۰۱ تير ۱۳۹۲ - ۰۰:۳۶
کد خبر: ۱۷۲۹۱۳
به مناسبت نیمه شعبان؛

مهدی آل محمد علیهم‌السلام، طاووس اهل بهشت

خبرگزاری رسا - شب نیمه شعبان یکی از شب‌های پر فضیلت سال به شمار می‌آید که در روایات ائمه علیهم السلام، بعد از شب قدر، با فضیلت‌ترین شب شمرده شده است. میلاد حضرت مهدی علیه السلام نیز در این شب، زینت خاصی بدان بخشیده است.
مهدی آل محمد علیهم‌السلام، طاووس اهل بهشت

شب نیمه شعبان یکی از شب‌های پر فضیلت سال به شمار می‌آید که در روایات ائمه علیهم السلام، بعد از شب قدر، با فضیلت‌ترین شب شمرده شده است. احیای این شب و عبادت در آن، از اموری است که به آن توصیه شده و نمازهای مختلفی در این شب عظیم وارد شده است. یکی از اعمال با فضیلت در این شب که روایات متعددی در رابطه با آن نقل شده، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام می‌باشد.

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: هنگامى که نیمه شعبان مى‏شود، از افق اعلى منادى نداء مى‏کند: اى زائرین حسین علیه‌السلام! برگردید در حالى که آمرزیده شده‏اید؛ ثواب و اجر شما بر خدا است که پروردگار شما بوده و بر محمّد صلی الله علیه و آله است که پیغمبر شما مى‏باشد. کامل‌الزیارات/ص179

 

در روایت دیگری از امام سجاد و امام صادق سلام الله علیهما وارد شده که هر کسى دوست دارد صد و بیست و چهار هزار پیامبر با او مصافحه کنند، قبر حضرت حسین بن على علیهما‌السّلام را در نیمه ماه شعبان زیارت کند؛ برای آن‌که ارواح انبیاء علیهم السّلام از خدا اذن گرفته تا آن جناب را زیارت کنند، پس به ایشان اذن داده مى‏شود... . کامل‌الزیارات/ص180

علاوه بر این موارد، میلاد مسعود و مبارک منجی عالم بشریت، خاتم‌الاوصیاء، مهدی موعود، حضرت حجت بن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشریف، در شب نیمه شعبان، بر عظمت این شب افزوده و ویژگی خاصی به آن بخشیده است.

در ادامه به مباحثی پیرامون حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام اشاره می‌شود.

 

 

کیفیت ولادت

 

امام زمان علیه‌السلام در نیمه شعبان سال 255 هجری در سامراء به دنیا آمد.

شیخ صدوق علیه‌الرحمة در روایت معتبری از حکیمه خاتون دختر امام محمد تقى علیه‌السلام نقل می‌کند که می‌گوید: امام حسن عسکرى علیه‌السلام مرا خواست و فرمود: عمه! امشب، نیمه شعبان است؛ نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده کسى را به دنیا می‌آورد که حجت او در روى زمین می‌باشد. عرض کردم: مادر این نوزاد مبارک کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت گردم! اثرى از حاملگى در نرجس خاتون نیست! فرمود: همین است که می‌گویم.

سپس به خانه حضرت  آمدم و سلام کرده، نشستم.

نرجس خاتون آمد کفش از پاى من در آورد و گفت: اى بانوى من شب بخیر! گفتم: بانوى من و خاندان ما توئى! گفت: نه! من کجا و این مقام بزرگ؟

گفتم: دختر جان! امشب خداوند پسرى به تو موهبت می‌کند که سرور دو جهان خواهد بود. [وقتی این سخن را شنید] خجالت کشید و حیا کرد.

سپس نماز عشاء را خواندم و بعد افطار کردم و سپس به بسترم رفتم و خوابیدم؛ سحرگاه براى اداء نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبرى نیست؛ پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم و بعد از لحظه‏اى با اضطراب بیدار شدم، دیدم نرجس خوابیده است. در آن حال درباره وعده امام تردید کردم که ناگهان حضرت از جایى که تشریف داشتند، با صداى بلند مرا صدا زده، فرمودند: عمه! تعجب مکن که وقت نزدیک است!

وقتی صداى امام را شنیدم، شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» کردم؛ در این وقت، نرجس با حالی مضطرب از خواب برخاست؛ من به وى نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جارى کردم و پرسیدم: آیا چیزى احساس می‌کنى؟ گفت: آرى.

