان در بقیع حاضر شدند و با هم عهد بستند و وداع کردند(4). گویا خواهر و برادر از جدایشان و وصال در طوس و قم خبر داشتند که طبق فرموده نبی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) برادر در خراسان و به سخن امام صادق (علیه السلام) خواهر در قم به شهادت میرسید.
پس از هجرت امام رضا (علیه السلام) به ایران بسیاری از سادات علوی نیز به این سرزمین مهاجرت کردند. از آن جمله فاطمه معصومه (علیها السلام) بود که به دعوت برادر طی نامهای دعوت به خراسان شد. حضرت معصومه (علیها السلام) در میان کاروانی متشکل از چهارصد نفر که بعضی از برادران آن حضرت نیز در آن حضور داشتندعازم ایران شد(5).
عاملان حکومتی از هجرت خواهر به همراهی بسیاری از علویان باخبر شدند. به هم پیوستن دوباره علویان، مأمون را از هدف خود که انشقاق در میان آنها با اعطای ولایت عهدی به امام رضا (علیه السلام) و هجرت اجباری به خراسان بود، دور میساخت. از اینرو همانگونه که حرکت کاروانهای دیگر مدینهای را بوسیله مذموران خویش زیر نظر میگرفت و دستور به سرکوبی آنها میداد، نسبت به این کاروان نیز دستورهای ویژهای صادر کرد به ویژه اینکه این کاروان از مسیرهای میگذشت که محل اجتماع و تمرکز شعیان بود؛ کوفه، بغداد، کرمانشاه و قم.
کاروان حضرت پس از طی منازل به شهر ساور رسید، مأموران که از پیش از مقصد با خبر بودند، به آنها حملهور شدند و در نتیجه جنگ سختی که در گرفت، 22 نفر از اطرافیان حضرت معصومه (علیها السلام) به شهادت رسیده، گروهی متواری شده و عدهای هم اسیر شدند(6).
خبر رسیدن کاروان مدینه و حضرت معصومه به ساوه و درگیری با عمال حکومتی به مردم قم رسید، شعیان قم و در رأس آنها خاندان سعد که از شیعیان اشعری بودند به اتفاق به ساوه رفتند. اما هنگامی به کاروان رسیدند که شیرازه آن بر اثر جنگ و درگیری از هم پاشیده و عدهی بسیاری به شهادت رسیده بودند و حضرت معصومه (علیها السلام) نیز در بستر بیماری بود. موسیبن خزرج که از اصحاب امام رضا (علیه السلام) بود پیشنهادی را به حضرت ارائه و از ایشان برای عزیمت به قم دعوت کرد. حضرت پس از دیدند قمیها بسیار خرسند شد و به یاد سخن پدر خویش و خبر پدربزرگش حضرت صادق (علیه السلام) افتاد و بلافاصله فرمود: تا قم چقدر فاصله است؟ گفتند ده فرسخ. فرمود: مرا به قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست.
مردم قم که از عاشقان خاندان عصمت و طهارت بودند، در ابتدای شعر تجمع کرده و استقبال باشکوهی را از آن حضرت به عمل آوردند. موسی بن خزرج که بزرگ خاندان اشعری و مورد احترام شیعیان بود با پای پیاده مهار شتر حضرت را در دست گرفته و کجاوهی حضرت در میان استقبال گرم مردم به مکانی که میدان میر و مدرسه ستیه (بیت النور فعلی) نام داشت رسید. این مکان در آن زمان محل رتق و فتق امور بزرگ خاندان اشعری (موسی بن خزرج بود) و پس نزول آن حضرت محل عبادت و مسکن چندین روزهی ایشان قرار گرفت. آن حضرت در روز یکشنبه 23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری برابر با اول آبان 195 هجری شمسی شهر قم را با قدوم مبارکش منور ساخت(7).
پینوشتها:
1. تاریخ قم، ص 215؛ بحار الأنوار، ج 57، ص 216.
2. عوالم العلوم، ج 1، ص 328 مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 257.
3. دلائل الإمامة، ص 149.
4. جلاء العیون، ص 933.
5. تذکرة جامع الأنساب، ص 17.
6. قیام سادات علوی، ص 160 ـ 169.
7. تاریخ قم، ص 213، بحار الأنوار، ج 48، ص 290.
هادی الیاسی/919/ی702/ن