۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۸
کد خبر: ۱۶۴۷۹۳
به بهانه تخریب قبر حجر بن عدی؛

از غربت غریب کوثر نبوی تا غریبی میهمان شام دمشق

خبرگزاری رسا ـ پس از شهادت امام مجتبی(ع)، معاویه دستور سختگیری بیشتر نسبت به شیعیان، به‌خصوص شیعیان کوفه را داد که بعضی از چهره‌های سرشناس شیعه به بهانه‌های پوچ و بی‌اساس به قتل رسیدند که یکی از آنان حجر بن عدی کندی بود.
حجر بن عدي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا درمشهد، هنوز چشمهایمان ازغربت فاطمه(س) اشکبار است و دلمان برای غریب کوثر نبوی شکننده و گریان است که بار دیگر غربتی به سبک اهانت، دل های شیعیان را به درد آورده است. کینه و عداوت دشمن پس از یک هزار و 400 سال با مکتب علوی هنوز هم دامنگیر دوستداران این مکتب راستین است و دشمن از هر حربه ای از تحریف قرآن، آتش زدن، اهانت کلامی و نوشتاری و گویایی به پیامبر اکرم(ص) گرفته تا تخریب قبور یاران امام علی(ع) برای نابودی این دین آسمانی استفاده می کند. اما غافل از این موضوع است که محبت و مودت علی(ع) و یاران و صحابه او تا ابد در دل دوستدارانش خواهد ماند و هیچ شکی بر این مکتب راستین با کژدم دشمن وارد نخواهد شد؛ چرا که شیعیان تا ابد در برابر این ستم ها و ظلم ها ایستاده اند...

 

 

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

برپایی باشکوه مراسم گرامیداشت شهادت و ولادت ائمه اطهار(ع) از سوی مسلمانان جهان چشم دشمنان را کور ساخته است و از آنجا که با خرافه و شبهات و افکار انحرافی نتوانستند حتی ذره ای از این محبت را از مسلمانان سلب کنند، به ناچار به سمت تخریب قبور یاران و صحابه علوی به پا خاسته اند تا بتوانند با استفاده از خدشه دار کردن حرمت آنان، به ستیزی خاموش با مکتب علوی بپردازند. اگر چه مسلمانان در طی این سالها در جنگ های مختلف از افغانستان و عراق گرفته تا بحرین و عربستان در مقابل آرمان های شیعه حتی یک قدم نیز عقب نشینی نکرده اند، امروز نیز بار دیگر فریاد تنفر و انزجار خویش را از این حیله و مکر دشمن، جهانی خواهند کرد و نمی گذارند مکتب شیعه دستخوش دشمن تراشی های کوردلان مستکبر شود.

 

زندگی حجر بن عدی به قلم آیت‌الله العظمی سبحانی

«حجر بن عدی» از یاران خاص و علاقمندان وفادار امیرمؤمنان به شمار می‌رفت. تاریخ نگاران درباره او می‌نویسند: او با این که در زمان پیامبر(ص) از نظر سن و سال جوان بود، لکن از یاران با فضیلت و عالیقدر آن حضرت به شمار می‌رفت. حجر بن عدی سلحشور دلیر و جانبازی بود که هرگز در صحنه جنگ، بیم به خود راه نمی‌‌داد؛ اما آنچه به شخصیت او جاودانگی بخشیده، تنها سلحشوری و جنگ آوری او نبود، بلکه رمز جاودانگی او در این است که در عین رزمجوئی، مرد تقوی و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را «حجر الخیر؛ حجر نیک» می‌نامیدند. در برابر «حجر شر» که از یاران معاویه بود.

او از مردان خدا و یکی از نیایش کنندگان بزرگ بود. نسبت به مادرش همواره نیکی می‌کرد و نماز و روزه فراوان انجام می‌داد. هرگز بی‌وضو نمی‌ماند و هر وقت وضو می‌گرفت، نماز می‌خواند. حجر مرد هدف و عقیده بود. او به مردان حق و فضیلت عشق می‌ورزید. هنگام مرگ « ابوذر» در «ربذه» همراه «مالک اشتر» بر بالین او حاضر شد. مردان خدا از همرزمان خود، چنین یاد می‌کنند!