گفتم: به خودت مسلط باش و دلی استوار داشته باش! این همان مژده‌ای است که به تو دادم؛ حکیمه می‌گوید: من و نرجس را سستی فرا گرفت [و خوابیدیم]. سپس با صدای سیدم(امام زمان علیه‌السلام)بیدارشدم، لباس را کنار زدم و دیدم متولد شده و روى زمین با اعضاء هفت‌گانه‏ خدا را سجده می‌کند. وی را در آغوش گرفتم. دیدم  که او پاکیزه و تمیز است [و مانند نوزادان دیگر آلوده به خون نیست]! در این هنگام، امام حسن عسکرى علیه‌السلام صدا زد: عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور؛ چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دستانش را به زیر ران‍ها و پشت وی گرفت و پاهاى او را به سینه‌اش چسباند و زبان در دهانش گردانید و دست بر چشم و گوش و مفاصل او کشید و فرمود: فرزندم! حرف بزن! آن مولود مسعود گفت: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللَّهِ‏؛ آن‌گاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم‌السلام درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید، چشمانش را گشود و سلام کرد.

امام فرمود: عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من بر گردان. چون او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکرى علیه‌السلام برگرداندم.

حضرت فرمود: عمه! روز هفتم ولادتش نیز وی را نزد من بیاور. صبح که شد آمدم تا به خدمت ابا محمد علیه‌السلام سلامی عرض کنم؛ روپوش را برداشتم که از سرورم(امام زمان علیه‌السلام) تفقّدی کنم، ولى او را ندیدم. عرض کردم: فدایت گردم سرورم چه می‌کند؟ فرمود: عمه جان! او را به کسى سپردم که مادر موسى فرزند خود را به او سپرد!

وقتی روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم، فرمود: عمه! فرزندم را بیاور. او را در پارچه‌ای پیچیده، نزد حضرت بردم. امام، مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش فرمود و زبان مبارک آن‌چنان در دهان او قرار می‌داد که گوئى شیر و عسل به او می‌خوراند. سپس فرمود: سخن بگو ای فرزندم! [امام عصر علیه‌السلام] بیان داشت: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ؛ آن‌گاه بر پیغمبر خاتم صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ‏؛ و ما اراده کردیم که بر آن مردم ضعیف شده در روى زمین منّت گذاریم و آنان را رهبران مردم کرده و وارثانشان قرار دهیم و آنها را روى زمین داراى امکانات نموده و به چشم فرعون و هامان و سپاهیانشان آن‌چه از آن مى‏ترسیدند، نشان دهیم. کمال الدین صدوق/ج2/ص425

 

از این روایت شریف این نکته استفاده می‌شود که دوران امام حسن عسکری علیه‌السلام از چه خفقان و شرایط سختی برخوردار بوده و چگونه جان امام عصر علیه‌السلام تهدید می‌شده که هم به طور معجزه‌آسایی آثار حمل در حضرت نرجس خاتون علیها‌السلام نمایان نبوده و هم تا آخرین لحظات، نزدیک‌ترین افراد به امام علیه‌السلام، از باردار بودن این بانوی بزرگوار، اطلاعی نداشته‌اند.

 

 

عصر غیبت

حضرت مهدی علیه‌السلام دو دوره غیبت داشته است:

یکی غیبت صغری که از پنج سالگی ایشان در سال 260 هجری شروع شد و مدت آن 69 سال بود.

دیگری، غیبت کبری که در سال 329 هجری و بعد از اتمام غیبت صغری شروع شده و تا به امروز ادامه دارد و هر وقت که خداوند اراده کند، ظهور خواهد کرد.

از امیر مؤمنان علیه‌السلام نقل شده که فرمود: برای [امام] غایب ما، دو غیبت وجود خواهد داشت که یکى طولانى تر از دیگرى خواهد بود... در دوران غیبت او، تنها کسانى در اعتقاد به امامتش پایدار مى‌مانند که داراى یقینى استوار و معرفتى کامل باشند. تفسیر برهان/ج4/ص856

 

مفضّل بن عمر از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: همانا صاحب این امر داراى دو غیبت‏ است؛ یکى از آن دو چنان به درازا مى‏کشد که عده‏اى از مردم می‌گویند: مرده است و بعضى می‌گویند: کشته شده و عدّه‏اى از ایشان مى‏گویند: او رفته است.

از اصحابش جز افراد اندکى کسى بر امر او باقى نمى‏ماند و از جایگاهش هیچ کس از دوست و بیگانه آگاهى نمى‏یابد، مگر همان خدمتگزارى که به کارهاى او مى‏رسد. غیبت نعمانی/ص172                                                                                              

در این‌جا ذکر این نکته پسندیده است که هرگونه ادعایی مبنی بر تعیین زمان ظهور، باطل است و احدی نمی‌تواند برای این مطلب مهم وقت تعیین کند و اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد دروغگو محسوب می‌شود.

 

از ائمه علیهم السلام نقل شده: کَذِب الوقّاتون و هَلَک المُستَعْجلون و نجا المسلّمون؛ تعیین کنندگان وقت ظهور دروغگو هستند، عجله کنندگان هلاک می‌شوند و تسلیم شوندگان نجات پیدا می‌کنند.  کافی/کلینی/ج1/ص368

 

در روایت دیگری از امام صادق علیه‌السلام در مورد وقت ظهور پرسیده شد؛ حضرت سه بار فرمود: کذب الوقّاتون. الغیبة/شیخ طوسی/ص426

در جای دیگر فرموده‌اند که ما اهل بیت، وقت تعیین نمی‌کنیم.  کافی/ج1/ص368        

 

 

نواب اربعه 

امام علیه‌السلام در دوران غیبت صغری به واسطه نائبان خاصی که چهار نفر بودند، با شیعیان در ارتباط بود.

نواب خاص به ترتیب زمانی عبارت بودند از:

 

1- ابو عمرو، عثمان بن سعید عَمْری(تاریخ وفاتش معلوم نیست، برخی بین سال‌های 260 تا 267 را احتمال داده‌اند و برخی دیگر، سال 280 را گفته‌اند.)

2- ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید عَمْری، فرزند نائب اول؛ حدود چهل سال نائب حضرت بوده و بیشترین دوران نیابت را  نسبت به سایر نواب داشته است.(متوفی304یا305ق)

3- ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی(متوفی 326ق)

4- ابوالحسن، علی بن محمد سَمَری(متوفی 329ق) سیره پیشوایان/مهدی پیشوایی/ص675تا681

 

 

برخی از اسرار غیبت

همه اسرار غیبت برای ما مشخص نیست، ولی در روایات بیشتر روی سه موضوع تکیه شده است:

 

1- آزمایش مردم

 

یکی از وجوهی که در روایات برای غیبت ذکر شده است، آزمایش بندگان است.

امام موسى بن جعفر علیه‌السلام فرمود: هنگامى که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسى شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتى خواهد داشت، به طورى که گروهى از مؤمنان از عقیده خویش بر مى‌گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش مى‌کند... الغیبة/نعمانی /ص154

 

2- حفظ جان امام

 

تجربه زندگی ائمه اطهار علیهم‌السلام نشان داده است که اگر امام زمان علیه‌السلام از چشم مردم غایب نبود، او را هم به شهادت می‌رساندند.

 

زراره مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: امام منتَظَر، پیش از قیام خویش مدّتى از چشم‌ها غایب خواهد شد.

عرض کردم: چرا؟

فرمود: بر جان خویش بیمناک خواهد بودالغیبة/شیخ طوسی/ص332

 

3- به دور بودن از بیعت با طاغوت‌های زمان

امام عصر علیه‌السلام تحت بیعت هیچ حکومتی نبوده و نخواهد بود و مأمور به تقیه هم نمی‌باشد.

حسن بن فضّال مى‌گوید: امام هشتم علیه‌السلام فرمود: گویا شیعیانم را مى‌بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم(امام حسن عسکرى علیه‌السلام)، در جستجوى امام خود، همه جا را مى‌گردند؛ اما او را نمى‌یابند.

عرض کردم: چرا غایب مى‌شود؟

فرمود: براى این‌که وقتى با شمشیر قیام مى‌کند، بیعت کسى در گردن وى نباشد. کمال الدین/صدوق/باب44/ج2/ص480

 

 

امام زمان علیه‌السلام و سنت‌هایی از انبیاء علیهم‌السلام

سعید بن جبیر می‌گوید: از امام زین العابدین علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: در قائم‏ ما سنّت‎هایى از انبیاء وجود دارد: سنّتى از پدرمان آدم علیه‌السلام و سنّتى از نوح و سنّتى از ابراهیم و سنّتى از موسى‏ و سنّتى از عیسى‏ و سنّتى از ایّوب و سنّتى از محمّد صلوات اللَّه علیهم. امّا از آدم و نوح، طول عمر؛ از ابراهیم، پنهانى ولادت و کناره‏گیرى از مردم؛ از موسى، خوف و غیبت؛ از عیسى، اختلاف مردم درباره او؛ از ایّوب، فرج پس از گرفتارى و امّا از محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خروج با شمشیر است. کمال الدین/ ج1/ص322

 

در بعضی از روایات، سنت حضرت عیسی علیه‌السلام، گردش روی زمین ذکر شده؛ هم‌چنین، سنتی از حضرت یوسف علیه‌السلام هم بیان شده و آن موضوع این بود که حضرت یوسف با برادرانش تجارت می‌کرد ولی آنها او را نمی‌شناختند؛ امام عصر علیه‌السلام هم در میان مردم زندگی می‌کند، ولی آن‌ها او را نمی‌شناسند. کمال الدین/ ج1/ص28

 
 
و الحمدلله رب العالمین
/999/ب702/ر
 
ارسال نظرات