حجر، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته در کنار علی علیه السلام بود و از یاران خاص و علاقمندان وفادار امیرمؤمنان به شمار می‌رفت. لیکن علاقه او به علی علیه السلام و جاذبه علی در دل او، مثل سایر علاقه‌ها و مانند سایر جاذبه‌ها نبود؛ بلکه این پیوند و کشش، ورای همه پیوندها و کشش‌های عادی بود. حجر که شیفته حق و عدالت و تشنه فضیلت و مردانگی و پیرو راستین اسلام بود، همه اینها را در وجود علی علیه السلام می‌دید و علی که در زمان خلافت کوتاه مدتش برای استقرار حکومت عادلانه اسلامی نیازمند مردان وارسته و مبارز و حق طلب بود، حجر را عنصری شایسته برای این هدف می‌دید. به همین دلیل حجر در اخلاص و فداکاری در راه علی علیه السلام به حدی رسیده بود که در میان یاران علی نمونه بود.

او در هر سه جنگی که در مدت خلافت امیرمؤمنان علیه السلام پیش آمد، یعنی جنگ صفین، نهروان، و جمل، در رکاب آن حضرت شمشیر می‌زد! او در جنگ صفین فرماندهی قبیله خود «کنده» و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ سپاه علی علیه السلام را به عهده داشت.

 

شهادت حجر بن عدی

بعد از جریان صلح تحمیلى بر امام حسن علیه السلام، حاکمان شهرها به دستور معاویه شروع به شکنجه و آزار شیعیان حضرت على علیه السلام کردند. یکى از این حاکمان مغیره بود که چون از محبوبیت عمومى و شایستگى و فضیلت حجر آگاه بود، ناگزیر به آن اعتراف مى کرد و مى گفت؛ نمى خواهم بهترین مردان شهر را بکشم تا آنان در پیشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهکار! او اضافه کرد با قتل حجر و یاران او، معاویه در دنیا به عزت و آقائى مى رسد، ولى مغیره روز قیامت ذلیل و معذب مى گردد.

پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین علیه السلام، دست‌نشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، به ‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره های سرشناس شیعه را به بهانه های پوچ و بی اساس به قتل می‌رساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود.

هنگامى که نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسید، از دژخیم خود اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند! او موافقت کرد. حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد. پرسیدند آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى؟ گفت: "به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این کوتاهى نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید؛ زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم"!

شهادت حجر تأثیر بسیاری بر روحیه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت؛ به طوری که عایشه هنگامی که در مراسم حج با معاویه ملاقات کرد، به او گفت: «چرا حجر و یاران او را کشتی و از خود شکیبایی نشان ندادی؟ از رسول خدا شنیدم که فرمود در «مرج عذراء» جماعتی کشته می شوند که فرشتگان آسمان از کشته شدن آنها خشمگین خواهند شد.» معاویه برای این که عمل خود را توجیه کند گفت: «در آن زمان هیچ مرد عاقل و کاردانی نزد من نبود تا مرا از این کار باز دارد!» گفته‌اند که حجر مستجاب الدعوه بود.

 کلام آخر: امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت و اتحاد مسلمین در عرصه های مختلف صف آرایی در برابر دشمنی که تا بن دندان مسلح است، احساس می شود. از سویی شفاف سازی افکار مردم در برابر این دسیسه ها و توطئه ها که به ظاهر قصد توهین و اهانتی دیگر از نوع خرافه پرستی را برای خدشه دار کردن تفکر مسلمین به دنبال خواهد داشت، از مهمترین رسالت های روحانیان و نهادهای مذهبی و دینی است که با تجهیز شدن به سلاح اندیشه و تفکر، اجازه ندهند دشمن راه نفوذ خود را برای مسلط سازی افکار وهابی باز کند.

 

/934/702/ر   

ارسال نظرات